کد خبر 230492
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۲ - ۰۷:۵۰
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:

چه معني دارد که مردم به يک روحاني راي داده باشند!؟

يک عضو سازمان (منحله) مجاهدين انقلاب ادعا کرد شعار اعتدال رئيس‌جمهور منتخب برخاسته از مشرب اصلاحات است و الا معني نداشت يک عضو جامعه روحانيت مبارز رئيس‌جمهور شود!عبدالله ناصري به ايسنا گفته است: گفتمان اعتدال برخاسته از درون گفتمان اصلاحات در يک دوره تاريخي است که ضرورت جديدي را براي شکل‌دهي گفتمان جديد شکل داده است.

وي ابراز عقيده کرد: من معتقدم گفتمان اعتدال‌گرايي تبيين ديگري از گفتمان اصلاحات بود زيرا ماهيت گفتمان اصلاحات، اعتدالي است و تقسيم‌بندي اصلاحات به دو بخش معتدل و افراطي، يک انحراف سياسي و ذهني در تاريخ معاصر ماست که توسط بخشي از جريان اصولگرا انجام پذيرفت.

وي با بيان اينکه «گفتماني که امروز در ادبيات سياسي دکتر روحاني مطرح مي‌شود خصوصيات خاص خود را نيز دارد» افزود: در شرايط فعلي جريان اصلاح‌طلبي براي نجات کشور، به گفتمان اعتدال‌گرايي روي آورد و در واقع گفتمان اعتدال از بستر و فرهنگ اصلاح‌طلبي توزيع شده است زيرا معني نداشت فردي که عضو جامعه روحانيت مبارز است با اين گفتمان بتواند راي قابل توجهي به دست بياورد.

وي گفت: گفتمان اعتدال برخاسته از مشرب گسترده و پارادايم وسيع اصلاحات است و با گفتمان مقاومت که گفتمان شکست خورده در انتخابات بود، هيچ تناسبي ندارد.

اين اظهارات گزاف در حالي است که دکتر روحاني بارها در قبال افراط‌گري‌هاي مدعيان اصلاح‌طلبي از جمله در آشوب‌هاي 78 و 88 موضع صريح گرفته و فتنه‌گران را اراذل و اوباش مورد حمايت آمريکا و اسرائيل معرفي کرده است.

عضو سازمان منحله مجاهدين در اظهارات موهن خود روحانيت را افراطي و تندروهاي ساختارشکن مدعي اصلاح‌طلبي را معتدل جا زده و اين در حالي است که سازمان متبوع عبدالله ناصري، يکي از عوامل ترويج قانون‌شکني، تندروي، آشوب‌افکني و ايجاد تشنج در کشور بود. آنها (افرادي مانند بهزاد نبوي و...) در يک دوره خواستار جنگيدن با آمريکا کنار صدام و طالبان شدند و در دوره ديگر با تسليم‌طلبي محض خواستار سر کشيدن جام زهر مقابل آمريکا شدند و دکتر روحاني يکي از منتقدان سرسخت هر دو سياست‌هاي اين طيف بود.

يادآور مي‌شود هاشم آغاجري از اعضاي «سازمان» ضمن يک سخنراني در دوره اصلاحات (در همدان) تبعيت از مرجعيت را کار ميمون توصيف کرده بود اما همان طيف بعدها از کساني چون منتظري و صانعي به‌عنوان مراجع واقعي و عالي‌قدر ياد کردند. آنها در انتخابات 76 شعار سلام بر 3 سيد فاطمي - خميني و خامنه‌اي، خاتمي سردادند و بعدها در مذاکرات با گروهک‌ها اعلام کردند که مجمع روحانيون بدترين زياد دارد و گروه خوني حزب مشارکت و سازمان مجاهدين با خاتمي که آخرين ميخ را بر تابوت اصلاحات زد، يکي نيست. با اين حال همين طيف در فتنه 88 مجدداً دور خاتمي گرد آمدند.

جمهوري اسلامي در انتخابات با يک تير چند نشان زد

«حاکميت حق دارد سرمست باشد. آنها در انتخابات با يک تير، چند نشان زدند اما اپوزيسيون‌که دنباله‌رو رژيم شده براي کدام پيروزي به خود تبريک مي‌گويد؟»

اين مطلب را پايگاه اينترنتي اخبار روز وابسته به طيفي از اپوزيسيون منتشر کرد و نوشت: حاکميت توانست خيل عظيمي از مردم را با انتخابات مهندسي شده [!؟]همراه سازد و حماسه سياسي را بيافريند و توده «آگاه و داراي نبوغ سياسي» را خوش‌بين سازد و در اپوزيسيون فاقد استراتژي شکاف بيندازد و تاکتيک خود را به استراتژي بخشي از اپوزيسيون تبديل کند و از انتخابات گذشته تقلب‌زدايي کند و غرب را نيز به مدت يکي دو سال معطل نگه دارد و براي پيشبرد برنامه هسته‌اي خود زمان بخرد.

نويسنده مي‌افزايد: در اين نوشته حرجي بر توده مردم که در انتخابات شرکت کردند نيست. اين نوشته حتي نقدي بر آن دسته از «فعالان» که مبارزه‌شان فقط به شرکت در انتخابات ختم مي‌شود، نيست بلکه آن دسته از فعالان سياسي است که هر کنش سياسي خود را در چارچوب سياست‌‌گذاري‌هاي سازماني و تشکيلاتي و يا چارچوب انديشه سياسي خود انجام مي‌دهند و قصد خود را نه انتخاب بين بد و بدتر، که ايجاد کانال‌ها يا تغيير نظام اعلام مي‌دارند.

اين نيروها شرکت خود در انتخابات و يا اعلام اشتباه خود در تحريم انتخابات را «همراهي» با توده مردم و «درس گرفتن» از توده‌هاي مردم اعلام مي‌کنند، در حالي که فراموش مي‌کنند نيروي سياسي نبايد دنباله‌رو تحولات بوده و به تحولات خيره شود و آنقدر در برابر تصميم اکثريت کرنش کرده و تا به کمر خم شود که فقط زمين جلوي پايش را ببيند.

اخبار روز در ادامه نوشت: اپوزيسيون بايد توضيح دهد که چه کسي از اين انتخابات و انتخاب بهره‌مند شده است؟ مخالفان يا حاکميت؟ رژيم به يک تغيير تاکتيک دست‌ زد تا استراتژي خود را از جمله در زمينه هسته‌اي بهتر پيش ببرد. تحليل آنها اين است که اگر يکي دو سال در مقابل تحريم دوام بياورند، با توجه به اوضاع اقتصادي غرب، در نهايت برنده اين کشمکش خواهند بود. آنها خود را در مرحله بدر و خيبر مي‌بينند.

بنابر اين محال است که کل استراتژي خود را کنار گذاشته و از در سازش با غرب درآيند. آنها انتخابات را در همين جهت، بسيار ظريف مهندسي کردند. هم مردم بايد پاي صندوق‌ها مي‌آمدند و هم خاتمي و هاشمي نبايد نامزد مي‌شدند چرا که وجود حاکميت دوگانه در رژيم امکان‌پذير نبود و لذا کساني از فيلتر شوراي نگهبان عبور کردند که مي‌توانستند درخدمت استراتژي رژيم باشند.

نويسنده در پايان تصريح مي‌کند: آنها (حاکميت) با يک تير چند نشان زدند؛ هم حماسه را آفريدند و جو خوش‌بيني و اميدواري به وجود آمد و هم جمهوري اسلامي فراتر از ساير نظام‌هاي منطقه ايستاد و غرب را هم منفعل کرد. آيا اينها جاي تبريک گفتن در اپوزيسيون دارد؟

اهميت سقوط مرسي براي ترکيه و سوريه

سقوط مرسي به الگو بودن ترکيه در جهان اسلام خدشه وارد مي‌کند.خبرگزاري فرانسه از آنکارا گزارش داد: برکناري محمد مرسي در مصر، به سياست خارجي جسورانه ترکيه که خود را الگوي جهان اسلام مطرح مي‌کند، ضربه زد. حزب عدالت و توسعه اکنون در داخل ترکيه نيز با گسترده‌ترين اعتراض طي 10 سال حاکميت خود مواجه است. اين حزب، متحد اخوان‌المسلمين مصر بود.

اين گزارش مي‌افزايد: اردوغان در همايش سپتامبر (شهريور) سال گذشته حزبش از دموکراسي سخن گفت: مرسي در اين گردهمايي که بيش از يکصد مهمان خارجي حضور داشتند، رهبري اردوغان را مورد تاييد قرار داد.

از سوي ديگر روزنامه ايزوستيا، برکناري محمد مرسي را ضربه ائتلاف ضد سوريه توصيف کرد و نوشت برکناري «محمد مرسي» موجب شد ضربه محکمي به ائتلاف ضد دولت سوريه وارد شود زيرا مصر يکي از فعال‌ترين کشورها براي سرنگوني بشار اسد رئيس جمهور سوريه بود.

در ادامه اين تحليل آمده است: فعالان اخوان‌المسلمين در تجمعات خود افراد را به مبارزه با دولت علوي دمشق فرا مي‌خواندند اما آنچه روي داد، سرنگوني محمد مرسي بود. اين امر مي‌تواند نام مصر را از فهرست دشمنان اصلي سوريه پاک کند. به همين دليل مقامات سوريه از اين اتفاق خوشحالند. 

حزب‌الله قدرتمند به مشغله اصلي اسرائيل تبديل شده است

گروه شيعه حزب‌الله که قدرتمندتر از ارتش لبنان است، به مهم‌ترين مشغله فکري ارتش اسرائيل تبديل شده است.اين موضوع را گزارشگر مجله فرانسوي زبان ليبرته ضمن بازديد از فلسطين اشغالي عنوان کرد. او مي‌نويسد: پايگاه نظامي «ليريک» مقر فرماندهي کل دسته «گاليله»، متعلق به ارتش اسرائيل است.

مسير منتهي به اين پايگاه، چنان پوشيده از درخت است که جاده از دور ديده نمي‌شود. ستوان «يار»، از سخنگويان ارتش اسرائيل است که مي‌گويد ارتش بيش از آنکه از ارتش لبنان بيم داشته باشد، به تحرکات حزب‌الله توجه دارد و مهمترين مشغله فکري ما، آنها هستند. اين مسئول ارتش اسرائيل در حالي که به تک تک روستاهاي جنوب لبنان اشاره مي‌کند، از مخفي‌گاه‌هاي حزب‌الله، خانه‌هاي مخفي، شيعياني که به سمت جنوب مي‌آيند و مسيحيان و دروزي‌هايي که به سمت شمال مي‌روند، حرف مي‌زند.

وي مي‌گويد: «هر واحد حزب‌الله، در اسرائيل منطقه‌اي براي هدف خود در نظر گرفته است. هر روستايي هدف خود را در اسرائيل دارد و مي‌تواند در هر زماني شهرهايي مانند تل‌آويو را مورد هدف راکت‌ها و موشک‌هاي دوربرد، برد متوسط و برد کوتاه، قرار دهد.»

اين گزارش مي‌افزايد: جنبش حزب‌الله تحت رهبري حسن نصرالله، به دل‌مشغولي اصلي اسرائيل تبديل شد. در سال 2006 حزب‌الله ضربات سنگيني به پيکر ارتش اسرائيل وارد کرد که اسرائيل آمادگي آن را نداشت. حزب‌الله در آن سال در پاسخ حمله اسرائيل اقدام به شليک هزاران راکت، موشک و خمپاره به سوي اسرائيل کرد که به کشته شدن حداقل 150 نفر منجر شد.

لاليبرته مي‌نويسد: حزب‌الله لبنان در حال حاضر زرادخانه موشکي قابل توجهي در اختيار دارد که قادر است بسياري از بخش‌هاي تحت اشغال اسرائيل، از جمله اهداف مهم و استراتژيکي مانند بندر و پالايشگاه‌هاي نفت حيفا را هدف قرار دهد.

«پيتر لرنر»، يکي از سخنگويان ارتش اسرائيل، تعداد اعضاي گروه شبه نظامي حزب‌الله را بين سي تا چهل هزار نفر تخمين مي‌زند و مي‌گويد: «حزب‌الله قادر است به مدت يک ماه اسرائيل را زير آتش بگيرد.

ليبرته مي‌افزايد: جنبش حزب‌الله اکنون نگاه خود را به اوضاع سوريه معطوف کرده و حدود سه هزار تن از مبارزان آن در حال کمک به سوريه هستند. اما اسرائيل به دوردست مي‌نگرد و نگران نفوذ ايران است.

لرنر مي‌گويد: «مبارزان حزب‌الله توسط سپاه پاسداران ايران آموزش مي‌بينند. در شهر قصير، ما براي اولين بار آنان را مشاهده کرديم که تانک مي‌راندند. آنها اين کار را کجا ياد گرفته‌اند؟»

فرانسه نمي‌تواند زيان هنگفت دشمني آمريکا با ايران را بپردازد

محافل اقتصادي و مطبوعاتي فرانسه اميدوارند مبادلات تجاري اين کشور با ايران از سر گرفته شود.روزنامه لوموند در گزارشي با انتقاد از کاهش مبادلات تجاري پاريس- تهران در اثر فشارهاي آمريکا نوشت: فرانسه که در سال 2000 ميلادي چهارمين شريک تجاري ايران به شمار مي‌رفت، از زمان اجرايي شدن تحريم‌ها به رده پانزدهم سقوط کرد زيرا بسياري از شرکت‌هاي فرانسوي با وجود سوابق قديمي حضور در ايران مجبور به خروج از اين کشور شدند.

لوموند مي‌نويسد: بسياري از منتقدان دولت فرانسه از مقامات کاخ اليزه انتقاد مي‌کنند و معتقدند حتي پاريس در تحريم‌ تهران گوي سبقت را از واشنگتن ربوده است و اين موضوع به زيان اقتصاد فرانسه تمام شده است. از هشت سال پيش تاکنون، صادرات فرانسه به ايران هفتاد درصد افت کرده و از دو ميليارد يورو به هشتصد ميليون يورو رسيده است.

«سباستين رينو» پژوهشگر مؤسسه ملي مطالعات راهبردي فرانسه مي‌گويد:‌«قبل از دوره پنج ساله رياست جمهوري نيکلا سارکوزي، فرانسه نخستين شريک صنعتي و تجاري ايران محسوب مي‌شد. در واقع مي‌توان گفت که اين فرانسه است که بار سنگين تحريم‌هاي ايران را به دوش مي‌کشد.

پيشي گرفتن پاريس از واشنگتن و حتي ساير کشورهاي اروپايي در ماجراي تحريم ايران در حالي است که ساير کشورها، در برابر تحريم‌ها مقاومت کرده و به اين حد از کل منافع اقتصادي خود صرف‌نظر نکردند.

در همين حال رئيس کميسيون مالي سناي فرانسه هفته گذشته با توصيف اينکه تحريم‌هاي آمريکا عليه ايران براي بخش خودرو‌سازي فرانسه فاجعه‌انگيز است، از دولت اين کشور خواست تا به فوريت از رئيس‌جمهوري آمريکا بخواهد تا بخش صنعت خودروسازي فرانسه را از شمول تحريم‌ها عليه ايران معاف کند.

به گزارش راديو فرانسه «فيليپ ماريني» رئيس کميسيون مالي سناي فرانسه به متن تحريم‌هاي آمريکا اشاره کرد و گفت:‌«صنعت خودروسازي فرانسه با توجه به اهميت مناسباتي که با بخش صنعت خودروسازي ايران دارد، بزرگترين قرباني اين تحريم‌هاست». دهها شرکت فرانسوي فعال در بخش خودروسازي به لحاظ اين تحريم‌ها ضرر مي‌کنند.

وي افزود: تعطيل شدن سايت‌هاي متعلق به فرانسه در کوتاه مدت مي‌تواند نتايج فاجعه‌انگيزي براي صنايع خودروسازي فرانسه در برداشته باشند و اين موضوع، بيکاري گسترده‌اي را در بخش خودروسازي فرانسه به دنبال خواهد داشت.

ماريني، اين موضوع را يک اضطرار ملي دانست و از دولت سوسياليست فرانسه خواست تا بدون فوت وقت در جهت رفع اين تحريم‌ها و يا معاف کردن فوري فرانسه از شمول اين تحريم‌هاي يکجانبه آمريکا عليه ايران اقدام کند چرا که به عنوان مثال، ايران دومين بازار عمده بين‌المللي براي شرکت ‌PSA فرانسه است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • بنيامين ۱۴:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۸
    0 0
    تيترتون با متن خبر اصلا هم خوني نداره

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس