به گزارش وبلاگستان مشرق، مهدی قزلی در وبلاگ مجال نوشت: بعد از انفجار خودرو بمبگذاری شده در ضاحیه، تماس گرفتم با یکی دو رفیق لبنانی که در بعد از کارگاه داستان نویسی در بیروت پیدا کردهام تا از سلامتشان مطمئن شوم و شدم. یکی دیگرشان را هم تهران دیدم و از اوضاع آنجا پرسیدم و فهمیدم همه منتظر تصمیمات و اعلام موضع سید حسن نصرالله هستند.
تجربه به مردم لبنان ثابت کرده است، حزبالله و رهبرش چند سالی از همه لبنانیها جلوتر هستند و اکثر تحلیلهایشان از آینده درست و دقیق از آب درمیآید. بر همین اساس است که روز به روز به محبوبیت سیدحسن نصرالله اضافه میشود و مردم و مخصوصا شیعیان دیگر از او و تشکیلات حزبالله مطالبهای ندارند چون آنها را بیدار و آماده دیدهاند و میبینند.
این انفجار اخیر سومین انفجار تروریستی مرتبط با حزبالله و ایران در بیروت است. یکی از این حملهها به سفارت ایران بود و دو حمله دیگر در مناطق شیعهنشین ضاحیه.
واقعیت این است که این اتفاق جدید و عجیب نیست. مثل روز روشن بود که اتفاقات سوریه از خارج هدایت و مدیریت میشود و هر کس در برابر محور مقاومت علیه اسراییل در منطقه بسیج شده، لاجرم با ایران و حزبالله هم دشمن است. آنچه اهمیت دارد این است که حزبالله در یک پیش دستی استراتژیک مرزهای لبنان در برابر تکفیریها را تقویت کرد و بعد زمین بازی را در دل دشمن انتخاب کرد؛ یعنی در قصیر و حمص و حلب. حالا آنها با نیرویی به استعداد حدود 1000 نفر، تعداد بسیار زیادی از تکفیریها را از بین بردهاند و مهمتر از این کمیت اینکه اجازه ندادهاند تکفیریها در اوضاع آشفته سوریه سازمان کیفی پیدا کنند به طوری که آنها مجبور شدهاند بخشی از نیروهایشان را از سوریه خارج کنند و در عراق و اردن و ترکیه و ... سازماندهی کنند. و این نکته حائز اهمیت است که با هوشیاری حزبالله کشور کوچک و 4 میلیونی لبنان از حضور و وجود علنی و جدی تکفیریها در امان مانده. در واقع پیش از آنکه این جمعیت زیاد شبه نظامیان تکفیری بعد از سوریه سراغ لبنان بیایند، با ابتکار عمل حزبالله در محل تجمعشان (مخصوصا در القصیر) سازمان و نیروهایشان از بین رفت وگرنه امروز به جای 3 انفجار در ضاحیه شاید باید شاهد جنگ تمام عیار در بیروت میبودیم.
در این میان و با بالا گرفتن درگیریها در سوریه و تصمیم حزبالله برای حضور در این معرکه، اسراییل بیش از 100 تانک مرکاوا در مرزهایش با لبنان مستقر و مانور بزرگ نظامی برگزار کرد تا تمرکز حزبالله را به هم بزند و آنها را مشغول نگه دارد. با این حال برای اولین بار حزبالله در یک لشگرکشی علنی نیروهایش را با اتوبوس و کامیون و ون به سمت سوریه فرستاد تا معلوم شود هم پتانسیل نظامی این تشکیلات بسیار بالاست که در زمان تهدید اسراییل میتواند بخش مهمی از نیروهایش را در جغرافیایی دیگر به کار گیرد و هم تحلیل درستی از اتفاقات دارد که معلوم میکند اسراییل در اتفاقات سوریه بیش از آنکه نقش مستقیم داشته باشد، نقش آتش بیار معرکه را بازی میکند.
برگردیم به انفجارهای ضاحیه، تکفیریها از ضربه ای که از ایران و حزبالله در سوریه خوردهاند بسیار ناراحتاند و به خوبی متوجه شدهاند در زمین خودشان محکوم به شکستند. حالا دارند تلاش میکنند ضمن انتقام از حزبالله و ایران زمین بازی را گسترش دهند و اگر بتوانند عوض کنند. شاید حمله به کارگران ایرانی یک شرکت مهندسی در عراق هم در همین نقشه قابل تحلیل باشد.
این اقدامات بیش از آنکه دلالت به توانایی آنها در ضربه زدن به حزبالله داشته باشد، نشان دهنده توفیق ایران و حزبالله در جبهه های اصلی دارد و البته باید امیدوار بود که این توفیقات نهایی و تثبیت شود.
تجربه به مردم لبنان ثابت کرده است، حزبالله و رهبرش چند سالی از همه لبنانیها جلوتر هستند و اکثر تحلیلهایشان از آینده درست و دقیق از آب درمیآید. بر همین اساس است که روز به روز به محبوبیت سیدحسن نصرالله اضافه میشود و مردم و مخصوصا شیعیان دیگر از او و تشکیلات حزبالله مطالبهای ندارند چون آنها را بیدار و آماده دیدهاند و میبینند.
این انفجار اخیر سومین انفجار تروریستی مرتبط با حزبالله و ایران در بیروت است. یکی از این حملهها به سفارت ایران بود و دو حمله دیگر در مناطق شیعهنشین ضاحیه.
واقعیت این است که این اتفاق جدید و عجیب نیست. مثل روز روشن بود که اتفاقات سوریه از خارج هدایت و مدیریت میشود و هر کس در برابر محور مقاومت علیه اسراییل در منطقه بسیج شده، لاجرم با ایران و حزبالله هم دشمن است. آنچه اهمیت دارد این است که حزبالله در یک پیش دستی استراتژیک مرزهای لبنان در برابر تکفیریها را تقویت کرد و بعد زمین بازی را در دل دشمن انتخاب کرد؛ یعنی در قصیر و حمص و حلب. حالا آنها با نیرویی به استعداد حدود 1000 نفر، تعداد بسیار زیادی از تکفیریها را از بین بردهاند و مهمتر از این کمیت اینکه اجازه ندادهاند تکفیریها در اوضاع آشفته سوریه سازمان کیفی پیدا کنند به طوری که آنها مجبور شدهاند بخشی از نیروهایشان را از سوریه خارج کنند و در عراق و اردن و ترکیه و ... سازماندهی کنند. و این نکته حائز اهمیت است که با هوشیاری حزبالله کشور کوچک و 4 میلیونی لبنان از حضور و وجود علنی و جدی تکفیریها در امان مانده. در واقع پیش از آنکه این جمعیت زیاد شبه نظامیان تکفیری بعد از سوریه سراغ لبنان بیایند، با ابتکار عمل حزبالله در محل تجمعشان (مخصوصا در القصیر) سازمان و نیروهایشان از بین رفت وگرنه امروز به جای 3 انفجار در ضاحیه شاید باید شاهد جنگ تمام عیار در بیروت میبودیم.
در این میان و با بالا گرفتن درگیریها در سوریه و تصمیم حزبالله برای حضور در این معرکه، اسراییل بیش از 100 تانک مرکاوا در مرزهایش با لبنان مستقر و مانور بزرگ نظامی برگزار کرد تا تمرکز حزبالله را به هم بزند و آنها را مشغول نگه دارد. با این حال برای اولین بار حزبالله در یک لشگرکشی علنی نیروهایش را با اتوبوس و کامیون و ون به سمت سوریه فرستاد تا معلوم شود هم پتانسیل نظامی این تشکیلات بسیار بالاست که در زمان تهدید اسراییل میتواند بخش مهمی از نیروهایش را در جغرافیایی دیگر به کار گیرد و هم تحلیل درستی از اتفاقات دارد که معلوم میکند اسراییل در اتفاقات سوریه بیش از آنکه نقش مستقیم داشته باشد، نقش آتش بیار معرکه را بازی میکند.
برگردیم به انفجارهای ضاحیه، تکفیریها از ضربه ای که از ایران و حزبالله در سوریه خوردهاند بسیار ناراحتاند و به خوبی متوجه شدهاند در زمین خودشان محکوم به شکستند. حالا دارند تلاش میکنند ضمن انتقام از حزبالله و ایران زمین بازی را گسترش دهند و اگر بتوانند عوض کنند. شاید حمله به کارگران ایرانی یک شرکت مهندسی در عراق هم در همین نقشه قابل تحلیل باشد.
این اقدامات بیش از آنکه دلالت به توانایی آنها در ضربه زدن به حزبالله داشته باشد، نشان دهنده توفیق ایران و حزبالله در جبهه های اصلی دارد و البته باید امیدوار بود که این توفیقات نهایی و تثبیت شود.