این فیلم که توسط "نیما نوریزاده" (Nima Nourizadeh)، بر اساس داستانی از "مایکل باکال" (Michael Bacall)، با بودجه ای دوازده میلیون دلاری ساخته و در مارس 2012 روانه ی بازار شده است.
از منظر منتقدین پروژه ایکس رو نوشتی از "فوق العاده بد" (Superbad)، "جرج موتلا" (Greg Mottola) بوده، با این تفاوت که فوق العاده بد در صدد انتقال مفهوم و ماهیت این قبیل جشن ها به مخاطب بوده، ولی پروژه ایکس روایتی مستند گونه از این جشن ها است.
ظاهر داستان فیلم، درباره برگزاری جشن توسط سه پسر نوجوان دبیرستانی به نام های "توماس"، "کاستا" و "جی بی" می باشد که در مدرسه ی خود فاقد محبویت بوده و به نوعی زیر دست و مایه ی تمسخر دیگران محسوب می شوند.
در این میان اگر چه دقت در آراء و بررسی نظرات "علیرضا نوریزاده"، بویژه در باب براندازی نظام اسلامی ایران مطول بوده و او را به عنصری ساعتی، از برای فحاشی به اسلام و تفکرات اسلامی مبدل ساخته، اما صرف انحرافات عدیده ی اخلاقی این تحلیل گر سیاسی که بعضا در مقام مُحَلل دختران تازه وارد به اروپا و امریکا نقش ایفا می نماید، موجبات کثیر الآنتن بودن این مُحَلل سیاسی را فراهم و او را شهره عوام ماهواره بین ساخته است.
تطور شخصیت نوری زاده و هیجانی بودن او به همراه زبان فحاش و طبع عیاش، شخصیت مجهول از او در میان اپوزیسیون ساخته و برخی را بر آن داشته تا او را عامل نفوذی دستگاه های اطلاعاتی ایران تصور نمایند. در خصوص نوری زاده جای برای نوشتن بسیار است، اما واقعیت آن است که وی در کمین است تا از موقعیت های بوجود آمده سوء استفاده کند و ماجرا را به نفع جیب پر خرج خود پایان دهد.
"نیما نوری زاده" به عنوان کارگردانی نسبتا شناخته شده در صنعت موزیک ویدیو، که به دلیل ساخت ویدئو کلیپ معروف گروه "هات چیپ" (Hot Chip) و همچنین همکاری با خواننده ی جنجالی "لیلی رز بیتریس آلن" (Lily Rose Beatrice Allen)، شهرتی برای خود در انگلیس دست و پا نمود و برخلاف برادرش "امید 16 بی" (Omid 16B) که یک دی جی معمولی سبک الکترو هاوس (Electro house) در انگلیس است، از خود صورتی نسبتا متفکر و حداقل در دنیای موسیقی حرف هایی برای گفتن داشته به ثبت رسانید.
اما ورود "نیما نوری زاده" به سینما، با کمترین تجربه قبلی صورت گرفت و همین امر باعث شده تا وی سبک و سیاق خاص موزیک ویدیوها خود را به سینما آورده و کلیپ های خود را به اثری سینمایی مبدل سازد.
به این ترتیب از منظر هنری، پروژه ایکس دقیقاً محصول یک فکر چند دقیقه ای است که شاید اگر به موزیک ویدئو مبدل می شد به راحتی می توانست از نظر تجاری موفق و او را مشهور سازد، اما کش دادن این ویدیو و تبدیل آن به 88 دقیقه عیاشی عده ای نوجوان، کسالت مخاطب هنری را موجب می شود.
استفاده ی بیش از اندازه ی کارگردان از انواع خشونت و همچنین نمایش صحنه های شهوانی، موجبات محدودیت مخاطب را حتی فراتر از درجه ی نمایشی "R" یعنی افراد بالای 17 سال فراهم نموده و این امر تا به آنجا حاد است که خود کارگردان در وب سایت فیلم بر عدم تجربه ی وقایع به تصویر کشیده شده هشدار داده و بخشنامه صادر نموده که هیچ کس نباید تلاشی از برای خلق مجدد هر یک از صحنه ها و یا فعالیت های عمومی به تصویر کشیده شده در این فیلم انجام دهد.
داستان این فیلم درباره سه پسر نوجوان دبیرستانی به نام های "توماس"، "کاستا" و "جی بی" است که در مدرسه فاقد محبوبیت بوده و همواره عناصری توسری خور محسوب می شوند. این سه نفر که به هر دری می زنند تا بتوانند کمی بر محبوبیتشان بیفزایند، با یک مانع روبرو می شوند. تا اینکه پدر و مادر توماس به او اعلام می کنند که قصد دارند تا آخر هفته را در خارج از خانه بگذرانند.
این موضوع سبب می شود تا این سه نفر به این فکر بیفتند که از نبود پدر و مادر توماس نهایت استفاده را ببرند و خانه را میزبان یک جشن نوجوانانه اساسی کنند. جشنی که در آن همه نوع موارد ممنوعه ی دوره نوجوانی نظیر انواع مشروبات الکلی و استعمال انواع مواد مخدر وجود داشته باشد و همه در این جشن آزاد باشند، تا از این طریق بتوانند محبوبیتی عظیم در بین همسالانشان بدست بیاورند. دیری نمی گذرد که این فکر تبدیل به واقعیت می شود و داستان حول جشن و اتفاقات پیرامونی آن دنبال می شود.
اگر چه بستر تعلیق فیلم حول چرایی بازندگی توماس و طرح این سوال از جانب پدر او در گفتگوی با همسرش در باب اینکه پسرشان در تمام عمر یک بازنده بوده آغاز می شود؛ اما فیلم تا به انتها این پرسش را بی پاسخ گذاشته و به این ترتیب عدم وجود بستر تعلیق مناسب در فیلم موجبات سردر گمی مخاطب را فراهم و موجب شده تا خطوط تعلیق حول مناسبات جنسی و دیالوگ های زننده ادامه یابد.
به تعبیری پروژه ایکس از جایی که خانواده ی توماس برای آخر هفته به سفر می روند، بستر تعلیق خود را از دست می دهد و با جاذبه های جنسی و استعمال الفاظ رکیک و فحاشی های بی حد و حساب، پیش می رود.
پروژه ایکس به گون ای خاص نماینده ی شخصیت خانوادگی نوری زاد نیز محسوب می شود، دیالوگ های این فیلم سراسر فحاشی است و مخاطب با انواع و اقسام استعمال مخدر ها و شرب الکل آشنا شده و روابط گوناگون جنسی را تجربه می نماید.
بیشتر اتفاقات فیلم از طریق لنز دوربین "دکس" روایت می شود، دوربینی که صورت مستند گونه به فیلم داده و ظاهرا در صدد تجسم جشن های این قسمی به مخاطب می باشد. اما واقیعیت در انتقال تجربه ی شورش و ترسیم تقابل و برنامه ریزی و داشتن طرح برای حالات مختلف درگیری می باشد. درگیری هایی که شهری عظیم را تحت الشعاع خود قرار داده و تا سر حد تشنج به پیش می رود.
به عبارتی دیگر واقعیت پروژه ایکس آموزش چریک شهری به مخاطبان بوده و کارگردان در صدد ترسیم و توجیه سناریوهای مختلف به مخاطب خود، جهت زمینه سازی تحقق آن می باشد.
پسر "علیرضا نوریزاده" یکی از فعال ترین عناصر در کشاندن درگیری به خیابان ها و ارایه ی دستورالعمل مقابله با نیروی انتظامی طی فتنهی 88، این بار آرزوی پدر را در فتنه ی 88 به فیلمی 88 دقیقه ای مبدل ساخته و در این فیلم به وضوح هر چه تمام و در ظاهری داستانی ولی با نمایی کاملا مستند به تشریح آن می پردازد.
به عبارتی دیگر "نیما نوری زاده" در صدد تصویر سازی و آموزش خواسته های پدر در فتنه ی 88، شاید برای تحقق آن در فتنهی 92 می باشد.
در مجموع پروژه ایکس (Project X) را می توان فیلمی آموزشی توسط سرویس های غربی برای اجرا در خاورمیانه بالاخص ایران اسلامی دانست.
پروزهای که به آموزش یک راه ساده برای جمع کردن مردم و مدیریت و هدایت شورش های خیابانی و تقابل با نیروهای امینتی و انتظامی کشورها میپردازد که بررسی نمادها و نشانههای موجود در این فیلم مجالی دیگر را طلب مینماید.