روش ساواك مبتني بر ارعاب بود، بازداشتهاي جمعي براي ساواك يك كار عادي به شمار ميآمد و اين تصور در اذهان عمومي نقش بسته بود كه ساواك در تمام شئون زندگي مردم، از سازمانهاي دولتي و دانشگاهها گرفته تا مؤسسات خصوصي و كارخانهها و احزاب سياسي و سازمانهاي دانشجويي در خارج از كشور نفوذ كرده و در همهجا حاضر و ناظر است.
دوران سيزده ساله حكومت اميرعباس هويدا، يكي از ساكتترين دورههاي تاريخ معاصر ايران و اوج خودكامگي حكومتگران و رجال فاسد بود. استمرار حكومت هويدا فقط به دليل بالا رفتن قيمت نفت و افزايش چشمگير درآمد ارزي ايران، همچنين به سبب سركوب شديد ساواك ممكن گرديد.
«ويليام سوليوان» سفير كبير آمريكا در تهران در اين مورد ميگويد:
«ساواك همه را ساكت ميكرد... حتي مقامات بلندپايه مملكت به سبب وحشت از ساواك، هيچ اظهارنظر مستقلي نميكردند. به نظر ميرسيد مسئولان دولتي ايران فقط براي اين خلق شدهاند تا از رهبريهاي شاه به طور مرتب تعريف و تمجيد نمايند!»
شاه، كشور را به گونة قبرستان، فاقد هر گونه صداي انتقادي ميخواست. رسانههاي كشور فاقد آزادي لازم براي درج نقطهنظرهاي مختلف بودند. شاه با تشكيل شكنجهگاهها، سعي بر خفه كردن هر صداي مخالف داشت.
در حكومت وي زجر و شكنجه و اعدام روشنفكران، روحانيون و آزاديخواهان رواج داشته و قسمتي از بودجه مملكت صرف مخارج ساواك شده است.
اين دوره را در عين حال ميتوان اوج قدرت مطلقة شاه ناميد. زيرا دولت مطيع و پارلمان فاقد اختيار و مطبوعات تحت فشار سانسور بودند. ساواك، پليس مخفي شاه، هرگونه حركت مخالفي را در نطفه خفه ميكرد و هيچكس نه فقط جرأت مخالفت، بلكه جرأت كمترين انتقادي را هم از رژيم نداشت.
دولت، سياست فشار و اختناق را در پيش گرفته بود و در عين حال فاسد و نالايق بود، ولي آنچه بيشتر از هر چيز جلب توجه ميكرد ناتواني شاه در جلب حمايت افكار عمومي از سياستها و برنامههاي خود بود. اكثريت مردم با خشم و بدگماني يا بيتفاوتي از اين برنامهها استقبال ميكردند. او به قدري در تحقق بخشيدن به برنامههاي مورد نظر خود شتابزده كه نميتوانست تأخيرهاي ناشي از بحث عمومي و اظهارنظر مردم و نمايندگان آنها را دربارة اين برنامهها تحمل كند. با گذشت زمان، شاه كه قدرت بيشتري يافته بود، نه فقط حاضر به تبديل روش خود در حكومت نشد، بلكه به نظرها و عقايد اطرافيان خود هم اعتنا نميكرد. و پليس مخفي (سازمان امنيت) بيش از پيش فراگير شد و بر فشار و كنترل خود افزود.
براساس اطلاعاتي كه در اختيار داشتيم، درآمدهاي نفتي موجب بالا رفتن سطح زندگي مردم ايران شده بود، ولي سياست استبدادي و لجوجانة شاه در حكومت موجب ايجاد نارضايتي بين روشنفكران و قشرهاي ديگر جامعه شده و جريان مخالفي به وجود آورده بود كه براي استقرار دمكراسي در جامعه ايران مبارزه ميكرد.
ساواك در نهايت خشونت و وحشيگري با مخالفان رفتار ميكرد و من ميدانستم كه حداقل 25000 زنداني سياسي در زندانهاي رژيم شاه ميپوسند (و شاه ميگفت تعداد آنها كمتر از 2500 است!)
اسناد زير كه بسيار خواندني و جذاب نيز ميباشد، مهر تأييدي است بر هر آنچه در خصوص اختناق در رژيم پهلوي، گفته و نوشته شده است.
سند اول:
موضوع: سيداسدالله موسوي مباركهاي فرزند سيد خليل
به استحضار ميرساند:
الف ـ مشخصات: سيد اسدالله شهرت موسوي مباركهاي فرزند سيد خليل متولد 1334 شماره شناسنامه 4449 صادره از اصفهان شغل كارمند روابط عمومي كارخانه ذوبآهن آريامهر ديپلم طبيعي داراي عيال و يك نفر اولاد ساكن اصفهان خيابان نشاط كوچه شيروانيها پلاك 54.
ب ـ نوع اتهام: اظهار مطالب اهانتآميز نسبت به مقامات عاليه مملكت.
ج ـ گردش كار: نامبرده در حدود ساعت 17 روز 8/5/53 هنگامي كه از كارخانه عازم اصفهان بوده در مينيبوس در حضور آقايان قوامپور و ميرلوحي كارمندان روابط عمومي كارخانه اظهار داشته شاهنشاه آريامهر و علياحضرت شهبانو، آقاي نخستوزير و خبرنگاري با هواپيما مسافرت ميكردند شاهنشاه آريامهر يك اسكناس صد توماني خواستند از هواپيما پايين بياندازند و گفتند يك نفر از ملت من اين صد توماني را پيدا كرده و خوشحال ميشود. عليا حضرت گفتند دو قطعه اسكناس 50 توماني بيانداريد تا دو نفر خوشحال شوند. آقا نخستوزير گفتند 10 قطعه اسكناس 10 توماني بيندازيد تا 10 نفر بردارند و خوشحال شوند. بالاخره خبرنگار گفت شاهنشاها شما خودتان را از هواپيما پايين بيندازيد تا 32 ميليون نفر ملت ايران خوشحال شوند.
اظهار مطلب فوق مورد تأييد قرار گرفته است.
دـ خلاصه اعترافات و بازجويي: در تحقيقات معموله مشاراليه اعتراف نمود چنين مطالبي را اظهار داشته ولي هيچگونه قصد و غرضي نداشته و از گفته خود نادم و پشيمان است.
نظريه: با توجه به اينكه مشاراليه اعتراف نموده، در صورت تصويب پرونده همراه متهم جهت هرگونه اقدام قانوني به دادسراي نظامي اصفهان ارسال و اعزام گردد.
بازجو
سند دوم:
اداره دادرسيهاي مسلح شاهنشاهي
براي رسيدگي به پرونده اتهامي غيرنظامي سيداسدالله موسوي مباركهاي فرزند خليل متولد 1334 داراي شماره شناسنامه 4449 صادر از بخش 6 اصفهان محل تولد مباركه مسلمان ايراني باسواد شغل كارمند ذوب آهن محل سكونت اصفهان خيابان نشاط كوچه شيروانيها پلاك 54 محل كار ذوبآهن روابط عمومي داراي عيال و اولاد فاقد پيشينه و محكوميت كيفري بازداشت از تاريخ 7/6/53 تاكنون به علت عجز از توديع وجهالضمان كه به اتهام اهانت نسبت به رئيس مملكت تحت پيگرد قانوني قرار گرفته در تاريخ 21/10/53 جلسه دادرسي تشكيل كيفر خواست صادره حاكي است برابر محتويات پرونده متهم در تاريخ 8/5/53 هنگام بازگشت از كارخانه ذوبآهن به اصفهان در مينيبوس براي دو نفر از كارمندان روابط عمومي ذوبآهن (قوامپور و ميرلوحي) مطالبي اهانتآميز به عنوان لطيفه (جوك) بيان كه ضمن آن به رئيس مملكت اهانت ميكند پرونده امر بر اين مبنا تشكيل و پس از تحقيقات قرار منع پيگرد متهم را به علت عدم احراز قصد اهانت صادر مينمايد كه مورد موافقت تيمسار دادستان ارتش واقع نشده و پرونده از مركز اعاده و مجدداً به بازپرسي مربوط برگشت داده ميشود و بازپرسي به ارشاد قضايي تيمسار دادستان ارتش تمكين نموده و در نتيجه منجر به صدور قرار مجرميت شماره 156 ـ 11/9/53 و كيفر خواست شماره 77 ـ 17/9/53 گرديده كه در آن عمل متهم را از درجه جنحه منطبق با ماده 81 قانون مجازات عمومي تشخيص و به استناد ماده مذكور تقاضاي كيفر گرديده است دادگاه عادي شماره 13 اصفهان برابر رأي شماره 87/7ـ7/10/53 به اتفاق آرا متهم را به استناد ماده 81 قانون مجازات عمومي به هفت ماه حبس جنحهاي با احتساب بازداشت قبلي محكوم نموده است پرونده در اثر اعتراض طرفين دعوي طي شماره 5/186/401 ـ 9/10/53 جهت تجديد رسيدگي به اين دادگاه ارجاع كه پس از انجام تشريفات قانوني و تشكيل يك جلسه مقدماتي و يك جلسه دادرسي و استماع دفاعيات وكيل مدافع و بيانات دادستان دادگاه و آخرين دفاع متهم و اعلام ختم جلسه دادرسي از طرف رياست دادگاه هيأت دادرسان در ساعت 1230 روز 21/10/53 در غياب اصحاب دعوي و منشي به شور پرداخته و پس از رعايت ماده 209 قانون دادرسي و كيفر ارتش در ساعت 1315 همان روز از شور خارج و به شرح زير مبادرت به صدور رأي مينمايند.
بنام نامي بندگان اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر بزرگ ارتشتاران. راي شماره 92 مورخه 21/10/53 دادگاه تجديدنظر شماره 10 اصفهان هيأت دادرسان دادگاه تجديدنظر شماره 10 اداره دادرسي نيروهاي مسلح شاهنشاهي پس از بررسي محتويات پرونده مداقه در اوراق آن رأي شماره 87ـ7/10/53 دادگاه عادي شماره 13 اصفهان را كه برابر آن غيرنظامي سيد اسدالله موسوي مباركهاي فرزند خليل به اتهام اهانت به رئيس مملكت به استناد ماده 81 قانون مجازات عمومي به مدت هفت ماه حبس جنحهاي به احتساب بازداشت قبلي (از تاريخ 6/7/53 تاكنون بازداشت ميباشد) محكوميت حاصل نموده است از لحاظ تشخيص مجرميت موجه و مدلل دانست كه با اكثريت 4 رأي در مقابل يك رأي آن را تأييد مينمايد ولي از لحاظ تعيين كيفر ميزان مجازات را خفيف دانسته و مستنداً به ماده 233 قانون دادرسي و كيفر ارتش در اين قسمت آن را فسخ و با اكثريت چهار رأي در مقابل يك رأي غيرنظامي سيد اسدالله موسوي موسوي مباركهاي فرزند سيدخليل را به اتهام اهانت به رئيس مملكت به استناد ماده 81 قانون مجازات عمومي به مدت يك سال حبس جنحهاي با احتساب بازداشت قبلي (متهم از تاريخ 6/7/53 تاكنون بازداشت ميباشد) محكوم مينمايند رأي اقليت مربوط است به سرهنگ 2 قضايي جواد ميرزاپور كه چون اتهام منتسبه را فاقد عنصر معنوي جرم تشخيص ميدهد عقيده بر برائت وي دارد اين رأي غيرقطعي است و در محضر رسمي دادگاه و با حضور اصحاب دعوي قرائت و ابلاغ گرديد كه از تاريخ ابلاغ لغايت ده روز قابل فرجامخواهي ميباشد.
رئيس دادگاه تجديدنظر شماره 10 اصفهان
سرهنگ پياده محمود دهلوي
پينويس:
1. خاطرات دو سفير، (غرور و سقوط)، ص 303.
2. زندگي و خاطرات هويدا، صفحات 266ـ265.
3. اهرمهاي سقوط شاه و پيروزي انقلاب اسلامي، ص 30.
4. معماران تمدن بزرگ ـ ص 153.
5. همان، ص 147.
6. خاطرات دو سفير (غرور و سقوط) ص 274.
7. خاطرات دو سفير (انتخاب سخت) ص 447.