کد خبر 226247
تاریخ انتشار: ۳ تیر ۱۳۹۲ - ۰۱:۰۰

رسیدیم پشت سیم خاردار. به حمید گفتم قیچی را بده. گفت همان جا که خمپاره خورد، موج انفجار، قیچی را پرت کرد و در تاریکی نتوانستم پیدایش کنم.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، یکی پاسداران یگان تخریبِ «سپاه 11 قدر»، این گونه روایت می کند:


 شب «عملیات والفجر مقدماتی»، من به یکی از گردان های لشکر8 نجف اشرف مامور شده بودم که الان اسمش خاطرم نیست. آن شب در ابتدای ستون قرار گرفتم و نیروها را از معبری که چند شب قبل کارش تمام شده بود جلو بردم. یکی از بسیجی های لشکر به نام «حمید زارع» که 16 یا شاید 17 سال بیشتر نداشت، در اختیار ما قرار گرفته بود تا در آوردن وسایل کمکمان کند. قیچی سیم بری که برای بریدن سیم خاردار در نظر گرفته بودیم، دست حمید بود.


در میانه ی راه، یک خمپاره خورد وسط ستون که تعدادی از بچه ها را زخمی کرد. در آن ظلمات شب که چشم چشم را نمی دید، از اوضاعِ حمید متوجه شدم که زخمی شده است. با این حال به حرکت ادامه دادیم تا رسیدیم پشت سیم خاردار. به حمید گفتم قیچی را بده. گفت همان جا که خمپاره خورد، موج انفجار، قیچی را پرت کرد و در تاریکی نتوانستم پیدایش کنم.


وقتی برای تلف کردن نداشتیم. سریع گفتم به امدادگرها بگویید برانکاردها را بیاندازند روی سیم خاردارها تا بچه ها رد شوند. معلوم شد امداد گرها، قبلا زخمی ها را با برانکارد برده اند عقب و خلاصه این که چیزی برای خلاص شدن از سد سیم خاردار نداریم. حمید زارع که معلوم بود درد هم دارد، آمد و گفت من می خوابم روی سیم خاردار.


دلم لرزید. این کار زجر و عذاب وحشتناکی داشت و معلوم هم نبود بعد از گذشتن چند گروهان از روی آدم، عمرت به دنیا بماند. از طرفی، خمپاره های تک و توکی که دور و برمان زمین می خورد، نشان می داد، معبر حساس شده است.

 چانه نزدم و گفتم یا علی. حمید خوابید روی سم خاردارها. نیروها یکی یکی دورخیزمی کردند و از روی کمر حمید، جست می زدند آن طرف سیم خاردار. هر ضربه ی پایی که به پشت حمید می خورد، به جای ناله، یک ذکری می گفت که الان یادم نیست چه بود. گمانم نام یکی از ائمه(صلوات الله علیهم) بود. تک شروع شد و بعثی ها چتری از آتش روی معبر انداختند. حمید به آخر کار نرسید و همان طور که روی سیم خاردار دراز کشیده بود، ترکش خورد و شهید شد و جنازه اش هم عقب نیامد.
از «حمید زارع»، هیچ اثر و نشانی نیافتیم. او ستاره ی درخشانِ آسمانِ گمنامی است.
روحمان با یادش شاد
(راوی: م.ش)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 37
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۰۱:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    کجایند مردان بی ادعا..............
  • ۰۱:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    جواب این شهدارو چی بدیم خدایا :((
  • ۰۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    خدا خدا خدا فردای قیامت چگونه در چشمان حمید خیره شوم؟
  • ۰۹:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    ۳۰ سال دیگه این فداکاری ها به افسانه تبدیل می شه. مرحبا بهشون.
  • ۰۹:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    شهدا شرمنده ایم
  • بیات ۱۰:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    دیروز برای انقلاب ازهرچه داشتیم گذشتیم ولی امروز برای حفظ خودمان از انقلاب میگذریم و...
  • ۱۰:۱۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    شهد ا خون دادند که راستی و پاکی و اخلاق و اسلام و انسانیت باشد نه دورغ و تخریب و دزدی و قدرت لیسی - می فهمی سایت مشرق؟ می فهمی ؟ بعید بدانم بفهمی
  • علیرضا ۱۰:۲۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    1 0
    راستی ماام از این مردای مرد گمنام داشتیم تو زمان خودمون،میدونین کیا رو میگم؟! همون مردای مردی که چهارسال پیش همین موقعها جلوی اصحاب فتنه و عده ای فریب خورده برای دفاع از این نظام تو همین خیابونای تهران مظلومانه شهید شدن! اهل باند بازی نبودن!فقط مطیع محض رهبری بودن و عشقانه دوستش داشتن سید علی مظلوم رو!همونایی که"حمید زارع" رو ندیدن ولی از هر نزدیکی بهش نزدیکتر بودن!همونایی که بهشون میگفتن«داری مرد میشیا،ریش در آوردی!»اما غافل از اینکه اونا از هر مردی مردتر بودن مثه بچه های جبهه! اما حالا بعد ار چهار سال کیه که از اونا یادی بکنه؟کیه که یه تسلیت به مادر شهید بگه؟آخه میدونین الان وقت شادیاس نه تلخیا!! "گمنام بودن،گمنام گمنام رفتن و گمنام هم باقی میمونن!!!" اما باکی نیست،جای ستاره ها که رو زمین نیست،قدر ستاره ها رو آسمون میدونه. "حمید زارع" های ما پیش خدای خدای خودشون رو سفیدن و به قول سید شهیدان اهل قلم« پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند،اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.» حرف آخر:جای شماها در قلب ماست پیش بچه های جبه! شادی روح مردای مردمون صلوات!
  • مهدی ۱۰:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    طوبی لک
  • ۱۰:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    هر وقت این خاطرات را می خوانم یا خاطرات خودم را مرور میکنم حس عجیبی دارم دردی بزرگ غمی عظیم در قلبم و اشکی در چشمانم است نمی دانم ان وقت چه بودیم و حال چه شده ایم کجا رفت ان جانبازی ها ان ایثارها معرفت ها از خود گذشتن ها چرا اینطور شده ایم هرکس فقط به فکر خودش است فقط پول و ثروت و قدرت و شهرت ملاک برتری است ارزش های دفاع مقدس کجاست یادش به خیر
  • ۱۰:۴۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    جوابشون اینه که به بهانه برگزاری جشن پیروزی فلان کاندید یا صعود تیم ملی به جام جهانی ، تمام ارزشها رو ندیده نگیریم و با انفعال تمام پرده دری وقیحانه عده ای بی درد را نظاره نکنیم الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوه و اتو الزکوه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور
  • محمدرضا ۱۱:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    کجایند مردان خدایی؟
  • فاطمه ۱۲:۵۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    به نظر شما آیا این نوجوون ج. گیر شده بوده توسط آهنگران که رفته روی سیم خاردار خوابیده؟ لعنت به اونهایی که این شهدا رو دیدند و باز هم میگن اینا جو گیر شده بودن
  • بچه پایین شهر ۱۲:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    چه جوری تو چشاشون نگاه کنیم و از کم کاری مون بگیم؟
  • علیرضا ۱۳:۲۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    راستی بچه ها یادم رفت بگم،امسالم انتخابات برگزار شدا! اما خون از دماغ هیچکسم نریخت! اون بالا مالاها خیالتون راحت باشه!!
  • ناشناس ۱۴:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    گمنام های باقیمانده نخواهند گذاشت این پرچمها ی جاودانه افراشته سقوط کندحتی اگر قدرت طلبان ودنیا پرستان با تمام ثروتشان وبدست گرفتن تابلوهای دروغین به ان حمله کنند سپاه دروغین یزید هم در صحنه کربلا اعلام کردند پیروز شدند امادر تاریخ چه از یزید ماند ! ومگر نه این است که الان میلیونها انسان مرقدامام حسین (ع)ویاران را گلباران می کنند ودر اغوش می گیرند !جاودانه اند حمید زارع ها ما بدبختیم ! وصدبار ما ومن بدبختیم ! از دیده من اشک شود چون سیل روانه !
  • عماد ۱۴:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    از الان به فکر روزیم که زیر شلاق نگاه مهربونش هیچ حرفی نداشته باشم: در آتشم بیفکن و نام گنه مبر آتش به گرمی عرق انفعال نیست
  • عماد ۱۴:۳۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    از الان به فکر روزیم که زیر شلاق نگاه مهربونش هیچ حرفی نداشته باشم: در آتشم بیفکن و نام گنه مبر آتش به گرمی عرق انفعال نیست
  • علی ۱۶:۴۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    خوش به حالش که این روزها ها را ندید که به خاطر رییس جمهور شدن، مجاهدان و رزمندگان را به سخره بگیرندو بگویند: "من سرهنگ نیستم، من پادگانی نیستم ..."
  • میثم ۱۸:۵۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    الله اکبر. الله اکبر از غیرت و عشق این جوانها . کجای دنیا مانند شهدای ما پیدا میشه ؟ اونهم نه بخاطر پول و مال و یا ترس از فرمانده. بلکه برای عشق شان به رهبرشون و به خاکشون و به اهل بیت عصمت و طهارت . اما دوستان بخدا هنوزهم از اون جوانها زیاد پیدا میشه . بخدا قسم خون اون شهدا هنوز توی رگهای جوانان این مملکت جاریه . تا زمانیکه این جوانها عاشق ابا عبدالله و ابالفضل هستند ، در راه اسلام و دین و کشور و ناموس خودشون، جان فشانی کمترین کاریه که انجام میدن. زنده باد شیر جوانهای شیعه ایران .
  • یا حسن ۱۸:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    از اینکه عاشق نشدیم شهدا شرمنده ایم از اینکه لایق نشدیم شهدا شرمنده ایم دیگه نگاهامون به زمین کرده عادت انگاری غریبیم دیگه ما با شهادت . . .
  • ابراهیم ۲۲:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    0 0
    معنی : خوشا به حالت !!!!!!!!! فارسی بنویس مردم متوجه شن استاد!!!!!!!!!!
  • شهاب عباسی ۰۰:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    چنین انسان هایی را باید ستود. چه عشق و ایمانی در وجود اینها بود که چنین حماسه هایی را رقم می زد، فقط خدا می داند. باید به احترام این عزیزان سفر کرده تمام قد ایستاد.
  • ناشناس ۰۷:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    خدایا جواب شهداء وبازماندگان آنها راباید چگونه وکی باید داد به غیرازخدای باریتعالی ما که شرمنده آنهاییم
  • ۰۸:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    ای یار آشنا علم کاروان کجاست تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست
  • مرتضی ۰۹:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    جالبه امروز باورش برامون سخته حتما برا نسل بعد افسانه است تاریخ اینا میگه: درب سوخته...
  • گمنام ۱۱:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    عاقلان رفتند و ما...
  • ۱۵:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    اینو خوب اومدی
  • صلوات ۱۵:۱۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    کجایند مردان مرد ؟کجایند مردان بی ادعا این مطالب را با خط درشت بنویسید تا انهایی که حامی این انقلاب هستند بدانند که حامی واقعی همیشه گمنامند
  • حسن ۱۵:۵۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    دلتنگشونم...
  • حسینی ۱۶:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    اینان ستارگانی بی ماندی هستند که راه صدساله سالکین و عرفارا یک شبه طی کردن وفقط امام شهدا انان رامیشناخت وبس
  • معلم ۱۸:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    اشتباه نكنم شهيدحميدزارع اصالتا يزدي بومي شهرستان خاش بودند
  • عزیزالله جهانتیغ ۱۹:۴۷ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    بنام خدا این یکی ازهزاران حمید گمنامی است که قصه مشابهی داشتند وقتی روای رامیخواندم بیادشهیدعالی لشکر41 ثارالله گردان 409 یا 405 سیستان وبلوچستان افتادم وشلمچه برای لحظه ای فکرکزدم قصه شهید عالی روایت میکنه .اماگوئی هزاراحمید وعالی .......عالی جان باختند تاما امروزیادشان کنیم وازعمل غافل شویم
  • ۲۰:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    جایزه فوتبالیست ها 50 میلیون تومن پاداش و مجوز واردات ماشین خارجی بود خیانت به خون شهدا از این بیشتر
  • ۲۲:۲۶ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    خدا رحمت کنه حسین کبیری هارو
  • غریبه ۲۲:۵۱ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۴
    0 0
    متاسفانه ماآدما عادت بدی داریم به اسم فراموشی!!!اگر هرروز هزاران خاطره ای مثل این بشنویم بازم کمه برامون،چون وقتی پای منافعمون در میان باشه،نه میشنویم،نه میبینیم.حرص و آز و چشم پرطمع انسان رو فقط وفقط یه چیز میتونه در نهایت سیرکنه:خاک.....ای کاش میفهمیدیم مرگ هست،نزدیکه،پس سعی کنیم کاری نکنیم که یه روز مجبور بشیم به شهدا بگیم:شرمنده ایم!روح همه شهدا شاد ویادشون گرامی.صلوات
  • سارا ۱۳:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۲۱
    1 0
    من از خودم و زیادی غرور و خودخواهی هام خجالت میکشم. روحش شاد

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس