کاکبرن که پیش از این هم گزارشهایی از سوریه منتشر کرده و در آن بر توان دولت سوریه در کنترل اوضاع تأکید کرده بود، در گزارش اخیر خود از تماس تلفنی مخالفان و درگیری لفظی با وی نوشتهاست.
اعتراض مخالفان به خبرنگاری که برخی حقایق سوریه را بیان کرد
یک ساعت و نیم پس از آنکه از دمشق به بیروت بازگشتم،یک سوری با تلفن من تماس گرفت و فریاد کشید: «ننگ بر تو! ننگ بر ایندیپندنت!». این فرد آنقدر عصبانی بود و صحبتهای بیمعنی میکرد که به درستی معلوم نبود به چه چیزی اعتراض دارد، اما به نظر میرسید تمام گناه من این بود که به دمشق رفته بودم، با مأموران دولت سوریه صحبت کرده بودم و به این نتیجه رسیده بودم که این حکومت به این زودیها شکست نمیخورد.
مذاکره ما خیلی بامفهوم نبود و بعد کمی جر و بحث، من به او گفتم: «اگر آنقدر ناراحتی چرا به جای اینکه اینطور به من توهین کنی، و یا اینکه تمام وقت خود را در کافههای بیروت بگذرانی، به حلب نمیروی و در کنار مخالفان نمیجنگی؟». پس از این بود که هر دوی ما تلفن را قطع کردیم.
زمانی که مسیر کوتاه بین دمشق و بیروت را طی میکنی، انگار که از سیارهای به یک سیاره دیگر رفتهای. چیزی که در پایتخت سوریه به نظر کاملا بدیهی و آشکار میآید، زمانی که به مرز لبنان میرسی، کاملا جنجالی بوده و تنها به نظر افراد کمی، واقعی به نظر میرسد.در حقیقت بیرون از سوریه مدام صحبتها و پیشبینیهای رسانهها و دیپلماتها را میشنویم که از پیروزی قریبالوقوع مخالفان مسلح و شکست نظام بشار اسد میگویند. اما آنچه که در این اظهارات نادیده گرفته شده، این نکته مهم است که نیروهای اسد همچنان تمام یا بخشهای بزرگی از تمام شهرها و مناطق مهم سوریه را تحت کنترل دارند.
پوشش رسانهای جانبدارانه از اوضاع سوریه
بخشی از این تفاوت برداشت در مورد وقایع سوریه در داخل و خارج از این کشور را میتوان به نوع پوشش رسانهای جنگ سوریه از سوی رسانههای بینالمللی و منطقهای نسبت داد. به دلیل شرایط سخت دریافت ویزا، خبرنگاران خارجی اندکی در سوریه حضور دارند. در مقابل، مخالفان مسلح عملیات رسانهای بسیار پیچیدهای دارند که معمولا این عملیات از خارج از سوریه کنترل میشود. این افراد از هر واقعهای، جزئیات دلخواه خود را منتشر میکنند و از این جزئیات با انتشار ویدئوهایی گزینشی، حمایت میکنند.
مشخص است که در این حالت آنچه که مخالفان از قضایا روایت میکنند، کاملا جانب آنها را میگیرد و در مقابل دولت سوریه را اهریمنی جلوه میدهد. تعجبآورتر از همه این است که، رسانههای بینالمللی هم که معمولا در بیروت و همچنین لندن و نیویورک دفتر دارند، در این اخبار تبلیغاتی به خود شک راه نمیدهند. این وضعیت را اینطور میتوان شبیهسازی کرد که به عنوان مثال پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به خبرنگاران ویزا داده نشود و به همین دلیل خبرنگاران به اخباری اکتفا و استناد کنند که شبهنظامیان حامی حزب جمهوریخواه آن هم از مکزیک یا کانادا از انتخابات مخابره میکنند.
اینکه تجهیزات سنگین نظامی در دمشق مستقر است، صحیح است، اما واقعیت این است که محاصرهای در کار نیست. جادههای شمال به «حمص» و جنوب به «درعا» باز است و مانند جاده بیروت است. زمانی که مخالفان مسلح منطقهای را به تصرف درمیآورند، دولت سوریه به آن منطقه حمله میکند و تعدادی از آنها را میکشد و باقی آنها را به تخلیه آن منطقه وادار میکند. برای کسانی که در مناطق آسیبندیده پایتخت زندگی میکنند، ترس روزافزون از آینده و همچنین مشکلات فزاینده در زندگی روزمره به دلیل قطع برق و کمبود نان و گاز پخت وپز وجود دارد.
مخالفان مسلح در برخی مناطق پیشرفتهایی داشتهاند. حملات مخالفان مسلح به دمشق و حلب ضعیفتر از قبل شده، با این حال نیروهای دولتی هم توان کافی برای آنکه آنها را مناطق پیشتر تصرف شده عقب برانند، ندارند. تنها در شمال، مخالفان پیشرفتهایی را در حومه شهرهایی چون «حماه»، «ادلب» و «حلب» انجام دادهاند، اما این پیشرفت همچنان آهسته است.
تلاش مخالفان برای از بین بردن اقلیتها در سوریه
به نوشته روزنامه انگلیس اندیپندنت، سوریه اکنون به یک جنگ شهری تبدیل شده. تظاهراتهایی که در مارس 2011 با عنوان اعتراضات آغاز شد، اکنون به نبرد علیه علویها، مسیحیان، دروزیها و دیگر اقلیتهای این کشور بدل شده و مخالفان سعی در نابودی آنها دارند. زمانی که من اوایل این ماه به پایتخت سوریه رسیدم، از یکی از دوستان در مورد اوضاع و شرایط پرسیدم و او گفت: 15درصد با دولتند، 15درصد با مخالفان و 70درصد میخواهند فقط این جنگ پیش از آنکه همه را از بین ببرد، تمام شود.
این گزارش می افزاید: آیا مکان پایان دادن به این بنبست وجود دارد؟ واقعا اینطور به نظر نمیرسد مگر آنکه حجم زیادی از پول، آموزش و تسلیحات برای مخالفان ارسال شود که این هم در کوتاهمدت پاسخ نمیدهد.واشنگتن و لندن امیدوار بودند که نظام سوریه از درون از هم بپاشد، اما این هم رخ نداده و حتی جدا شدن برخی از شخصیتهای مشهور نتوانسته به مرکز نظام سوریه برسد.اکنون شدت درگیریها بسیار شدیدتر و خشونتبارتر شده است. این جنگ مدتهاست که به وضعیتی رسیده که ما در ایرلند شمالی به آن «سیاست با اوج بیرحمی». در این حالت خونهای زیادی ریخته میشود تا امکان مذاکره و امتیازدهی فراهم شود.
ایندیپندنت تصریح کرد: سیاست آمریکا و متحدانش اکنون به طرز فزایندهای موهوم شده است؛از یک سو، آنها ائتلاف ملی مخالفان را به عنوان نماینده مردم سوریه به رسمیت میشناسند و از سوی دیگر مهمترین گروه مخالفان مسلح به نام «جبههالنصره» را در گروههای تروریستی وابسته به القاعده قرار میدهند. اکنون سوریه هم نظیر عراق پس از سال 2003، به محلی برای جذب نیروهای تندرو جهادی تبدیل شده است. واشنگتن هم هر روز اشتیاق کمتری نسبت به پیروزی نظامی مخالفان و تقویت نیروهای تندرو و از میان رفتن ساختار دولت در سوریه از خود نشان میدهد.
مسئلهای که در سوریه وجود دارد، این است که چندین نزاع مختلف در این کشور جمع شده است. سکولارهای سوری تأکید میکنند که این نبرد اعتراض مردم به دولت است، اما آنها ذات قومی این درگیری را تضعیف میکنند و میگویند دولت به این بحث دامن زده است. اما حقیقت این است که در اینجا هم مانند سوریه، اختلافات قومی و تلاش برای دموکراسی، با هم برخورد کردهاند. در عراق انتخابات عادلانه به معنی جایگزینی اکثریت شیعی به جای اهل سنت بود و در سوریه این انتخابات میتواند به حاکم شدن اهل سنت به جای علویها بینجامد. در هر دوی این جامعهها یک تغییر دموکراتیک تبعاتی داشته و یا خواهد داشت، چراکه این به معنی آن است که قدرت در دستان چه کسانی باشد.
نویسنده ایندیپندنت نهایتا در یادداشت خود اشاره میکند که سوریه علاوه بر درگیریهای قومی به محلی برای منازعه طولانی قدرتهای منطقهای نیز بدل شده و در یک سو آمریکا،اسرائیل، عربستان و متحدانشان قرار دارند و در سوی دیگر ایران و دیگر حامیان نظام این کشور. وی با سخت توصیف کردن پیشبینی آینده در سوریه، میگوید نظامی شدن اعتراضات موجب شده تا ذات دموکراتیک تغییرات در سوریه، زیر سوال رود.