به گزارش وبلاگستان مشرق، میلاد ولیان در وبلاگ من انقلابی ام نوشت: «ما تعبير "نرمش قهرمانانه" را به كار برديم؛ يكعدّهاى آن را به معنى دستبرداشتن از آرمانها و هدفهاى نظاماسلامى معنا كردند؛ بعضى از دشمنان هم همين را مستمسكى قرار دادند براى اينكه نظام اسلامى را به عقبنشينى از اصول خودش متّهم كنند؛ اينها خلاف بود، اينها بدفهمى است. نرمشقهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دستيافتن به مقصود است؛ به معناى اين است كه سالك راهخدا - در هر نوعسلوكى - به سمت آرمانهاى گوناگونو متنوّع اسلامى كه حركت ميكند، به هر شكلى و به هر نحوى هست، بايد از شيوههاىمتنوّع استفادهكند براى رسيدن به مقصود. هرگونه حركتى - چه حركت بهجلو، چه حركتبهعقب - مثل ميدانرزمنظامى، بايد بهدنبال رسيدن به اهدافِ ازپيشتعيينشده باشد.» [بیانات امامخامنهای- 29/8/1392]
پس از انعقاد توافقنامه ژنو، یک بدفهمی راجع به شرایط امروزمان پیشآمد[که امیدواریم إنشاءالله فقط در حدّ بدفهمی بوده باشد و توطئهی از پیش تعیینشدهای نبودهباشد]. عدهای از "مدافعان توافق نابرابر ژنو" اصرار دارند وانمود کنند که نرمش قهرمانانه یعنی کوتاه آمدن در مقابل دشمن و عقبنشینی از اصولانقلاباسلامی! و در توجیه این مطلب هم اذعان دارند که "ما امروز در شرایط صلححسنی هستیم!".
آیا ما واقعاً در چنین شرایطی هستیم!؟ در اینجا ابتدائاً قصد اثبات یا ردّ این ادعا را نداریم. اما اگر طبق اظهارات این افراد، فرض کنیم در شرایط صلححسنی هستیم، چند سؤال اساسی مطرح میشود که باید "مدافعان توافق نابرابر ژنو" به آن پاسخ دهند.
*مگر صلح امامحسن(علیهالسلام)، تحمیلی نبود!؟ آیا امامحسن با رضایتقلبی، تن به این کار دادند!؟
مگر اطرافیان امامحسن، به ایشان خیانت نکردند!؟ آیا اطرافیان امام امروز، خائن هستند!؟
امامخمینی(ره) در 2/6/1365 اشخاصی را که به دنبال تحمیلصلح با غربیها[در ماجرای پذیرش قطعنامه 598] بودند، حیلهگر و خائن نامیدهبودند و با اشاره به ماجرای حکمیتوصلحتحمیلی فرمودند: «هستند اشخاصی که میگویند بیایید صلح بکنیم، بیایید یک سازشی بکنیم. ما از تاریخ باید این امور را یاد بگیریم؛ به حضرتامیر(علیهالسلام)تحمیلکردند، آنهایی که اَضرّ [پرضررترینِ] مردم هستند بر مسلمین، آنها تحمیلکردند به حضرتامیر حکمیت را... این ابتلا را حضرت امیر داشت، الآن نظیر او را ما داریم. ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم.اینهایی که میخواهند صلح ایجاد کنند کیها هستند. قصهی امام حسن(علیهالسلام)و قضیهی صلح، آن هم صلحتحمیلی بود. برای اینکه امامحسن، دوستان خودش، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمعشده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد. صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که به ما میخواهند بگویند، این است... آن صلح تحمیلی که در عصر امامحسن واقعشد و آن حکمیتتحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقعشد، هر دویشبه دست اشخاص حیلهگردرست شد. این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.» [صحیفهی امام، ج 20، ص 118 و 119]
صلح امامحسن برخلاف نظر ایشان بود. به خاطر عواملی از جمله خیانت و بیوفایی اصحاب وخواص، کمبود نیرو و ضعف جبههیحق، و نیز ضعفتحلیلوبصیرت مردم بود که امام شکستخوردند[البته شکست ظاهریومادی؛ اما مکتب پیروز شد]. اعتدالیون بایستی پاسخ دهند که آیا امروز این دلایلصلح وجود دارد!؟ آیا مردم ایران با اینهمه حماسهها که در این 35 سال رقمزدند، قدرت تحلیل و بصیرت ندارند!؟ آیا ملّت 9 دی، ولایتمدار نیستند!؟ آیا امروز جبههیحق و گفتمان مقاومت، ضعیف است!؟ امروز که بیداریاسلامی اتفاقافتاده، امروز که امواج اسلامگرایی غرب را درنوردیده، امروز که اسرائیل با ارتش مجهزش پس از جنگهای ناکام 33 روزه و 22 روزه حتی نتوانست 8 روز در مقابل مردم بیدفاع و غیرمجهز غزه مقاومت کند، امروز که تکفیریها و آلسعود با آنهمه حمایت مالی، تسلیحاتی، سیاسی آمریکا و غرب در سوریه شکست خوردهاند، امروز که دولت جنگطلب آمریکا بهخاطر ترس از واکنش ایران، جرأت حمله به سوریه را پیدا نکرده است، آیا
امروز جبههیحق، در موضعضعف است که مجبور باشد صلحکند!؟ مدافعان "توافق نابرابر ژنو" و حامیانجریاناعتدال! که اصرار دارند شرایط امروز را شبیه به شرایط دوران امامحسن قلمداد کنند، پاسخدهند که آیا معتقدند که در این چندماههی پس از انتخابات، اشخاص خائن و حیلهگر، اطراف امام را گرفتهاند تا نظر خود را بر او تحمیل کنند!؟اگر حرف از صلح حسنی میزنند، پس لازمهاش همین عوامل است. [شاخهای را میبُرند که خود روی آن نشستهاند!؟ یعنی آیا اینان، خودشان را خائن میدانند!]
با شناختی که مردم ایران و بلکه جهانیان از شخصیت عزّتمند امامخامنهای دارند، بر همگان آشکار است که رهبر انقلاب به هیچ وجه اهلصلح با دشمن نیستند؛ اهلترسوعقبنشینی[در شرایط فشار و تحریم و تهدید] نبوده و نیستند؛ هیچ اعتقادی بهمسامحه با دشمن و جبههیباطلندارند. پس یقیناً میدانیم کهایشان نسبت به سازشوصلح هیچرضایتی نداشته وندارند. ایشان قبلاً هم در دوران اصلاحات فرمودهبودند که اگر امروز امر دایر بشود بین صلححسنی و قیامحسینی، ما نبرد عاشورایی را انتخاب میکنیم؛اگر عرصه را بر ما تنگ کنند، واقعهی عاشورا را تکرار میکنیم. امروز که ایران[به برکت مقاومتهای این دهسال اخیر] به مراتب قویتر و غنیتر نسبت به دورههای گذشته و در اوج قدرت و تأثیرگذاری جهانی است، چه نیازی به صلح و سازش[آنهم با دشمنانی کینهای، وحشی و غیرمنطقی] دارد!؟
*مگر معاویه پس از توافق با امامحسن، عهدشکنی نکرد!؟ آیا نباید از تاریخ عبرت بگیریم!؟
پس از صلح امامحسن با معاویه، طبق انتظار امامحسن، معاویه به هیچیک از بندهای توافق خود با امام عملنکرد[از جمله اینکه یزید را برای خلافت پس از خود برگزید، لعن امیرالمؤمنین بر منابر را همچنان ادامه داد و...].
کسانیکه معتقد به صلحوسازش با دشمن هستند، پاسخ دهند که مگر دشمن امامحسن عهدشکنی نکرد!؟ پس چرا اصرار دارید که دوباره همان مسیر را بروید، با اینکه میدانید غربیها عهدشکن هستند و علیرغم تأکیدهای مکرر رهبر انقلاب مبنی بر بیاعتمادی به آمریکا و غرب، چطور و با چهرویی دم از مذاکرهوسازش با غرب میزنید!؟ هنوز یکماه هم از توافق نابرابر ژنو نگذشته بود که عهدشکنی آمریکاییها را مشاهده کردیم؛ هیچاتفاق مثبتی نیفتاد، هیچتحریم خاصی لغو نشد، بلکه حتی در کنگره، تحریمهایجدید علیهاشخاصوشرکتهایایرانی تصویبشد،ادبیات طلبکارانهوخصمانهیآمریکاییها همچنان ادامه پیداکرد، پس از اینتوافق با قاطعیتوجسارت بیشتر از قبل گفتند که "همهی گزینهها روی میز است، حتی گزینهی نظامی"[از روز سفر رئیسجمهور به نیویورک تاکنون، دائماً تهدید نظامی میکنند]، رژیمصهیونیستی جَریتر شد، اینهمه توهین و جسارت به ملّت ایران و مسئولانمان کردند[که متأسفانه از اینطرف بهجای واکنشعزّتمندانه، فقط با لبخندهای ظریفانهوذلیلانه پاسخدادهشد!]. با اینکه در گذشته هم[بخصوص در سال 82] عهدشکنی آمریکاییها را تجربه کرده بودیم، چرا دوباره باید هزینهی تجربه بدهیم!؟
حرف آخر:نرمش قهرمانانه لزوماً به صلح منتهی نمیشود. نرمش قهرمانانه یک تاکتیک است؛ یعنی مبارزه همچنان ادامه دارد، صرفاً شیوهی آن تغییر میکند. نرمش قهرمانانه یک مفهوم است، مصداق نیست که برخی تصور کنند نرمش قهرمانانه فقط یک مصداق دارد و آن هم صلح است. در دوران امامحسنمجتبیعلیهالسلام، نرمش قهرمانانه با صلح اتفاق افتاد، چون حضرت غریبانه تنها ماندند. لذا بهترین راهبرد را برای ادامهی مبارزه با دشمن انتخاب کردند که نهایتاً منجر به حفظ اسلام و آشکارشدن چهرهی حقیقی دشمن شد. اما امروز نرمش قهرمانانه با صلح محقق نمیشود، چون در شرایطی نیستیم که بخواهیم تن به صلح بدهیم.امام امروز تنهاوغریب نیست که مجبورباشد صلحکند، یکملّت با او هستند، با یک اشارهی او همهیتوطئهها را خنثیمیکنند، کمااینکه در 9 دی کردند. میلیونها مسلمان در سرتاسر عالم، به تأسی از اوست که مقاومتومبارزه میکنند.
همانطور که رهبر انقلاب فرمودند این مذاکرات و توافقات پشتوانهی تجربی ملّت را افزایش میدهد. یعنی نهایتاً به این نتیجه خواهیم رسید که باید روی پای خودمان بایستیم و برای حل مشکلاتاقتصادی، تکیه به غرب نکنیم.
حال، قضاوت کنید آیا با توجه به آنچه در توافق ژنو دادهایم و گرفتهایم[که در شماره 167 اشاره کردیم]، آیا این نرمش، قهرمانانه بود!؟