در بخشی از مطلب "احسان رستگار" از فعالان فضای مجازی آمده است:
«دارم میرم مشهدالرضا. نایب الزیاره هستم انشاء الله. تو فرودگاه مهرآباد نشسته بودم یهو دیدم یکی گفت ببخشید اینجا جای کسیه؟ گفتم نه بفرمایید. اومدم کتمو بردارم بشینه دیدم محمدرضا خاتمی هست. به نظرم داشت یک مقاله انگلیسی در باب دانش مطالعه میکرد. دیدم هیچکس نمیشناسدش یا میشناسن ولی خلاصه صحبتی باهاش نمیکنن و تنهاست، فرصت رو غنیمت شمردم بعد یک دقیقه سکوت باهاش شروع کردم به صحبت. یک ربعی سؤالاتی پرسیدم درباره مصاحبههای همسرش خانم زهرا اشراقی و خواهرخانمش خانم نعیمه اشراقی و مباحث مختلف دیگه. پرسیدم اجازه میدین برخی از حرفها رو تو شبکههای اجتماعی منتشر کنم؟ مشتاق نبود؛ گفتم پس کلی یکی دو خط از نظرات کلی تونو مینویسم.