به گزارش مشرق، محمود صلاحی احمدآبادی استاندار خراسان رضوی که چندی پیش به دستور رئیس جمهور از این سمت عزل شد، می گوید از این اتفاق اصلاً ناراحت نشده و در شب برکناری اش برای توفیق احمدینژاد نماز خوانده و در حرم ضامن آهو برای وی دعا کرده است.
اگر چه رسانهها دلیل برکناری آقای استاندار را «ائتلاف سیاسی با محمدباقر قالیباف» عنوان کردند اما او با قاطعیت این مسأله را رد می کند و آن را سوءبرداشت می خواند و البته به رئیس دولت هم حق می دهد وقتی کسی را به مسئولیتی می گمارد، یک روز هم او را از مسئولیت بردارد و فردی تازهنفس جایگزین او کند.
این سخن هم نمایانگر نوع دیگری از همگرایی فکری صلاحی با احمدی نژاد در کنار اهتمام هر دوی آنها به توسعه روستایی است؛ چرا که رئیس جمهور هم چندی پیش در سخنانی گفته بود «دولتی که برنامه دارد، به طور طبیعی، جابجایی هم دارد و هر آدم خوبی هم که از دولت رفته، بهتر از او آمده است».
به هر حال برکناری استاندار خراسان رضوی به دستور مستقیم رئیس جمهور آن هم هنگامی که احمدینژاد در بندرعباس حضور داشت، بازتاب گستردهای در رسانهها پیدا کرد که ما را ترغیب کرد درباره نحوه آشنایی صلاحی با بالاترین مقام اجرایی کشور، دلایل ورودش به دولت و علت برکناری وی و حاشیههای آن با او گفتوگو کنیم.
صلاحی که بازنشسته سپاه است و همکاری خود با محمود احمدینژاد را از دوران شهرداری آغاز کرده و در دولت نهم قائم مقام وزیر تعاون و دبیر شورای عالی مناطق آزاد و ویژه شد، امروز فارغ از هیاهوها در یک مؤسسه فرهنگی خصوصی فعالیت دارد.
او در مقام مدیریت «مؤسسه اسوه» به تبیین و ترویج شیوه مدیریت اسلامی می پردازد و وقتی از او می پرسم چطور بعد از حضور در مناصب پر سر و صدا، در یک گوشه دنج آرام گرفته، می گوید «وقتی هدف خدمت باشد، جایگاه مهم نیست و در عرصه کار و تلاش باید از هر حاشیهای پرهیز کرد» و همین نگاه نیز بر فضای مصاحبه حاکم بود.
وقتی از صلاحی خواستیم نظرش را درباره جریان انحرافی بدهد و در خصوص اینکه این جریان اجازه نمی دهد که دولت مثل گذشته خدمت کند، پاسخ داد: «هیچوقت وارد این مسائل نشدم و شما هم اجازه دهید روز اول ماه صفر وارد چنین مسائلی نشویم و غیبت نکنیم!».
بخشی از گفتوگوی فارس با استاندار معزول خراسان رضوی را به انتخاب مشرق در ادامه می خوانید؛
* آشنایی من با آقای دکتر احمدینژاد به سالهای 60 و 61 برمیگردد؛ آن زمان ایشان فرماندار خوی بود و در استانداری آذربایجان غربی کار میکرد و من به عنوان رزمنده در قرارگاه حمزه سیدالشهدا در غرب کشور بودم.
* وقتی آقای احمدینژاد شهردار تهران شد، دو بار از من که آن زمان مسئول بسیج سازندگی بودم، برای همکاری دعوت کرد و بنده به عنوان مسئول یکی از سازمانهای شهرداری مشغول خدمت شدم و بعد از ریاست جمهوری ایشان هم به عنوان قائم مقام وزیر تعاون وارد دولت شدم و یک سال در کابینه نهم این مسئولیت را داشتم و البته همزمان عضو هیئت مدیره صندوق تعاون کشور بودم.
* در دولت دهم هم با نظر آقای رئیس جمهور و مصوبه دولت در تالار اماکن متبرکه آستان قدس رضوی استاندار خراسان و مفتخر به پابوسی امام هشتم شدم و از 14 شهریور 1388 به مدت سه سال و دو ماه در خدمت مردم عزیز و ولایتمدار این خطه بودم.
* من با آقای احمدینژاد در جبهه آشنا شدم و آن زمان بنده فرمانده سپاه بوکان بودم و ایشان فرماندار خوی بودند و این آشنایی در یک جلسه کاری شکل گرفت.* بر خلاف شایعات مطرح شده، من نه با آقای احمدینژاد فامیل هستم و نه همشهری؛ چون من اهل اردکان یزدم و ایشان اهل آرادان استان سمنان. در منطقه، همه رزمندهها با هم دوست میشدند و این دوستی هم ادامه مییافت. آقای احمدینژاد علاوه بر فرمانداری خوی در یکی از یگانهای سپاه به عنوان رزمنده و مسئول منشاء خدمات زیادی بودند.
* من نمیخواهم وارد برخی حاشیهها و مسائل جزئی شوم؛ بالاخره هر کس از افرادی برای همکاری استفاده میکند که به خودش نزدیکترند و آقای احمدینژاد هم به تعدادی از همکارانشان علاقه بیشتری داشته و احساس میکردند آنها برای کار مناسبترند.
* انتخاب من برای استانداری خراسان رضوی پیشنهاد شخص آقای رئیس جمهور بود و بنده حتی دو سه نفر که از خودم بهتر بودند و سابقه کار در وزارت کشور داشتند و یکی از آنها هم بومی منطقه بود معرفی کردم ولی در نهایت آقای احمدینژاد این مسئولیت را به من تفویض کردند.
یک موضوع هم در این زمینه مشوق اصلی بنده بود که اخوی شهید طهرانی مقدم گفت «یکبار که خدمت حضرت آیتالله العظمی بهجت (ره) رسیدیم، سؤال کردیم مصداق عمل صالح در زمان ما چیست که ایشان فرمودند خدمت به زائران حضرت رضا (ع)» که این انگیزه مضاعفی برای من شد.
* من هیچگونه فعالیت اقتصادی شخصی نداشتهام و حتی از استانداری جز مابه التفاوت حق مسئولیتم با حقوق سپاه، حقوق نمی گرفتم.* افرادی که می آیند یک مجموعه گردشگری یا هتل بسازند یا یک کارخانه و معدنی را فعال کنند، باید حمایت شوند؛ چون اگر پول در داخل کشور ماند، شغل ایجاد می شود و هر گاه شغل ایجاد شد، سرمایهها کمتر از کشور خارج می شود.
* آقای احمدینژاد خیلی علاقمند به رسیدگی به مناطق محروم و روستاهاست؛ ما هم این علاقه را داشتیم و این نیاز را حس میکردیم که به اطراف شهرهای بزرگ و بحث حاشیهنشینی که پدیده خیلی مناسبی نیست، رسیدگی کنیم.* وقتی ما میبینیم از روستاها و شهرهای کوچک اطراف به شهرهای بزرگ مثل تهران، مشهد و تبریز مهاجرت می کنند؛ راه مقابله با آن را در رسیدگی به روستاها میدیدیم و از این رو خیلی جدی به روستاها رسیدگی کردیم.
* در آمارگیری سال قبل برای اولین بار جمعیت روستایی ما علاوه بر رشد طبیعی که برای شهر و روستاها داشتیم، یک درصد رشد پیدا کرد.
* ببینید! مجموعاً دوستان ما در دولت از کارنامه ما تقدیر کردند؛ ما بیش از 20 مقام از اول، دوم و سوم در این 3 سال در بخشهای مختلف به دست آوردیم. به طور مثال در عرصه ICT روستایی همیشه اصفهان اول بود در حالی که در سال 90 ما اول شدیم که آقای تقی پور وزیر سابق ارتباطات ما را تشویق کردند.
* واقعیت اینست که من خودم هم دلیل این موضوع (برکناری) را نمیدانم؛ چون حدود 6 ماه است آقای احمدینژاد را ندیدم و بعد از برکناری من نیز هنوز آقای رئیس جمهور تماسی با من نداشتند یا نفرمودند که برای توضیح خدمتشان برسیم.
* خودم هم علت را نمیدانم ولی حدس میزنم و یکی از وزرا به من گفتند ظاهرا برداشت ایشان این بود که بنده میزبان آقای قالیباف برای سخنرانی در مراسم شهید ساجدیفر بودم.
* در آن مراسم همچنین یکی از علمای بزرگوار سخنرانی و انتقاداتی مطرح کردند که البته من در زمان سخنرانی ایشان نبودم و وقتی وارد محل برگزاری مراسم شدم که صحبتهای حاج آقای نقویان تمام شده بود که ظاهرا تصاویر مصافحه بنده و متن سخنان ایشان را به آقای رئیس جمهور ارائه کرده بودند.
* بعداً از زبان وزیر کشور شنیدم که برداشت این بود که ما
دعوتکننده میهمانان این مراسم بودیم در حالی که خود من مدعو بودم.
* بنده هیچ گلهای از کسی ندارم و این را تقدیر الهی میدانستم و هم انتصابم و هم برکناری ام را امتحان می دانم ولی مهم اینست که ما آن 3 سال و دو ماه را که خادم مردم و زائرین امام هشتم بودیم، آنچه را که در بضاعتمان بود انجام دادیم و محبت مردم و مسئولین استان را هم دیدیم و انشاءالله خداوند و امام زمان (عج) و امام هشتم هم از این خدماتی که در حد وسعمان انجام دادیم، راضی باشند.
* آقای رحیمی در مراسم تودیع آقای تقی پور فرموده بودند که خوب است وزرا و مسئولین همانطور که وقتی وارد دولت می شوند میخندند، وقتی که از دولت میروند هم بخندند و در مراسم تودیع بنده همه دیدند که خیلی خوشحال بودم؛ آقای نجار که خیلی هم به ما لطف داشتند، به من گفتند تو چرا اینقدر خوشحالی که من در جواب گفتم من حکم آدمی را دارم که بار سنگینی را انداخته اما خودش این کار را نکرده بلکه بار را از دوش او برداشتهاند که معلوم است این موضوع خوشحال کننده است.
* انسان که نباید فقط گله کند، باید تشکر هم بکنیم! بالاخره رئیس جمهور یک روزی اعتماد کردند ما را منصوب کردند، یک روز هم فرد دیگری را برای مسئولیت ترجیح دادند؛ برای بنده اصل خدمت به مردم و نظام است.
* آنچه در این باره می توانم بگویم اینست که من جمعه پنجم آبان میزبان وزیر کشور بودم که روز قبل آن یعنی پنجشنبه، روز عرفه بود. وقتی از دعای عرفه برگشتم، فرزند شهید ساجدیفر از من برای شرکت در مراسم بزرگداشت پدر بزرگوارش دعوت کرد که اتفاقاً آن روز هم من خیلی گرفتار بودم. مراسم از ساعت 18 تا 20 بود و من فقط 20 دقیقه به احترام شهید ساجدیفر در آن مراسم شرکت کردم و زمانی رسیدم که حاج آقای نقویان صحبت کرده و آقای قالیباف در حال بیان خاطراتی از شهید بود که همرزمشان بودند.
* یکشنبه هفتم آبان همراه تعدادی از مدعوین همایش برای نماز خدمت حضرت آقا رسیدیم و از رهنمودهای ایشان بهرهمند شدیم و بعد که آمدیم بیرون، آقای نجار تماس گرفت و تصمیم رئیس جمهور را ابلاغ کرد که من هم با کمال میل آن را پذیرفتم و الآن هم از این موضوع ناراضی نیستم.
*
آقای قالیباف از سرداران سپاه و پیشکسوتان دفاع مقدس است که اکنون
نیز در این نظام خدمت می کند اما قاطعانه می گویم که یک دقیقه هم در مورد
انتخابات با ایشان صحبت نشد. آنچه رخ داد، فقط مراسم شهیدی بود که ایشان هم یک ربع خاطراتی از شهید
گفت که بنده هم در آن مراسم حضور داشتم و به هیچ وجه درباره موضوعی دیگر
با آقای قالیباف صحبت نشد و بعد هم من بدون اینکه ایشان را ببینم و حتی یک
لیوان آب بخورم، عازم تهران شدم.
* خیر! من در روز تودیع هم حرفهایم را صریحاً گفتم. اول اینکه گفتم من استعفا ندادم، چون برای استعفا از مسئولیت در نظام واقعاً شبهه شرعی دارم. دوم اینکه بعد از برکناری ام به جز پیشنهاد یکی دو تا از وزرا که نپذیرفتم، پیشنهادی از دولت برای همکاری نداشتم.
* البته اگر آقای رئیس جمهور بفرمایند که صرفاً برای ملاقات خدمتشان برسم، میروم که تا حالا نفرمودهاند اما برای همکاری از ایشان خواهش میکنم تا آخر این دولت اجازه بدهند مزاحم دوستان نباشم.* یکی از لذتبخشترین اوقات زندگی ما دیدارهایی بود که با حضرت آقا داشتیم و شیرینترین خاطرهام از این دیدارها اینست که روزهای اول کارم، ایشان فرمودند متروی خراسان خیلی طول کشیده و این به لحاظ اهمیت موضوع و اهتمام ایشان به مردم خدمترسانی بیشتر به زائران و مجاوران امام رضا (ع) بود. عرض کردم سال دیگر که تشریف می آورید، خط اول افتتاح شده است و بعد از آن شبانه روز به کمک دوستان در معاونت عمرانی وزارت کشور و استانداری و شهرداری و شورای شهر مشهد و وزارت اقتصاد تلاش کردیم تا شرمنده حضرت آقا نشویم.
* وقتی جلسه بعد خدمت حضرت آقا رسیدیم، ایشان خیلی ابراز رضایت فرمودند و البته من لایق نبودم اما ایشان با بزرگواری از این کار ما تجلیل کردند که این برای من افتخار بزرگی است و بعد فرمودند مردم اکثرا از مشی شما راضی هستند، این مشی مردمی را حفظ کنید که انشاءالله این فرموده همیشه سرلوحه رفتار ما باشد.
* خب! این را شما و کارشناسان باید بررسی کنید که کارنامه مجموعهها و افراد چقدر موفق بودهاند؛ من فقط به طور کلی می گویم که قبلاً این میزان جابجایی مدیران مرسوم نبوده ولی تدبیر آقای احمدینژاد اینست که احساس میکند با این کار شاید در مجموعه دولت تحرک بیشتری صورت گیرد.* برخی اوقات تغییر لازم است ولی به نظر میرسد ثبات مدیریت هم از شروط پیشرفت کار است و خود ما در استان تغییرات سریع نداشتیم.
* اولاً حجم و سرعت جابجایی در دولت نهم به اندازه دولت دهم نبود. دوماً من درخواست نکردم مسئولیت بگیرم و آقای رئیس جمهور تصمیم گرفته و دستور دادند استاندار خراسان بشوم و هدفم هم خدمت به مردم بود و عشق به امام هشتم بود . وقتی متوجه شدم که نماینده ولی فقیه و امام جمعه محجوب مشهد و عامه مردم از عملکرد بنده در استانداری رضایت دارند، خرسند شدم که اگر خدمت کوچکی از ما برمیآید، دریغ نمی کنیم.
* البته باید بگویم که خود من چند بار از آقای احمدینژاد درخواست کرده بودم فردی شایستهتر از من برای خراسان رضوی تعیین کند اما به این سرعت فکر نمیکردم این اتفاق بیفتد و قبل از یکشنبه هفتم آبان که برکناریام ابلاغ شد، از موضوع خبر نداشتم.
* یک بار بعد از نامزدی آقای احمدینژاد برای ریاست جمهوری در شهرداری که فکر می کنم ظهر یک روز پنجشنبهای بود، از ایشان سؤال کردم حالا که کاندیدا شدید تا آخر میمانید یا برخی میگویند مسئولیتی می گیرید و کنار میروید. ایشان گفتند بله تا آخر میمانم و پرسیدم چقدر اطمینان دارید که رأی میآورید؟ گفتند صددرصد.* نمیدانم! واقعاً از ضمیر افراد خبر ندارم و درست هم نیست چیزی بگویم که از آن اطلاع ندارم. حالا که در دولت نیستم خدمت کنم لااقل غیبت هم نکنم که آن دنیا بدهکار هم بشویم!
* معمولا دولتها کاندیدا معرفی نمیکنند و احزاب و گروهها متولی این کار هستند و اصلاً موافق هم نیستم هیچ دولتی کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و شوراها معرفی یا حمایت کند. دولت فقط مجری برگزاری انتخابات است.
* مردم دنبال این هستند کسی انتخاب شود که واقعاً خدمتگزار است و صادقانه کار و تلاش میکند و دنبال همدلی هستند و هر کس با این نگاه هماهنگ باشد مقبول مردم میافتد. مردم از مسئولان همدلی و خدمت به کشور، احیای فرهنگ دینی و اسلامی و حل مشکلات اقتصادی را میخواهند و اصلاً موافق نیستند قوا یا جریانات و گروهها به جان هم بیفتند.
* به نظرم اگر روند ثبات مدیریت بیشتر مورد توجه قرار گیرد به ویژه در ماههای پایان کار دولت، آسیبها کاهش مییابد.* به عنوان یک شهروند به دوستانم در دولت توصیه میکنم اولویت کارشان پیگیری و اجرای کامل طرحهای مهر ماندگار و پرهیز از بحثهای حاشیهای و همدلی بیشتر با دیگر قوا باشد.