به گزارش مشرق به نقل از رجانیوز، تلاش
روشنفكران و غربگراها براي مصادره آويني با شهادت وي آغاز شد و مدتي بعد
وقتي نتيجه نداد، اين استراتژي به تقبيح و توهين و تخفيف آن شهيد بزرگوار
تغيير پيدا كرد. و صد البته همانطور كه مواضع شفاف آويني مانع از آن مصادره
ميشد، براي موفقيت استراتژي جديد هم چارهاي جز تمسك به دروغ و تحريف
تاريخ نبود.
يكي از افرادي كه سعي وافري در تحريف زندگينامه و
نظرات آويني دارد، گفتههاي مسعود بهنود است كه به تواتر هم مورد استناد
جريان روشنفكر قرار ميگيرد. در ادامه به يكي از دروغهاي او اشاره ميشود
تا خودبخود تكليف وجاهت بقيه ادعاهايش هم روشن شود.
وقتي بهنود دست بهنود را رو ميكند
مسعود بهنود در زمان حيات آويني مقالهاي بنام «حكومت آسان» مينويسد كه با رویکردی استحاله گرایانه نسبت به مبانی انقلاب اسلامی به رشته تحرير درآمده بود. سيدمرتضي آويني در شماره ششم مجله سوره(شهريور 1370) در مقالهاي با عنوان «تحليل آسان» پاسخ بهنود را ميدهد. ابتدا به برخي از عباراتي كه آويني در آن مقاله درباره بهنود و دوستانش بكار برده است توجه كنيد تا برسيم به دو موضع متفاوت بهنود.
آويني در «تحليل آسان» مينويسد:
«آقایان میراثخوران خوشنشین دیار غرب و وابستگان داخلی استکبار و خود باختگان مرعوب مدینه فاوستی، رجّالگان و زُنّاربستگان دِیر «مایکل جکسون» و شیفتگان جزایر ناتورالیستها و مدّاحان پروسترویکای مفلوک شوروی مفلوکتر و نوچههای کمربسته «بوش» قدارهبند و بُزمجههای از ترس رعد و برق به سوراخ خزیده... این پهلوان پنبههای جُبّان فضای خالی میان سطور نشریاتِ نشخوارگر جویدههای فرنگیان...»
آويني با اين جملات پاسخ ادعاهاي بهنود را ميدهد تا اين سطور هم دليلي باشد بر نوع منش آويني در مواجهه با روشنفكران و همچنين دروغگويي بهنود؛ چراكه بهنود چندي بعد، و هنگامي كه آويني ديگر در قيد حيات نبود تا با جملاتي چنين آتشين پاسخ او را بدهد، در فيلم مستند «مرتضي و ما» از پاسخ آرام و متين آويني صحبت ميكند. اين قسمت از فيلم اگرچه بعدا از آن مستند حذف ميشود اما خانم اميني، همسر شهيد آويني در ارديبشهت 1389 در جمع دانشجویان دانشگاه تهران به آن قسمت از فيلم اشاره ميكند و ميگويد: «صحبت بهنود در فیلم مرتضی و ما بی خود بود. بهنود در آن فیلم گفته بود: آوینی مودب بود و با اینکه موضعش با من مخالف بود ولی مقاله اش هم مودبانه بود. این حرف او بی خود بود چون آن مقاله خیلی تند بود و اصلا مودبانه نبود.»
بهنود كه در آن فيلم سعي داشت در جهت مصادره آويني توسط روشنفكران قدم بردارد و خودش را به او بچسباند چندي قريب يك دهه بعد موضعي متفاوت درباره نوع پاسخ آويني به خود ميگيرد و در گفتگو با يك سايت اينترنتي ميگويد:
«...مرتضی برداشت ۱۳-۱۴ صفحه مقاله نوشت که «ما میگوییم ولایی، اینها میگویند دموکراسی. ما چطور به اینها بفهمانیم که ما ولایی هستیم؟» بعد گفتهی آقای خامنهای را آورد که اينها حالا سفته آوردند و آن موقع دنبال سوراخ موش میگشتند و بعد هم ستاره زد بالای این جمله و بعد در پانوشت صفحه آدرس داد که مقاله مسعود بهنود در شمارهی فلان مجلهی آدینه. خیلی هم قضیه را تند کرده بود. من فکر کردم ممکن است یک عده هم احیانا احساس تکلیف کنند و بلایی سر من بیاورند. خیلی عصبانی شدم. با خودم گفتم من یک خدمتی از او میرسم. مرتضی خیلی پررو شده بود...»
اين جملات بهنود را مقايسه كنيد با ادعاهاي او در فيلم مرتضي و ما درباره برخورد آويني با وي. اما جالب است كه همين آدم با اين مواضع متفاوت و متناقض ميشود منبع آويني شناسي روشنفكران.
مصادره نشد، تخريب را شروع كنيد!
همسر آويني در همان جلسه سال 89 دانشگاه تهران كه از قضا توسط انجمن اسلامي دانشجويان ترتيب داده شده بود و نه مثلا بسيج و جامعه اسلامي و...، درباره تلاش روشنفكران براي چسباندن خود به آويني حرف جالبي ميزند.
یکی از حاضران در آن جلسه ميپرسد: نظرتان درباره یادداشت های آخر ابراهیم نبوی و بهنود چیست؟ نبوی گفته که آوینی در 3 سال آخر از نظام نا امید شده بود و فشار های زیادی از طرف بیت رهبری به او می شد.
امینی ميگويد: «این هم سوء استفاده قشر روشنفکر است. آنها هم در صدد این سوء استفاده بودند. اما به آن اشاره نمی کنم چون این قدر آوینی واضح است که مصادره کردن او از سوی روشنفکر ها کار حضرت فیل است. چون تصویری که آوینی برجا گذاشته نمی گذارد که آنها او را مصادره کنند و بگویند ضد انقلاب بوده. با این حرف ها نمی توانند خود را به آوینی بچسبانند.»
امینی تاکید کرد: «آن آدم ها خیلی زود خودشان را لو می دهند. اینکه آوینی از نظر فرهنگی آوینی در سه سال آخر تحت فشار بود، درست است ولی اینکه از طرف بیت رهبری تحت فشار باشد، حرف بیخودی است.»
بنابراين طبيعي است كه وقتي سيدمرتضي آويني بعد از انقلاب به روشنفكران نميچسبد، آنها سعي كنند از كامران آويني قبل از انقلاب صحبت كنند. خاصه كه از آن زمان او مواضعي بجا نمانده است تا دستشان را رو كند. درست است كه خود آويني هم با گفتن از ماجراي سبيل نيچهاي و... از تحولي شگرف حرف زده است كه با شناخت آويني را تا مرز هيپي بودن هم بكشانند.
بهنود در همان گفتگو ميگويد:
«یک دوره زده بود به مواد مخدر و این جور چیزها. تمام بازوهایش جای سوزن بود.(!) شب در دانشکده خوابش میبرد، فردا صبح جسدش را از دانشکده بیرون میآوردند. اصولا بچهی تندرویی بود. هرکار میکرد تا تهاش میرفت. بعد یک دوره هیپی شد. موهایش را گذاشته بود بلند شود. مدرن شده بود. قرتی مآب شده بود. جین میپوشید. دستبند میبست و از این جور کارها.»
البته با همان سابقهاي كه درباره بهنود و دورويياش گفته شد طبيعتا نبايد براي اين روايت او هم ترهاي خرد كرد، اما براي اينكه پاسخ اين ادعاهاي پوچ امثال بهنود داده شود و مشخص گردد كه اصلا اين مباحث محلي از اعراب ندارد كه حالا راست و دروغش مهم باشد، به چند جمله زير كه توسط رهبر معظم انقلاب بيان شده است، دقت كنيم:
«یکی از مدیران دستگاههای فرهنگی دربارهی یک نفر از همین چهرههای معروف فرهنگیِ خوب - که امروز جزو شهدای عالی مقام ماست و من خیلی به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاههای مختلف فرهنگی توصیه می کردم که از وجودش استفاده کنید- چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری - که آن زمان برای جوانان خیلی پیش می آمد - نشان می داد. آن آقا به من گفت: بفرما! این همان کسی است که شما این طور از او تعریف می کنید! من عکسها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد، چون او در این محیط بوده و حالا این گونه شده است؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید!»( بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما- 15/11/81)
ابن بيانات رهبر انقلاب چه درباره شهيد آويني باشد و چه نه، نشان ميدهد كه تلاش بهنود و رفقايش براي ترسيم چهرهاي مانند آنچه در بالا آمد از آويني، آب در هاون كوبيدن است و حاصلي ندارد.
آويني مصادره نميشود و با تقبيح و تخفيفش هم چيزي عايد روشنفكران و غربزدهها نخواهد شد، بهتر است براي رهايي از نظرات صريح و كوبنده سيد شهيدان اهل قلم، راه فرار ديگري جستجو كنند.
وقتي بهنود دست بهنود را رو ميكند
مسعود بهنود در زمان حيات آويني مقالهاي بنام «حكومت آسان» مينويسد كه با رویکردی استحاله گرایانه نسبت به مبانی انقلاب اسلامی به رشته تحرير درآمده بود. سيدمرتضي آويني در شماره ششم مجله سوره(شهريور 1370) در مقالهاي با عنوان «تحليل آسان» پاسخ بهنود را ميدهد. ابتدا به برخي از عباراتي كه آويني در آن مقاله درباره بهنود و دوستانش بكار برده است توجه كنيد تا برسيم به دو موضع متفاوت بهنود.
آويني در «تحليل آسان» مينويسد:
«آقایان میراثخوران خوشنشین دیار غرب و وابستگان داخلی استکبار و خود باختگان مرعوب مدینه فاوستی، رجّالگان و زُنّاربستگان دِیر «مایکل جکسون» و شیفتگان جزایر ناتورالیستها و مدّاحان پروسترویکای مفلوک شوروی مفلوکتر و نوچههای کمربسته «بوش» قدارهبند و بُزمجههای از ترس رعد و برق به سوراخ خزیده... این پهلوان پنبههای جُبّان فضای خالی میان سطور نشریاتِ نشخوارگر جویدههای فرنگیان...»
آويني با اين جملات پاسخ ادعاهاي بهنود را ميدهد تا اين سطور هم دليلي باشد بر نوع منش آويني در مواجهه با روشنفكران و همچنين دروغگويي بهنود؛ چراكه بهنود چندي بعد، و هنگامي كه آويني ديگر در قيد حيات نبود تا با جملاتي چنين آتشين پاسخ او را بدهد، در فيلم مستند «مرتضي و ما» از پاسخ آرام و متين آويني صحبت ميكند. اين قسمت از فيلم اگرچه بعدا از آن مستند حذف ميشود اما خانم اميني، همسر شهيد آويني در ارديبشهت 1389 در جمع دانشجویان دانشگاه تهران به آن قسمت از فيلم اشاره ميكند و ميگويد: «صحبت بهنود در فیلم مرتضی و ما بی خود بود. بهنود در آن فیلم گفته بود: آوینی مودب بود و با اینکه موضعش با من مخالف بود ولی مقاله اش هم مودبانه بود. این حرف او بی خود بود چون آن مقاله خیلی تند بود و اصلا مودبانه نبود.»
بهنود كه در آن فيلم سعي داشت در جهت مصادره آويني توسط روشنفكران قدم بردارد و خودش را به او بچسباند چندي قريب يك دهه بعد موضعي متفاوت درباره نوع پاسخ آويني به خود ميگيرد و در گفتگو با يك سايت اينترنتي ميگويد:
«...مرتضی برداشت ۱۳-۱۴ صفحه مقاله نوشت که «ما میگوییم ولایی، اینها میگویند دموکراسی. ما چطور به اینها بفهمانیم که ما ولایی هستیم؟» بعد گفتهی آقای خامنهای را آورد که اينها حالا سفته آوردند و آن موقع دنبال سوراخ موش میگشتند و بعد هم ستاره زد بالای این جمله و بعد در پانوشت صفحه آدرس داد که مقاله مسعود بهنود در شمارهی فلان مجلهی آدینه. خیلی هم قضیه را تند کرده بود. من فکر کردم ممکن است یک عده هم احیانا احساس تکلیف کنند و بلایی سر من بیاورند. خیلی عصبانی شدم. با خودم گفتم من یک خدمتی از او میرسم. مرتضی خیلی پررو شده بود...»
اين جملات بهنود را مقايسه كنيد با ادعاهاي او در فيلم مرتضي و ما درباره برخورد آويني با وي. اما جالب است كه همين آدم با اين مواضع متفاوت و متناقض ميشود منبع آويني شناسي روشنفكران.
مصادره نشد، تخريب را شروع كنيد!
همسر آويني در همان جلسه سال 89 دانشگاه تهران كه از قضا توسط انجمن اسلامي دانشجويان ترتيب داده شده بود و نه مثلا بسيج و جامعه اسلامي و...، درباره تلاش روشنفكران براي چسباندن خود به آويني حرف جالبي ميزند.
یکی از حاضران در آن جلسه ميپرسد: نظرتان درباره یادداشت های آخر ابراهیم نبوی و بهنود چیست؟ نبوی گفته که آوینی در 3 سال آخر از نظام نا امید شده بود و فشار های زیادی از طرف بیت رهبری به او می شد.
امینی ميگويد: «این هم سوء استفاده قشر روشنفکر است. آنها هم در صدد این سوء استفاده بودند. اما به آن اشاره نمی کنم چون این قدر آوینی واضح است که مصادره کردن او از سوی روشنفکر ها کار حضرت فیل است. چون تصویری که آوینی برجا گذاشته نمی گذارد که آنها او را مصادره کنند و بگویند ضد انقلاب بوده. با این حرف ها نمی توانند خود را به آوینی بچسبانند.»
امینی تاکید کرد: «آن آدم ها خیلی زود خودشان را لو می دهند. اینکه آوینی از نظر فرهنگی آوینی در سه سال آخر تحت فشار بود، درست است ولی اینکه از طرف بیت رهبری تحت فشار باشد، حرف بیخودی است.»
بنابراين طبيعي است كه وقتي سيدمرتضي آويني بعد از انقلاب به روشنفكران نميچسبد، آنها سعي كنند از كامران آويني قبل از انقلاب صحبت كنند. خاصه كه از آن زمان او مواضعي بجا نمانده است تا دستشان را رو كند. درست است كه خود آويني هم با گفتن از ماجراي سبيل نيچهاي و... از تحولي شگرف حرف زده است كه با شناخت آويني را تا مرز هيپي بودن هم بكشانند.
بهنود در همان گفتگو ميگويد:
«یک دوره زده بود به مواد مخدر و این جور چیزها. تمام بازوهایش جای سوزن بود.(!) شب در دانشکده خوابش میبرد، فردا صبح جسدش را از دانشکده بیرون میآوردند. اصولا بچهی تندرویی بود. هرکار میکرد تا تهاش میرفت. بعد یک دوره هیپی شد. موهایش را گذاشته بود بلند شود. مدرن شده بود. قرتی مآب شده بود. جین میپوشید. دستبند میبست و از این جور کارها.»
البته با همان سابقهاي كه درباره بهنود و دورويياش گفته شد طبيعتا نبايد براي اين روايت او هم ترهاي خرد كرد، اما براي اينكه پاسخ اين ادعاهاي پوچ امثال بهنود داده شود و مشخص گردد كه اصلا اين مباحث محلي از اعراب ندارد كه حالا راست و دروغش مهم باشد، به چند جمله زير كه توسط رهبر معظم انقلاب بيان شده است، دقت كنيم:
«یکی از مدیران دستگاههای فرهنگی دربارهی یک نفر از همین چهرههای معروف فرهنگیِ خوب - که امروز جزو شهدای عالی مقام ماست و من خیلی به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاههای مختلف فرهنگی توصیه می کردم که از وجودش استفاده کنید- چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری - که آن زمان برای جوانان خیلی پیش می آمد - نشان می داد. آن آقا به من گفت: بفرما! این همان کسی است که شما این طور از او تعریف می کنید! من عکسها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد، چون او در این محیط بوده و حالا این گونه شده است؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید!»( بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما- 15/11/81)
ابن بيانات رهبر انقلاب چه درباره شهيد آويني باشد و چه نه، نشان ميدهد كه تلاش بهنود و رفقايش براي ترسيم چهرهاي مانند آنچه در بالا آمد از آويني، آب در هاون كوبيدن است و حاصلي ندارد.
آويني مصادره نميشود و با تقبيح و تخفيفش هم چيزي عايد روشنفكران و غربزدهها نخواهد شد، بهتر است براي رهايي از نظرات صريح و كوبنده سيد شهيدان اهل قلم، راه فرار ديگري جستجو كنند.