گروه سیاسی مشرق - "استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي" از شعارهاي اصلي انقلاب اسلامي ايران بود
كه نشانههاي آن نه تنها در مقدمه قانون اساسي بلكه در اصول مختلف آن ديده
ميشود. به اعتقاد كارشناسان، اين شعار عصاره آرمان مبارزان انقلاب اسلامي
است و ماهيت انقلاب را تشكيل ميدهد و ساختار سياسي جمهوري اسلامي به
مقدار زيادي متأثر از شعار "استقلال" است.
"استقلال" نخستيين واژه شعار اصلي انقلاب اسلامي بوده است. دخالتهاي مكرر دولتهاي استعماري شوروي و انگليس در امور داخلي ايران در دوره قاجار و پهلوي اول و سپس دخالت
آشكار آمريكا و رژيم صهيونيستي در امور داخلي ايران در دوره پهلوي دوم بخصوص با تصويب قانون كاپيتولاسيون، سبب شد قطع دست اجانب از امور كشور و رسيدن به استقلال واقعي (استقلال سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ...) به آرمان مبارزان
نهضت مشروطيت و جنبش دانشجويي و انقلاب اسلامي تبديل شود.
خبرنگار "مشرق" براي
درک بهتر نعمت استقلال که دستاورد بزرگ انقلاب اسلامي است با حجتالاسلام و المسلمين "مهدی طائب" مدرس حوزه و دانشگاه و پژوهشگر تاريخ اسلام و انقلاب، به گفتوگو نشستيم:مشرق: از کجا میتوان پی برد کشوری و مملکتی استقلال دارد یا وابسته به بیگانگان است؟
استقلال یک کشور در دو بُعد قابل بررسی است. یک مسؤولان آن کشور. که آیا مسؤولان کشور را خود مردم انتخاب میکنند یا اینکه مسؤولان آن کشور را کشورهای بیگانه تعیین میکنند. آن هنگامی که مسؤولان کشور را خود مردم انتخاب کنند و کشورهای دیگری دخالت نداشته باشند در این صورت آن کشور از یکی از شاخص های استقلال بهرهمند است. یعنی استقلال سیاسی و مدیران مملکتی.
قبل از انقلاب برای همگان مشخص شد که مسؤولان کشور ما را در دوران وسیعی از قاجاریه و در تمام دوران پهلوی، بیگانگان انتخاب می کردند اعم از آمریکا و انگلیس و شوروی. اینها در عزل و نصب مسؤولان کشور ما دخالت مستقیم داشتند. استقلالی نداشتیم.
مشرق: نقش مردم در تأمين استقلال کشور چيست؟
مردم در رژيم پهلوي در انتخاب مسؤولان هیچ گونه نقشی نداشتند. اما بعد از انقلاب دخالت مستقیم بیگانه به طور مطلق قطع شد و غیر مستقیم از نظر اثرگذاریها تلاش میکردند که افکار مردم ما را تحت تاثیر قرار بدهند ولی مسؤولان را شخصا خود مردم انتخاب می کردند. از انتخاب رهبری تا ردههای پايینتر همه توسط خود مردم انتخاب میشوند.
نوع دوم استقلال، قطع وابستگیهای اقتصادی نظامی اجتماعی از بیگانگان است. ما قبل از انقلاب تقریبا میتوانیم بگويیم از نظر اقتصادی بیش از نود درصد وابسته به خارج بودیم و از خارج واردات میکردیم. از نظر نظامی میتوانیم بگويیم صد در صد وابسته بودیم و هیچی را خودمان تولید نمیکردیم. حتی طرحهای نظامی را هم آنها می آوردند. بر اساس اهداف و اقلیم خودمان پیش نمیرفتیم.
مشرق: يعني نيروهاي مسلح پيش از انقلاب، توجهي به نيازهاي داخلي نداشتند؟
ارتش قبل از انقلاب که شاه تشکیل داده بود بر اساس نیازهای آمریکا شکل گرفته بود نه بر اساس نيازهاي خودمان و از نظر فرهنگی دانشگاههای ما مراکز فرهنگی ما همه توسط غربیها خوراک داده میشد اما بعد از انقلاب سرمایهگذاریهای فراوانی در زمینه استقلال فرهنگی، اقتصادی و نظامی انجام گرفت. ما در هر کدام پیشرفتهای زیادی داشتیم و قدمهای بزرگی برداشتهایم. اگر مثلا در امور اقتصادی وابستگیهای ما 90درصد بود الان میتوان ادعا کرد که الان وابستگیها به زير 30درصد رسیده است.
مشرق: برای از بینبردن این وابستگی به صورت کامل باید چه راهبردی را در پیش گرفت؟
اگر به اقتصاد مقاومتی تمسک بجويیم میتوانیم این کار را جهشی انجام دهیم و مشکلات و نیازها را در داخل برطرف کنیم و وابستگی را قطع کنیم.
مشرق: به نظر شما در عرصه استقلال فرهنگی چه پیشرفتهایی داشتیم؟
امروز در عرصه فرهنگی تحول علوم انسانی برای همگان دغدغه و فکر شده است. اینها همه نوید یک استقلال همهجانبه فرهنگی و اجتماعی را به ما میدهد. و اصولا بعد از انقلاب از نظر درصدی در این امور میتوان گفت حدودا قابل قیاس با قبل از انقلاب نیستیم. البته به هر میزانی که پیش می رویم زمینه ها برای رسیدن به قله های استقلال های صد در صدی بیشتر می شود.
مشرق: آيا در صدر اسلام، نمونهای از این قبيل توجهات به موضوع استقلال در زمینههای مختلف داشتهايم؟
به هر تقدیر پیامبر اکرم(ص) وقتی آمدند مدینه را تحویل گرفتند، شهر مدینه هیچ گونه استقلالی نداشت در حقیقت اولاً که هیچگاه نمیتوانست یک قبیله حاکم باشد. یا اوس یا خزرج باید حاکم می شدند آن هم به زور و غلبه شمشیر. در حقیقت شمشیر بود که در آنجا حاکم بود. مسئله دوم این است که همان دو قبیله اوس و خزرج هم حتما باید به یهودیان اطراف مدینه وابسته می شدند تا ماندگاری داشته باشند. از نظر اقتصادی هم که گزارشی که از وضعیت دنیای آن روز می دهند وضعیت اسف باری مردم مدینه داشتند.
پيامبر اسلام(ص) چگونه توانستند استقلال حکومت اسلامي در مدينه را به سامان برسانند؟
زمانی که پیامبر اکرم آمدند و البته زمان زیادی هم نبود اما توانستند از نظر استقلال سیاسی و حاکمیتی یک مدینهای درست کنند که عاشق پیامبر اکرم(ص) بودند. بحث از مثلا رأیگیری و این مباحث بسیار فراتر بود. بحث این بود که پیامبر را به عنوان پدری مهربان میدانستند. وقتی که اوضاع مدینه را بررسی می کنیم می بینیم پیامبر اکرم(ص) توانسته بودند در این حیطهای که در طی ده سال اقدامات عملی و احکامی را پیاده کنند باعث شد که استقلالش باعث شود که دیگران به مدینه وابسته شوند.
از فرصتي که در اختيار مشرق قرار داديد سپاسگزاريم.