گروه ورزشی مشرق - "هیچ بختی برای پایین آوردن ایشان وجود ندارد. من به عنوان یک کوهنورد اعتقاد راسخ دارم که هیچکدام از این سه نفر راضی نبودهاند که کسی برای پایینآوردن اجسادشان جان خود را به خطر بیندازد. آنها عاشق کوهستان بودند پس چرا نگذاریم آنها در جایی که اینقدر دوست داشتند در آرامش بمانند..؟" وقتی این جملات به تهران رسید، باورش سخت بود؛ اما حقیقت همیشه خود را فریاد می زند؛ لخت و عریان.
این نامه که از سوی "توماس لامل" کوهنورد آلمانی به تهران ارسال شد، نتیجه کار گروهی بود که در روزهای پایانی هفته قبل به این جمع بندی رسیدند که اگرچه راه "ایران" در برودپیک به ثبت رسیده؛ اما کاشفانش در بین برف و یخ ماندهاند. "آیدین بزرگی"، "مجتبی جراحی" و "پویان کیوان"، نامهایی هستند که در این کوههای سر به فلککشیده باقی خواهند ماند؛ اگرچه پیکرشان را به دست قلهها سپردهاند.
* آغاز راهی که بازگشت نداشت
وقتی فدراسیون کوهنوردی با این صعود موافقت نکرد، اعضای باشگاه آرش به این نتیجه رسیدند که خودشان به قله بزنند و کاری کنند که نام ایران برای همیشه بر تارک برودپیک ثبت شود. آنها میخواستند مسیری را به نام ایران ثبت کننند که اگرچه توانستند؛ اما آغازی شد بر راهی که گامهای اولیهاش برای همیشه ماندگار شد. اما کاش آنها و مدیران آرش بدون مجوز فدراسیون به کوه نمیزدند که شاید، قصه تلخ امروز رقم نمیخورد. شاید وقتش شود که روزی برای همیشه مانع از این اقدامات باشگاههای خصوصی شد که فقط یک بار اشتباه برای خمیدن قامت پدر و مادری کافی است.
"ضمن ابراز تأسف از حادثه پیشآمده و ابراز همدردی با خانوادههای کوهنوردان حادثه دیده و همچنین جامعه کوهنوردی و صعودهای ورزشی بر خود لازم میدانیم بار دیگر بر این نکته مهم تصریح و تأکید کرده و کوهنوردان گرامی و حتی خانوادههای آنان را مطلع کنیم که تشکلها و افراد در خصوص صعودهای برون مرزی خود ترجیحا با مشاوره، راهنمایی و هماهنگی فدراسیون و یا اخذ مجوز شورای برون مرزی اقدام به اجرای برنامههای خود کنند تا ایمنتر و با پشتیبانی کاملتر، حتیالمقدور کمتر شاهد حوادث تلخ در این رشته ورزشی باشیم." این توصیه فدراسیون، اگرچه دیر؛ اما روایت همیشگی است که چرا باید از مجاری قانونی پیش نرفت تا ضایعه ای چنین دردناک شکل نگیرد. البته، اکنون رخت سیاه بر قامت کوهنوردی ایران به چشم می خورد و جای این حرف های نیست؛ اما تا کی باید این وقایع تکرار شود؟
* همه اقداماتی که شد اما ...
دوم تیرماه آغاز راه بزرگی بود که پنج کوهنورد ایرانی (آیدین بزرگی، مجتبی جراحی، پویا کیوان، رامین شجاعی و افشین سعدی) آغاز کردند. در ابتدا همه چیز بر اساس برنامه پیش میرفت تا اینکه در 27 تیر ماه خبر بد مخابره میشود؛ تیم سه نفره مسیر بازگشت را گم کرده. شجاعی و سعدی در ارتفاع شش هزار و 800 متری مانده بودند. تیم سه نفره راه را گم میکند و جستوجوها آغاز میشود. همه در تلاشند تا راهی برای نجات پیدا کنند؛ اما اوضاع وخیم است.
هرچه می گذرد، امیدها کمتر میشود و نای آخر را میتوان حس کرد. تیمهای نجات و کوهنوردان خارجی حاضر نیز انصراف میدهند چرا که کار را تمامشده میدانند. اواسط روز اول مرداد است که جمله تلخی شنیده میشود؛ "من کاملاً اطمینان دارم که به علت ارتفاع بالا و از دستدادن آب بدن (dehydration)، هیچکدام از این سه کوهنورد مفقود شده ایرانی دیگر زنده نیستند."حتی از بالگردها نیز کاری برنمیآید. آنها مسیر را اشتباه رفته و به جایی رسیدهاند که دیگر از کسی کاری برنمیآید.
* خداحافظ رفیق
آنها اینک در ارتفاعی بلند، در اوح برودپیک، آرمیدهاند. خانوادههایشان نیز پذیرفتهاند که دیگر آنها را نخواهند دید. پسران ایرانی که روزی قلههای بلند زیر پاهایشان بود، اینک در اوج خوابیدهاند. حکایت این روز ما را با خود میبرد به یاد "محمد اوراز" نابغهای که در اوج ماند و دیگر به زمین نیامد یا "مهدی عمیدی" که چندی قبل کوهنوردان را سیاهپوش کرد. حکایت عجیبی دارد این کوههای سر به فلک کشیده. بهراستی که هر کس هرگونه زیست کند، همانگونه نیز خواهد رفت؛ گاه در اوج بلندیهای سر به فلک کشیده ...
این نامه که از سوی "توماس لامل" کوهنورد آلمانی به تهران ارسال شد، نتیجه کار گروهی بود که در روزهای پایانی هفته قبل به این جمع بندی رسیدند که اگرچه راه "ایران" در برودپیک به ثبت رسیده؛ اما کاشفانش در بین برف و یخ ماندهاند. "آیدین بزرگی"، "مجتبی جراحی" و "پویان کیوان"، نامهایی هستند که در این کوههای سر به فلککشیده باقی خواهند ماند؛ اگرچه پیکرشان را به دست قلهها سپردهاند.
* آغاز راهی که بازگشت نداشت
وقتی فدراسیون کوهنوردی با این صعود موافقت نکرد، اعضای باشگاه آرش به این نتیجه رسیدند که خودشان به قله بزنند و کاری کنند که نام ایران برای همیشه بر تارک برودپیک ثبت شود. آنها میخواستند مسیری را به نام ایران ثبت کننند که اگرچه توانستند؛ اما آغازی شد بر راهی که گامهای اولیهاش برای همیشه ماندگار شد. اما کاش آنها و مدیران آرش بدون مجوز فدراسیون به کوه نمیزدند که شاید، قصه تلخ امروز رقم نمیخورد. شاید وقتش شود که روزی برای همیشه مانع از این اقدامات باشگاههای خصوصی شد که فقط یک بار اشتباه برای خمیدن قامت پدر و مادری کافی است.
* همه اقداماتی که شد اما ...
دوم تیرماه آغاز راه بزرگی بود که پنج کوهنورد ایرانی (آیدین بزرگی، مجتبی جراحی، پویا کیوان، رامین شجاعی و افشین سعدی) آغاز کردند. در ابتدا همه چیز بر اساس برنامه پیش میرفت تا اینکه در 27 تیر ماه خبر بد مخابره میشود؛ تیم سه نفره مسیر بازگشت را گم کرده. شجاعی و سعدی در ارتفاع شش هزار و 800 متری مانده بودند. تیم سه نفره راه را گم میکند و جستوجوها آغاز میشود. همه در تلاشند تا راهی برای نجات پیدا کنند؛ اما اوضاع وخیم است.
هرچه می گذرد، امیدها کمتر میشود و نای آخر را میتوان حس کرد. تیمهای نجات و کوهنوردان خارجی حاضر نیز انصراف میدهند چرا که کار را تمامشده میدانند. اواسط روز اول مرداد است که جمله تلخی شنیده میشود؛ "من کاملاً اطمینان دارم که به علت ارتفاع بالا و از دستدادن آب بدن (dehydration)، هیچکدام از این سه کوهنورد مفقود شده ایرانی دیگر زنده نیستند."حتی از بالگردها نیز کاری برنمیآید. آنها مسیر را اشتباه رفته و به جایی رسیدهاند که دیگر از کسی کاری برنمیآید.
* خداحافظ رفیق
آنها اینک در ارتفاعی بلند، در اوح برودپیک، آرمیدهاند. خانوادههایشان نیز پذیرفتهاند که دیگر آنها را نخواهند دید. پسران ایرانی که روزی قلههای بلند زیر پاهایشان بود، اینک در اوج خوابیدهاند. حکایت این روز ما را با خود میبرد به یاد "محمد اوراز" نابغهای که در اوج ماند و دیگر به زمین نیامد یا "مهدی عمیدی" که چندی قبل کوهنوردان را سیاهپوش کرد. حکایت عجیبی دارد این کوههای سر به فلک کشیده. بهراستی که هر کس هرگونه زیست کند، همانگونه نیز خواهد رفت؛ گاه در اوج بلندیهای سر به فلک کشیده ...