گروه سیاسی مشرق ــ محمدرضا باهنر گفتگویی تفصیلی با سایت خانه ملت انجام داده است. او در این گفتگو به مقولات مختلفی از جمله فتنه، کاندیداتوری خاتمی و مدل مد نظر رئیس جمهور احمدی نژاد اشاره میکند.
در ادامه بخشهایی از مصاحبه باهنر را به انتخاب مشرق میخوانید:
***
ــ اینکه آقای هاشمی رفسنجانی میگوید من به دنبال وحدت ملی هستم، یعنی چه؟ آیا به این معنا است که توطئهگران، مختلفان، ساختارشکنان، آشوبطلبان و مدعیان تقلب در سال ۸۸ نیز وارد دولت آینده شوند؟
ــ متأسفانه دولت نهم و دهم در موضوع تغییر سمت مدیران خیلی خشنتر عمل کرد، حتی این دولت، خود اصولگراها را نیز هر از چند گاهی عوض میکرد. دولت آقای احمدینژاد از ابتدا که بر سر کار آمد تا به حال که به ماههای پایانی دولت نزدیک میشویم، نیروهای بسیاری را تغییر داده است، جالب اینجاست که بسیاری از کسانی که با رئیس جمهور دعوا دارند، کسانی هستند که قبل از این وزیر خود رئیس جمهور بودند؛ ما این کار را ظلم به نظام میدانیم و قبول نداریم.
ــ رئیس جمهور چه برنامههایی برای انتخابات دارد و آیا وی در جایگاه ریاست جمهوری نباید پاسخگوی عملکرد هشت ساله خود در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست خارجی باشد؟ ارزیابی شما از نوع نگرش رئیس جمهور به عرصه فعلی کشور و انتخابات آینده چیست؟
ابتدا باید بگویم که نمیتوان این ویژگی را تنها به احمدینژاد محدود کرد بلکه روسای جمهور قبلی هم همیشه به این صورت بودهاند، یعنی هر کدام به پایان دوره خود میرسیدند دنبال راهی بودند که آیا میتوان مسیر ریاست جمهوری را ادامه داد و در قانون اساسی به نوعی سوراخی پیدا کرد تا ریاست جمهوری ادامه پیدا کند. زمان آقای هاشمی خود وی حرفی نزد اما تعدادی از وزرای کابینه او دنبال این بودند تا به نوعی قانون اساسی را اصلاح کرده و محدودیت در دورههای ریاست جمهوری را منتفی کنند تا ریاست جمهوری هاشمی ادامه پیدا کند. آقای خاتمی که خدا وی را سلامت بدارد و هدایت کند اواخر دوره ریاست جمهوری یک لایحه دو قلو زیر بغل خود گذاشته و این طرف و آن طرف میرفت که ببیند آیا میتواند برای ادامه ریاست جمهوری راهی پیدا کند، حالا احمدینژاد هم از این قاعده مستثنی نیست. اول دوره دهم ریاست جمهوری یکی از مشاوران احمدینژاد میگفت ما برای اجرای برنامههای خود در کشور به ۲۰ سال وقت نیاز داریم یعنی برای عملیاتی کردن برنامههای خود باید تا پایان چشمانداز ۱۴۰۴ در قدرت بمانیم، بعد ما سوال کردیم که دوره ریاست جمهوری بیشتر از هشت سال که نیست، او پاسخ گفت خدا مدودف را برای همین کار درست کرده و خوب است ما یک مدودف این وسط داشته باشیم و با یک دوره تنفس، هشت سال دیگر ریاست جمهوری ادامه پیدا کند بنابراین برنامه آقایان بیست ساله است اما قانون اساسی این اجازه را نمیدهد. دولت در زمان کنونی بیش از هفت سال و نیم از برنامههای عملیاتی خود را پشت سر گذاشته و اگر عملکردی داشته باید بیان کند یعنی اگر قرار بوده تحولی برای جان گرفتن اقتصاد کشور رخ دهد به طور مشخص آن را بیان کنند.
ــ بعضی همکاران در مجلس نیز این اشتباه را میکنند به عنوان مثال نمایندهای که نخستین دوره حضور خود را در مجلس تجربه میکند میگفت "در هشت دوره قبلی هیچ کاری برای حوزه انتخابیه من نشده و من آمدهام تا کارهایی انجام دهم." حالا دولتیها نیز همین حرفهای اشتباه را میزنند، آقای احمدینژاد مدعی است که هر چقدر کار از ابتدای انقلاب تا سال ۸۴ انجام شده، یک طرف و دستاوردهای دولت نهم و دهم طرف دیگر است اما واقعیت این است که کلنگ بسیاری از افتتاحهایی که اکنون انجام میشود در گذشته زده شده، کما اینکه افتتاح کلنگهایی که امروز آقای احمدینژاد به زمین میزند را رئیسجمهور آینده انجام میدهد و این یک جریان مستمر است. خیلی بیانصافی است که گفته شود دولتهای هشت دوره گذشته هیچ کاری نکردند پس چه کسی این همه اتفاقاتی که در کشور افتاده را انجام داده است، این کارها را همین دولتها، مجلسها و کارشناسان دلسوز انجام دادهاند که البته نقاط ضعفی هم داشتند. دولت امروز باید بیشتر به عملکردهای واقعی گذشته خود بپردازد و در کنار نکات مثبت و اشکالات خود را بگوید و این موضوع که دولت اعتقاد دارد در هفت سال گذشته هیچ خطایی انجام نداده زیر علامت سوال قرار دارد.
ــ با توجه به این که آقای هاشمی گفته در انتخابات ریاستجمهوری نامزد نمیشود و آقای احمدینژاد هم نمیتواند کاندید شود اما هر دو میخواهند نامزدی از گفتمان خود را به صحنه بیاورند، آیا این احتمال وجود دارد که دو قطبی احمدینژاد و هاشمی مانند آنچه در سال ۸۴ و ۸۸ دیدیم در سال ۹۲ هم تکرار شود؟
در ادامه بخشهایی از مصاحبه باهنر را به انتخاب مشرق میخوانید:
***
ــ اینکه آقای هاشمی رفسنجانی میگوید من به دنبال وحدت ملی هستم، یعنی چه؟ آیا به این معنا است که توطئهگران، مختلفان، ساختارشکنان، آشوبطلبان و مدعیان تقلب در سال ۸۸ نیز وارد دولت آینده شوند؟
ــ متأسفانه دولت نهم و دهم در موضوع تغییر سمت مدیران خیلی خشنتر عمل کرد، حتی این دولت، خود اصولگراها را نیز هر از چند گاهی عوض میکرد. دولت آقای احمدینژاد از ابتدا که بر سر کار آمد تا به حال که به ماههای پایانی دولت نزدیک میشویم، نیروهای بسیاری را تغییر داده است، جالب اینجاست که بسیاری از کسانی که با رئیس جمهور دعوا دارند، کسانی هستند که قبل از این وزیر خود رئیس جمهور بودند؛ ما این کار را ظلم به نظام میدانیم و قبول نداریم.
ــ رئیس جمهور چه برنامههایی برای انتخابات دارد و آیا وی در جایگاه ریاست جمهوری نباید پاسخگوی عملکرد هشت ساله خود در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاست خارجی باشد؟ ارزیابی شما از نوع نگرش رئیس جمهور به عرصه فعلی کشور و انتخابات آینده چیست؟
ابتدا باید بگویم که نمیتوان این ویژگی را تنها به احمدینژاد محدود کرد بلکه روسای جمهور قبلی هم همیشه به این صورت بودهاند، یعنی هر کدام به پایان دوره خود میرسیدند دنبال راهی بودند که آیا میتوان مسیر ریاست جمهوری را ادامه داد و در قانون اساسی به نوعی سوراخی پیدا کرد تا ریاست جمهوری ادامه پیدا کند. زمان آقای هاشمی خود وی حرفی نزد اما تعدادی از وزرای کابینه او دنبال این بودند تا به نوعی قانون اساسی را اصلاح کرده و محدودیت در دورههای ریاست جمهوری را منتفی کنند تا ریاست جمهوری هاشمی ادامه پیدا کند. آقای خاتمی که خدا وی را سلامت بدارد و هدایت کند اواخر دوره ریاست جمهوری یک لایحه دو قلو زیر بغل خود گذاشته و این طرف و آن طرف میرفت که ببیند آیا میتواند برای ادامه ریاست جمهوری راهی پیدا کند، حالا احمدینژاد هم از این قاعده مستثنی نیست. اول دوره دهم ریاست جمهوری یکی از مشاوران احمدینژاد میگفت ما برای اجرای برنامههای خود در کشور به ۲۰ سال وقت نیاز داریم یعنی برای عملیاتی کردن برنامههای خود باید تا پایان چشمانداز ۱۴۰۴ در قدرت بمانیم، بعد ما سوال کردیم که دوره ریاست جمهوری بیشتر از هشت سال که نیست، او پاسخ گفت خدا مدودف را برای همین کار درست کرده و خوب است ما یک مدودف این وسط داشته باشیم و با یک دوره تنفس، هشت سال دیگر ریاست جمهوری ادامه پیدا کند بنابراین برنامه آقایان بیست ساله است اما قانون اساسی این اجازه را نمیدهد. دولت در زمان کنونی بیش از هفت سال و نیم از برنامههای عملیاتی خود را پشت سر گذاشته و اگر عملکردی داشته باید بیان کند یعنی اگر قرار بوده تحولی برای جان گرفتن اقتصاد کشور رخ دهد به طور مشخص آن را بیان کنند.
ــ بعضی همکاران در مجلس نیز این اشتباه را میکنند به عنوان مثال نمایندهای که نخستین دوره حضور خود را در مجلس تجربه میکند میگفت "در هشت دوره قبلی هیچ کاری برای حوزه انتخابیه من نشده و من آمدهام تا کارهایی انجام دهم." حالا دولتیها نیز همین حرفهای اشتباه را میزنند، آقای احمدینژاد مدعی است که هر چقدر کار از ابتدای انقلاب تا سال ۸۴ انجام شده، یک طرف و دستاوردهای دولت نهم و دهم طرف دیگر است اما واقعیت این است که کلنگ بسیاری از افتتاحهایی که اکنون انجام میشود در گذشته زده شده، کما اینکه افتتاح کلنگهایی که امروز آقای احمدینژاد به زمین میزند را رئیسجمهور آینده انجام میدهد و این یک جریان مستمر است. خیلی بیانصافی است که گفته شود دولتهای هشت دوره گذشته هیچ کاری نکردند پس چه کسی این همه اتفاقاتی که در کشور افتاده را انجام داده است، این کارها را همین دولتها، مجلسها و کارشناسان دلسوز انجام دادهاند که البته نقاط ضعفی هم داشتند. دولت امروز باید بیشتر به عملکردهای واقعی گذشته خود بپردازد و در کنار نکات مثبت و اشکالات خود را بگوید و این موضوع که دولت اعتقاد دارد در هفت سال گذشته هیچ خطایی انجام نداده زیر علامت سوال قرار دارد.
ــ با توجه به این که آقای هاشمی گفته در انتخابات ریاستجمهوری نامزد نمیشود و آقای احمدینژاد هم نمیتواند کاندید شود اما هر دو میخواهند نامزدی از گفتمان خود را به صحنه بیاورند، آیا این احتمال وجود دارد که دو قطبی احمدینژاد و هاشمی مانند آنچه در سال ۸۴ و ۸۸ دیدیم در سال ۹۲ هم تکرار شود؟
فکر میکنم این سیاسیت یک سیاست نخنما شده است، آقای احمدینژاد بالاخره
هفت تا هشت سال روی این موج سوار بود و از همان ابتدا جامعه را دو قطبی کرد
و دو قطبی آقایان احمدینژاد-هاشمی در دور دهم ریاست جمهوری هم امتداد
یافت اما دیگر این شگرد برش لازم را ندارد، هرچند تصور من این است که
آقای احمدینژاد به دنبال قطب دیگری به جای آقای هاشمی است، این قطب
میتواند آقای لاریجانی باشد، اگر لاریجانی نشد یک عده از علما، در هر صورت
دولت دنبال چنین فضایی است و مساله آقای هاشمی را دیگر منتفی، نخنماشده و
بیفایده میداند بنابراین دنبال فکر جدیدی است.
ــ ما یک اختلاف نظری با دوستان تندرو اصولگرا داریم چراکه آنها در بحث فتنه ۸۸ دنبال این بودند که بدانند ۱۳ میلیون نفری که به مهندس موسوی رای دادند چه کسانی هستند تا بگویند اینها جزء مردودین هستند اما من اصلا این حرف را قبول ندارم چراکه بالاخره موسوی، کروبی، رضایی و احمدینژاد از سوی شورای نگهبان به عنوان کاندیدا تایید و معرفی شدهاند. رای دادن به مهندس موسوی و کروبی جرم نبوده اما من معتقدم بسیاری از ۱۳ میلیون رای موسوی اکنون ریخته شده است، البته اینکه اصولگرایان توانستند آن را جمع کنند یا خیر، بحث دیگری است. در مجموع معتقدم فتنهگران و سران فتنه، ۵۰ نفر هم در سطح کشور نیستند و نباید ۱۳ میلیون جمعیتی که به موسوی رای دادند را فتنه بدانیم، دلیل هم این است که هر زمانی مقام معظم رهبری از سال ۸۸ صحبت کردند فرمودند "۴۰ میلیون مردم پای صندوقها آمدند و رای دادند که این رای را به نظام و انقلاب دادند" و من هیچ موقع یادم نمیآید که رهبر معظم انقلاب فرموده باشند در انتخابات ۲۵ میلیون مردم آمده و رای دادهاند. یک عده از دوستان تندرو اصولگرا اعتقاد داشتند که باید بگوییم تنها ۲۵ میلیون نفر پای صندوقهای رای آمده و رای دادند و بقیه مردم درست و حسابی نیستند که من میگویم خود شما درست و حسابی نیستید چراکه آن ۴۰ میلیونی که در انتخابات ۸۸ رای دادند به نظام رای دادند، حال پس از انتخابات موسوی و کروبی توهم تقلب برداشتند و خود را خراب کردند و هزینه سنگینی را به نظام تحمیل کردند مسئله دیگری است.
ــ من هیچگاه اصلاحطلبان را با چوب فتنه نراندهام و الان هم نمیرانم چرا که بسیاری از اصلاحطلبان چارچوب نظام، انقلاب و رهبر معظم انقلاب را قبول دارند، حتی ممکن است برخی به حرفهای رهبر معظم نقد داشته باشند اما وقتی از آنها میپرسیم بهترین گزینه برای رهبری کشور چه کسی است آنها میگویند ما تا صد سال دیگر هم بهتر از رهبر معظم انقلاب پیدا نمیکنیم. روزی در مجلس هشتم یکی از دوستان تند ما تذکری داد و من در پاسخ به وی گفتم ما در مجلس هشتم اصلاحطلب داریم اما یک نفر هم فتنهگر نداریم چرا که همه این ها نیروهای انقلاب هستند. در مجلس هشتم تعداد اصلاحطلبان زیاد بود اما هیچ کدام از آنها را فتنهگر نمیدانستم و الان هم فتنهگر نمیدانم.
ــ من نمیدانم که آقای خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری ثبت نام میکند یا خیر یا اگر نام نویسی که تأیید میشود یا نمیشود اما فکر اینکه اگر خاتمی بیاید ۲۰ میلیون رای میآورد، توهم است. معتقد نیستم که اگر خاتمی به انتخابات وارد شود ۱۸ یا ۲۰ میلیون رای میآورد، خود اصلاح طلبان هم چنین تحلیلی ندارند چراکه آنها تحلیل میکنند در نهایت بتوانند در دور اول ۷ تا ۸ میلیون رای بیاورند و سپس به مرحله دوم بروند تا شاید در مرحله دوم اتفاقی بیفتد.
ــ ما یک اختلاف نظری با دوستان تندرو اصولگرا داریم چراکه آنها در بحث فتنه ۸۸ دنبال این بودند که بدانند ۱۳ میلیون نفری که به مهندس موسوی رای دادند چه کسانی هستند تا بگویند اینها جزء مردودین هستند اما من اصلا این حرف را قبول ندارم چراکه بالاخره موسوی، کروبی، رضایی و احمدینژاد از سوی شورای نگهبان به عنوان کاندیدا تایید و معرفی شدهاند. رای دادن به مهندس موسوی و کروبی جرم نبوده اما من معتقدم بسیاری از ۱۳ میلیون رای موسوی اکنون ریخته شده است، البته اینکه اصولگرایان توانستند آن را جمع کنند یا خیر، بحث دیگری است. در مجموع معتقدم فتنهگران و سران فتنه، ۵۰ نفر هم در سطح کشور نیستند و نباید ۱۳ میلیون جمعیتی که به موسوی رای دادند را فتنه بدانیم، دلیل هم این است که هر زمانی مقام معظم رهبری از سال ۸۸ صحبت کردند فرمودند "۴۰ میلیون مردم پای صندوقها آمدند و رای دادند که این رای را به نظام و انقلاب دادند" و من هیچ موقع یادم نمیآید که رهبر معظم انقلاب فرموده باشند در انتخابات ۲۵ میلیون مردم آمده و رای دادهاند. یک عده از دوستان تندرو اصولگرا اعتقاد داشتند که باید بگوییم تنها ۲۵ میلیون نفر پای صندوقهای رای آمده و رای دادند و بقیه مردم درست و حسابی نیستند که من میگویم خود شما درست و حسابی نیستید چراکه آن ۴۰ میلیونی که در انتخابات ۸۸ رای دادند به نظام رای دادند، حال پس از انتخابات موسوی و کروبی توهم تقلب برداشتند و خود را خراب کردند و هزینه سنگینی را به نظام تحمیل کردند مسئله دیگری است.
ــ من هیچگاه اصلاحطلبان را با چوب فتنه نراندهام و الان هم نمیرانم چرا که بسیاری از اصلاحطلبان چارچوب نظام، انقلاب و رهبر معظم انقلاب را قبول دارند، حتی ممکن است برخی به حرفهای رهبر معظم نقد داشته باشند اما وقتی از آنها میپرسیم بهترین گزینه برای رهبری کشور چه کسی است آنها میگویند ما تا صد سال دیگر هم بهتر از رهبر معظم انقلاب پیدا نمیکنیم. روزی در مجلس هشتم یکی از دوستان تند ما تذکری داد و من در پاسخ به وی گفتم ما در مجلس هشتم اصلاحطلب داریم اما یک نفر هم فتنهگر نداریم چرا که همه این ها نیروهای انقلاب هستند. در مجلس هشتم تعداد اصلاحطلبان زیاد بود اما هیچ کدام از آنها را فتنهگر نمیدانستم و الان هم فتنهگر نمیدانم.
ــ من نمیدانم که آقای خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری ثبت نام میکند یا خیر یا اگر نام نویسی که تأیید میشود یا نمیشود اما فکر اینکه اگر خاتمی بیاید ۲۰ میلیون رای میآورد، توهم است. معتقد نیستم که اگر خاتمی به انتخابات وارد شود ۱۸ یا ۲۰ میلیون رای میآورد، خود اصلاح طلبان هم چنین تحلیلی ندارند چراکه آنها تحلیل میکنند در نهایت بتوانند در دور اول ۷ تا ۸ میلیون رای بیاورند و سپس به مرحله دوم بروند تا شاید در مرحله دوم اتفاقی بیفتد.