کد خبر 26419
تاریخ انتشار: ۶ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۲:۳۷

حسين کچويان که در دوره نخست وزيري آقاي موسوي، معاونت سياسي دفتر نخست وزيري را برعهده داشته، در مصاحبه اخير خود با يک نشريه، دو خاطره بسيار جالب و خواندني از ارتباط خود با او بيان کرده است.

 

به گزارش مشرق، دکتر حسين کچويان که در دوره نخست وزيري آقاي موسوي، معاونت سياسي دفتر نخست وزيري را برعهده داشته، در مصاحبه اخير خود با نشريه «پنجره»، دو خاطره بسيار جالب و خواندني از ارتباط خود با او بيان کرده است.

وي اظهار داشته است: در طول اين بيست سال هر وقت که به ايشان (موسوي) مي‌­گفتيم که به صحنه بيايد، يک خاطره­اي تعريف مي‌­کرد که: «من در ختم امام يا روزهاي پس از فوت امام، داشتم، در خيابان مي‌­رفتم که يک پيرزني مرا صدا زد و گفت: آقا! بعد امام با هم دعوا نکنيد!» مي‌­گفت که اگر بيايم ممکن است اختلاف شود و اين کشور براي نزاع ظرفيت ندارد. آدمي که اين حرف را مي‌­زد، بيايد يک چنين مسئله­اي را ايجاد کند و کشور را اينجوري به هم بريزد، يعني چي؟ من نمي‌فهمم.

کچويان همچنين به ديدار خود با آقاي موسوي در روز ?? خرداد اشاره کرده و گفته است: يکبار،‌‌ همان دوشنبه­اي که رفتند تظاهرات کردند (?? خرداد)، قبل از تظاهرات به ديدن موسوي رفتم. ايشان گفت بياييد دفاع کنيم از راي مردم، من گفتم نمي‌­فهمم راي مردم چه جوري مشکل­دار شده است، که حالا دفاع بکنيم يا نه! حالا شما مي‌­گوييد چقدر از راي­‌ها مشکل دارند؟ ايشان اول نمي‌­گفت، بعد گفت هزار و سيصدتا صندوق! من بلافاصله بعد از ديدار زنگ زدم به يکي از مشاوران احمدي­نژاد، او گفت همه هزار و سيصدتا صندوق براي شما! بين ????? صندوق، اين اصلاً به حساب نمي‌­آيد! يک و نيم ميليون رأي هم نمي‌­شود. با اين ارزيابي دقيقاً ايشان ساعت سه­و نيم يا چهار ­آمد بيرون، با هم وارد آسانسور شديم و ايشان رفت طرف آنجا (راهپيمايي) و من هم به راه خودم رفتم.

 

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس