سرویس فرهنگی مشرق - سخی منیر، رئیس مرکز نسخ خطی و آرشیو ملی افغانستان هفته گذشته برای یک سفر کاری، چند روزی را در ایران سپری کرد. در مراسمی که برای رونمایی از یک نسخه خطی از قرآن کریم در غرفه کتابخانه ملی در نمایشگاه قرآن برپا شده بود، فرصتی دست داد تا با او درباره وضعیت 7000 نسخه خطی و 13 هزار سند مرتبط با ایران که در این مرکز نگهداری میشود، گفتگویی انجام دهیم که در ذیل از نظرتان میگذرد:
کمی درباره اسناد و یا نسخ خطی مربوط به ایران که در آرشیو ملی افغانستان نگهداری میشوند، توضیح دهید.
مجموعاً 80 درصد اسناد و نسخ خطی موجود در آرشیو ملی افغانستان به زبان فارسی است. مابقی این اسناد و نسخ خطی به زبانهای ترکی، اردو، پشتو و اویغوری است. در مورد نسخ خطی باید بگویم که با اینکه فهرست دقیقی از آرشیو ملی و اسنادی جمهوری اسلامی ایران نداریم، تخمین ما این است که حدود 7000 نسخه خطی فارسی در آرشیو ملی افغانستان نگهداری میشوند که یا از طریق عنوان، یا از طریق نام مصحح و یا از طریق نام مولف مشخص میشود که متعلق به ایران هستند، اما به هر حال در ایران وجود ندارند. قرار است ما این نسخههای خطی را بر اساس مراودات فرهنگی که با ایران داریم، طی یک تفاهمنامه به این کشور بسپاریم. در مورد اسناد هم تعدادی سند وجود دارد. البته ما به زودی تعداد زیادی سند از بریتانیا میگیریم و با توجه به اینکه شبه قاره هند در زمانی تحت تاثیر بریتانیا بوده است، بیشترین اسنادی که قرار است ما از بریتانیا تحویل بگیریم، مرتبط با روابط میان ما و ایران است و آرزو میکنیم که این اسناد را هم بعد از آنکه از بریتانیا تحویل گرفتیم، در اختیار آرشیو ملی ایران قرار دهیم.
مشخص هست که نسخ خطی مربوط به ایران که الان در اختیار شماست، مربوط به چه دوره تاریخی هستند؟
در آرشیو ملی افغانستان پیشینه نسخ خطی به قرن دوم هجری برمیگردد. ما نسخ خطی قرون وسطایی، کم داریم. البته در مرکز نسخ خطی و آرشیو ملی افغانستان، قرآنهای شریفی داریم منسوب به خط خلیفه سوم، حضرت علی (ع) و امام حسن (ع).
طبیعتاً اسناد موجود در آرشیو ملی افغانستان هم مربوط به یک یا دو سده اخیر هستند. اسناد هم بیشتر به قرون 17، 18، 19 و 20 تعلق دارند.
احتمالاً بیشتر آنها هم مربوط به قلمرو سیاست است. درست است؟
بله تقریباً. بیشتر در حوزه سیاست، حوزه معاهدات، حوزه قراردادها، حوزه کمکها و حوزه ارتباطات سیاسی است.
میتوانید به چند سند شاخص آنها اشاره کنید. چه ویژگیهایی دارند؟
به طور مثال ما سندهای زیادی در مورد تقسیمات کشوری میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی افغانستان در اختیار داریم که در برخی مناقشات، قابل کاربرد است و میتواند دستگاه دیپلماسی سیاسی را با بهرهگیری از دستگاه دیپلماسی فرهنگی متقاعد کند که از کدام روشها استفاده کند.
با توجه به حضور چند ساله آمریکا در افغانستان، آیا تاکنون پیش آمده است که مسئولان این کشور از شما بخواهند اسنادی مرتبط با ایران را در اختیار آنها قرار دهید؟
گرچه سئوال شما سیاسی است، ولی من به آن پاسخ میدهم. (با خنده) جالب است در همین مدت حضورم در ایران رسانههای کشور شما سئوالهای سیاسی زیادی از من پرسیدهاند! به صورت صریح و گویا، تقاضایی از ما نشده است، اما به صورت موشکافانه تلاشهایی قبل از ماموریت من در آرشیو ملی افغانستان صورت گرفته بود که خوشبختانه هیچگونه سندی در اختیار آمریکاییها قرار داده نشده است. آمریکاییها تقاضای دیجیتال سازی این اسناد را کردهاند و ما دیجیتالسازی اسناد را مشروط گذاشتهایم به اجرای قانون؛ بر اساس قانون اسناد مربوط به آرشیو ملی افغانستان بدون مجوز آرشیو ملی و مبتنی بر قوانین آرشیوی ایران، از این آرشیو خارج نشود.
قرار بود شما در این سفر، یک نسخه خطی نفیس از قرآن کریم را به ایران بیاورید و آن را به کتابخانه ملی ایران بدهید. ظاهراً علت انجام نشدن این کار، این بوده که آقای کرزی اجازه خروج آن را از افغانستان نداده است. همینطور است؟
اساساً قانون و مقررات چنان است که وقتی ما میخواهیم یک نسخه خطی یا سندی را از آرشیو ملی افغانستان به خارج از کشور منتقل کنیم، باید وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان با من به عنوان رئیس آرشیو ملی به جمعبندی برسد. بعد موضوع میرود به شورای وزیران افغانستان میرود و باید در این شورا هم که همیشه تحت ریاست آقای کرزی دایر میشود، فیصله شود و در این باره تصمیم نهایی گرفته شود. اما چون زمان به ما اجازه نداد، دعوتنامهها با تاخیر رسیده بود و به همین خاطر انتقال این نسخه خطی نفیس به ایران، عملی نشد.
یک سئوال خارج از موضوع. درباره شخصیتهای فرهنگی منطقه فارسی زبان مثل مولوی و بحث موسوم به مصادره آنها توسط یک کشور دیگر، مسئولان ما صحبتهای زیادی کردهاند. نظری در این باره دارید؟
ما پیشتر هم با آقای صلاحی (رئیس کتابخانه ملی ایران) در این باره صحبت کردهایم. احساس من هم این است که خیام و حافظ و مولانا و بیدل و سایرین، از نظر تولد و وفات مربوط به یک جغرافیای خاص هستند، اما از نظر شخصیتِ تفکریشان، مربوط به جهان هستند و ادامه این مناقشات هم بیفایده است. ما باید نسل جوان ایران و نسل جوان افغانستان را به یک گفتمان بکشانیم و آنها را قانع کنیم که مولانا و سیدجمالالدین و خیام و حافظ متعلق به همه جهان هستند و کسی نمیتواند آنها را تنها متعلق به خود بداند.
ولی همین بحث قرار گرفتن زادگاه یا آرامگاه آنها در یک جغرافیای خاص میتواند اختلافاتی را میان کشورها ایجاد کند. راه حلی برای این قضیه دارید؟
راه حل همین گفتمان فراگیر است که من آن را به آقای صلاحی پیشنهاد کردم.
الان سنایی را یک شاعر آذربایجانی میدانند. من نه تنها ایران و افغانستان بلکه بخش آسیا را پیشنهاد کردهام که در یک گفتمان همگانی با محوریت جمهوری اسلامی ایران، این موضوع را حل و فصل کنند.
هیچگونه سندی مرتبط با ایران در اختیار آمریکاییها قرار داده نشده است.