موضوع معاهده
پیمان امنیتی آمریکا و افغانستان قرار است مشخص کند که چه مقدار از نیروهای آمریکایی پس از سال 2014 در افغانستان باقی خواهند ماند؟ آیا این نیروها در بخش آموزش و مشاوره به نیروهاى افغانستان و مقابله با تهدیدات احتمالى القاعده متمرکز خواهند بود یا وظایفی دیگر ضد امنیت ملی افغانستان هم خواهند داشت (1)؟ علی رغم گذشت بیش از یک سال مذاکرات و چانه زنیهای سیاسی که بین هیئتهای مذاکره کننده دو طرف صورت گرفته است، هنوز نوزادی به نام "معاهده امنیتی" از بطن مادر متولد نگردیده است (2).
هداف افغانستان و آمریکا
هدف اصلی آمریکا این است که در سال ۲۰۱۴ طبق برنامهای که اوباما تعیین کرده، آمریکا و کشورهای عضو ناتو بخش اعظم نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند، اما مشکلی که وجود دارد این است که آمریکاییها قصد ندارند به طور کامل از این کشور خارج شوند بلکه پیشنهاد کردند ۹ پایگاه نظامی در مناطق مختلف افغانستان احداث کنند (3). همچنین تقاضای مصونیت قضایی سربازان و کارمندان آمریکایی نیز در صدر خواستههای آمریکاییها بوده است.
افغانستان هم همیشه بر چهار مسئله عمده توجه نموده و تحقق آنها را از جمله اهداف افغانستان در امضای معاهده مطرح می کند: ایجاد امنیت، تقویت ارتش و درکل نیروهای نظامی و امنیتی، کمک در راستای رشد اقتصادی و تبدیل شدن اقتصاد افغانستان به اقتصاد پویا و در نهایت احترام به حاکمیت ملی (4).
مواضع اختلافی در بین دو کشور بدین شکل است:
اول؛ موضوع تعریف از تجاوز: کرزی می خواهد تا با تعریف از تجاوز، وسیلهای برای فشار بر پاکستان که مرزهای شرقی و جنوبی افغانستان را مورد تعدی قرار میدهد، به دست آورد تا در چنین موارد، جامعه جهانی اگر از حمله نظامی بر پاکستان حمایت نمی کند، لااقل تحریمهای اقتصادی بر پاکستان وضع نماید (5).
دوم؛ میزان دخالت نیروهای آمریکایی در امور مربوط به افغانستان: افغانستان درصدد است در عین استفاده از قدرت لجستیکی (ارزش این تجهیزات 27 میلیلارد دلار برآورد میشود) و فکری آمریکا در آموزش 350 هزار نفر نیروی امنیتی خود، اختیارات حقوقی آنها را محدود نماید و در برابر جرایم آنها در دادگاههای داخلی افغانستان رسیدگی نماید. آمریکا به لحاظ قوانین داخلیاش و پرستیژ بینالمللیاش ناتوان از انجام چنین کاریست و تاکید کرده که حقوق سربازان و کارمندان آمریکایی باید امتیازاتی ورای امتیازات تبعه عادی افغانستان داشته باشد. تنها کشوری که آمریکا نتوانست بر سر امتیازات ویژه برای سربازان و کارمندانش به توافق برسد، عراق بود. اعطای امتیازات ویژه به نیروهای نظامی کشوری دیگر در قرن بیست و یکم به مثابه عاملی در تحدید حاکمیت و اقتدار ملی یک کشور محسوب میشود. این بند از معاهده در کشورهای دیگری- مثل ژاپن- اجرا شده است، نشان داده است که میزان نفوذ پذیری اقتدار دولت را در امور امنیتی- نظامی و بعضا سیاسی را کاهش میدهد.
با توجه به نزدیک شدن موعد خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و فاصله 5 ماههمان با انتخابات ریاست جمهوری افغانستان (این انتخابات در فروردین 93 برگزار میشود) نیاز به نهایی شدن توافق در هر دو طرف احساس میشود. ورود آمریکا به فاز جدیدی از مهار منطقهای رقبایش و بهره برداری حامد کرزای برای سوق دادن آرای رای دهندگان به گزینه مطلوبش، امضای این معاهده را تا قبل از فروردین 93 (انتخابات ریاست جمهوری افغانستان) تقریبا قطعی نموده است.
تاثیر معاهده بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
مسائل افغانستان در همه زمینهها به دلیل اشتراکهای زیاد فرهنگی- تمدنی همیشه برای دستگاه سیاست خارجی ایران موضوعی با درجه اهمیت بالا و در عین حال پیچیده محسوب میشود. اگر بخواهیم برگ روشن تاریخی از روابط تهران- کابل را مورد مداقه قرار دهیم، کافی است نقش ایران در کنفرانس بن 2001، جهت تعیین سرنوشت افغانستان بعد از سقوط طالبان را دوباره به خاطرمان بیاوریم.
در 12 سال گذشته، ایران همواره سعی نموده در بازسازی افغانستان نقش تاثیرگذاری را ایفا نماید. فروش نفت و انعقاد قراردادهای انرژی با افغانستان و استقبال از مهاجران افغانی به ایران که خدماتی به مردم این کشور بوده است که همواره مورد تاکید مقامات عالی تهران بوده است. نگاهی گذرا به محل هایی که آمریکا از افغانستان درخواست کرده در آن جایگاه نظامی احداث کند، به خوبی نشان می دهد که آمریکا تنها به فکر حفاظت و امنیت نیروهای افغانی نیست و به دنبال اهدافی راهبردی و بلندمدت خارج از افغانستان است. آمریکا در معادلات قدرت آمیز جهانی به حضور در افغانستان نگاه میکند و پایگاههای نظامی مورد درخواستش در افغانستان کار نظارت بر روسیه، چین، ایران و آسیای مرکزی را تسهیل خواهد نمود. در این راستا می توان هدف پایگاه "شیندند" را نظارت بر تحرکات ایران قلمداد کرد (6). آمریکاییها در پیمان استراتژیکشان با افغانستان و این روزها در معاهده امنیتی با کابل تصریح نمودهاند که به هیچ عنوان جنگی را از افغانستان علیه کشوری آغاز نخواهند نمود، ولی ابراز نکردهاند که در صورت آغاز جنگ علیه کشوری غیر از افغانستان از 9 پادگان مستقر در افغانستان (که اکثر آنها در نزدیکی مرز ایران و پاکستان هستند) فردای بعد از امضای معاهده، در ادامه جنگ احتمالی علیه کشور مورد هجوم قرار گرفته استفاده خواهد کرد یا خیر؟ یکی از جدیترین ابهامهای جمهوری اسلامی ایران هم در طرح مخالفتش نسبت به مفاد این معاهده همین موضوع است. ایران نمی تواند در برابر تهدید بالقوه جدیدی علیه تمامیت ارضیاش، سکوت کند.
گروه طالبان همیشه به دنبال تضعیف دولت مرکزی کرزای و خرابکاری در تاسیسات و تعدی به نیروهای خارجی بوده است. اصولیترین علت هم که کرزای را به سمت نگه داشتن آمریکا و اندکی از نیروهای ناتو در کشورش میکند، مقابله با این گروه همیشه خطرناک برای امنیت ملی افغانستان بوده است. طالبان اعلام کرده که در صورت امضای این معاهده اعتنایی به این تعهد نخواهد کرد و تا زمان حضور آخرین نظامی خارجی به جهادشان ادامه خواهند داد.
در شرایطی که بخش بزرگی از افغانستان در آتش جنگ می سوزد و آمریکا در طول دوازده سال گذشته با استفاده از مدرنترین جنگ افزارها و با به میدان آوردن 150 هزار سرباز از درهم کوبیدن مقاومت مسلحانه طالبان در افغانستان عاجز آمده است، نمی توان انتطار داشت تا با ده هزار سرباز که بعد از سال 2014 در افغانستان باقی میگذارد، طالبان را از پای درآورد (7).
از این روست که با این اوضاع آمریکا شعلهای که خود روزی علیه شوروی سابق افروخته بود، برافروختهتر خواهد کرد و تنشهای قومی- قبیله ای را افزونتر از پیش خواهد نمود. جمهوری اسلامی ایران این تنش به وجود آمده را در چهارچوب فعال شدن عناصر افراطی در شرق و جنوب شرق کشورش فهم میکند. حادثه شهادت عدهای از مرزبانان ایرانی در سراوان را هم می شود در قالب این چهارچوب تجزیه و ارزیابی کرد. طالبان به دلیل ساختار ماهیتیاش همیشه در نقاط پراکندهای از جانب مذکور در کشور مشغول خرابکاری بوده است که با تقویت طالبان از جانب پاکستان، عربستان و امارات این گروه منسجمتر و کارآمدتر در ضربه زدن به اهداف امنیتی ایران در 3 استان شرقی کشور خواهد بود.
نتیجه گیری
ایران همواره در تمامی روابط دوجانبه خود با همسایگانش خصوصا با افغانستان بر مدل امنیتی درون زا تاکید نموده است. این مدل امنیت را برساخته و ماحصل توان امنیت ملی بومی دولت- ملتهای مختلف قلمداد می کند. به عبارت دیگر امنیت عمومی یک جامعه با توجه به اقتضائات ارزشی و هنجاری هر جامعهای باید ترتیب داده شود تا هدف نهایی که ثبات و آرامش فضای اجتماعی است، حاصل شود.
امضای معاهده امنیتی کابل- واشنگتن بدون توجه به نگرانیهای تهران دامنه روابط رو به گسترش دو کشور همسایه را مورد چالش قطعی قرار میدهد. دولت جدید که روی کار آمدنش به 100 روز هم نرسیده، این نگرانی را درک کرده و فورا سعی در تفهیم و انتقال این نگرانی به افغانستان دارد. انتصاب محمدرضا بهرامی، سفیر جدید ایران در افغانستان، به عنوان فردی کارکشته دارای سابقه چندین ساله سفارت ایران در افغانستان سیگنال مثبتی بود که دولت جدید قصد گسترش همکاریها را در زمینه امنیتی، سیاسی و اقتصادی دارد. بدون شک مقامات فعلی کابل که 5 ماه بیشتر در قدرت نیستند، این سیگنال را دریافت نمودهاند. در مقابل هفتههای آتی باید جواب کابل به حسن نیت تهران را نظارهگر باشیم و حرکت بعدی شطرنج تیم خارجی کرزای را بسنجیم.
محمدرضا بهرامی، سفیر جدید ایران در افغانستان که تنها ده روز از استقرارش در کابل میگذرد
تهران به دنبال این بوده است که تشریک مساعی به صورت جمعی از کشورهای موثر در امور افغانستان- حتی کشورهای فرامنطقه ای نظیر روسیه و آمریکا- محقق بشود تا منافع ملی افغانستان و همچنین ایران تامین شود. دولت جدید در تهران با آغوشی باز به سمت افغانستان رفته است و تلاش بر باز تعریف توسعه اقتصادی و کاهش تنشها میان دو کشور را دارد (8). افغانستان با قرار گرفتن در وضعیت اقتصادی ضعیف و ناامنی دائمی، لاجرم از این خواهد بود که آغوش باز تهران را در نظر نگیرد؛ بنابراین در مراحل و شرایط امضای معاهده امنیتی خویش با آمریکا نیازمند دقت نظرهایی با تاکید بر نفوذ ایران در افغانستان خواهد بود.
منابع:
1. http://fa.uscloseup.com/content/42221
2. http://fa.uscloseup.com/content/49681
3. http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1922728/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C+%D8%AF%D9%82%DB%8C%D9%82%D9%87+90+%DA%A9%D8%B1%D8%B2%DB%8C+%D8%A8%D8%A7+%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C+%D9%87%D8%A7.htmlhttp://fa.uscloseup.com/content/49681
5. مقاله «معاهده سرنوشت ساز» پیرمحمد ملازهی، شماره 76 همشهری دیپلماتیک
*دیدبان