کد خبر 1595950
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۷
حوادث

دعوای دو مشتری در صف نانوایی بر سر خرید نان برشته به کنده‌شدن گوش پسرجوان منتهی شد.

به گزارش مشرق، ساعت ۸:۳۰ صبح شنبه یکم اردیبهشت، مأموران کلانتری ۱۱۲ ابوسعید در تماس با بازپرس محمدمهدی براعه از کنده‌شدن گوش پسر جوانی در صف نانوایی خبر دادند.

با گزارش این خبر، بازپرس جنایی دستور تحقیقات را صادر کرد و بررسی‌های اولیه نشان می‌داد دو مرد در صف نانوایی باهمدیگر دعوایشان شده و یکی از آنها گوش دیگری را با دندان کنده است.

به دستور بازپرس جنایی، متهم بازداشت و مرد جوان نیز برای درمان و پیوند گوش به بیمارستان منتقل شد. صبح روز گذشته، مرد جوان مصدوم، به دادسرای امور جنایی پایتخت رفت.

او که از ناحیه گوش چپ آسیب دیده بود به خبرنگار ایران گفت: نیم ساعتی بود که حوالی میدان حسن آباد در صف نانوایی بربری ایستاده بودم. نوبت من که رسید شاطر ۵ نان روی میزش گذاشت و متهم هم بدون توجه به اینکه نوبت من است چهار تا از آنها را برداشت و یک نان خمیر را به جا گذاشت.

او ادامه داد: نمی‌دانستم اعتراضم بر سر نان به کنده‌شدن گوشم ختم می‌شود وگرنه هرگز شکایت نمی‌کردم. به متهم که مرد میانسالی بود، گفتم چرا تمام نان‌های برشته و خوب را برای خودت برداشتی و نان خمیر را برای من گذاشته‌ای؟ او هم در جواب گفت یک نان که بیشتر نمی‌خواهی؛ همین را بردار. من در حوالی میدان حسن آباد ابزارفروشی دارم و نیم‌ساعتی بود که در صف منتظر مانده بودم، از حرف‌های او ناراحت شدم و با هم جر و بحثمان شد.

شاکی ۲۴ ساله گفت: دعوا بالا گرفت و دست به یقه شدیم اما یک دفعه متهم با دندانش گوش چپم را کند و شروع به فرار کرد.

مردم او را گرفتند و تحویل پلیس دادند، من هم به کلانتری رفتم اما چون تکه گوشم مقابل نانوایی افتاده بود و برای پیوند آن را نیاز داشتم دوباره به آنجا برگشتم. دو ساعتی از درگیری گذشته بود که تکه گوش را پیدا کردم و برداشتم و داخل دستمالی گذاشتم و به بیمارستان رفتم. دکتر می‌گفت چون زمان زیادی از قطع عضو گذشته ممکن است پیوند نگیرد.

متهم ۵۳ ساله که او نیز توسط مأموران کلانتری به دادسرا منتقل شده بود از کار خود ابراز پشیمانی کرد. با تلاش بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت، شاکی رضایت قطعی و نهایی خود را منوط به درمان قطعی و پیوند گوشش دانست.

گفت‌وگو با متهم

چه شد که دست به چنین کاری زدی؟

نمی دانم. مدتی است که فشار زندگی‌ام خیلی زیاد شده و تحملم کم شده است. روز حادثه یک ربعی بود که داخل صف ایستاده بودم و منتطر نان بودم که ناگهان با شاکی بحثم شد.

چرا فرار کردی؟

ترسیده بودم. وگرنه همان موقع با اورژانس تماس گرفتم.

دعوایتان چقدر طول کشید؟

۵ دقیقه بیشتر نبود. من متهم هستم و گناهکارم اما از کسانی که در صف نانوایی بودند و شاهد درگیری شکایت دارم. اگر آنها وارد درگیری شده بودند و با چند کلمه حرف ما را از هم جدا می‌کردند، کار به اینجا نمی‌کشید. هیچ کدام از ما چاقو یا وسیله خطرناکی به همراه نداشتیم.

چرا نان را به او ندادی؟

این کار را کردم. اما او گفت که نان دست خورده است و دیگر به درد او نمی‌خورد.

شغلت چیست؟

۱۰ سالی معلم بودم اما به علت یک‌سری مشکلاتی که داشتم استعفا دادم و الان کار آزاد می‌کنم.

پشیمانی؟

خیلی. دخترم چند سالی از شاکی کوچکتر است. اگر این اتفاق برای بچه خودم می‌افتاد، من چه‌ کار باید می‌کردم؟!.

منبع: روزنامه ایران

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 21
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 4
  • IR ۰۸:۳۲ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    6 0
    مردم بی اعصابن
    • IR ۱۰:۵۱ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
      1 2
      دیشب از مسجد مرکز شهر بیرون امدم ادم چاق چله عرق خور پولداری که مغازه بزرگی جنب مسجد دارد با دوتا نوچه های جوانش چرندیات میگفتند ( مخ اینا را شستشو میدادند ...........ش اهنگران میخواند اینها هم هیجانی میشدند ....... ) در حالی که ان مسجد حداقل چند صد شهید راهی جبهه های دفاع مقدس هشت ساله کرده مردم باید دین و ایمان خود را تقویت کنند تا خدایی ناکرده گوشت بدن همدیگر را بخاطر نانی که شکر خدا فراوان است نکنند مسجد ها را پر کنید خداوند خالق شما مخ شما را شستشو نمیدهد او در قرانش هدایت از گمراهی ها بیان میکند او ارحم الراحمین است
    • IR ۱۴:۰۵ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
      1 0
      یعنی وقتی یک مرد ۵۰ ساله اینطور بی فرهنگ و وحشی و احساساتی باشد و تازه دیگران را هم مقصر بداند چرا جداشون نکردند! پس تو در زندگی چی یاد گرفتی!؟
  • IR ۰۸:۴۹ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    9 0
    وقتی نان می خرید و میخوریید بگویید ، بسم الله الرحمان الرحیم . شیطان از دور و برتان فرار میکند. انصاف به شما نزدیک میشود و رقت قلب پیدا می کنید.وقتی نان میخرید به نیت خیرات هم بخرید شاید کرام الکاتبین ، رزق و روزی یک فقیر را در دستانتان قرار داده باشد و آن وقت به خاطرش نه هول میزنید نه با کسی دعوا می کنید!!!! ان شاء الله . ذکر صلوات بر محمد و آل محمد را برای رفتگانتان هدیه کنید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    • IR ۰۹:۲۰ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
      5 1
      موافقم
    • IR ۰۹:۲۱ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
      5 1
      احسنت به این ایمان قوی
  • IR ۰۹:۲۳ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    4 1
    همه اش از بی اعصابی . خوب کمی صبوری به خرج می دادی به این روز نمی افتادی
  • IR ۰۹:۲۴ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    7 0
    خدا آخر و عاقبتمان را ختم به خیر کند
  • IR ۰۹:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    6 0
    یکی نبوده این دو تا رو از هم جدا کنه
    • IR ۰۹:۳۹ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
      4 0
      بودن ولی تخمه میشکستن و تماشا میکردن!!!
  • IR ۰۹:۲۷ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    6 0
    باید بخشیده بشه و به باغ وحش منتقل بشه
  • علی IR ۰۹:۳۳ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    1 6
    مشکلات زندگی همه را عاصی کرده و بی حوصله اگر شاکی رضایت بده خیلی صوابه
    • IR ۰۹:۵۴ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
      3 2
      اگه رضایت بده که ازفردا کندن گوش عادی میشه!مگه ما چندتا گوش داریم؟
    • IR ۱۱:۰۶ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
      3 0
      اگه گوش تورو میکند رضایت میدادی؟؟؟لطفا ازگوش دیگران بذل وبخشش نکن!
    • IR ۱۱:۱۷ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
      3 0
      بنظرمیاد خودت بیش ازدوتاگوش داری هااااا
    • IR ۱۱:۳۷ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
      3 0
      هروقت گوشهای تو را کند میگیم رضایت بدهد
  • IR ۱۰:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    2 0
    معلم مزخرفی بودی به یقین هم اخراج شدی بقیه حرفات هم زر مفته که زدی.
    • رضا IR ۱۴:۵۷ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
      0 0
      100 درصد موافقم
  • IR ۱۱:۴۱ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    1 2
    احتمالا تو مدرسه هم گوش کنده! کلا گوش دوست داره. گوش تازه لای نون بربری!
  • SE ۱۱:۵۱ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    2 1
    جفت گوشش را باید کند و به سگها داد تا عبرتی باشد
  • بهزاد IR ۱۵:۴۳ - ۱۴۰۳/۰۲/۰۳
    0 1
    تو اینجور مواقع هردو طرف رو به الله و قرآن قسم بدید آروم باشن. اسم خدا باعث میشه به خودشون بیان و منطقی رفتار کنن

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس