گروه سیاسی مشرق _  یحیی آل‌اسحاق که سابقه‌ای ۳۰ ساله در مدیریت اقتصاد ایران دارد، درسال ۱۳۶۰ با تصدی مدیریت مرکز تهیه و توزیع منسوجات به دولت پیوست و به عنوان معاون حبیب الله عسگراولادی در وزارت بازرگانی مشغول به فعالیت شد. او پس ازآن در وزارت دفاع و وزارت صنایع و معادن نیز به عنوان معاون وزیر به کار مشغول شد.

اکبرهاشمی رفسنجانی او را به عنوان وزیر بازرگانی دولت خود برگزید و او در فاصله سال های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ که سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور ایران برگزیده شد، وزیر بازرگانی دولت ششم بود.

یحیی آل‌اسحاق که زاده پدری روحانی و انقلابی است، از چهره‌های مدافع اقتصاد آزاد به شمار می‌رود که در طول سال‌های گذشته به دلیل اهتمام به عقاید اقتصاد بازار، به یکی از چهره‌های شاخص طرفدار بخش خصوصی بدل گشته است.

او زندگی سختی داشته است. درس خواندن در رشته ای که او فقط برای فرار از سربازی به خواندنش روی آورد، تقدیر زندگی اش را تغییر داد و پله پله او را به یک چهره سیاسی آشنا به اقتصاد بدل کرد.

او که در صحبت هایش زیاد از آیه و حدیث استفاده می کند، می گوید اگر به جوانی اش برگردد حتما طلبگی را ادامه می دهد.


_ در ادامه مشروح گفت و گوی یحیی آل اسحاق با خبرنگار مشرق را ملاحظه می کنید؛

چه ويژگي هايي را در خودتان مي بينيد كه ديگران از آن برخوردار نيستند و به خاطر اين ويژگي‌ها احساس كرديد بايد در جمع كانديداهاي اصولگرا حضور داشته باشيد؟

واقعيت اين است كه كانديدايي كه مي‌خواهد در اين مقطع زماني در دهه چهارم انقلاب اسلامي مسئوليت قوه مجريه را قبول كند بايد ويژگي هاي خاص خودش را داشته باشد كه هم بداند كجا دارد مي رود و عوامل تاثيرگذاري بر اين حيطه ماموريت چيست، بازيگرانش كدام هستند، وزنشان چقدر است، اهدافشان چيست، توانشان چقدر است، حوزه خارج چگونه است، حوزه داخل چگونه است، چيدمان و مهندسي بازيگران با هم به چه شكلي است و هم اهداف نظام را بشناسد و تهديدات و نقاط ضعف نظام را بشناسد، به مجموعه آرمان هاي نظام واقف باشد، الزامات را بداند و در عين حال نسبت به حل و فصل هم تهديد ها و هم پيش بردن اهداف برنامه قابل قبولي حداقل در ذهن خودش داشته باشد.

 با توجه به اين نكات و آنچه كه امروز در روابط خارجي كشور مي گذرد و علي رغم همه انگيزه ها و ديدگاه هايي كه عليه جمهوري اسلامي از ابتداي انقلاب داشتند الان ابزاري را كه براي فشار برجمهوري اسلامي ايران انتخاب كردند، حوزه اقتصادي است. در داخل هم نگراني هاي عمده هم در خصوص وضع موجود و هم نسبت به اهداف عمدتا حوزه اقتصادي است. يعني الان دغدغه هاي مردم، معيشت مردم، سلامت مردم، مسكن مردم در اقشار وضعيت بانوان، جوانان، ازدواج و نارسايي هايي كه در جامعه هست؛ از طلاق گرفته تا مسائل متعدد اگر نگاه كنيد مي بينيد كه ريشه هاي آن عمدتا مسائل اقتصادي است و البته مسائل فرهنگي هم در آن دخيل است. مسبت به اهداف و آرمان هاي انقلاب، چون دولتي كه بر سر كار مي آيد علاوه بر اينكه بايد معضلات را حل كند و با تهديدات مقابله كند، بايد جمهوري اسلامي ايران را نسبت به اهدافش چند قدمي هم جلو ببرد و مثلا بگويد در دولت يازدهم اين مقدار جمهوري اسلامي ايران به اهدافش نزديك شد. چون عمده اين مسائل يا به طور مستقيم و يا غير مستقيم به مسائل اقتصادي مربوط است، آن هم در شرايطي كه بنيان هاي اقتصادي خوب است ، يعني بالقوه هاي اقتصادي ما از نظر منابع اقتصادي، نيروي اقتصادي، منابع مالي، موقعيت جغرافيايي و همه آن چيزهايي كه به عنوان منابع اقتصادي مطرح مي شود، از بسياري از رقبايمان مانند كشورهايي مانند تركيه نه تنها كمتر نيست، بلكه بيشتر هم هست. اين گيري كه الان داريم چه در حوزه تهديد و چه در حوزه اهداف، چه سلبي، چه ايجابي، داشتن يك نظام تدبير مناسب با اقتضائات عصر كه اين نظام تدبير ضمن اينكه همه حوزه هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي ضرورت دارد در حكومت و حكومت داري و همه اينها مهم هستند، نيروي پيش برنده‌اش در اين مقطع زماني بايد مسائل اقتصادي باشد. اقتصادي كه يك مقداري سابقه سياسي هم به آن اضافه شده. يعني مسائل اقتصادي ما تا حدودي با مسائل سياسي ما عجين شده است. چون تا الان متاسفانه سايه اصحاب سياست در همه حوزه ها از جمله حوزه اقتصاد سيطره داشته و لذا كسي كه مي خواهد مسائل اقتصادي را حل كند اگر شناخت دقيقي از روابط سياسي نداشته باشد نمي‌تواند موفق باشد.

با توجه به اين مقدمات من احساس كردم يكي از افرادي كه در اين حوزه در 30 – 40 سال اخير فعال بوده – چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب و روابط و ارتباطات را از افراد گرفته تا ارتباطات ميان آنها و شرايط را شايد نسبت به بقيه افرادي كه تا الان آمده اند اگر كمتر نباشد، لااقل در حوزه اقتصادي بالاتر هستم. ضمن اينكه در حوزه سياسي هم از شناخت كافي كه ضرورت اين كار است هم برخوردار هستم و لذا فكر كردم كه حتما بايد بيايم. اين از مشروعيتش، مقبوليتش هم بستگي دارد كه چقدر اين اهداف و شرايط خودم را بتوانم ارائه كنم و شناخته شده باشد. من در رابطه با نخبگان جامعه و كساني كه دست اندركار بودند، در طول اين سي و چند سال گذشته هميشه درگير بودم. هم در حوزه نظري و هم حوزه عملي و هم مديريتي. در آن فضاي نخبگي مشكلي نيست و شناخته شده هستم و شايد نسبت به خيلي هم جلوتر هم باشم اما در ميان عامه و افراد عادي بايد يك مقداري تلاش شود و اهداف عنوان شود. بنده در رابطه با مشروعيت هيچ نگراني اي ندارم. در رابطه در مقبوليت هم در حوزه نخبگان و خبرگان باز احساس مي كنم كه مشكلي نيست. اگر يك مقداري فرصت باشد و بشود اين حرف ها و برنامه ها را مطرح كنيم و اعتماد مردم جلب شود كه مسائل و مشكلات و آسيب هاي ما راه حل دارد و اگر الزامات آن فراهم شود، شايد برخلاف آنچه كه بعضي ها فكر مي كنند كار خيلي سخت است و مشكلات حل شدني نيست، با بعضي از برنامه هاي عملياتي اجرايي خيلي از اين مشكلات را بتوان به راحتي حل كرد.



قبل از انقلاب در بازار حضور داشتيد؟

من تاريخچه زندگي ام مشخص است. از ابتداي دوره دبستان من مشغول كار بودم. از شاگرد نانوا تا بنايي را انجام مي دادم. بعد هم مدتي براي تامين مايحتاج زندگي يك خانواده 9 نفره به دليل اينكه پدر درگير مسائل انقلاب و زندان و غيره بود مجبور بودم كار كنم. به عنوان حسابدار در بازار، به عنوان منشي، به عنوان همكار و به عناوين مختلف در بازار حضور داشتم و بعد هم معلم شدم و مدتي هم در كارهاي توليدي و شركت داري و مسئول بازرگاني خارجي و بعد از انقلاب هم كه در همه حوزه هاي اقتصادي و مديريتي بنده حضور داشتم. به عنوان معاون خريد وزارت بازرگاني، معاون اقتصادي وزارت صنايع و معادن، معاون بازرگاني صنايع دفاع در ايام جنگ، معاون برنامه ريزي كميته امداد و بخش هاي محروميتي، و بعد هم حضورم در دولت به عنوان وزير، حضور در نهاد هاي انقلابي مانند بنياد مستضعفان و حضور در مجامع مانند شوراي عالي بانك ها و ... يعني در تمام سطوح مديريتي حوزه هاي اقتصادي بنده تجربه و سابقه دارم.

الان كجا مشغول هستيد؟

الان رئيس اتاق بازرگاني صنايع و معادن تهران هستم و قائم مقام بنياد مستضعفان. مي خواهم بگويم اين حضور مستمر در بخش هاي اقتصادي اعم از حوزه هاي نظري و عملي هويتي را براي من درست كرده كه اين هويت متناسب با اقتضاعات الان است و بعد هم متناسب با رشته ام نيز هست. من ديپلم رياضي را در دبيرستان علوي با آن خصوصياتش گذراندم و بعد هم ليسانس بازرگاني و فوق ليسانس مديريت صنعتي و دكتري مديريت استراتژيك كه جامع حوزه هاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي است و بعد هم عضويت در جريان هاي سياسي و عضو شوراي مركزي بعضي از احزاب و ارتباطات با جريان هاي سياسي يك هويتي را درست كرده كه براي شرايط آمادگي دارد. به اضافه اينكه در مجموعه جرياناتي كه در حوزه هاي فكري است، روش معتدل فكري و عملي هم جزو خصوصيات ذاتي من است. ما در 30 سال گذشته مواجه بوديم با جريان هاي راديكال تند و افراط و تفريط هاي جريانات مختلف. مثلا در حوزه هاي اقتصادي يك عده معتقد بودند، صرفا اقتصاد صد درصد دولتي و عده اي معتقد بودند صرفا صد درصد آزاد. ما از اول چون از نزديك با اين مسائل عملا سروكار داشتيم راه وسط را پيش گرفتيم. يعني عنوان كرديم اقتصاد دولت – ملت.

شما در كابينه دوم آقاي هاشمي وزير بوديد. الان نسبت به بناي اقتصاد سياسي ايشان انتقادات جدي اي وارد است. شما خودتان در آن زمان مجري بوديد. آيا اعتراض يا بحثي هم در اين خصوص داشتيد؟

مفصل بحث كردم و در سوال قبلي هم اشاره كردم. همانجا ما بحث هاي متعددي داشتيم. الان 30 سال است كه ما در جر و بحث هاي نظري هستيم.

خب وقتي شما خودتان به اين سيستم اعتقادي نداشتيد چرا قبول كرديد كه مجري آن باشيد؟

ببينيد قبول مسئوليت يك بحث است و چگونگي عمل يك بحث ديگر. قبول مسئوليت به هر حال ما هر كداممان موظف هستيم كه هرچه از توانمان بر مي آيد اين بحث را مديريت كنيم. مشكل آن زمان دولت آقاي هاشمي همين بحث ها و دعواهايي بود كه بين ديدگاه هاي نظري وجود داشت و يك عده معتقد بودند كه صد درصد بايد دولتي اداره كرد، جمع كثيري كه از دولت قبل و اقتصاد زمان جنگ مانده بودند و عده اي ديگر معتقد به اقتصاد صد درصد خصوصي و آزاد بودند. همين مسئله باعث ايجاد يك شكاف عميق ميان بخش خصوصي و توليد كنندگان با دولت شد. به همين خاطر يكي از مشكلات آن موقع دولت اين بود كه چگونه اينها را به هم نزديك كند و از پتانسيل هاي هر دو طرف استفاده كند. حضور من در دولت بيشتر به اين خاطر بود كه من بروم اين شكاف را پر كنم.

اقتصاد دولتي اي كه در زمان مهندس موسوي بود اين شكاف را به وجود آورده بود. دعوا هايي كه بين اتاق بازرگاني و دولت بود. اصلا آنها مي خواستند اتاق بازرگاني را منفجر كنند. دعوايي كه بين بازار و دولت بود، بين بخش هاي توليدي و دولت باز همينطور. خب احساس شد كه بايد يك چهره وسطي باشد كه بتواند اين قضايا را حل و فصل كند و دليل انتخاب من اين بود كه بتوانم اين ها را به هم نزديك كنم و هماهنگي ميان آنها ايجاد كنم. در عمل هم بالاخره بايد يك كسي مي بود كه بتواند مسائل را حل و فصل كند. يعني در همان شرايطي كه ما تورم 45 درصدي داشتيم، تامين معيشت مردم و كالا هاي اساسي زندگي مردم كسي را مي خواست كه كوچه و بازار و بارچه و تيمچه و توزيع و اين شبكه ها را بشناسد. چون در آن زمان اينها مي خواستند همه چيز را دولتي كنند، از توليد گرفته تا واردات و صادرات. ذهنيت اين بود ديگر. لذا خورده بود به خنس. كسي مي توانست اين مسائل را حل و فصل كند كه هم نظام توزيع سنتي بازار را بشناسد و هم دستش در دست دولت باشد. چون من قبلش مديرعامل سابق مركز منسوجات بودم. بنابراين يك آدم هر دو طرف ديده‌اي لازم بود. خيلي هم كار من سخت بود. هم بايد با اين طرف مي جنگيدم و هم با آن طرف. اين شعر را هم ان زمان زياد مي خواندم كه:

نه در مسجد دهندم ره كه رندي
نه در ميخانه كين خمار خام است
ميان مسجد و ميخانه راهيست
خرابم اي خدا آن ره كدام است؟

هم در اجرا و هم در فكر. ما آنجا دو جنگ با اين عزيزان داشتيم. يك جنگ تئوريك و يك جنگ عملياتي. من به نظرم مي رسد كه در آن دوره نقش خوبي را ايفا كردم با اينكه بيشترين فشار به من آمد و دنبال يك راه وسطي بودم كه بالانس را ميان دو طرف ايجاد كند. يعني علت وجودي من تا حدي ترميم شكاف و ايراداتي بود كه به وجود آمده بود.

فرموديد كه مشكلي به لحاظ مشروعيت نداريد. يعني از تاييد صلاحيت خودتان به عنوان رجل سياسي توسط شوراي نگهبان مطمئن هستيد؟

من به خودم مطمئن هستم.

اگر يك زماني تائید نشويد چه مي كنيد؟

هيچي، ميگويم الحمدالله رب العالمين. من خودم را عرضه كردم و به وظيفه‌ام عمل كردم. جاي هيچ نگراني اي نيست.

از ميان چهره هايي كه در انتخابات رياست جمهوري نامزد شده اند به كدام افراد و طيف‌ها نزديك تريد؟

اصولگرايان.

در حال حاضر در میان اصولگرايان افراد زیادی خواهان نامزدی شده اند.از ميان اينها شما به چه طيفي نزديك تريد؟

اصولگرايان آنقدر به هم نزديكند كه نمي شود ميان آنها طيف بندي كرد.

به نامزد جبهه پايداري نزديك هستيد؟

نه روش و منش كار كردن من به آن طيف نزديك نيست. به ائتلاف‌هاي پنجگانه و سه گانه نزديك ترم. ضمن اينكه براي اينكه شما به جوابتان برسيد من دو سه جا هم اعلام كردم كه اگر رئيس جمهور شوم از همه اين طيف ها استفاده مي كنم. مثلا من گفتم آقاي فتاح را مي آورم به عنوان وزير نيرو استفاده مي كنم. يا مثلا آقاي صفار هرندي را كه اخراجي دولت هستند را مي‌آورم به عنوان وزير ارشاد.



آقاي لنكراني را هم وزير بهداشت مي كنيد؟

آقاي لنكراني؟ اگر خيلي فضا را تعارضي نكنند بله. من نگراني ام از عزيزان پايداري بيشتر اين است كه اين فضاي راديكالي را دوباره محور اصلي قرار دهند و مسائل اصلي كشور بماند. من با يكي از اين عزيزان كه مناظره مي‌كردم گفتم من همه حرف هاي شما را قبول دارم؛ جنگ فقر و غني، شكاف ايجاد شده، اشرافيت ... همه اينها قبول ولي تو به من بگو اين بيكاري را چطور مي‌خواهي حل كني؟ تورم را چيكار كنيم؟ رشد اقتصادي منفي را چه كنيم؟ معيشت مردم را كه زندگي آنها را تهديد مي كند چه كنيم؟ نظام سلامت را چه كنيم؟

چه جوابي دادند؟

دوباره بحث را بردند سمت جنگ فقر و غني. من گفتم عزيز من همه اينها قبول و روي تخم چشم من. مي خواهي با 10 انگشت ان را امضا كنم ولي به من بگو مشكلات را چطور مي خواهيد حل كنيد؟ «كاد الفقر ان يكون الكفرا» من نگران اين هستم كه اگر نتوانيم مسائل اقتصادي مردم را حل كنيم، مسائل اقتصادي تبديل به مسائل اجتماعي بشود. آن وقت شما هي داد و بيداد كن. نكته دوم كه من به اينها عرض مي كنم اين است كه اين دولت عزيزمان آقاي احمدي نژاد با همين شعار ها آمد سر كار. شما هم كه الان مخالفتي با شعارهاي اصلي اش نداريد. الان آقاي لنكراني مي گويد احمدي نژاد خوب كرد كه اين كارها را كرد. خودتان هم داريد همان شعارها را ادامه مي دهيد. خب عملا چه شد؟ من در حسن نيت اينها شك ندارم. آقاي احمدي نژاد واقعا مي‌خواست كه شكاف طبقاتي را حل كند. واقعا مي خواست كه عدالت را برقرار كند. خوش شانس هم بود 500 – 600 ميليارد دلار هم گيرش آمد. جسارت و شهامت بالايي هم داشت. اما حالا كشور درست شد؟ واقعا الان فقرا مشكلشان حل شد؟ الان ديگر فقرا تحت فشار نيستند؟ واقعا مشكل اشتغال حل شد؟ تورم حل شد؟ فساد، فحشا و منكرات كه شما دنبالش بوديد حل شد؟

*** من مشكلات الان كشور را مي شناسم ***

اگر شما بر سركار بياييد اين مشكلات را حل مي كنيد؟

من مي گويم اينها را بايد حل كرد. من دو برنامه براي حل مشكلات دارم. اولين چيزي كه براي هر دولتي كه بر سر كار مي آيد مهم است شناخا مشكلات است. كسي كه مي خواهد قوه مجريه را در دست بگيرد، تا نداند كه مشكلات مملكت چيست، نمي تواند برنامه ريزي كند. يك نفر مي رود پيش پزشك و مي گويد من مريضم. خب پزشك معاينه مي كند و مي بيند مثلا سرش درد مي كند و تب دارد و دو علامت ديگر هم دارد. خب اينها مي تواند علامت 10 تا مرض باشد. تشخيص اينكه مرض واقعي او چيست به حداقت پزشك بر مي گردد. پس اول بايد تشخيص بدهد كه مرض و مشكل و آسيب و مسئله چيست. آنچه كه من خودم مشروعيت خودم را قائل است به خاطر همين است كه من مشكلات الان كشور را مي شناسم و ميدانم چيست. هم در حوزه هاي اقتصادي و هم سياسي، اجتماعي و فرهنگي.

*** كلان های اقتصادي يعني چه؟ ***

در حوزه اقتصادي مان آنچيزي كه بخواهم به صورت يك، دو، سه براي شما بشمارم يك سري مشكلات ريشه اي است كه مربوط به كلان هاي اقتصاد است كه آقا صراحتا فرمودند در كلان هاي اقتصاد بي اعتنايي شده است. كلان اقتصادي يعني چه؟ كلان يعني رشد افتصادي. يعني رشد اقتصادي كه قرار بود 8 درصد باشد الان شده منفي يك تا مثبت يك. كلان اقتصاد يعني اشتغال. يعني الان حجم عظيم بيكاري 3 ميليون نفري كه به تدريج مي شود 8 ميليون نفر. اينكه ما سالانه تنها 400 هزار فرصت شغلي ايجاد كرديم درحالي كه نياز به 600 هزار شغل بوده. پس بايد بپذيريم كه الان يكي از معضلات اصلي كشور بحث بيكاري و اشتغال است. كلان اقتصاد يعني تورم. در مجموع كشور هاي جهان 3 كشور هستند كه در بحث تورم پيشتاز هستند؛ ونزوئلا و ما و بلاروس كه بالاي 20 درصد تورم دارند. ما جزو اولين كشورهايي هستيم كه بالاترين تورم را در دنيا داريم. اين هم يكي ديگر از مشكلات اقتصادي است.

*** نظام آشفته ارزي ، يكي ديگر از مشكلات كلان اقتصاد ***

نظام آشفته ارزي ما يكي ديگر از مشكلات كلان اقتصاد ماست. يكي ديگر از مشكلات اساسي كسر بودجه است. دولت بعدي كه بر سر كار مي آيد تقريبا بودجه اش بدهكار است. بالاي 145 هزار ميليارد تومان بدهي دارد و كل بودجه اي كه مي خواهند تصويب كنند 190 هزار ميليارد است. يعني دولت بعدي بايد با 145 هزار ميليارد بدهي كارش را شروع كند. يك نفر بايد بيايد اين پول ها كجا دارد ريخته مي شود؟ چگونه دولت بودجه پيشنهاد شده اش 145 هزار ميليارد بدهي دارد؟ در مورد نهاد ها و ساختارها، خيلي از ساختار ها را بايد ايجاد كند. مثل سازمان مديريت و برنامه كه منحل شده را بايد با ساختار جديد و متناسب با نياز هاي روز ايجاد كند. بايد بعضي از روابط مانند شوراي پول و اعتبار با بانك مركزي را اصلاح كند. بايد اين فضاي عمومي بداخلاقي كه در كشور هست را برطرف كند. دولت بعدي كه بر سر كار مي آيد بايد بداند كه يك جايي زخمي است كه همه با هم درگير هستند. مجلس با دولت درگير است، دولت با مردم درگير است، مردم با خودشان درگيرند. يك فضاي متلاتم بداخلاقي و ناهنجاري. اصلا در اين فضا امكان پذير نيست كه كسي بتواند كار كند. بايد اين فضا را آرام كند. يكي ديگر از مشكلاتي كه دولت بعدي با ان مواجه است مديريت رانده شده از مركزيت اداره كشور است. اللان اداره كشور افتاده دست يك عده محدود و تمام پتانسيل و سرمايه اجتماعي رانده شده به بيرون. اينكه ما ميگوييم حماسه سياسي و حماسه اقتصادي يعني بتوانيم همه اينها را بكشيم وسط. اينها در حوزه اقتصادي. در حوزه فرهنگي هم بايد بداند كه ما چالش داريم.


در حوزه هاي فرهنگي علي رغم اينكه دارايي هاي بزرگ ما در حوزه فرهنگي است؛ سابقه ما، اسلام ما، ايران ما، علماي ما و... الان از نظر فرهنگي با آسيب هاي جدي اي مواجه هستيم. در حوزه اقشار ما اصلا توجهي نداريم. نصف جامعه ما و نصف فارغ التحصبلان ما بانوان هستند. خب اينها بالاخره وضعيت زندگي شان، نشاط شان، از تواده از تخصص و مديريت شان روي هواست. يكي از مشكلات اصلي كشور الان سلامت است. سال 91 ما 40 هزار ميليارد تومان هزينه سلامت داشتيم كه حدود 15 هزاز ميليارد آن را بيمه ها دادند و مابقي را خود مردم پرداخت كردند. در حوزه مسائل اجتماعي، مسائل اخلاقي، ازدواج و طلاق هم باز به همين شكل. الان سن ازدواج جوانان ما بالا رفته به علت اينكه نمي توانند از پس مخارج بر بيايند و اين تبعات اجتماعي زيادي دارد. رئيس جمهور بعدي بايد بداند كه به چه حوزه اي دارد پا مي گذارد و اگر بخواهد اين مشكلات را حل كند چه روابطي لازم است و با چه كساني موزون باشد و رابطه اش با بالاسري و پايين سري اش چگونه بايد باشد. بايد بداند كه رئيس جمهور مديرعامل است و رئيس هيات مديره نيست. خودش سياست گذار نيست و اينطور نيست كه در همه امور مبسوط بگردد و هر طور دلش خواست رفتار كند بلكه بايد در يك چارچوب مشخص فعاليت داشته باشد. در چارچوب خطوط قرمز و مقررات نظام. بايد بداند كه قانونگذار جاي ديگري است و او مجري است نه قانونگذار. بايد بتواند خودش را با مجلس هماهنگ كند و در چارچوب مقررات و قوانين حركت كند. لذا كسي كه مي خواهد رئيس جمهور شود اول بايد اينها را بفهمد. انها را با پوست و گوشتش لمس كرده باشد. من فكر مي كنم كه در اين حوزه ها تا حدودي آشنا هستم.

***  از قالیباف در جای خودش استفاده می کنم ***

از آقاي قاليباف هم در كابينه تان استفاده مي كنيد؟

ببينيد آقاي قاليباف يك برادري هستند كه سابقه كاري شان نشان داده كه يك مدير اجرايي قوي است. موقعي كه شهردار تهران بوده اين توان را نشان داده، موقعي كه در نيروي انتظامي و جاهاي ديگر بوده هم همينطور. من در ايشان در جاي خودش استفاده مي كنم. اصلا كابينه من كابينه جمعي است. همه كساني كه مطرح هستند را مورد استفاده قرار مي دهم.

چه سمتي به ايشان مي دهيد؟

حالا در حوزه هاي اجرا هر حوزه‌اي ازش كار بر بيايد ديگر.

*** براي ولايتي احترام ويژه‌اي قائلم ***

بين آقايان متكي و ولايتي كدام را به عنوان وزير خارجه معرفي مي كنيد؟

من براي آقاي ولايتي احترام ويژه اي قائل هستم و توانايي‌هاي بالايي را در ايشان مي بينم. كما اينكه آقاي متكي هم برادر خوب ما هستند.

از ميان علماي موجود رابطه تان با كدامشان بهتر است و پاي درس كدامشان نشسته ايد؟

فرصت رفتن پاي درس كه از ما سلب شده اما علماي ما مخصوصا علمايي كه الان هستند در حوزه فقه و فقاهت علماي جامعي هستند. ببينيد ما در حوزه فقه يك فقه فردي داريم و يك فقه حكومتي. يكي از مشكلاتي كه ما داشتيم اين بود كه بعضا بين اينها يك خط فاصلي بود و بعضي از فقهاي ما صرفا فقهاي حكومتي بودند و برخي فقه فردي. بعد از انقلاب اسلامي حضرت امام(ره) آمدند ديانت ما عين سياست ماست را وجه غالب كردند و الحمدالله علما و مراجع امروز ما همه در هر دو حوزه صاحب نظر هستند. به ويژه در بحث ولايت فقيه همه شان در يك نظام منظبت هستند و رابطه تنگاتنگي با ولايت دارند. لذا ما مشكلي نداريم. در انتخاب فردي هم مشكل خاصي نيست و امري سليقه اي است. من با همه شان خيلي مشكلي ندارم اما خودم بقا بر امام (ره) هستم.

***  اصولگرايان مي گويند كه فصل الخطابمان روحانيت است ***

چرا نزديك انتخابات كه مي شود كانديداها به ديدار علما مي روند؟ چرا در باقي ايام سال نمي روند؟ در باقي ايام نيازي به موعظه ندارند؟

اتفاقا به نظر من اين نكته مثبتي است. اصلا بحث موعضه نيست. بحث اين است كه به دنيا نشان بدهند كه واقعيت جمهوري اسلامي اين است كه روحانيت ركن جدي در شكل گيري ساختار نظام است. يعني رهنمود ها و جهت گيري هاشان كاملا مد نظر نظام و مردم است و كساني كه مسئوليت اجرايي را قبول مي كنند مي دانند كه بايد رابطه شان با دين و ديانت به گونه اي باشد كه هم آنها مطمئن باشند كه اين آدم، آدم همراهي است و هم مردم بدانند كه رابطه اينها با علما مغاير باشند. چون در برخي مقاطع تاريخي يك شكاف هايي ايجاد شده و اين مورد نگراني مردم است. اينكه الان اصولگرايان مي گويند كه ما فصل الخطابمان روحانيت است، اين نقطه قوت نظام است كه كساني كه مي خواهند كانديدا شوند ته نگاهشان يك زندگي آرماني و ديني و اسلامي دارند و مي گويند فصل الخطاب ما انجاست. از اين زاويه اين اقدام خيلي مثبت است. نكته مثبت بعدي اين است كه اينها به هر حال به دليل جايگاه و ارتباطاتشان با قشر عمومي جامعه در ارتباط هستند و رهنمود هاي اينها با رهنمود هاي عمئمي جامعه خيلي نزديك است.

خيلي وقت ها كه من مي روم خدمت اينها و مشكلات مردم را از زبان اينها مي شنوم كه مشكلات اقتصادي و معيشتي هست، فرهنگي هست يا مثلا يك بار وقتي خدمت آيت الله نوري همدان رسيدم ايشان مي گفتند الان قطر دارد با جهان اسلام برخورد مي كند و دولت آتي بايد بتواند اين را مديريت كند. اين نشان مي دهد كه در همه حوزه ها ارتباطات دارند. لذا اين را نبايد منفي ارزيابي كرد. بلكه بسيار مثبت است و جهت گيري نظام را در كل نشان مي دهد و بعد هم گرفتن مسائل را از كساني كه در ارتباط نزديك و تنگاتنگ با مردم هستند. ضمن اينكه اعتماد طرفيني را هم ايجاد مي كند.

*** در ائتلاف 5 گانه هنوز به يك مكانيزم برای انتخاب کاندیدای نهایی نرسيديم ***

با توجه به اينكه ائتلاف پنج گانه معيار تعيين نامزد نهايي را نظرسنجي در نظر گرفته شما وضعيت تان در نظرسنجي ها چطور است؟

اولا من عرض كنم ما در ائتلاف 5 گانه هنوز به يك مكانيزم مشخص براي تعين نامزد نهايي نرسيديم.

دير نشده؟

چرا دير شده. البته بعضي ها معتقدند دير نشده. آنها مي گويند اينكه جمع كثيري آمدند در صحنه از زوايايي حسن است. چون اين فرصتي كه پيش آمده براي انتخابات نظام جمهوري اسلامي ايران هر 8 سال يا 4 سال حداقل يك زمينه اي را ايجاد مي كند كه آحاد ملت يك حسابرسي و بازبيني اي بر انچه كه اتفاق افتاد داشته باشند. اينكه ببينيند همان مسير قبلي را ادامه دهند يا تغيير بهند و متحولش كنند؟ هم مسئولند و هم اختيار دارند. پس با اين مسئوليت و اختياري كه دارند و مخصوصا الان كه قرار است حماسه اي صورت بگيرد، لازمه اش اين است كه زواياي مختلف عملكرد گذشته و برنامه هاي آتي به اطلاع مردم رسيده بشود و مردم در جريان قرار بگيرند. مردم عادي سرشان در زندگي خودشان است و بايد اين حرف ها در اين فرصت ها بيان شود. لذا اين كسرت كانديدا ها كه به صحنه آمدند باعث مي شود اين حرف ها به گوش مردم برسد و تعداد زيادي بروند در جاهاي مختلف و اين حرف ها را بزنند. از اين زاويه مثبت است.

*** تعدد کاندیداه برای مردم آشفتگی درست کرده است***

 اما بالاخره اين آشفتگي براي مردمي كه مي خواهند تصميم بگيرند بد است و بايد در يك مقطعي جمع و جور بشود. فرمايش شما درست است و الان داره دير مي شود. اما براي اينكه جمع بشود ما هنوز به يك مكانيزم واحدي نرسيديم. صحبت هايي مي شود كه در طيف اصولگرايان از اين 5 تا يك نفر و از آن سه نفر هم يك نفر بيايند و از مستقل ها هم يك نفر بيايند اما هنوز نهايي نشده.

***  نظرسنجي معيار خوبي نيست ***

اما اغلب كانديدا هاي ائتلاف 5 گانه معتقدند كه در نظرسنجي ها خودشان وضعيت بهتري دارند.

هنوز عكس العمل هاي مردم مشخص نيست و اين نظرسنجي ها نمي تواند ملاك باشد و يك شور و حال انتخاباتي است.

پس يعني به نظر شما نظرسنجي معيار خوبي نيست؟

الان نيست.

چه زماني معيار خوبي مي شود؟

 به نظر من يك مقطع بايد زمان ثبت نام باشد و يك مقطع هم زمان راي دادن.

*** فصل الخطاب من جامعتين است***

شما اگر در نظرسنجي ها بالاتر نباشيد تمكين مي كنيد؟

نظرسنجي به اضافه آن فصل الخطابي كه قبول كردم يعني جامعتين.

*** کاندیداهای این دوره از انتخابات هم تراز هستند ***

به نظرتان شانس كدام يك از اعضاي ائتلاف 5 نفره بيشتر است؟

معلوم نيست. نه فقط براي ائتلاف 5 نفره، بلكه حتي براي اتئلاف 3 نفره و همه كساني كه در صحنه هستند. خصوصيت اين دوره از انتخابات اين است كه در انتخابات قبلي ما هميشه يك شخصيت كاريزمايي داشتيم كه مثلا آقا بودند، شهيد رجايي بودند و مشخص بود. الان همه تقريبا هم تراز هستند. يكي در حوزه سياست خارجي مسلط تر است، يكي در حوزه اقتصادي و اجرايي مسلط تر است. يك چيز شاخصي كه جامع الجهات باشد نيست و همه يكسان هستند.

براي خودتان چقدر شانس قائل هستيد؟

دقيق نمي توانم بگويم. نمي دانم.

فكر مي كنيد در اين دوره انتخابات كانديداي مورد حمايت احمدي نژاد اصلي ترين رقيب اصولگرايان بشود؟

به نظر من اگر اون كسي كه ايشان مي خواهد بيايد رقيب مي شود.

فكر مي كنيد بشود اين رقيب را به راحتي پشت سر گذاشت؟

بستگي دارد به تلاش و تدبير اين طرف.

فكر مي كنيد احتمال كشيده شدن انتخابات به دور دوم وجود دارد؟

اين ها همه بستگي به كانديدا هايي دارد كه مي آيند و بايد منتظر ماند و شرايط را ديد. چون تجربه نشان داده كه وضعيت انتخابات در جمهوري اسلامي ايران هميشه در آخرين لحظات مشخص مي شود.

شما چند درصد اين خيل عظيمي كه اعلام كانديداتوري كرده اند را رجل سياسي مي دانيد؟

ببينيد شاخص هاي ش.راي نگهبان فصل الخطاب است. اگر بر اساس دوره هاي قبل بخواهيم نظر بدهيم همه اينها رجل سياسي هستند و از كانديدا هايي كه در دوره هاي قبل آمدند چيزي كم ندارند. مگر اينكه در اين دوره شوراي نگهبان بخواهد نگاه جديدي داشته باشد كه هنوز شاخص هاي اين نگاه جديد را بيان نكردند.

*** هاشمی يحتمل وارد عرصه خواهد شد ***

فكر مي كنيد آقاي هاشمي كانديدا بشوند؟

آقاي هاشمي تا قبل از اين تحركات جديد به نظر مي رسيد بناي آمدن ندارند اما الان با اين مقدماتي كه دارد چيده مي شود به نظر مي رسد كه يحتمل وارد عرصه خواهند شد. من تا پيش از اين هر كس مي پرسيد مي گفتم ايشان قطعا نمي آيند اما الان آدم احساس مي كند كه مثل اينكه يك چيزهايي هست.

چه توصيه اي به آقاي هاشمي داريد اگر بخواهند كانديدا شوند؟

آقاي هاشمي خودشان مقامشان اجل از آن است كه من به ايشان توصيه كنم اما اينقدر مي توانم بگويم كه آقاي هاشمي يك شخصيت سرمايه اي هستند براي كشور. منتها بايد يك مقداري ملاحظه اقتضائات روز را نسبت به اطرافيانشان داشته باشند.

با كدام يك از طيف هاي اصلاح طلب رابطه خوبي داريد؟

من خصوصيات اخلاقي ام اين است كه جز آن افرادي كه نظام اسامي شان را دقيق مشخص كرده و گفته اينها نه و من بر اساس اعتقادات خودم با آنها قطعا رابطه ندارم با بقيه مشكلي ندارم كه بخواهم رابطه نداشته باشم. مثلا من با آقاي نعمت زاده كاملا در ارتباط هستم. با آقاي تركان در ارتباطم. با برادراني كه مي توانند كار كنند در ارتباطم و مشكلي ندارم.

اگر رئيس جمهور بشويد از اصلاح طلبان در كابينه تان استفاده مي كنيد؟

تيپ نعمت زاده را حتما در جاي خودش استفاده مي كنم.

سه كانديداي مطلوب شما به ترتيب اولويت كدامند؟

اين سوالي نيست كه از يك كانديدا بپرسيد.

فكر مي‌كنيد رقابت اصلي ميان كدام گروه‌ها است؟

مجموعه اصولگرايان علي رغم اينكه آسيب هاي زيادي ديدند، مجموعه پتانسيل و توان جمعي و اقتضائاتاتشان شان نسبت به اصلاح طلبان و دولتي ها جلوتر است. البته مشكلي كه اصولگرايان دارند، تشتت موجود است. اگر بتوانند تشتت موجود را حل و فصل كنند اصولگرايان به نظر من موفق تر هستند.

*** منتقدان متوجه حرف‌هاي عسگر اولادي نشدند ***

نظرتان درباره ديدگاه‌هاي آقاي عسگر اولادي درباره آقايان موسوي و كروبي چيست؟

به نظر من آنهايي كه انتقاد دارند حرف‌هاي آقاي عسگر اولادي را درست متوجه نشدند. ببينيد بين مفهوم و مراد اختلاف هست. آني كه مراد آقاي عسگراولادي بود غير از مراد و مفهومي بود كه برداشت كردند. حالا يا نخواستند برداشت كنند يا حساسيت داشتند. آقاي عسگراولادي بر اساس يك بينش كه ميان اصلاح طلبان و فتنه گران فرق است آن حرف ها را زد. عده اي از اصلاح طلبان هستند كه در چارچوب نظام هستند و نظام بايد به آنها فرصت بدهد و اگر كنار گذاشته شدند نظام انها را به ميدان بياورد. مثلا آقاي عارف اصلاح طلب است اما عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام هستند. يا آقاي نعمت زاده كه مثال زدم. خب آقاي نعمت زاده اصلاح طلب است اما يك نيروي كارآمد و كار بلد است. در طيف اصلاح طلبان يك عده هستند كه فتنه گر هستند و قطعا نبايد در نظام باشند. چه كسي تشخيص ميدهد؟ شاخص نظام، مقام معظم رهبري، نهاد هاي امنيتي، اينها مشخص مي كنند. مثلا فردي ضد انقلاب است يا سلطنت طلب با منافق است. خب اينها نبايد در نظام باشند. اما آن گروه از اصلاح طلب ها كه تابع نظام هستند و همونطوري كه آقا فرمودند همه سلايق به صحنه بيايند بايد فرصت حضور داشته باشند. مثل آقاي جهانگيري. خب ايشان چه ايرادي دارد كه در صحنه حضور داشته باشند. يعني ما بايد  اين فضاي مداد رنگي كردن جامعه را بايد منطقي كنيم. رنگ هايي كه در قالب نظام هستند خب در قالب نظام هستند ديگر. ما كه نبايد هي محيط خاكستري را اشاعه بدهيم. يك عده اي كه نبايد باشند خب نباشند و تمام اما بقيه بايد بيايند به صحنه و اين ديگر بستگي به مقبوليت جامعه دارد كه چقدر به اينها اعتماد كند.

در حوزه فرهنگ هم برنامه اي داريد؟

بله . خوب شد كه وارد اين بحث شديد. بگذاريد من كمي درباره برنامه هايم صحبت كنم. خب من اشاره كردم كه اولين نياز رئيس جمهور شناخت مسائل است. نكته دوم داشتن راه حل براي رفع اين مشكلات است. رئيس جمهور بدون برنامه فقط در كلي گويي و شعار دادن كه بايد مشكل اشتغال حل شود و تورم بايد درست شود و روابط خارجي بايد درست بشود... با اين حرف ها كه درست نمي شود. اين حرف ها را كه همه مي گويند. از بقالي سر محل هم بپرسي همين حرف ها را مي زند. بنابراين رئيس جمهور براي حل و فصل اين مشكلات بايد يك برنامه عملياتي داشته باشد. من در رابطه با مسائل برنامه اي دو نوع برنامه دارم. يك برنامه كوتاه مدت كه رئيس جمهور از ماه اول كه آمد بايد برود سراغ اين برنامه ها و حداقل در يك سال اول بايد اين مسائل را حل كند. آنها چه چيزهايي هستند؟ از آن مشكلاتي كه گفتم يكي اش معيشت مردم است. معيشت مردم با اين قدرت خريد و با اين شرايطي كه دارند اگر حل نشود معضلات بسيار بيشتري در پي خواهد داشت.

مشكل معيشت مردم را چطور مي خواهيد حل كنيد؟

چون تجربه تامين معيشت مردم را بنده از زمان جنگ داشتم؛ زماني كه امكانات ما در كل كشور 10 هزار دلار بود و بنده براي تامين 10 هزار قلم كالا 3000 ميليارد بيشتر نداشتم ما نياز هاي مردم را اينطور حل كرديم. آمديم كالاها را به سه گروه كالا هاي حياتي و حساس، ضروري و عادي تقسيم كرديم. كالا هاي حساس مانند روغن، شكر، برنج، قند، گوشت و مايحتاج روزانه مردم بود. كالاهاي ضروري مانند شوينده ها، لاستيك، كود شيميايي و كالاهاي عادي هم كه مانند يخچال و تلويزيون و ... كه نبودن آنها خلل جدي اي در زندگي مردم ايجاد نمي كرد. در آن شرايط جنگ كه وقتي گندم مي آورديم از هر 7 تا كشتي يكي اش رو مي زدند ما به حد وفور گندم وارد مي كرديم. حد وفور يعني حداقل به اندازه نياز 5 – 6 ماه كشور با ذخيره كامل. آيا اين كار الان شدني نيست؟ حتما شدني است. آن قسمت كه در داخل مي شود تامين كرد از داخل والا بايد نياز هاي مردم به هر شكلي كه هست تامين شود. با قيمت مناسب. برنج مردم، نان مردم، زندگي مردم بايد تامين شود. اين يك بخش از برنامه كوتاه مدت است. ريزش را هم دارم. قطعا هم شدني است.

*** دولت بعدي بايد نظام سلامت را رايگان كند***

دوم بحث سلامت مردم است. يكي از مشكلات امروز مردم سلامت است. به اين معنا كه امروز مردم دارند براي تامين نيازهاي سلامتي خودشان 60 درصد هزينه را خودشان تامين مي كنند. كل پولي كه دولت به بيمه مي دهد حداكثر 40 درصد است.تازه با اين كيفيتي كه الان بخش هاي دولتي دارند خدمات ارائه مي دهند. مردم واقعا با اين قدرت خريد اگر يك مشكل قلبي يا مغزي يا يك بيماري جدي پيدا كنند تقريبا تمام هستي خودشان را بايد بدهند تا بتوانند اين بيماري را درمان كنند. تازه آيا بشود، آيا نشود. خب اين هزينه ها الان دارد روي گرده مردم فشار مي آورد. مخصوصا الان با اين نرخ ارز و داروهايي كه پيدا نمي شود. انچه كه من به دنبالش هستم اگر خدا توفيق بدهد، رايگان كردن يا با كمترين هزينه براي مردم ارائه دادن خدمات سلامت است. و اين شدني است. هم در برنامه پنجم سرفصلش آمده و هم در بودجه هاي مصوب مجلس تصويب كرده. ببينيد پارسال دولت پيشنهاد داده بود و مجلس هم تصويب كرد كه 6000 ميليارد از درآمد هاي يارانه به بخش سلامت مردم اختصاص يابد. دولت نداد. به مردم داد و از آنها گرفتند. الان مي گويند يارانه را افزايش ميدهيم درحالي كه قيمت ارز و دارو چند برابر شده. خب اين خطا است.

دولت بعدي بايد اين سياست را دنبال كند كه نظام سلامت را رايگان كند و يا اينكه هزينه سلامت را به حداقل ممكن برساند. اين يكي از كارهايي است كه در كوتاه مدت بايد انجام بدهيم. بحث بعدي مسكن است. الان دولت نهم و دهم يك بخش عظيمي از امكانات را با 40 هزار ميليارد تومان بدهي به سيستم بانكي، يعني بانك مسكن را وادار كرده كه وام بدهند و حدود يك ميليون و سيصد هزار واحد مسكن مهر توليد كردند. حالا جهت گيري درست بوده يا نه، منابع درست تخصيص يافته يا نه اينها يك بحث است اما اين بايد تكميل شود. فشاري كه الان دارد از محل نسكن و اجاره به مردم و مخصوصا طبقات پايين كه اميد بستند به مسكن مهر به هر صورت شده بايد برداشت و بحث مسكن مهر را هر طور شده تمامش كرد. حالا اگر ايراد به روش هاي اجرا و مديريتش وجود دارد اين بحث ديگري است. يك بحث ديگر بحث ازدواج جوانان است. الان سن ازدواج جوانان ما خيلي بالا رفته. خب اين تبعات زيادي دارد مانند فساد و فحشا و ... براي حل اين معضل و معضلات ديگر مانند مسكن و اشتغال بايد تسهيلات فراواني در اختيار مردم قرار بگيرد. حالا درباره اشتغال نمي شود الان وعده كلي داد كه من همه را شاغل مي كنم. با اين حجم عظيم 3 ميليون بيكار كه داريم. ولي جهت دادن به اولويت ها در توليد به اين معنا كه منابع دولت برود به سمت توليد مي شود تا حد زيادي اين مشكل را برطرف كرد.

 الان منابع دولت مي رود به سمت مسائل كوتاه مدت مانند خريد ارز و سكه و سفته بازي. يك بحث هم مربوط نظام آموزش و پرورش است. ما در رابطه با نظام آموزش و پرورش به يك نكته توجه نداريم كه 20 درصد بودجه كشور دارد صرف آموزش و پرورش مي شود اما كبفيت و خروجي آن چيزي نيست كه ما انتظار داريم. راه حل اين است كه با يك هماهنگي كه بين خود آموزش و پرورشي ها بايد به وجود بيايد اين مشكل را مديريت كنيم.

*** بايد خانه داري و سبك زندگي را به يك ارزش تبديل كنيم ***

آموزش و پرورش كه خودش پرورش دهنده نيروي انساني است نمي تواند خودش را مديريت كند؟ اين چه حرفي است كه بايد از بيرون يكسري آدم بياوريم؟ تمام رديف هاي آموزش و پرورش را بايد خودشان مديريت كنند. بعضا هم مي كنند. اما ما اگر بياييم مجموعه نظام اموزش پرورش را منطقه اي كنيم؛ مثلا بگوييم بودجه از دولت اما امكاناتي كه در آموزش پرورش هست به طور منطقه اي و با كمك مردم خودشان مديريت كنند بسياري از مشكلات برطرف مي شود. يكي ديگر از مسائل بحث زنان و بانوان است كه بايد حل شود. همانطور كه گفتم 50 درصد ظرفيت نيروي انساني و مديريت ما بانوان هستند. به ويژه زنان خانه دار.

ما حجم عظيمي از بانوانمان را خانم هاي خانه دار تشكيل مي دهند. اولا ما بايد خانه داري و سبك زندگي را به يك ارزش تبديل كنيم. بحث حل و فصل مسائل زنان و اختلافاتشان و بيمه هايشان و بعدش هم چه ايرادي دارد كه مديريت مسائل بانوان را به خودشان بسپاريم؟ چه كسي گفته آموزش و پرورش دختران را بايد كس ديگري اداره شود؟ تمام بيمارستان هايي كه مربوط به خانم ها مي شود را خودشان اداره كنند. اين به معناي جنسيتي كردن نيست. به معناي اين است كه از اين پتانسيل استفاده كنند. مجموعه اي به نام بانوان كه 50 درصد توان و ظرفيت هاي ما را تشكيل مي دهند با حفظ كرامت زنان و نظام خانواده بايد به كار گرفته شود. يك سري از برنامه هاي بلند مدت هم داريم. در رابطه با كلان هاي اقتصاد، رشد اقتصادي، بيكاري، تورم، نظامات ارزي، روابط خارجي و چگونگي روابط خارجي در چارچوب خط قرمز هاي نظام. آيا بايد نظام ما طوري باشد كه همه دنيا را ايران هراسي كند؟ همه را بر عليه جمهوري اسلامي ايران كند؟ يا اينكه در همان چارچوب ها هم امكان تعامل هست؟

*** مطرح کردن هولوكاست غیرمنطقی بود ***

شما معتقديد هولوكاست بوده يا نبوده؟

اصلا يكي از اشتباهاتي كه بوده هولوكاست بود. اين هولوكاست را از ته تاريخ براي چه در آورديم؟ خب هزينه و فايده آن را بررسي كنيم ببينيم در تحقق كدام يك از آرمان هاي نظام به ما كمك كرد؟ براي چه ما اين را مطرح كرديم؟ شما به عنوان يك انسان منصف بررسي كنيد ببينيد اگر اين را نمي گفتيم چه كسري در آرمان هاي نظام به وجود مي آمد؟ در عوض چقدر هزينه درست كرديم؟ بيان سياست هاي خارجي ما بايد از يك ضابطه اي برخوردار باشد. خب يكي از آن حرف هاي غير منطقي همبن هولوكاست بود. اگر فايده اي داشت حق با انها. يا اصلا اين تيپ حرف زدن ها. ما بايد در روابط خارجي مان از يك نظام و انضباط تعامل گرايانه و نه تقابل گرايانه  و تشنج زايانه استفاده كنيم. البته در چارچوب خطوط قرمز نظام. هر چيزي كه ما را به اهدافمان نزديك مي كند را بايد بيان كنيم. روابط خارجي كه محل عقده گشايي نيست.

*** آخرین فیلمی که دیدم پایتخت بود ***

آخرين فيلمي كه ديديد چه بود؟

آخرين فيلمي كه ديدم و خيلي هم خوشم آمد سريال پايتخت بود.

آخرين كتابي كه خوانديد چه بود؟

الان يادم نمي آيد.

*** جزء خدام امام رضا هستم ***

آخرين زيارتي كه رفتيد كجا بود؟

حضرت عبدالعظيم. البته من جزو خدام امام رضا هستم و تبعا هر ماه يك بار بايد بروم مشهد.

نظرتان درباره فيلم آرگو چيست؟

نمي دانم

اصلا ميدانيد آرگو چيست؟

نه . من صبح از ساعت 6:30 ميروم سر كار تا 10 شب.

لطفا نظرتان را درباره اين افراد بفرماييد.

آقاي حداد عادل:
آدم فرهنگي خوبي هستند.

احمد توكلي؟
آن چيزي كه در ذهنم هست بگويم؟
بله
آدم شجاعي كه در صحبت هايش هزينه فايده نمي كند.

قاليباف؟
مدير اجرايي قوي در حوزه اجرا

ولايتي؟
ديپلمات با سابقه شناخته شده جهان

علي لاريجاني؟
سياستمدار معتقد متدين

عسگراولادي؟
رجل سياسي دين باور

باهنر؟
سياست مدار باهوش

ميرحسين موسوي؟
تاسف مي خورم كه چرا اينطوري شد.

كروبي؟
آن هم تاسف مي خورم كه چرا اينطوري شد.

احمدي نژاد؟
آن هم تاسف مي خورم كه چرا اينطوري شد.

مشايي؟
مدل اعتقادات ديني اش با آنچه در امروز جمهوري اسلامي هست تطابق ندارد.

هاشمي رفسنجاني؟
انرژي بسيار ارزشمندي كه اطرافيانش به او ظلم كردند.

خاتمي؟
سياست مداري كه اقتضائات جمهوري اسلامي ايران را درست متوجه نشد.





نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • ۰۱:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
    0 0
    با این عکسهایی که از ایشان گذاشته اید انگارریس جمهور شده
  • سید مهدی ۰۲:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
    0 0
    خوب تکلیف مشخص شد همه کنار برن که آقای آل اسحاق اومدن
  • سیّدعلی ذوالفقاری ۰۹:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
    0 0
    بدیهی است که حداکثری آراء به نفع ائتلاف سه گانه داخل صندوق های رأی ریخته خواهد شد.. و بعد از پیروزی، آقایان حداد و قالیباف به نفع دکتر ولایتی کنار می کشند.. لپ مطلب رو خدمت دوستان عرض کردم.
  • ۱۷:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
    0 0
    با این روش چه جوری پست ها را تقسیم میکنند؟؟؟
  • ۱۷:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۶
    0 0
    اخراجی های دولت چه سنخیتی با قالیباف دارند؟
  • ۱۶:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۲/۱۸
    0 0
    «رويكرد نرمش» در سياست خارجي، مي تواند زمينه ساز تكميل حاميان «رويكرد سازش» در عرصه بين الملل را فراهم كرده و به تضعيف «جريان مقاومت» در عرصه سياست خارجي بيانجامد، چنانكه اين روزها ديگر سخن حاميان «رويكرد سازش» مسئله تنش زدايي منفعلانه سال هاي گذشته نبوده بلكه از سازش با اسرائيل سخن به ميان مي آورند.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس