گروه سیاسی مشرق _ محسن هاشمی رفسنجانی، بزرگترین پسر آیت الله هاشمی است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از دانشگاه پلی تکنیک مونترال کانادا است.
محسن هاشمی زمان رئیس جمهوری پدر مسئولیت هایی چون رئیس هیئت مدیره اتحادیه قطارهای شهری کشور، ریاست هیئت مدیره انجمن مهندسی حمل و نقل ریلی ایران و عضو هیئت مدیره سازمان صنایع دفاع را نیز بر عهده داشت.
محسن هاشمی زمان رئیس جمهوری پدر مسئولیت هایی چون رئیس هیئت مدیره اتحادیه قطارهای شهری کشور، ریاست هیئت مدیره انجمن مهندسی حمل و نقل ریلی ایران و عضو هیئت مدیره سازمان صنایع دفاع را نیز بر عهده داشت.
محسن هاشمی در حالی که بزرگ ترین پسر آیت الله هاشمی محسوب می شود ولی برخلاف برادرش مهدی، به این سادگی ها در مسائل سیاسی اظهارنظر نمی کند.
او برخلاف برادرش مهدی، از نظر خلق و خو، شخصیتی آرام دارد و سعی می کند کارهایش را با تدبیر و آینده نگری انجام دهد.
محسن هاشمی در این مصاحبه به مدح مشی اعتدال گرایانه پدر می پردازد و او را وزنه تعادل جامعه معرفی می کند. وزنه تعادلی که افراط و تفریط ها را خنثی می کند و موجب می شود تا نظام صدمه نبیند.
او همچنین در مورد عقل گرایی و اعتدال گرایی پدر می گوید: روش اعتدالگرایی، عقلگرایی و واقعگرایی با نگاه به ایدهآلها همراه با صداقت، آیتالله هاشمی را قدرتمند نشان میدهد و چیز دیگری نیست. قدرتی که در اختیار ایشان بوده همین روش معقول بوده که هم به حفظ نظامجمهوری اسلامی کمک کرده است.
*** در ادامه بخش های مهم گفت و گوی تفصیلی شرق را با فرزند آیت الله هاشمی ملاحظه می کنید؛
_ اصولا جوسازیهایی که علیه ایشان صورت میگیرد به دلیل رفتار فراجناحی و معتدل آقای هاشمی است. ایشان سعی میکنند هرجا افراط و تفریطی حس میشود به عنوان وزنه تعادل به سمت دیگر بروند که به کشور و انقلاب صدمه نزنند. اگر رفتار او را از ابتدای انقلاب تا امروز بررسی کنید نمیتوان ایشان را اصولگرا یا اصلاحطلب بنامیم به دلیل اینکه سعی او همیشه بر این بوده که چه زمانی که اصولگرایان در قدرت باشند و چه زمانی که اصلاحطلبان در قدرت بودند مقابل تندروی بایستند؛ چون فرض بر این است که حرکات رادیکال به نظام جمهوری اسلامی صدمه میزند، بنابراین همین روش باعث سازماندهی حمله افراطیون دو جناح در شرایط مختلف به ایشان شده که البته از عقلانیت برخوردار نبود.
_ جنبههای احساسی و شایعهای تخریبها در جامعه را قشری کرده و براساس بعضی از حجم شایعات بعضی از تخریبها پذیرفته شد، بنابراین سعی میکنند به دلیل نگرانی از حضور مجدد ایشان در انتخابات، یادآوری کنند و از این اهرم استفاده کنند. سابقه تخریبها در ذهن مردم موجود است و برای نیروهای جوانتر جامعه نیز تازه و نو میباشد پس طبیعی است که تخریبکنندگان سعی کنند در هر مرحله مجددا از همان روشهای تخریبی که در گذشته استفاده شده و به نظر نتیجه مثبت هم گرفته شده، استفاده کنند.
_ سوال) ادعای قرار داشتن آقای هاشمی در کانون ثروت و قدرت را چقدر واقعی میبینید؟ پاسخ: این ادعا قطعا واقعی نیست، ثروت مطرح قطعا وجود ندارد، کاملا شایعه است. ثروت محدودی از قبل از انقلاب وجود داشته و البته روبه افول است، بنابراین جوسازی و شایعهسازی کاملا روشن است. میدانید همان کسانی هم که مطرح میکنند هیچوقت ثابت نمیکنند زیرا که وجود خارجی ندارد.
_ در مورد قدرت به نظر میآید روش اعتدالگرایی، عقلگرایی و واقعگرایی با نگاه به ایدهآلها همراه با صداقت، آیتالله هاشمی را قدرتمند نشان میدهد و چیز دیگری نیست. قدرتی که در اختیار ایشان بوده همین روش معقول بوده که هم به حفظ نظامجمهوری اسلامی کمک کرده و هم مورد قبول نخبگان و بخش مهمی از جامعه فعال کشور قرار گرفته است.
_ سوال) چرا این اعتدال برتابیده نمیشود؟ پاسخ: زمانی که افراط و تفریط خود را مسلط میکند و فردی تغییر شرایط به سمت اعتدال را هدف قرار میدهد، افراطیون متوجه میشوند و چون حرکت به سمت اعتدال باعث حذف آنها میشود وارد عمل میشوند. اصولا افراطیون با چهرهسازی و جوسازی ثمره میگیرند، از آنجایی که افراطی هستند مسیر افراطیگری خود را ادامه میدهند. در واقع حضورشان با افراطگرایی معنی پیدا میکند و در غیر این صورت حضور ندارند. بعضی هم افراطیون را به عنوان ابزار برعلیه معتدلین استفاده میکنند و متاسفانه نزدیک به انتخابات شرایطی ایجاد میکنند که افراطیون بتوانند فعال شوند و به آنها اجازه داده میشود هر رفتاری را انجام دهند و هر حرفی بزنند.
_ به نظر تنها علتی که به آقای هاشمی اهانت یا حمله میشود همین احساس خطر افراطیون با حضور اعتدالگرایی و عقلگرایی برای حفظ اعتدال نظام است.
_ اصولا افراد تا خود از افراط صدمه نخورند عاقل نمیشوند. معمولا در ابتدا رفتار تندروها برای عدهای مثبت فرض میشود، چون صحنهسازی و قهرمانسازی میکنند. بعضیها خوششان میآید ولی کمکم این نوع قهرمانسازی بر علیه خود عمل خواهد کرد؛ عملی که با تندروی همراه است در نهایت مسببین افراط را از بین میبرد. علت اینکه آقای هاشمی در میدان میماند و حضور خود را حفظ میکند عمل معتدل اوست، بنابراین خودش را از بین نمیبرد. افراطیون در نهایت خودشان را از بین میبرند. بدن انسان هم همینطور است. افراط در بعضی از مسایل به بدن صدمه میزند که حتی میتواند سرطانی شود.
_ سوال) در برخی موارد علت بروز این افراط را ناشی از عملکرد آقای هاشمی در برخی بزنگاهها خواندهاند. مثلا جایی خواهرتان (فاطمه هاشمی) مصاحبه کرده و گفته بودند آقای هاشمی یک جاهایی نباید کوتاه میآمد و کوتاه آمد. پاسخ: این تحلیل شما ناشی از آن فکر قدرتمداری آقای هاشمی است که در ذهنتان پروراندهاید. فکر میکنید ایشان هر کاری که میخواستند، میتوانستند انجام دهند و ندادهاند. آقای هاشمی به دلیل منش واقعگرایی و عقلگرایی هیچوقت سعی نکرده از ابزار غیرمنطقی، عوامفریبی، زور و قلدری استفاده کند. ایشان هشت سال رییسجمهور بودند. خانواده هم سهبار اموالشان را برای قوه قضاییه فهرست کردهاند. بعد از آن رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند و قدرت اجرایی نداشتند که بتوانیم سوءاستفاده اجرایی داشته باشیم. قدرت در اختیار اشخاص دیگری بوده است؛ بنابراین همانطور که قبلا گفتم موضوع قدرت و ثروت توهم است. باید واقعیتر به آن نگاه کنید.
_ سوال) یعنی به این دلیل هم هست که از طرح وحدت ملی صحبت میشود؟ پاسخ: منظور ایشان از طرح این ایده، وحدتی شبیه به زمان بعد از فوت امام در سالهای 1372-1368 است. آن دوره وحدت قابل تقدیری در کشور ایجاد شد که ایران توانست از آن گردنه سخت عبور کند. دشمنان نظام جمهوری اسلامی خیلی به آن نقطه فکر و برنامهریزی کرده بودند که در واقع با فوت امام خمینی اختلافات شروع شود و بهمریختگی به وجودآید. در آن زمان ایران قطعنامه را پذیرفته بود و وضع اقتصادی کشور بد بود. خوشبختانه وحدتی پیش آمد که باعث عبور از این پیچ حساس شد. مخصوصا اگر دولت اول آیتالله هاشمی را در نظر بگیرید دولتی متشکل از معتمدین چپ و راست بود و همه به فکر بازسازی کشور و عبور از مشکلات بودند. میخواستند نواقص حاصل از جنگ را برطرف کنند و نبود امام خمینی مشکلی برای کشور ایجاد نکند.
_ سوال) معتقدید اصلاحطلبان باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؟ پاسخ: به هر حال وظیفه دینی- شرعی- اجتماعیشان است که نظرات خود را با حفظ وحدت اعمال کنند. اینکه عقب بروند کار درستی نیست.
_ به نظر میآید انتخابات در نهایت به سمت سه قطبی شدن پیش میرود ولی انتخابات دو قطبی مناسبتر است. همان راست و چپ گذشته به میدان بیایند و به سمت وحدت مورد نظر برویم ولی ممکن است انتخاباب سه قطبی شود یعنی اصلاحطلبان، دولتیها و اصولگراها.
_ اصلاحطلبان دچار بحران هستند چون به آنها اجازه نمیدهند که گل سرسبدشان را به میدان بیاورند!
_ متاسفانه در هشت سال گذشته افراط کشور را با مشکلات زیادی روبهرو کرده و ادامه آن خطرناک است.
_ مشی معتدلانه و عقلگرایی و واقعگرایی از همه روشها بهتر است چون همه برای موفقیت نظام زحمت کشیدند، کسی نمیتواند بگوید که به میدان نیایید، باید جدی به میدان بیایند. قهر چیزی را حل نمیکند و میدان را برای افراطیون، بیشتر باز میکند. به نظرم شرط گذاشتن هم معقول نیست، باید شروط را با حضور تحمیل کرد. شاید ضربه هم بخورند اما باید به میدان بیایند، فعالیت سیاسی برای مردم اینگونه سختیها را میطلبد.