کد خبر 20628
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۳۸۹ - ۰۰:۲۶

حلقه ماسوني لندن دو سناريوي همزمان را عليه آيت الله هاشمي رفسنجاني به اجرا گذاشت.

به گزارش مشرق، کيهان نوشت:  سايت جرس در اين سناريوي دوسويه از يک طرف به ستايش از هاشمي رفسنجاني پرداخت و در مطلب دوم، با نسبت دادن خبري به دروغ تلاش کرد وي را همچنان همراه فتنه گران نشان دهد. اين خبر دروغ البته رسوايي تازه اي را براي ارگان حلقه لندن به بار آورد.
جرس طبق خبر مذکور - به نقل از منابع خبري در تهران- مدعي شده بود هاشمي رفسنجاني در ديدار با جمعي از فضلا و طلاب حوزه علميه قم که قبل از ماه محرم انجام شده گفته است «قانون اساسي اشکالات جدي دارد و بايد اصلاح شود ... با وضع مديريت کشور نتيجه اي جز سقوط در طالع آن متصور نيست و اگر در آينده شاهد نظام سکولار باشيم، دور از انتظار نخواهد بود.»
به دنبال اين دروغ پراکني دفتر اداره کل روابط عمومي مجمع تشخيص مصلحت ضمن تکذيب صريح ادعاي مذکور اعلام کرد: «چند سايت خارجي فارسي زبان خبري را در خصوص ديدار جمعي از فضلا و طلاب حوزه علميه قم با آيت الله هاشمي رفسنجاني نقل کرده اند که اصل ديدار منتشر شده در آن، خلاف واقع بوده و اکيداً تکذيب مي گردد و اين امر قطعا نشانگر يک توطئه جديد در خصوص القاي اختلافات در بين مسئولان عالي رتبه و تفرقه بين مردم مي باشد.»
جرس پيش از اين هم در رسوايي هاي مشابهي نقش آفريني کرده بود از جمله جعل نامه و انتساب آن به آيت الله آملي لاريجاني که با تودهني جانانه رئيس قوه قضائيه مواجه شد. از اين قبيل دروغ پراکني ها به وفور در کارنامه کوتاه جرس ثبت شده است.
به دنبال اين افتضاح و واکنش معنادار دفتر آقاي هاشمي، جرس به اقدام فريبکارانه ديگري دست زد و به واسطه يکي از ميرزا بنويس هاي خود - که معمولا به فرموده در رد و اثبات مي نويسد - به ستايش از هاشمي رفسنجاني پرداخت. ابراهيم نبوي (طنزنويس فراري) در اين مطلب سفارشي، مدعي شد منظور اکبر گنجي از عاليجناب سرخپوش قتل هاي زنجيره اي، هاشمي رفسنجاني نبوده است! وي همچنين مدعي شد کشور رو به فروپاشي است! و فقط هاشمي مي تواند کشور را نجات دهد.
در پي انتشار مجدد اين نوشته در سايت ضد انقلابي «بالاترين» کاربران بالاترين واکنش هاي جالبي نشان دادند؛ از جمله «چي شده نبوي باز افسار پاره کرده ... اين آقاي نبوي ابتدا گفتند آنها که در سال 67 اعدام شدند حقشان جز مرگ نبود. بعد هم پاچه گنجي را گرفت که چرا نگفتي رفسنجاني عاليجناب سرخپوش نبوده ... ابراهيم نبوي شنگول! تو که توبه کرده بودي و گفته بودي ديگه از مسکرات استفاده نمي کني و حداقل وقتي مستي ديگه دست به قلم نمي زني و اگر در زمان مستي دست به قلم زدي حداقل تئوري مزخرف منتشر نمي کني و اگر هم کردي نمي فرستي روي وب، تو هم که قولت قول نيست ... اين نبوي همان نيست که پارسال مي خواست تهران اسب تروا پياده کند! ببين ابراهيم خان جان! هنوز جاي 22 بهمن پارسالم درد مي کند؟!... البته دلارهاي مهدي هاشمي هم باعث ميشه آدم فعال تر قلم بزنه و بيشتر چرت و پرت تحويل مردم بده ... اين آقاي نبوي گويا فراموش کرده که شخص خود ايشان اولين کسي بود که در طي انتخابات مجلس ششم، و هنگامي که رفسنجاني راي نياورد و او را در رده 30 ام قرار دادند، در روزنامه «جامعه» به ايشان لقب «ننه سي» داد و حالا مدعي رفسنجاني مي شود! واقعا که يک فرد تا چه حد مي تواند دروغ گو و حقه باز و مزدور باشد؟ به اين دلقک بايد گفت که برو عمو بساط حقه بازيهايت را در جاي ديگري بينداز، اگر تو حافظه ات را از دست داده اي، هنوز هستند کساني که سابقه کثيف تو را که در مقابل دانشگاه با زنجير بصورت دختران و پسران جوان ميزدي... از کي تا حالا ابراهيم نبوي «تحليلگر» شده؟ تا جايي که خود ايشان هم مدعي است، کارش طنزنويسي بوده، اما «تحليلگر» ديگر چه صيغه اي است؟... اين آقا با اسب تروا در آن روز باعث شد صد نفر دستگير بشن و پشت جنبش به زمين ماليده بشه، کسي نيست اونو بازخواست کنه؟... چه نوشابه اي باز مي کنه اين آقا ابراهيم... پروژه اسب تروا و کنفرانس مطبوعاتي به همراه مهاجراني در اين باره هنوز يادمون نرفته، باز خوبه نمي گذاري حافظه مون پاک بشه و داغ دلمون رو تازه مي کني»....
از سوي ديگر سايت ضدانقلابي خودنويس به قلم يکي از نويسندگان گويانيوز و با اشاره به رکوردشکني حلقه لندن و سايت جرس در انتشار دروغ هاي شاخدار نوشت: اخيرا در اينترنت يک آگهي منتشر شده مبني بر استخدام خبرنگار محقق براي تحقيق درباره سنديت اخباري که در اينترنت منتشر مي شود. والله ما همه جور خبرنگاري ديده بوديم الا اين جوري اش را. وقتي مخملباف به اسم نقل از «کارمند سابق بيت رهبري» متني را منتشر مي کند، به تشخيص خودمان بايد به عقل سليم مراجعه کنيم و ببينيم با عقل جور در مي آيد. من وقتي مقاله مخملباف زير عنوان رازهاي زندگي خامنه اي ]منتشره در گويانيوز[ را خواندم و به عقل سليم مراجعه کردم، ديدم عقلم مي گويد «من جاي تو باشم چنين حرف هاي ابلهانه اي را منتشر نمي کنم که منتشر کردي و آبرويت رفت، کاسه کوزه را سر من نشکني». آن خبر ادعا مي کرد «آيت الله خامنه اي 170 عصاي آنتيک دارد که يک ميليون و دويست هزار دلار قيمت گذاري شده است و...» وقتي از عقل سليم درباره چنين خبري سوال مي کنم نگاه چپ چپ به من مي اندازد و با انگشت به گيجگاهش مي زند و مي گويد «مي خواهي مخاطبانت بگويند عقل نداري؟! يا عقل توي سرت کم است؟!»؛ خبري مثل خبر ادعايي جرس که مدعي بود صادق لاريجاني نامه بسيار مهم و اعتراضي به رهبر جمهوري اسلامي نوشته است. يا آن يکي خبر جرس درباره سفر رهبري به قم و تمهيد جانشيني پسرش! عقل سليم در برابر چنين چيزهايي، با آدم قهر مي کند و مي گويد «مسخره بازي درآورده اي يا مرا احمق فرض کرده اي؟! مگر من خل و ديوانه ام که از اين چيزها به من مي دهي. برو کمي مغزت را پوليش بزن»! چرا بايد عقل سليم اهل خبر و نظر چنان خبرسازي هاي احمقانه اي را باور کند؟

 


 


 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس