به گزارش گروه بين الملل مشرق به نقل از پايگاه اطلاع رساني حسن دانايي فر، سفير جمهوري اسلامي ايران در بغداد، تنها در آخرين ساعتهاي يک روز پرکار سفير جديد ايران در عراق را ميتوان يافت تا درباره ترکيبي از گفتنيها و نگفتنيها با او به گفتوگو نشست.
حسن داناييفر که خود در محل قرار مصاحبه، ميهماني چندساعته است، پرسشهايي را در هنگام روشن بودن ضبط پاسخ ميدهد و حرفهايي را تنها پس از آنکه ضبط روي ميز خاموش ميشود تحليل ميکند.
سفير مهندسي عمرانخوانده ايران، در نيمه دوم گفتوگو در برابر پرسشي که درباره روند تخريب بافت تاريخي شهرهاي نجف و کربلا و بغداد طرح شده، گويي چيزي را در ذهن مرور ميکند و با تهلهجهاي عربي که از شهر کودکيهايش با اوست، ميگويد: اولويت عراقيها «زندهماندن» است و آنچه شما ميگوييد مربوط ميشود به «زندگيکردن».
وي سابقه اقتصادي طولاني در عراق دارد و پيش از آنکه سفير باشد، مأموريت مديريت پرونده اقتصادي ايران و عراق را بهعهده داشت. سمت سفير ايران در بغداد اما نخستين سمت رسمي ديپلماتيک اوست.
داناييفر با سران شيعه، سني، کرد و سران قبايل و احزاب روابط ديرينه و گرمي دارد. خود در اين باره، رئيسجمهور کنوني عراق را مثال ميزند: من و جلال طالباني از سال 65 شمسي ارتباط داريم.
اين ادعا که ايران در امور داخلي و تصميمگيريهاي کلان عراق دخالت ميکند، ادعاي تازهاي نيست اما از وقتي که شما به بغداد رفتهايد، حساسيت روي خود شما بهطور ويژهاي افزايش پيدا کرده است. مخالفان دولت مالکي ميگويند که آقاي داناييفر در تصميمگيريهاي دولت مالکي – نخستوزير عراق- دخيل است.
اين ادعا صرفا ناشي از اينکه چه فردي سفير باشد، نيست.
يک موضوع دخالت است، يک موضوع نفوذ و حضور است. دخالت براي کشور مقصد، يک امر ناخواسته است.
بين دو کشور ايران و عراق يک رابطه ويژه و استثنايي وجود دارد که نسبت به رفتارهاي همه کشورهاي ديگر با عراق، همهچيز را متمايز ميکند. در حال حاضر بيشترين ارتباط سببي و نسبي عراق با کشورهاي همسايهاش با ايران است. ايران هم همين نسبت را با عراق دارد.
بيشترين مسافرتها بين کشورهاي همسايه عراق به ايران است و بين کشورهاي همسايه ايران به عراق که البته نسبت سفر عراقيها به ايران به جمعيتشان بيشتر از نسبت مشابه ايرانيها به عراق است.
جغرافياي طبيعي در شرق عراق و غرب ايران باعث شده که پيوند اجتماعي در همتنيده و پيوستهاي بين دوسوي مرز وجود داشته باشد، طوري که قابل تفکيک نيست.
در زمان مبارزه مردم عراق عليه صدام، 85 درصد معارضان صدام، در ايران بودند؛ بعضيهايشان دو دهه و حتي 3 دهه.
اين مسائل بين ايرانيها و عراقيها هم پيوند و هم دِين بهوجود آورده است. عراقيها که نميتوانند اين امر را فراموش کنند.
مدعيان دخالت ايران در امور عراق به هر حال منظورشان از دخالت يک چيزي هست. به يک فعلي از سوي ايران ميگويند دخالت. آنها به چيزي ميگويند دخالت؟
به اينکه فکر ميکنند کساني که دوستان جمهوري اسلامي ايران هستند، اکنون حاکم عراق ميشوند.
و اين مدعا درست است؟
شايد همين طور باشد. کساني که 3 دهه همهچيزشان اينجا بوده و سازماندهيشان اينجا بوده، الان رفتهاند نماينده مجلس شدهاند، يا در شئون ديگر تصميمگيري قرار گرفتهاند.
بهعنوان يکي از جريانهاي موجود در تصميمگيريهاي کلان عراق يا بهعنوان جريان حاکم؟
ببينيد، مجلس کنوني عراق 324 کرسي دارد. العراقيه 91 کرسي به دست آورد؛ يعني حدود 28 درصد. طبعا 28 درصد که نميتواند حاکم بشود. جريان رقيب آنکه حدود 72 درصد رأي آورده در اکثريت است.
البته با تشتتي که در گروههاي صاحب 72 درصد کرسيها هست، 28 درصد براي ائتلاف العراقيه رقم بدي هم نيست.
فهرست العراقيه هم متشتت بود. اين فهرست متشکل از 6 گروه بود که براي انتخابات يک جبهه را تشکيل دادندکه يک گروهشان هم به تازگي در پارلمان از بقيه جدا شد. يک جبهه بود نه يک سازمان. البته بحث درباره العراقيه ديگر تاريخش گذشته، چون آن جبهه براي انتخابات تشکيل شده بود.
بايد قبل از انتخابات عراق اين بحث را با شما ميکرديم…
خاطرتان جمع، آن وقت من اين توضيحات را نميدادم.
يعني حمايت از آن 72درصد، موضوعي است که به آن ميگويند «ايران در امور داخلي عراق دخالت کرد»؟
ما به دوستانمان در جريان شيعه توصيه کرديم که متفرق نشويد. نه فقط ما، اين توصيه را همه به شيعيان کردند.
اين توصيه براي همه ملت عراق بود يا به شيعيان.
نه، توصيه به ملت عراق بود.
علت اين پرسش اين است که بهنظر ميرسد، امروز صحنه سياسي عراق صحنه نمايندگي از جريانهاي بيرون عراق است، مانند جريانهايي که مورد حمايت سعوديها هستند و آنها را در ميدان عراق نمايندگي ميکنند.
به هر حال توصيه ما به همه طرفها وحدت بود. شايد يک گروه ديگر به نمايندگي از يک جريان ديگر اصرار بر تشتت داشته باشد. ما به کردها هم توصيه به وحدت داريم؛ به بقيه هم همين توصيه را کرديم.
اما گفته ميشود که گروههاي شيعي نماينده ايران در عراق هستند!
نميتوان به اين جمله پاسخ آري يا نه به تنهايي داد چون پيوندهاي بسيار ريشهاي و جذري بين شيعيان در همه جا وجود دارد؛ بين شيعيان ترکيه و ايران و عراق و جاهاي ديگر. ممکن است مليتها و قوميتها و زبانهايشان با هم فرق کند اما اين حمايت يک واقعيت است که وجود دارد.
شما شخصا به گروههاي سني عراقي هم نزديک هستيد. اين يک راهبرد سياسي است يا يک واقعيت که وجود دارد؟
ما تلاش ميکنيم روابطمان را در صحنه عراق با همه برقرار کنيم.
رابطه روبهرو يا رابطه بالا به پايين؟
در سياست خارجي رابطه بالا به پايين معنا ندارد. در سياست روابط دوطرفه است. در عالم سياست اينطور نيست که يک طرف به طرف ديگر بگويد آهاي پسر، فلان کار را کن!
ما به همه گفتيم وحدت داشته باشيد چون وحدت باعث ميشود که زيادهخواهيها کم شود. عادت به اينکه قرني گروه خاصي در آنجا حاکم بودهاند ولو اقليت، از بين ميرود.
همين حرف شما را 5 ماه پيش ادمرکلت، نماينده سازمان ملل در عراق از من پرسيد. گفتم آقاي مرکلت اصلا بحث اين نيست. تعداد کرسيهاي پارلمان بايد هيأت حاکمه را تعيين کند. کنار هم قرار بگيرند و با هم کار کنند.
به احزاب هم گفتهايم که وحدت همه احزاب، همزيستي احزاب و حفظ تماميت ارضي عراق توصيه و خواست است.
هر چيز که مخل امنيت عراق باشد نزد ما محکوم است چون امنيت همسايگان يک کشور امنيت آن کشور است. ناامني در کشورهاي پيراموني ما حسن نيست. ما مسبب آن نيستيم. مسئوليت آن هم بهعهده ما نيست که غصهاش را بخوريم اما توصيه ما به آنها امنيت است. کمکي هم از دست ما بر بيايد دريغ نداريم.
حالا با اين تعريف، نزديکشدن شخص شما به اين گروههاي سني يک راهبرد سياسي است يا يک واقعيت که وجود دارد؟
من از روز ورودم با اکثر رهبران سني ملاقات کردهام. هنوز هم اين ملاقاتها ادامه دارد. همين سفر موصل ما سفري بود با همين پيام.
سفر به موصل براي سفير ايران خطرناک نبود؟
البته موصل منطقه خطرناکي است. شرايط امنيتي موصل طوري است که وقتي وارد شهر ميشويد احساس ميکنيد که در يک منطقه کاملا نظامي و امنيتي قرار داريد؛ کاملا نظامي. بهطوري که ما وقتي ميخواستيم از جايي بازديد کنيم، ما 2 ماشين بوديم و ستوني که ما را همراهي ميکرد، نزديک به 70 تا ماشين بود.
به هرترتيب ارتباط ما با همه طرفها خوب است. ادامه هم خواهيم داد و فکر ميکنيم که آنها هم به اين رسيدهاند ما بايد با آنها کار کنيم.
اگر همين سؤال را که از من کرديد از آنها هم بپرسيد، خواهند گفت که آقاي داناييفر روابطش با ما خوب است و فکر ميکنيم در دولت عراق زمينههاي بهتري فراهم است که ما با همه گروهها کار کنيم.
چه جور زمينهاي؟
شرايط فرهنگي، اقدامات اقتصادي و روابط سياسيمان طوري است که ميتوانيم پروندههاي باقيمانده از قبل مانند نشانهگذاريهاي مرزي را با هم حل کنيم.
اصلاح خط مرزي الان در چه مرحلهاي است، انجام ميشود؟
در حال انجام است. مقدار قابل توجهي ميلههاي مرزي نصب شده. نصب ميلهها که تمام شد درباره آن بيشتر صحبت خواهيم کرد.
آيا اوضاع در عراق براي برپايي نظام فدرال فراهم شده؟ جريانهاي شيعه و سني نظام فدرال را ميپذيرند؟
به هر حال در قانون اساسي آمده و همه بايد بپذيرند.
جريانهاي تماميتخواه ظاهرا خيلي موافق استقرار نظام فدرال در عراق نيستند و چنين نظامي را مخالف استحکام خود ميدانند. طوري که اگر قرار باشد نسخه اقليم کردستان براي همه عراق پيچيده شود، اين جريانها مقاومت سختي خواهند کرد.
نظام فدرال در عراق، هم طرفداران هم مخالفان قابل توجهي دارد که در شرايط کنوني تقريبا برابر هم هستند. البته فکر ميکنم رفتهرفته طرفداران نظام فدرال بيشتر شوند.
بهويژه در بخش شيعي طرفداران آن از مخالفان در حال بيشتر شدن است و اعتقاد پيدا ميکنند که فوايد اجرايي و عملي بيشتري براي مناطقشان دارند چون الگوي تجربهشده کردستان عراق را ميبينند. البته به اين معنا نيست که مخالفاني ندارند اما با حرکتهاي جديدي که در بصره صورت گرفته بهنظر ميرسد موافقان آن در حال بيشتر شدن هستند.
البته بحث ديگري هم هست چون سه مدل فدرالي وجود دارد؛ يکي اينکه هر استان بشود يک منطقه فدرال، ديگر اينکه يک منطقه فدرال شيعه باشد و ديگر اينکه دو يا سه منطقه فدرال شيعه باشد که محل بحث است.
حتي پس از انتخابات من بعضي صداها را هم از سوي جبهه سني شنيدم که به سمت نظام فدرال مايل بودند.
نظام فدرال خطر تجزيه عراق را در پي ندارد؟
بهنظر ميرسد ندارد چون همگرايي براي تماميت ارضي عراق در اين کشور قوي است و بهشدت يک خواست ملي است. اين طور نيست که عراقيها حس مليشان کمتر از حس منطقهاي و قوميشان باشد. نمونهاش حرفهايي است که در کنگره سيزدهم مطرح شد و يک مقدار بوي تعيين سرنوشت جداگانه را ميداد، بهشدت مورد واکنش اغلب گروهها قرار گرفت؛ طوري که گويندگان آن حرفها، حرفشان را پس گرفتند.
بهطور خاص جريان صدر و جريان حکيم موافق نظام فدرال هستند؟
چون يک بحث عقلي و يک بحث کلامي است، بايد از خودشان پرسيد. اما بين خود آنها هم مخالفان و موافقاني دارند.
آقاي داناييفر، گروهک منافقين هنوز در عراق هست. دولت عراق توانش را ندارد که اين گروهک را از عراق بيرون کند، يا مايل نيست که اين کار را بکند؟
مشکل اصلي منافقين اين است که اينها را کسي در دنيا نميپذيرد. اروپاييها حاضر نيستند اينها را بپذيرند و آمريکا هم اينها را عنوان گروه تروريستي اعلام کرده است.
کشورهاي منطقه چطور؟
هيچکس حاضر نيست اين کارها را انجام دهد چون پيامدهاي امنيتي، سياسي و حتي اجتماعي مضري براي آن کشورها دارد.
اما اينکه کسي اينها را نميخواهد به دولت عراق مربوط نميشود.
بله، درست است. دولت عراق گروهک منافقين را در کنار استخبارات و ارتش، از ارکان سهگانه حکمت صدام ميداند. استخبارات و ارتش صدام منحل شدند، اما منافقين فقط محدود شدند.
در منطقه اشرف؟
بله، در آنجا کاملا محدود و محصورند. ارتش کنوني هم کاملا آنجا حضور دارد. شرايط بسيار ويژهاي حاکم است. فشارهايي از بيرون بهخصوص از سوي آمريکاييها و اروپاييها وجود دارد که دولت عراق اينها را بيرون نکند اما بهنظر ميرسد که دولت عراق مصمم است که بساط منافقين را بهزودي جمع کند.
اين «بهزودي» چه مدت است؟
فکر نميکنم به يک سال برسد.
دولت عراق توان فني و نظامي اين کار را دارد؟
اصلا موضوع نظامي نيست. موضوع عاطفي و اخلاقي است. افرادي که در اشرف هستند که اصلا سلاحي ندارند، خلع سلاح شدهاند، تسليحاتي ندارند. هر چه که بود آمريکاييها ابتداي ورود گرفتند. هرچه هم که مانده بود، ارتش عراق گرفت.
صرفا در آنجا اکنون يک شرايط عاطفي است. اينکه ارتش عراق بخواهد برود آنجا را قلع و قمع و کشتار کند، خيلي شکل خوبي ندارد.
اينها بچههاي خودمان هستند. من به نماينده سازمان ملل و صليب سرخ هم گفتهام که ما معتقديم تعداد قابل توجهي از اين افراد اسير دست کمتر 100 نفر از فرماندهان هستند.
يعني آن افرادي که ميگوييد اسير دست فرماندهان هستند، از نظر جمهوري اسلامي مجرم نيستند؟ برخورد حقوقي جمهوري اسلامي با آنها برخورد با يک مجرم نخواهد بود؟
نه نه، ما رسما اعلام کردهايم يک گروه 38 نفره و يک گروه 42 نفره از اينها هستند که مجرماند.
و بقيه مجرم نيستند؟
نه، خيلي از اينها بازگشتهاند. در دو مرحله بيش از 750 نفر از اعضاي سابق اردوگاه اشرف الان بازگشتهاند و در حال زندگي در ايران هستند. اتفاقا در روزهاي جاري تعدادي از آنهايي که به ايران آمدهاند ميروند در کنار پادگان با افراد درون پادگان صحبت ميکنند. همسازمانيهاي سابق خودشان را با اسم واقعي و اسم مستعار صدا ميزنند و ميگويند که ما رفتيم و اعدام نشديم و محاکمه نشديم و مشغول زندگي هستم.
اين تعداد، علاوه بر خانوادههايي است که ميروند کنار پادگان اشرف و فرزندانشان را مطالبه ميکنند. الان هم شرايطي فراهم شده که از آنجا ميتوانند با بلندگو صدا کنند. مسئله اصلا قدرت نظامي نيست.
کد خبر 25088
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۸۹ - ۱۵:۲۴
- ۰ نظر
- چاپ
سفير جمهوري اسلامي ايران در عراق اعلام کرد دولت عراق مصمم است که بساط منافقين را ظرف کمتر از يک سال از اين کشور جمع کند.