گروه سیاسی مشرق _ عباس عبدی، از جمله تحلیلگران اصلاحطلبی است که از تحلیل ورود هاشمی رفسنجانی به انتخابات استقبال نکرد و اینگونه واکنش نشان داد که " گمان نمیکنم که هیچ شانسی برای حضور مجدد و موفقیتآمیز هاشمی رفسنجانی وجود داشته باشد"
این فعال سیاسی که گاز جمله منتقدان اصلاحطلب آیتالله هاشمی نیز محسوب می شود، در بخشی از صحبت های خود با خبرگزاری تسنیم در خصوص حضور اصلاح طلبان در انتخابات 24 خرداد ماه، اظهار داشت: به نظرم اصلاحطلبان تا وقتی که نتوانند درباره انتخابات ریاست جمهوری به جمعبندی روشنی برسند، نخواهند توانست در شوراها، عملی جمعی انجام دهند.
عبدی چندی قبل نیز نسبت به اظهارات عجیبی که صادق زیباکلام در مدح و تمجید از آیتالله هاشمی در نشریه اصلاحطلب آسمان منتشر کرده بود؛ واکنش شدید اللحنی نشان داد و صحبتهای زیباکلام را به مثابه مدحنامههای عنصری دانست.
در ادامه منتخبی از مصاحبه عباس عبدی را با خبرگزاری تسنیم میخوانید:
***
* اینکه در جلسات اصلاحطلبان، اسامی متعددی مطرح شده، شکی نیست، و نام جناب آقای دکتر محققداماد هم میتواند یکی از این اسامی باشد، هرچند تا آنجا که به خاطر دارم ایشان در یک گفتگو، نامزدی خود را(حداقل تا آن زمان) تکذیب کرده بودند، ولی آنچه که واقعیت دارد این است که اصلاحطلبان به دلیل همان وضعیتی که درگیرش هستند تا کنون و به طور رسمی درباره نامزدهای احتمالی به جمعبندی و حتی بحثهای مقدماتی نرسیدهاند.
* با توجه به شرایط سنی و وضعیت سیاسی و دو بار حضور ناموفق قبلی آقای هاشمی (مجلس ششم و سال 1384) گمان نمیکنم که هیچ شانسی برای حضور مجدد و موفقیتآمیز ایشان وجود داشته باشد.
* اثرگذاری در سیاست لزوماً منحصر به حضور در مدیریت اجرایی نیست. اگر سیاستمداران قدرتمند و حاذقی داشته باشیم، به طور قطع در بیرون از مدیریت اجرایی هم میتوانند بر روند امور تأثیرگذار باشند. به نظر من حضور آقای هاشمی (به حق یا ناحق) فضای انتخابات را چنان تحت تأثیر قرار میدهد که موضوعات فردی و نه سیاسی، محور مناقشات انتخاباتی خواهد شد و این به نفع جامعه و حتی ایشان هم نیست.
* به نظر من تأکید آقای هاشمی بر نفی دیگران و اثبات دوره خودشان کمکی به درک و حل مشکلات نمیکند، این کار مثل رفتار دولت فعلی است که گویی 1/1/1 تاریخ ایران و انقلاب از سوم تیر 1384 آغاز شده است! برخورد با منتقدین هم متأسفانه در جامعه ما نهادینه شده است، و منحصر به این و آن و حتی حکومتی و غیرحکومتی نیست، حتی افرادی که به لحاظ نظری از دموکراسی و آزادی دفاع کامل میکنند، هنگام عمل، منتقدین خود را سکّه یک پول میکنند.
* به نظرم اصلاحطلبان تا وقتی که نتوانند درباره انتخابات ریاست جمهوری که کنش سیاسی سطح بالاتری است به جمعبندی روشنی برسند، نخواهند توانست در شوراها، عملی جمعی انجام دهند، هرچند اصلاحطلبان منفرد، در همه جاهای کشور در این انتخابات شرکت خواهند کرد.
* جامعه ما از «بداخلاقی» لطمه اصلی را ندیده،(هر چند لطمه دیده ولی اصلی نیست) بلکه خسارت بزرگتر را از رفتارهای غیرقانونی میبیند. برای جلوگیری از این رفتارها، هیچ چارهای نیست، جز آنکه نهادهای نظارتی رسمی و غیر رسمی و قدرتمند و مستقل وجود داشته باشند و مانع شکلگیری آنها نشویم. مهمترین نهاد نظارتی رسمی، دادگستری است، اگر استقلال این نهاد و قاضی حفظ شود، و نهاد قضایی به بالاترین اعتبار در جامعه ما برسد، در این صورت دیگر کسی جرأت نمیکند که به قانون بگوید بالای چشمت ابروست.
* مشکل اصلی این است که زمین بازی سیاست در ایران قاعدهمند و تحت نظارتهای رسمی و غیر رسمی نیست. ببینید! 8 سال است که یک سری اسامی مفسدین اقتصادی در جیب! است و بیرون نمیآید، وقتی هم که در یک مورد بیرون میآید برای مقابله جویی با رفتار یک نهاد دیگر و نه استیفای حقوق مردم است. اگر قوه قضاییه مناسبی داشتیم، با اولین اظهارنظر رییس جمهور که لیست اسامی را در جیب دارم، یک احضاریه رسمی برای او میفرستاد و مطابق قانون خواهان ارایه اطلاعات وی میگردید و در صورت استنکاف به طور قطع باید با او برخورد میشد، و اگر مستندات معتبر بود، افراد مذکور در آن متهم و محاکمه میشدند.
* در ایران بیشتر اتهامات، بویژه اتهامات مرتبط با حوزه عمومی، روی زمین میماند، و حل و فصل نهایی نمیشود. بنابراین اگر نخبگان به قواعد سیاسی پایبند نباشند، ناشی از ضعف نهادهای نظارتی است، زیرا اگر این قواعد، الزامآور و قانونی باشد، نهاد نظارت رسمی باید به صورت شفاف، عادلانه و بیطرفانه و منصفانه با آن برخورد کند.
این فعال سیاسی که گاز جمله منتقدان اصلاحطلب آیتالله هاشمی نیز محسوب می شود، در بخشی از صحبت های خود با خبرگزاری تسنیم در خصوص حضور اصلاح طلبان در انتخابات 24 خرداد ماه، اظهار داشت: به نظرم اصلاحطلبان تا وقتی که نتوانند درباره انتخابات ریاست جمهوری به جمعبندی روشنی برسند، نخواهند توانست در شوراها، عملی جمعی انجام دهند.
عبدی چندی قبل نیز نسبت به اظهارات عجیبی که صادق زیباکلام در مدح و تمجید از آیتالله هاشمی در نشریه اصلاحطلب آسمان منتشر کرده بود؛ واکنش شدید اللحنی نشان داد و صحبتهای زیباکلام را به مثابه مدحنامههای عنصری دانست.
در ادامه منتخبی از مصاحبه عباس عبدی را با خبرگزاری تسنیم میخوانید:
***
* اینکه در جلسات اصلاحطلبان، اسامی متعددی مطرح شده، شکی نیست، و نام جناب آقای دکتر محققداماد هم میتواند یکی از این اسامی باشد، هرچند تا آنجا که به خاطر دارم ایشان در یک گفتگو، نامزدی خود را(حداقل تا آن زمان) تکذیب کرده بودند، ولی آنچه که واقعیت دارد این است که اصلاحطلبان به دلیل همان وضعیتی که درگیرش هستند تا کنون و به طور رسمی درباره نامزدهای احتمالی به جمعبندی و حتی بحثهای مقدماتی نرسیدهاند.
* با توجه به شرایط سنی و وضعیت سیاسی و دو بار حضور ناموفق قبلی آقای هاشمی (مجلس ششم و سال 1384) گمان نمیکنم که هیچ شانسی برای حضور مجدد و موفقیتآمیز ایشان وجود داشته باشد.
* اثرگذاری در سیاست لزوماً منحصر به حضور در مدیریت اجرایی نیست. اگر سیاستمداران قدرتمند و حاذقی داشته باشیم، به طور قطع در بیرون از مدیریت اجرایی هم میتوانند بر روند امور تأثیرگذار باشند. به نظر من حضور آقای هاشمی (به حق یا ناحق) فضای انتخابات را چنان تحت تأثیر قرار میدهد که موضوعات فردی و نه سیاسی، محور مناقشات انتخاباتی خواهد شد و این به نفع جامعه و حتی ایشان هم نیست.
* به نظر من تأکید آقای هاشمی بر نفی دیگران و اثبات دوره خودشان کمکی به درک و حل مشکلات نمیکند، این کار مثل رفتار دولت فعلی است که گویی 1/1/1 تاریخ ایران و انقلاب از سوم تیر 1384 آغاز شده است! برخورد با منتقدین هم متأسفانه در جامعه ما نهادینه شده است، و منحصر به این و آن و حتی حکومتی و غیرحکومتی نیست، حتی افرادی که به لحاظ نظری از دموکراسی و آزادی دفاع کامل میکنند، هنگام عمل، منتقدین خود را سکّه یک پول میکنند.
* به نظرم اصلاحطلبان تا وقتی که نتوانند درباره انتخابات ریاست جمهوری که کنش سیاسی سطح بالاتری است به جمعبندی روشنی برسند، نخواهند توانست در شوراها، عملی جمعی انجام دهند، هرچند اصلاحطلبان منفرد، در همه جاهای کشور در این انتخابات شرکت خواهند کرد.
* جامعه ما از «بداخلاقی» لطمه اصلی را ندیده،(هر چند لطمه دیده ولی اصلی نیست) بلکه خسارت بزرگتر را از رفتارهای غیرقانونی میبیند. برای جلوگیری از این رفتارها، هیچ چارهای نیست، جز آنکه نهادهای نظارتی رسمی و غیر رسمی و قدرتمند و مستقل وجود داشته باشند و مانع شکلگیری آنها نشویم. مهمترین نهاد نظارتی رسمی، دادگستری است، اگر استقلال این نهاد و قاضی حفظ شود، و نهاد قضایی به بالاترین اعتبار در جامعه ما برسد، در این صورت دیگر کسی جرأت نمیکند که به قانون بگوید بالای چشمت ابروست.
* مشکل اصلی این است که زمین بازی سیاست در ایران قاعدهمند و تحت نظارتهای رسمی و غیر رسمی نیست. ببینید! 8 سال است که یک سری اسامی مفسدین اقتصادی در جیب! است و بیرون نمیآید، وقتی هم که در یک مورد بیرون میآید برای مقابله جویی با رفتار یک نهاد دیگر و نه استیفای حقوق مردم است. اگر قوه قضاییه مناسبی داشتیم، با اولین اظهارنظر رییس جمهور که لیست اسامی را در جیب دارم، یک احضاریه رسمی برای او میفرستاد و مطابق قانون خواهان ارایه اطلاعات وی میگردید و در صورت استنکاف به طور قطع باید با او برخورد میشد، و اگر مستندات معتبر بود، افراد مذکور در آن متهم و محاکمه میشدند.
* در ایران بیشتر اتهامات، بویژه اتهامات مرتبط با حوزه عمومی، روی زمین میماند، و حل و فصل نهایی نمیشود. بنابراین اگر نخبگان به قواعد سیاسی پایبند نباشند، ناشی از ضعف نهادهای نظارتی است، زیرا اگر این قواعد، الزامآور و قانونی باشد، نهاد نظارت رسمی باید به صورت شفاف، عادلانه و بیطرفانه و منصفانه با آن برخورد کند.