وی می گوید: ایران خواهان دستیابی به توانمندی هستهای است؛ البته نه به شیوهای که به بحرانی گسترده و یا حمله ایالات متحده، اسرائیل و دیگر کشورها منجر شود. از این رو، ایران تاکنون دوبار اورانیوم غنی شده خود را به دیگر اشکال ( برای مصارف غیرنظامی ) تبدیل کرده است.
اگر به تقویم نگاهی بیاندازیم، در ماه ژوئن امسال انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار خواهد شد و رئیسجمهور جدید ایران در ماه سپتامبر قدرت را در دست خواهد گرفت. بنابراین زمان زیادی تا انتخابات ایران باقی نمانده و در چنین موقعیتی احتمالا نه ایران و نه هیچ کشور دیگری قادر به ایجاد توافقی گسترده و اساسی نیست؛ اگر هم در این زمینه اندک امیدی وجود داشت، با صحبتهای اخیر آیتالله خامنهای، رهبر عالی ایران بر باد رفت. همچنین ایرانیها در این زمان خواهان شدتگرفتن بحران موجود نیستند.
اگر از من بپرسند، از نظر من ایالات متحده باید پیشنهاد فوقالعاده و قابل ملاحظهای را بر روی میز بگذارد. همان چیزی که از آن به عنوان توافق گسترده و بزرگ یاد میشود. برخی افراد عقیده دارند این مسئله خیلی گسترده است و رفت و آمدها از چنین ظرفیتی برخوردار نیست و ایرانیان از آن استقبال نخواهند کرد. بنابراین باید به دنبال توافقی محدود با ایرانیها باشیم. بسیار خوب، ولی ایالات متحده در سال گذشته برای دستیابی به چنین توافقی تلاش کرد و هیچ دستاوردی در این زمینه حاصل نشد. طرف ایرانی به راحتی از گرفتن توپ طفره رفت.
من باز هم بر گزینه
توافق بزرگ تاکید خواهم کرد و در آن به توافقاتی گسترده و اساسی [با ایران] دست
خواهم زد، چرا که مسئله اساسی- هرچند با پرداخت هزینه زیاد – تعلیق و توقف برنامه هستهای
ایران است. فکر میکنم همه ما باید روی یک مسئله توافق کنیم و آن غیرقابل قبول
بودن ایران مجهز به تجهیزات هستهای است.
تا جایی که بتوان از طریق دیپلماسی و یا تحریم با ایران به توافق دست یافت، همه از آن حمایت میکنند و تا وقتی که امید دستیابی به چنین چیزی وجود داشته باشد، هیچ کسی از [لزوم استفاده] دیگر ابزار سخنی به میان نخواهد آورد.
بر این باورم که آمریکا نیازمند آن است تا به افکار عمومی خود و به جامعه بینالمللی نشان دهد که اولاً، آنچه در مورد عراق اتفاق افتاد، [در مورد ایران] دوباره تکرار نخواهد شد و ثانیا، ایالات متحده قبل از استفاده از گزینه نظامی، از تمامی ابزار موجود بهره جسته است. امیدوارم به چنین نقطهای نرسیم، ولی در هر حال احتمال بروز چنین موقعیتی متصور است.
در حال حاضر شرایط برای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری دشوار است. باید گفت اوباما تاکنون علاقهای به استفاده از گزینه نظامی نشان نداده است و دو وزیر جدید دولت وی یعنی وزیرخارجه و وزیر دفاع آمریکا نیز مشتاق قرار گرفتن در مسیر نظامی نیستند.
نتانیاهو نیز برای به دست آوردن اکثریت لازم در کابینه ائتلافی جدید خود با دشواریهای بیشتری روبرو است. از نظر من، موشه یعالون، رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش اسرائیل بیش از همه از شانس تصدی وزارت جنگ این کشور برخوردار است. وی کسی است که خواهان اقدام نظامی شتابزده علیه ایران نیست.
افزون بر این، مسائل پرهزینه دیگری نیز بر سر راه اقدام نظامی [علیه ایران] وجود دارد: اینکه واکنش حزبالله و حماس چه خواهد بود؟ خود ایران چه خواهد کرد؟. تاثیر آن بر روند حوادث در مصر و پیمان صلح با این کشور چیست؟ تاثیر این مسئله بر سوریه چه خواهد بود؟
از این رو، چنانچه
باید چنین تصمیمی گرفته شود، این تصمیمی سرنوشتساز خواهد بود. امیدوارم به چنین
نقطهای نرسیم.