به گزارش مشرق به نقل از فارس، شايد هنوز اهميت آنچه «مئير داگان» رئيس تازهخداحافظي کرده سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي (موساد) در آخرين گزارش کاري خود در موساد، درباره ايران فاش کرد، به درستي درک نشده است.
طبيعتا «بنيامين نتانياهو» نخستوزير رژيم صهيونيستي نخستين کسي بود که متوجه اهميت گزارش داگان شد، زيرا نخستين واکنش منفي به اين گزارش را او نشان داد و پس از اين گزارش، داگان را به دليل بيان حقايق سرزنش کرد و به تعبيري بهتر توبيخ کرد.
به اين جملات دقت کنيد:
«ايرانيها با بمب اتم خيلي فاصله دارند... اگر اصلا قرار باشد [روزي] اين اتفاق رخ بدهد، ايران حداقل تا سال 2015 سلاح اتمي در اختيار نخواهد داشت. اين در حالت عادي است و اگر فشارها بر ايران ادامه پيدا کند اين زمان بيش از اين نيز به تاخير خواهد افتاد... آمريکا اکنون در چند جبهه در نقاط مختلف دنيا درگير است و علاوه بر بودجه معمولي خود، امروز ميلياردها دلار صرف اين درگيريها ميکند. چنين بودجه هنگفتي [بودجه براي حمله به ايران] بر دوش قدرتمندترين قدرت در جهان سنگيني ميکند و [آمريکا] چنين تواني براي ورود به درگيري جديد ندارد؛ آن هم اين بار با ايران».
اين جملات، جملاتي است که در گزارش رئيس موساد ذکر شده است. جملاتي است که در جلسه خداحافظي داگان با کابينه رژيم صهيونيستي بيان شد.
اين گزارش چه بود که سبب شد نخستوزير رژيم صهيونيستي رئيس موساد را که به گفته مقامات اين رژيم يکي از موفقترين رؤساي موساد بوده است، سرزنش کند؟ داگاني که در کارنامه خود موفقيتهاي بزرگي دارد مانند ترور عماد مغنيه يکي از رهبران نظامي حزب الله که به گفته روزنامه يديعوت آحارونوت اکنون براي پر شدن جاي خالي وي، چهار نفر بايد مسئوليتهاي وي را بر عهده بگيرند.
داگاني که ترور محمود المبحوح يکي از فرماندهان نظامي ارشد جنبش حماس را در کارنامه خود دارد و به اذعان خود صهيونيستها بايد ترور داشنمدان هستهاي ايران را به کارنامه داگان افزود. به بياني ديگر چرا نتانياهو از اين سخن داگان که از حمله به تاسيسات هستهاي ايران بپرهيزيد، به خشم آمد؟
شايد نگاهي به وقايع بمباران تاسيسات اتمي عراق در هفتم ژوئن سال 1981 که نيروي هوايي رژيم صهيونيستي آن را با هشت جنگنده «اف.16.اي» و شش جنگنده «اف.15.اي» انجام داد، مسئله را روشنتر کند. اين حمله زماني انجام شد که «مناخم بگين» نخستوزير وقت اين رژيم به اين گمان رسيد که اگر اين اقدام ديرتر از اين انجام شود، سوختگذاري در رآکتور اتمي «اُسيراک» (Osiraq) عراق، نابود کردن آن را دشوار ميسازد بنابراين [ظاهرا] حتي بدون موافقت غرب اين عمليات را انجام داد.
حال اين فضا را درباره ايران در نظر بگيريد که اگر اين حقيقت براي افکار عمومي جهان روشن شود که ايران به دنبال ساخت سلاح اتمي نيست ديگر چه بهانهاي براي دشمني با برنامه صلحآميز هستهاي ايران و در نتيجه پيشرفت علمي و همهجانبه ايران باقي ميماند؟ اين جمله داگان را دوباره مرور کنيد: «اگر اصلا قرار باشد [روزي] اين اتفاق رخ بدهد [يعني ايران به سوي ساخت سلاح اتمي برود]، ايران حداقل تا سال 2015 اين سلاح را در اختيار نخواهد داشت».
جملات پر معنـاي داگان ادامـه دارد:
« [در دنيا] اين اعتقاد رايج است که اسرائيل بزرگترين زرادخانه و تنها زرادخانه اتمي در خاورميانه را دارد ولي بسياري از تحليلگران معتقدند که نيروي هوايي اسرائيل کوچکتر از آن است که به تنهايي مواضع [تاسيسات] هستهاي بسيار دور و پراکنده و مستحکم ايران را بمباران کند».
باز هم با توجه به عمليات «اپرا»ي رژيم صهيونيستي که در نهايت دشواري براي رژيم صهيونيستي انجام شد، نشان ميدهد مقايسهاي بسيار ساده ميان حمله به تاسيسات عراق با حملهاي به نام حمله تاسيسات اتمي ايران زمين تا آسمان تفاوت ميکند و تقريبا محال بودن حمله يکجانبه اين رژيم به تاسيسات ايران را ثابت ميکند.
حال بيان اين واقعيت محض از زبان رئيس موساد درباره اينکه «نيروي هوايي اسرائيل کوچکتر از آن است که به تنهايي به تاسيسات ايران حمله کند» سبب خشم نخستوزير رژيم صهيونيستي شده است.
مئير داگان در طول رياست هشت ساله خود کمتر به رسانهها نزديک شد و در نوعي سکوت رسانهاي به سر ميبرد ولي به نظر ميرسد مسئله ايران آن قدر سنگين و با اهميت بود که وي مجبور شد در آخر رياست خود اين سکوت طولاني را سرانجام در گزارشي رسمي بشکند.
بنابراين، شايد داگان نتواند حقيقت را به صورت عريان بيان کند (اين حقيقت که برنامه هستهاي بهانهاي براي ممانعت از پيشرفت ايران است) ولي وي سرانجام توانست سکوت خود را بشکند و دستکم درباره جنگي هشدار دهد که نتيجهاي جر نابودي اسرائيل در بر ندارد.
آنچه حقيقت بيان شده در گزارش داگان را تاکيد ميکند، مخالفت صريح اخير "گابي اشکنازي " رئيس ستاد مشترک ارتش اين رژيم است که قرار است اواخر ماه فوريه از اين پست خداحافظي کند.
مخالفت اشکنازي با ايده اقدام نظامي عليه تاسيسات هستهاي ايران تا حدي شديد بود که رسانههاي صهيونيستي از بروز اختلاف جدي ميان وي و ايهود باراک وزير جنگ اين رژيم خبر دادند.
به هر حال، مئير داگان بخوبي حجم آتشي را که در هر جنگ احتمالي عليه ايران، دامن اسرائيل را فراميگيرد بهتر از هر کس ديگر ميداند بنابراين تصميم گرفت قبل از ترک منصب خود رسما در اين خصوص هشدار دهد زيرا چه بسا تنها نگراني که ميتواند مانع حماقت ديوانهوار سران صهيونيستي شود، نگراني درباره موجوديت اسرائيل باشد.