به گزارش مشرق، سر انجام هاشمی رفسنجانی که در میان حامیانش به عنوان" پیر دیر سیاست" خوانده می شود، در آخرین دقایق مهلت ثبت نام ریاست جمهوری یازدهم پای در ستاد انتخابات وزارت کشور گذاشت تا آرایش انتخاباتی کشور را دستخوش تغییر کند.
یکی از سوالات مطرحی که این روزها در میان رسانه ها و افکار عمومی موج می زند این است که چرا هاشمی که اتفاقا کارنامه درخشانی هم در رای گرفتن از مردم ندارد بار دیگر خود را در آزمون رای مردم قرار داده است. چرا هاشمی آمد؟ هدف او از ورود به عرصه رقابت در مرز 80 سالگی چیست و چه پیامی را می خواهد منتقل کند؟
چرا هاشمی آمد؟
یکی از مشکلات و مصایب هاشمی آن است تصویری که مردم از او در ذهن دارند با آنچه که خود درصدد است از لابلای خاطرات و سخنرانی هایش ارائه دهد متمایز است. هاشمی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اشتیاق شگفتی نشان داده که خود را صاحب انقلاب، فردی تاریخ ساز و منجی مردم و کشور نشان دهد اما از بد حادثه هیچگاه نتوانسته این میل باطنی را به مردم منتقل کند و مردم نیز چنین تصویری از او نداشته و ندارند.
هاشمی در سال 84 شکست سختی از مردم در پای صندوق رای خورد و حالا در سال 92 آمده است دوباره با تصویری که از خود ارائه می دهد- نماد ثبات و آرامش- بخت و اقبالش را آزمایش کند.
هاشمی هنوز در این اشتباه غوطه ور است که در سال 84 بازی انتخابات را به شخص احمدی نژاد واگذار کرده است در حالی که این مردم بودند که با رای منفی خود به هاشمی، رقیب خوش اقبال هاشمی را از صندوق بیرون آوردند و در آن مرحله تفاوتی نمی کرد طرف هاشمی، احمدی نژاد باشد یا قالیباف یا لاریجانی و یا رضایی. در واقع مردم در یک هدف مشترک که آن عدم اعتماد به هاشمی بود با یکدیگر دست بیعت دادند و سرنوشت انتخابات را رقم زدند.
اشتباه محاسباتی هاشمی کجاست؟
هاشمی درصدد است از فرصت تنفری که مردم از جبهه انحراف دارند استفاده کند. او سعی خواهد کرد انتخابات را در دو قطبی خود و مشایی تعریف کند. شاید از این رو بتوان تخمین زد که هاشمی به دنبال تایید صلاحیت مشایی باشد تا وی را با آرای مردم سر صندوق شکست دهد.
اما باید اذعان داشت هاشمی دوباره فریب صحنه رقابت انتخاباتی را خورده چرا که اولا مشایی از کمترین شانسی برای تایید صلاحیت برخوردار است و او چشم بسته وارد زمین مسابقه ای شده که از مدت ها قبل برای ضربه فنی وی نقشه کشیده در حالی که این حریف حضور ندارد و باید تن به مبارزه ناخواسته به حریف قدر و چابک و چالاکی دهد که از یک پشتوانه ملی برخوردار است. رقیب هاشمی نه احمدی نژاد است و نه مشایی، اگر هاشمی رفسنجانی دوباره فریب صحنه انتخابات و اغواگری های اطرافیانش را بخورد و در صحنه انتخابات باقی بماند باید پنجه در پنجه رقیبی چابک و چالاک به نام "جبهه گفتمان انقلاب اسلامی" بیندازد. حریفی قدر و قدرتمند که مردم پای آن ایستاده و رمز مانایی و پویایی خود را را در ولایتمداری و ایستادگی بر سر اصول و آرمان های نظام اسلامی تعریف کرده اند.
آیا هاشمی انصراف می دهد؟
پاسخ این پرسش کار آسانی نیست؟ شاید یکی از انگیزه های هاشمی برای ورود به صحنه انتخابات ، عزم جزم احمدی نژاد برای ثبت نام اسفندیار رحیم مشایی بوده باشد.
حال اگر اسفندیار رحیم مشایی به هر دلیلی رد صلاحیت شود آیا باز هم هاشمی انگیزه ای برای ماندن و رقابت با کاندیدای اصولگرایان خواهد داشت؟
به نظر می رسد با رد صلاحیت مشایی انگیزه های هاشمی برای ماندن در صحنه به شدت کاهش خواهد یافت. هاشمی خسته تر از آن است که پنجه در پنجه اصولگرایان بیندازد. شاید او بازوبند کاپیتانی را این بار به حسن روحانی بسپارد و بازی سیاست را به تیم خود بسپارد.
اما برخی دیگر معتقدند هاشمی در صحنه باقی خواهد ماند تا از خود احقاق حق و اعاده حیثیت کند. هاشمی می خواهد قبای یک سردار پیروز را بر تن کند. قبایی که سال ها قبل مردم بر تن او بزرگ دیدند و از تن وی بیرون آوردند. اگر هاشمی فریب خود یا دیگران را بخورد و در صحنه رقابت بماند رفتاری غیر استاندارد از خود نشان داده است. او سردار بی سپاهی است که توهم پیروزی دارد. هاشمی نباید آبرو و اعتبار بر جای مانده خود را هزینه کسانی نماید که پشت وی سنگر گرفته اند.
هاشمی که تا آخرین دقایق ثبت نام هم نمی دانست چه باید کرد و چه تدبیری باید اندیشید، وارد فضایی شده که ماهیتی هیجانی دارد و او رفتاری خارج از استانداردهای معمول سیاسی را نشان می دهد.
نه هاشمی و نه جبهه اصلاحات توان ظرفیت سازی برای هاشمی ندارند. هاشمی تا 24 خرداد نمی تواند تصویرهای ذهنی مردم را پاک نمایند و جایگزین مناسبی برای خود تدارک ببینند چرا که حافظه تاریخی یک ملت را نمی توان به بازی گرفت.
هاشمی انصراف دهد یا شکست بخورد؟
هاشمی 80 ساله در آخرین تجربه انتخاباتی اش اگر بار دیگر میزان رای و محبوبیت خود را در ترازوی نقد مردم قرار دهد دیگر "خود کرده را تدبیر نیست" و شکستی را متحمل خواهد شد که اوراق تاریخ دیگر نه او را به عنوان رئیس دولت خودخوانده سازندگی که نماد شکست های پیاپی در آخرین فرصت های حیات سیاسی اش قلمداد خواهند کرد.
هاشمی اگر لختی درنگ کند و خود را از اطرافیان خودخواه و اغیار خالی ببیند، می تواند طعم تلخ آخرین شکست را به شیرینی هوشیاری و بصیرت تبدیل کند. هاشمی هنوز هم فرصت احیای شخصیت تاریخی خود را دارد به شرط آنکه به میان مردم بیاید و با خواسته های مردم پیوند بخورد ، مردمی که به دنبال تشکیل دولتی انقلابی، عدالت خواه، ولایتمدار، مقاوم و با شور و نشاط هستند و تا رسیدن به تشکیل دولت اسلامی یک یا حسین دیگر باقی است.
یکی از سوالات مطرحی که این روزها در میان رسانه ها و افکار عمومی موج می زند این است که چرا هاشمی که اتفاقا کارنامه درخشانی هم در رای گرفتن از مردم ندارد بار دیگر خود را در آزمون رای مردم قرار داده است. چرا هاشمی آمد؟ هدف او از ورود به عرصه رقابت در مرز 80 سالگی چیست و چه پیامی را می خواهد منتقل کند؟
چرا هاشمی آمد؟
یکی از مشکلات و مصایب هاشمی آن است تصویری که مردم از او در ذهن دارند با آنچه که خود درصدد است از لابلای خاطرات و سخنرانی هایش ارائه دهد متمایز است. هاشمی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اشتیاق شگفتی نشان داده که خود را صاحب انقلاب، فردی تاریخ ساز و منجی مردم و کشور نشان دهد اما از بد حادثه هیچگاه نتوانسته این میل باطنی را به مردم منتقل کند و مردم نیز چنین تصویری از او نداشته و ندارند.
هاشمی در سال 84 شکست سختی از مردم در پای صندوق رای خورد و حالا در سال 92 آمده است دوباره با تصویری که از خود ارائه می دهد- نماد ثبات و آرامش- بخت و اقبالش را آزمایش کند.
اشتباه محاسباتی هاشمی کجاست؟
هاشمی درصدد است از فرصت تنفری که مردم از جبهه انحراف دارند استفاده کند. او سعی خواهد کرد انتخابات را در دو قطبی خود و مشایی تعریف کند. شاید از این رو بتوان تخمین زد که هاشمی به دنبال تایید صلاحیت مشایی باشد تا وی را با آرای مردم سر صندوق شکست دهد.
اما باید اذعان داشت هاشمی دوباره فریب صحنه رقابت انتخاباتی را خورده چرا که اولا مشایی از کمترین شانسی برای تایید صلاحیت برخوردار است و او چشم بسته وارد زمین مسابقه ای شده که از مدت ها قبل برای ضربه فنی وی نقشه کشیده در حالی که این حریف حضور ندارد و باید تن به مبارزه ناخواسته به حریف قدر و چابک و چالاکی دهد که از یک پشتوانه ملی برخوردار است. رقیب هاشمی نه احمدی نژاد است و نه مشایی، اگر هاشمی رفسنجانی دوباره فریب صحنه انتخابات و اغواگری های اطرافیانش را بخورد و در صحنه انتخابات باقی بماند باید پنجه در پنجه رقیبی چابک و چالاک به نام "جبهه گفتمان انقلاب اسلامی" بیندازد. حریفی قدر و قدرتمند که مردم پای آن ایستاده و رمز مانایی و پویایی خود را را در ولایتمداری و ایستادگی بر سر اصول و آرمان های نظام اسلامی تعریف کرده اند.
آیا هاشمی انصراف می دهد؟
پاسخ این پرسش کار آسانی نیست؟ شاید یکی از انگیزه های هاشمی برای ورود به صحنه انتخابات ، عزم جزم احمدی نژاد برای ثبت نام اسفندیار رحیم مشایی بوده باشد.
حال اگر اسفندیار رحیم مشایی به هر دلیلی رد صلاحیت شود آیا باز هم هاشمی انگیزه ای برای ماندن و رقابت با کاندیدای اصولگرایان خواهد داشت؟
به نظر می رسد با رد صلاحیت مشایی انگیزه های هاشمی برای ماندن در صحنه به شدت کاهش خواهد یافت. هاشمی خسته تر از آن است که پنجه در پنجه اصولگرایان بیندازد. شاید او بازوبند کاپیتانی را این بار به حسن روحانی بسپارد و بازی سیاست را به تیم خود بسپارد.
اما برخی دیگر معتقدند هاشمی در صحنه باقی خواهد ماند تا از خود احقاق حق و اعاده حیثیت کند. هاشمی می خواهد قبای یک سردار پیروز را بر تن کند. قبایی که سال ها قبل مردم بر تن او بزرگ دیدند و از تن وی بیرون آوردند. اگر هاشمی فریب خود یا دیگران را بخورد و در صحنه رقابت بماند رفتاری غیر استاندارد از خود نشان داده است. او سردار بی سپاهی است که توهم پیروزی دارد. هاشمی نباید آبرو و اعتبار بر جای مانده خود را هزینه کسانی نماید که پشت وی سنگر گرفته اند.
هاشمی که تا آخرین دقایق ثبت نام هم نمی دانست چه باید کرد و چه تدبیری باید اندیشید، وارد فضایی شده که ماهیتی هیجانی دارد و او رفتاری خارج از استانداردهای معمول سیاسی را نشان می دهد.
نه هاشمی و نه جبهه اصلاحات توان ظرفیت سازی برای هاشمی ندارند. هاشمی تا 24 خرداد نمی تواند تصویرهای ذهنی مردم را پاک نمایند و جایگزین مناسبی برای خود تدارک ببینند چرا که حافظه تاریخی یک ملت را نمی توان به بازی گرفت.
هاشمی انصراف دهد یا شکست بخورد؟
هاشمی 80 ساله در آخرین تجربه انتخاباتی اش اگر بار دیگر میزان رای و محبوبیت خود را در ترازوی نقد مردم قرار دهد دیگر "خود کرده را تدبیر نیست" و شکستی را متحمل خواهد شد که اوراق تاریخ دیگر نه او را به عنوان رئیس دولت خودخوانده سازندگی که نماد شکست های پیاپی در آخرین فرصت های حیات سیاسی اش قلمداد خواهند کرد.
هاشمی اگر لختی درنگ کند و خود را از اطرافیان خودخواه و اغیار خالی ببیند، می تواند طعم تلخ آخرین شکست را به شیرینی هوشیاری و بصیرت تبدیل کند. هاشمی هنوز هم فرصت احیای شخصیت تاریخی خود را دارد به شرط آنکه به میان مردم بیاید و با خواسته های مردم پیوند بخورد ، مردمی که به دنبال تشکیل دولتی انقلابی، عدالت خواه، ولایتمدار، مقاوم و با شور و نشاط هستند و تا رسیدن به تشکیل دولت اسلامی یک یا حسین دیگر باقی است.