مشرق - کاکا بازیکن مشهور و «30» ساله رئال مادرید وقتی متوجه شد در فهرست جدید تیم ملی برزیل قرار دارد با شادی عجیبی گفت: «انگار دعوت اول من است. واقعا خوشحالم. سعی میکنم از اول شروع کنم. حالا فرصتی جدید دارم». چوی کانگ هی، سرمربی کره جنوبی برای بازی با ایران نام چند بازیکن سرشناس خود را که مسنترین آنها لی دونگ گوک مهاجم نامدار و «33» ساله و لی جونگ سو، مدافع سرشناس و «32» ساله بودند، به دلیل سن بالا خط زد. او در توجیه این کار گفت: «بازیکنان قدیمی همیشه از احترام همتیمیهای جوان برخوردارند؛ اما برای بازی با ایران به خاطر حفظ اخلاق تیمی آنها را کنار گذاشتم. یک مربی گاهی اوقات باید قاطعانه با قضایا برخورد کند و نباید اجازه دهد هواداران روی تصمیمش تاثیر بگذارند»... این حرفها را سرمربی تیمی میزند که از 3 بازی 7 امتیاز دارد و بخت اول گروه اول آسیا برای صعود به جام جهانی محسوب میشود.
کاکا با آن همه عظمت در 28 سالگی خط میخورد تنها به این دلیل که انگیزه و کیفیت بازی جوانترها بیشتر و بهتر از او تشخیص داده میشود. وقتی در 30 سالگی باز به تیم ملی دعوت میشود مانند جوانها ذوق میکند. بازیکنی به بزرگی لی دونگ گوک که در جام جهانی برای کره گل زده، به این دلیل که شاید حسش برای بازی ملی کمرنگ شده باشد، از سوی سرمربی تیم ملی خط میخورد.
سرمربی کره حرفی را میزند که ما هفتههاست میزنیم: «بازیکنی که کشور به او میگوید پرچم ملی را روی پیراهنت بزن و برو بازی کن، باید به این کار افتخار کند و با تمام وجود بازی کند». این حس اشباع فوتبالیستهای ما از کجا میآید؟ آیا غیر از این است که موقعیت خود را در تیم ملی در خطر نمیبینند؟ اگر بازیکنان 34 ساله و 35 ساله و حتی 30 سالهها بدانند که اگر بد بازی کنند، نگاه مراقبی هست که به جوانها احترام میگذارد و به آنها اعتماد میکند و آنها را به تیم ملی فرا میخواند، آیا با تمام وجود برای تیم ملی و ملت بازی نمیکنند؟ بازیکن میداند که در هر حال در فهرست بعدی تیم ملی هم هست. حتی اگر در تیم ملی و تیم باشگاهی بد بازی کند و حتی اگر در تیم باشگاهی در فهرست 18 نفره هم نباشد. این بیاعتنایی به جوانها عواقب دارد که همه ما باید آن را بپذیریم.
همین کره جنوبی 16 سال پیش در جام ملتها 6 گل از ما خورد و همان یک سیلی برای آنکه تا ابد خواب به چشمش نیاید، کافی بود. دیگر این تیم را پیر ندیدیم. آنقدر پویا کار میکند که به بازیکن 32 سالهاش میگوید پیر و خطش میزند. کاش فوتبال ما ذرهای پویایی میداشت یا آدمهایی در خود میدید که به معنای واقعی کلمه به جونترها اعتماد کنند و حقشان را بدهند. کاش فوتبال ما آدمهایی میداشت که تیمی به نمایندگی از مردم انتخاب کنند که برای مردم سر و جان بدهند. نه آنکه فکر کنند بازی کردنشان در تیم ملی منتی است بر مردم. ببازند و باز هم سرشان را بالا بگیرند و از مردم طلب داشته باشند. کاش تیم ملی بازیکنانی میداشت که خودشان را نه در حرف که در عمل وامدار و مدیون مردم بدانند. آن وقت سرشان را هم برای برد تیم ملی میدادند.
خبر آنلاین( علی جوادی)
کاکا با آن همه عظمت در 28 سالگی خط میخورد تنها به این دلیل که انگیزه و کیفیت بازی جوانترها بیشتر و بهتر از او تشخیص داده میشود. وقتی در 30 سالگی باز به تیم ملی دعوت میشود مانند جوانها ذوق میکند. بازیکنی به بزرگی لی دونگ گوک که در جام جهانی برای کره گل زده، به این دلیل که شاید حسش برای بازی ملی کمرنگ شده باشد، از سوی سرمربی تیم ملی خط میخورد.
سرمربی کره حرفی را میزند که ما هفتههاست میزنیم: «بازیکنی که کشور به او میگوید پرچم ملی را روی پیراهنت بزن و برو بازی کن، باید به این کار افتخار کند و با تمام وجود بازی کند». این حس اشباع فوتبالیستهای ما از کجا میآید؟ آیا غیر از این است که موقعیت خود را در تیم ملی در خطر نمیبینند؟ اگر بازیکنان 34 ساله و 35 ساله و حتی 30 سالهها بدانند که اگر بد بازی کنند، نگاه مراقبی هست که به جوانها احترام میگذارد و به آنها اعتماد میکند و آنها را به تیم ملی فرا میخواند، آیا با تمام وجود برای تیم ملی و ملت بازی نمیکنند؟ بازیکن میداند که در هر حال در فهرست بعدی تیم ملی هم هست. حتی اگر در تیم ملی و تیم باشگاهی بد بازی کند و حتی اگر در تیم باشگاهی در فهرست 18 نفره هم نباشد. این بیاعتنایی به جوانها عواقب دارد که همه ما باید آن را بپذیریم.
همین کره جنوبی 16 سال پیش در جام ملتها 6 گل از ما خورد و همان یک سیلی برای آنکه تا ابد خواب به چشمش نیاید، کافی بود. دیگر این تیم را پیر ندیدیم. آنقدر پویا کار میکند که به بازیکن 32 سالهاش میگوید پیر و خطش میزند. کاش فوتبال ما ذرهای پویایی میداشت یا آدمهایی در خود میدید که به معنای واقعی کلمه به جونترها اعتماد کنند و حقشان را بدهند. کاش فوتبال ما آدمهایی میداشت که تیمی به نمایندگی از مردم انتخاب کنند که برای مردم سر و جان بدهند. نه آنکه فکر کنند بازی کردنشان در تیم ملی منتی است بر مردم. ببازند و باز هم سرشان را بالا بگیرند و از مردم طلب داشته باشند. کاش تیم ملی بازیکنانی میداشت که خودشان را نه در حرف که در عمل وامدار و مدیون مردم بدانند. آن وقت سرشان را هم برای برد تیم ملی میدادند.
خبر آنلاین( علی جوادی)