به گزارش مشرق، حدود یک دهه است
که دانشجویان و اساتید دانشگاه تهران، در دهۀ محرم هر سال پای سخنرانیهای
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان مینشینند. این استاد حوزه و
دانشگاه موضوع سخنرانی این دهه خود در دانشگاه تهران را با یک پرسش معرفی
کرده است: «سبک زندگی کجای دین ماست؟»
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در دومین روز سخنرانی خود در مسجد دانشگاه تهران گفت: «گاهی برخی از این همه توجه به رفتار و ظواهر زندگی تعجب میکنند، ولی بشر امروز، عقلش رسیده است. توجه به اینکه چه لباسی باید بپوشم، این لباس چه رنگی داشته باشد، چند تا دکمه و چه نوع یقهای داشته باشد، چه آثاری بر زندگی فردی و اجتماعی دارند؟ چه آثاری را بر اندیشه میگذارند؟ بشر امروز از دین تشکر میکند که به جزئیات رفتاری پرداخته است و رابطه انسان با خدا را در حد نوعی احساس عرفانی صرف تعریف نکرده است. بشر امروز با طرح بحث سبک زندگی، به حقیقت دین نزدیکتر میشود.»
پناهیان در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به اینکه منطق دین ما به قدری جامعیت دارد که امکان گفتگوی علمی با بیدینها هم وجود دارد، گفت: «الان در مقام گفتگوی عالمانه ما میتوانیم فقط اهداف دنیایی را در نظر بگیریم و ملاک قرار دهیم و کارمدتر بودن طرح دین برای تحقق این اهداف را تبیین کنیم. یعنی فقط سود بیشتر، دوام، راحتی، لذت، شکوفایی استعداد و خلاقیت را در نظر بگیریم. هر کسی هر هدف لائیکی هم بیاورد، میتوان به او ثابت کرد که طرح دین برای تحقق همین اهداف، بهتر از طرحی است که اندیشمندان غربی در بخشهای مختلف داشتهاند. دین ارزش خود را اینجا نشان میدهد.»
دین در مورد سبک زندگی و جزئیات رفتار ظاهری ما هم نظر دارد
*رفتار ظاهری از منظر دین، اهمیت بسیاری دارد. دین فقط به اعتقادات نمیپردازد. دین فقط به تفکر و نگرش انسان نمیپردازد. اگر چه نتایج نگرش و اعتقاد را همیشه میتوان در رفتار دید، ولی چون بین اندیشه و اعتقاد تا رفتار انسان فاصله زیادی وجود دارد؛ دین، ما را معطل نمیگذارد و در جزئیات هم به بیان احکام و ارائه راهنمایی میپردازد. مثلاً اینطور نیست که دین یک توصیه کلی داشته باشد که باید محیط خانواده گرم باشد و به اینکه چگونه میتوان محیط خانواده را گرم و صمیمی کرد، کاری نداشته باشد. دین جزئیاتی را در مورد رعایت اخلاق و حقوق در محیط خانواده اعلام میکند که تأکید ائمه اطهار(ع) بر رعایت آنها گاهی این سؤال را ایجاد میکند که آیا واقعاً توجه به این مسائل جزئی این قدر اهمیت دارد؟
بشر امروز با طرح بحث سبک زندگی، به حقیقت دین نزدیکتر میشود
*گاهی برخی از این همه توجه به رفتار و ظواهر زندگی تعجب میکنند، ولی بشر امروز، عقلش رسیده است. توجه به اینکه چه لباسی باید بپوشم، این لباس چه رنگی داشته باشد، چند تا دکمه و چه نوع یقهای داشته باشد، چه آثاری بر زندگی فردی و اجتماعی دارند؟ چه آثاری را بر اندیشه میگذارند؟ بشر امروز از دین تشکر میکند که به جزئیات رفتاری پرداخته است و رابطه انسان با خدا را در حد نوعی احساس عرفانی صرف تعریف نکرده است. بشر امروز با طرح بحث سبک زندگی، به حقیقت دین نزدیکتر میشود.
*برخی از مباحثی که در افکار عمومی و در فضای فکری دانشگاهی مطرح میشود، رهزن است و راه را دور میکند، ولی برخی از مباحث رهبراند و راه را نزدیکتر میکند. سبک زندگی جزء این دست مباحث اخیر است.
طرح دین برای تحقق تمام اهداف لائیک و دنیوی، بهتر از طرحی است که اندیشمندان غربی در بخشهای مختلف داشتهاند
*اگر در علوم انسانی هم بخواهیم تولید بومی و اسلامی داشته باشیم، راه آن این است که خود را از مدلهای طرح مسأله خلاص کنیم و مسأله را به روش قرآن حل کنیم. لازم نیست حتماً در زمین دیگران و با روش آنها بازی کنیم. راه تولید علم حتماً نقد مفاهیم غربی نیست. گاهی نقد و مجادله خوب است ولی همیشه نمیتواند راه تولید علم باشد. ما میتوانیم برای خود طرح موضوع و طرح مفهوم داشته باشیم و مسائل را به نحو دیگری ببینیم.
*ما حتی میتوانیم در مورد اهداف دنیوی با اندیشمندان لائیک و منصف به توافقهایی برسیم. چون حتی برای رسیدن به همین اهداف این دنیایی هم، دین راه بهتری را طی میکند. شما فکر نکنید تفاوت ما با اندیشمندان غربی این است که آنها اهداف این دنیایی را مدنظر قرار میدهند ولی ما اهداف دنیایی و آخرتی را با هم مدنظر قرار میدهیم. الان در مقام گفتگوی عالمانه ما میتوانیم فقط اهداف دنیایی را در نظر بگیریم و ملاک قرار دهیم و کارمدتر بودن طرح دین برای تحقق این اهداف را تبیین کنیم. یعنی فقط سود بیشتر، دوام، راحتی، لذت، شکوفایی استعداد و خلاقیت را در نظر بگیریم. هر کسی هر هدف لائیکی هم بیاورد، میتوان به او ثابت کرد که طرح دین برای تحقق همین اهداف، بهتر از طرحی است که اندیشمندان غربی در بخشهای مختلف داشتهاند. دین ارزش خود را اینجا نشان میدهد.
*خداوند متعال روش بحث با مخالفان را به ما توضیح داده است، میفرماید: بیائید روی اشتراکات و وجوه مشترک صحبت کنیم: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ»(آلعمران/64). ما به لائیکها میگوییم: شما که آخرت را قبول نمیکنید، ولی ما دنیا را قبول میکنیم و فعلاً از آخرت حرفی نمیزنیم. شما در دنیا چه چیزی میخواهید؟ مثلاً لذت جنسی باثُبات میخواهید؟ از یک چنین مفاهیمی به ظاهر بدتر که نداریم. شما میخواهید زن و مرد لذت جنسی کافی در زندگی ببرند. خب ما به روش دین توضیح میدهیم که چگونه میتوانید به لذت جنسی بهتر برسید. اگر ما از طریق مطالعات علوم اجتماعی و علوم تجربی به فواید حجاب برسیم، دیگر نیازی نیست کسی بگوید به خاطر رعایت ارزشهای اسلامی حجاب را رعایت کنید که منّتی هم سر دین گذاشته شود و برخی که قبول ندارند، عکسالعملهای منفی نشان بدهند.
نباید ذلیل مفهومسازی دیگران باشیم
*اگر با آن اندیشمند غربی، این بحثها را در دانشگاهها حل کرده باشیم، به نتایج بهتری میرسیم. پس توجه داریم که برخی از مفاهیم در اندیشههای دیگران رهزن هستند و اگر سراغ نقد آنها هم برویم، وقت تلف کردن است. در این چنین فرایند گفتگویی، اصلاً نیاز نیست که دانشگاه، تبدیل به حوزه شود؛ دانشگاه میتواند تجربه بشری را رشد بدهد. بحث تجربی و منصفانه لازم است، ما نباید ذلیل مفهومسازی دیگران باشیم.
*مفاهیم آنها برای دستیابی به چه هدفی طراحی شده است؟ کسانی که از نظر حقوقی همجنسبازی را مجاز میدانند؛ با آنها بحث کن، ارزشهای دینی را هم نمیخواهد به کار بگیری. آنها دنبال تأمین چه هدفی هستند؟ با مبنای خودش میتوانی به ممنوعیت همجنسبازی برسی، کار دانشگاها این است. در این شرایط حرفهایی جهانی را میتوان در دانشگاهها تولید کرد. ممکن است مهندسی معکوس در تکنولوژی سخت جواب بدهد ولی در علوم انسانی لزوماً اینطور نیست که حتماً نیاز به مهندسی معکوس باشد. نیاز نیست اول همۀ مفاهیم آن ها را بفهمی. از وجوه عقلانی دین باید بیشتر استفاده کرد، همه وجوه دین که تعبدی نیست.
این که سبک زندگی برای کسی مهم باشد، اتفاق خوبی است
*سبک زندگی یکی از مباحثی است که در غرب مطرح شده و توجه خوبی هم به آن شده است. جزئیات رفتاری، هم معنا دارد و هم معنا ایجاد میکند و اهمیت و حساسیت زیادی دارد و هر قدر با سلیقه، لذت و خلاقیت سراغ آن رفته باشی؛ بهتر است. اتفاقاً دین ما هم به سبک زندگی و رفتار شما توجه دارد. دین، به سبک زندگی اهمیت میدهد. این که سبک زندگی برای کسی مهم باشد، اتفاق خوبی است.
سندی از نهج البلاغه در مورد اهمیت سبک زندگی
*فردی به نام همام همراه با عدهای به درب خانه امیرالمؤمنین علی(ع) مراجعه کرد. گفتند ما از شیعیان شما هستیم. حضرت فرمودند بگویید از دوستداران شما هستیم نه از شیعیان شما. همام گفت شیعیان شما چه صفاتی دارند؟ حضرت ابتدا قبول نمیکنند که وصف شیعیان یا متقین واقعی را بگویند، اما با اصرار همام، این مطلب را پذیرفته و به مسجد میروند.(نهج البلاغه/خطبه متقین) همام یکی از زهاد ثمانیه(هشت زاهد) بوده است که 4 نفر از آنها خط و ربط درستی نداشتهاند ولی همام جزء 4 نفری بوده که در ردیف اویس قرنی مطرح بوده است. حضرت علی(ع) یکی از اخلاقیترین خطبههای نهج البلاغه را که در عین حال از بلندترین مباحث اخلاقی در مجموعه روایات است را در جواب همام بیان میکنند و همام تحت تأثیر این کلمات بلند جان میسپارد. حضرت علی(ع) نیز با این بیان که «مواعظ رسا، اینگونه در دل مخاطبان خود اثر میگذارد» در واقع جان دادن او را تحسین میکند. همین خطبه همام با این اهمیت و عبارات بلند، در 5 فراز به تبیین سبک زندگی پرداخته است.
*اولین وصف متقین در این خطبه این است که به صواب سخن میگویند: «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ». این عبارت به احکام شرعی سخن گفتن نپرداخته، بلکه سبک سخن گفتن متقین را درست و بهجا میداند.
*دومین صفت متقین این است که لباسی میانه بر تن میکنند (وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ) که لباس یکی از مصادیق مهم سبک زندگی است.
*طریقه سلوک فرد متقی با مردم بر پایه تواضع است(وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ). متواضعانه رفتار کردن فقط در راه رفتن این متقین نیست، بلکه تمام رفتارهای آنها را شکل میدهد. اینجا از لزوم تواضع که میتواند در یک بحث روحی اخلاقی مطرح شود، صحبت نمیکند، از رفتار و منش متواضعانه صحبت میکند.
*غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِم؛ این عبارت که در مورد چشم فرو بستن از حرام است، اگر چه به احکام شرعی هم مربوط است ولی به رفتار ظاهری هم مربوط است.
* وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُم. متقین به مطالب مفید گوش میسپارند.
*حضرت علی(ع) بعد از اشاره به این موارد که به منش و رفتار ظاهری مربوط است، میفرمایند نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلَاءِ كَالَّذِي نُزِّلَتْ فِي الرَّخَاء؛ روحیه آنها هم اینطور است که در بلاء و رخاء، حال یکسانی دارند.
حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در دومین روز سخنرانی خود در مسجد دانشگاه تهران گفت: «گاهی برخی از این همه توجه به رفتار و ظواهر زندگی تعجب میکنند، ولی بشر امروز، عقلش رسیده است. توجه به اینکه چه لباسی باید بپوشم، این لباس چه رنگی داشته باشد، چند تا دکمه و چه نوع یقهای داشته باشد، چه آثاری بر زندگی فردی و اجتماعی دارند؟ چه آثاری را بر اندیشه میگذارند؟ بشر امروز از دین تشکر میکند که به جزئیات رفتاری پرداخته است و رابطه انسان با خدا را در حد نوعی احساس عرفانی صرف تعریف نکرده است. بشر امروز با طرح بحث سبک زندگی، به حقیقت دین نزدیکتر میشود.»
پناهیان در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به اینکه منطق دین ما به قدری جامعیت دارد که امکان گفتگوی علمی با بیدینها هم وجود دارد، گفت: «الان در مقام گفتگوی عالمانه ما میتوانیم فقط اهداف دنیایی را در نظر بگیریم و ملاک قرار دهیم و کارمدتر بودن طرح دین برای تحقق این اهداف را تبیین کنیم. یعنی فقط سود بیشتر، دوام، راحتی، لذت، شکوفایی استعداد و خلاقیت را در نظر بگیریم. هر کسی هر هدف لائیکی هم بیاورد، میتوان به او ثابت کرد که طرح دین برای تحقق همین اهداف، بهتر از طرحی است که اندیشمندان غربی در بخشهای مختلف داشتهاند. دین ارزش خود را اینجا نشان میدهد.»
دین در مورد سبک زندگی و جزئیات رفتار ظاهری ما هم نظر دارد
*رفتار ظاهری از منظر دین، اهمیت بسیاری دارد. دین فقط به اعتقادات نمیپردازد. دین فقط به تفکر و نگرش انسان نمیپردازد. اگر چه نتایج نگرش و اعتقاد را همیشه میتوان در رفتار دید، ولی چون بین اندیشه و اعتقاد تا رفتار انسان فاصله زیادی وجود دارد؛ دین، ما را معطل نمیگذارد و در جزئیات هم به بیان احکام و ارائه راهنمایی میپردازد. مثلاً اینطور نیست که دین یک توصیه کلی داشته باشد که باید محیط خانواده گرم باشد و به اینکه چگونه میتوان محیط خانواده را گرم و صمیمی کرد، کاری نداشته باشد. دین جزئیاتی را در مورد رعایت اخلاق و حقوق در محیط خانواده اعلام میکند که تأکید ائمه اطهار(ع) بر رعایت آنها گاهی این سؤال را ایجاد میکند که آیا واقعاً توجه به این مسائل جزئی این قدر اهمیت دارد؟
بشر امروز با طرح بحث سبک زندگی، به حقیقت دین نزدیکتر میشود
*گاهی برخی از این همه توجه به رفتار و ظواهر زندگی تعجب میکنند، ولی بشر امروز، عقلش رسیده است. توجه به اینکه چه لباسی باید بپوشم، این لباس چه رنگی داشته باشد، چند تا دکمه و چه نوع یقهای داشته باشد، چه آثاری بر زندگی فردی و اجتماعی دارند؟ چه آثاری را بر اندیشه میگذارند؟ بشر امروز از دین تشکر میکند که به جزئیات رفتاری پرداخته است و رابطه انسان با خدا را در حد نوعی احساس عرفانی صرف تعریف نکرده است. بشر امروز با طرح بحث سبک زندگی، به حقیقت دین نزدیکتر میشود.
*برخی از مباحثی که در افکار عمومی و در فضای فکری دانشگاهی مطرح میشود، رهزن است و راه را دور میکند، ولی برخی از مباحث رهبراند و راه را نزدیکتر میکند. سبک زندگی جزء این دست مباحث اخیر است.
طرح دین برای تحقق تمام اهداف لائیک و دنیوی، بهتر از طرحی است که اندیشمندان غربی در بخشهای مختلف داشتهاند
*اگر در علوم انسانی هم بخواهیم تولید بومی و اسلامی داشته باشیم، راه آن این است که خود را از مدلهای طرح مسأله خلاص کنیم و مسأله را به روش قرآن حل کنیم. لازم نیست حتماً در زمین دیگران و با روش آنها بازی کنیم. راه تولید علم حتماً نقد مفاهیم غربی نیست. گاهی نقد و مجادله خوب است ولی همیشه نمیتواند راه تولید علم باشد. ما میتوانیم برای خود طرح موضوع و طرح مفهوم داشته باشیم و مسائل را به نحو دیگری ببینیم.
*ما حتی میتوانیم در مورد اهداف دنیوی با اندیشمندان لائیک و منصف به توافقهایی برسیم. چون حتی برای رسیدن به همین اهداف این دنیایی هم، دین راه بهتری را طی میکند. شما فکر نکنید تفاوت ما با اندیشمندان غربی این است که آنها اهداف این دنیایی را مدنظر قرار میدهند ولی ما اهداف دنیایی و آخرتی را با هم مدنظر قرار میدهیم. الان در مقام گفتگوی عالمانه ما میتوانیم فقط اهداف دنیایی را در نظر بگیریم و ملاک قرار دهیم و کارمدتر بودن طرح دین برای تحقق این اهداف را تبیین کنیم. یعنی فقط سود بیشتر، دوام، راحتی، لذت، شکوفایی استعداد و خلاقیت را در نظر بگیریم. هر کسی هر هدف لائیکی هم بیاورد، میتوان به او ثابت کرد که طرح دین برای تحقق همین اهداف، بهتر از طرحی است که اندیشمندان غربی در بخشهای مختلف داشتهاند. دین ارزش خود را اینجا نشان میدهد.
*خداوند متعال روش بحث با مخالفان را به ما توضیح داده است، میفرماید: بیائید روی اشتراکات و وجوه مشترک صحبت کنیم: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ»(آلعمران/64). ما به لائیکها میگوییم: شما که آخرت را قبول نمیکنید، ولی ما دنیا را قبول میکنیم و فعلاً از آخرت حرفی نمیزنیم. شما در دنیا چه چیزی میخواهید؟ مثلاً لذت جنسی باثُبات میخواهید؟ از یک چنین مفاهیمی به ظاهر بدتر که نداریم. شما میخواهید زن و مرد لذت جنسی کافی در زندگی ببرند. خب ما به روش دین توضیح میدهیم که چگونه میتوانید به لذت جنسی بهتر برسید. اگر ما از طریق مطالعات علوم اجتماعی و علوم تجربی به فواید حجاب برسیم، دیگر نیازی نیست کسی بگوید به خاطر رعایت ارزشهای اسلامی حجاب را رعایت کنید که منّتی هم سر دین گذاشته شود و برخی که قبول ندارند، عکسالعملهای منفی نشان بدهند.
نباید ذلیل مفهومسازی دیگران باشیم
*اگر با آن اندیشمند غربی، این بحثها را در دانشگاهها حل کرده باشیم، به نتایج بهتری میرسیم. پس توجه داریم که برخی از مفاهیم در اندیشههای دیگران رهزن هستند و اگر سراغ نقد آنها هم برویم، وقت تلف کردن است. در این چنین فرایند گفتگویی، اصلاً نیاز نیست که دانشگاه، تبدیل به حوزه شود؛ دانشگاه میتواند تجربه بشری را رشد بدهد. بحث تجربی و منصفانه لازم است، ما نباید ذلیل مفهومسازی دیگران باشیم.
*مفاهیم آنها برای دستیابی به چه هدفی طراحی شده است؟ کسانی که از نظر حقوقی همجنسبازی را مجاز میدانند؛ با آنها بحث کن، ارزشهای دینی را هم نمیخواهد به کار بگیری. آنها دنبال تأمین چه هدفی هستند؟ با مبنای خودش میتوانی به ممنوعیت همجنسبازی برسی، کار دانشگاها این است. در این شرایط حرفهایی جهانی را میتوان در دانشگاهها تولید کرد. ممکن است مهندسی معکوس در تکنولوژی سخت جواب بدهد ولی در علوم انسانی لزوماً اینطور نیست که حتماً نیاز به مهندسی معکوس باشد. نیاز نیست اول همۀ مفاهیم آن ها را بفهمی. از وجوه عقلانی دین باید بیشتر استفاده کرد، همه وجوه دین که تعبدی نیست.
این که سبک زندگی برای کسی مهم باشد، اتفاق خوبی است
*سبک زندگی یکی از مباحثی است که در غرب مطرح شده و توجه خوبی هم به آن شده است. جزئیات رفتاری، هم معنا دارد و هم معنا ایجاد میکند و اهمیت و حساسیت زیادی دارد و هر قدر با سلیقه، لذت و خلاقیت سراغ آن رفته باشی؛ بهتر است. اتفاقاً دین ما هم به سبک زندگی و رفتار شما توجه دارد. دین، به سبک زندگی اهمیت میدهد. این که سبک زندگی برای کسی مهم باشد، اتفاق خوبی است.
سندی از نهج البلاغه در مورد اهمیت سبک زندگی
*فردی به نام همام همراه با عدهای به درب خانه امیرالمؤمنین علی(ع) مراجعه کرد. گفتند ما از شیعیان شما هستیم. حضرت فرمودند بگویید از دوستداران شما هستیم نه از شیعیان شما. همام گفت شیعیان شما چه صفاتی دارند؟ حضرت ابتدا قبول نمیکنند که وصف شیعیان یا متقین واقعی را بگویند، اما با اصرار همام، این مطلب را پذیرفته و به مسجد میروند.(نهج البلاغه/خطبه متقین) همام یکی از زهاد ثمانیه(هشت زاهد) بوده است که 4 نفر از آنها خط و ربط درستی نداشتهاند ولی همام جزء 4 نفری بوده که در ردیف اویس قرنی مطرح بوده است. حضرت علی(ع) یکی از اخلاقیترین خطبههای نهج البلاغه را که در عین حال از بلندترین مباحث اخلاقی در مجموعه روایات است را در جواب همام بیان میکنند و همام تحت تأثیر این کلمات بلند جان میسپارد. حضرت علی(ع) نیز با این بیان که «مواعظ رسا، اینگونه در دل مخاطبان خود اثر میگذارد» در واقع جان دادن او را تحسین میکند. همین خطبه همام با این اهمیت و عبارات بلند، در 5 فراز به تبیین سبک زندگی پرداخته است.
*اولین وصف متقین در این خطبه این است که به صواب سخن میگویند: «مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ». این عبارت به احکام شرعی سخن گفتن نپرداخته، بلکه سبک سخن گفتن متقین را درست و بهجا میداند.
*دومین صفت متقین این است که لباسی میانه بر تن میکنند (وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ) که لباس یکی از مصادیق مهم سبک زندگی است.
*طریقه سلوک فرد متقی با مردم بر پایه تواضع است(وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ). متواضعانه رفتار کردن فقط در راه رفتن این متقین نیست، بلکه تمام رفتارهای آنها را شکل میدهد. اینجا از لزوم تواضع که میتواند در یک بحث روحی اخلاقی مطرح شود، صحبت نمیکند، از رفتار و منش متواضعانه صحبت میکند.
*غَضُّوا أَبْصَارَهُمْ عَمَّا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِم؛ این عبارت که در مورد چشم فرو بستن از حرام است، اگر چه به احکام شرعی هم مربوط است ولی به رفتار ظاهری هم مربوط است.
* وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُم. متقین به مطالب مفید گوش میسپارند.
*حضرت علی(ع) بعد از اشاره به این موارد که به منش و رفتار ظاهری مربوط است، میفرمایند نُزِّلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلَاءِ كَالَّذِي نُزِّلَتْ فِي الرَّخَاء؛ روحیه آنها هم اینطور است که در بلاء و رخاء، حال یکسانی دارند.