گروه ورزشی مشرق، چندی است کشتی پرسپولیس اگر نگوییم به گل نشسته، با مخاطرات عجیبی مواجه شده است. تیمی که در کورس قهرمانی لیگ برتر بود، به یک باره با تغییرات مدیریتی مواجه شد و در پی آن، شاهد اعتصابات و اعتراضاتی بودیم که موجب انتقاد گسترده بسیاری شد. در استقلال نیز اگرچه اوضاع آرام تر است؛ اما قصه چندان تفاوتی ندارد. دو تیم با بحران های مالی عجیبی مواجه شده اند.
در ادامه، وزارت ورزش نیز وارد شد که تا کنون توانسته اقدام قابل توجهی داشته باشد و چه بسا شرایط را بحرانی تر کرده است. البته عنوان شد سهام این دو باشگاه به زودی واگذار خواهد شد تا در اختیار مردم قرار گیرد یا از سوی شخصیت های حقیقی (اصلی ترین گمانه در مورد پرسپولیس حسین هدایتی است) برای مدتی مانند 4 سال تملک شود. اما ماجرا به همین نقطه ختم نشد چرا که برخی عنوان داشتند باید پرسپولیس و استقلال به پیشکسوتان واگذار شوند؛ نظریه ای که با ابهامات و انتقادات فراوانی همراه بوده است.
پیشکسوتانی اندر خم یک کوچه!
این روزها شنیده می شود برخی عنوان می دارند باید پرسپولیس و استقلال را به پیشکسوتان سپرد تا آن را اداره کنند. در این بین، علی پروین بیشترین محوریت را دارد که اکنون عنوان سرپرستی تیم سرخ پوش تهرانی را نیز برعهده دارد. وی در روزهای اخیر مدام از واگذاری این مجموعه به پیشکسوتان می گوید که بیشتر متوجه خودش و نزدیکانش می شود. این ماجرا در استقلال کمرنگ تر است؛ اما در مجموعه، موضوع واحدی را دربرمی گیرد. اما امکان چنین اتفاقی در کشور وجود دارد تا شماری از قدیمی ها و نسل سابق که عموما اکنون در میدان نیستند، بتوانند این تیم ها را با خیلی از تماشاگران اداره کرده و به سر منزل مقصود برسانند؟
مروری بر وضعیت پیشکسوتان باشگاهی مانند پرسپولیس نشان می دهد امکان وقوع چنین اتفاق وجود ندارد یا حداقل در کوتاه مدت، شعاری و فاقد مابه ازای بیرونی است. بخشی از پیشکسوتان یا دچار کهولت سن هستند یا ساکن ایران نیستند. آنها گاها برای تفریح به ایران می آیند و چنین تصوری برایشان غیر ممکن است. از سویی، عموما بدون تجربه مدیریتی جدی در حوزه ورزش و حتی سایر بخش ها هستند. همین نیز موجب می شود تا فاقد دریافتی صحیح از واقعیت ها بوده و نتوانند در عمل به فعالیت بپردازند. این را نیز در نظر داشته باشید که عملکرد شماری از پیشکسوتان در باشگاهی مانند شاهین فاقد نتیجه مطلوب و در واقع، شکست خورده بوده است. امروز سخن گفتن از این واگذاری نوعی ساختن خانه روی آب است.
در کنار این موارد، باید اشاره ای به اختلاف های درونی گسترده و ریشه دار قرمزها و آبی ها داشت که مانع اجتماع آنها در یک جمع ساده و ابتدایی می شود. این اختلافات به خصوص در مجموعه ای مانند پرسپولیس بیشتر است چرا که در استقلال، امیر قلعه نویی توانسته مخالفان را در موضع اقلیت قرار دهد؛ اما در دیگر تیم تهرانی چنین وضعیتی وجود ندارد. علی دایی فاقد محبوبیت ویژه است. پروین نیز فقط نامی از گذشته دارد و این روزها کمتر بدان اقبال می شود. سایرین نیز همگی مدعی و معتقد به برتری خود هستند.
حال باید پرسید چگونه ممکن است عنان اختیار باشگاه هایی با ده ها میلیون هوادار را به چنین گروه چند پاره، غیر همگن و بی تجربه سپرد؟ البته باید از کنار برخی موارد دیگر نیز گذشت که طرح آن چندان نتیجه ای ندارد. در حقیقت، واگذاری سرخابی ها به پیشکسوتان یک شعار فرصت طلبانه و غیر واقعی است که این دو تیم را از چاله به چاهی عمیق و شاید غیرقابل بازگشت راهنمایی می کند.
راه برون رفت از بن بست چیست؟
در چنین شرایطی که به نظر می رسد واگذاری تیمی های مانند استقلال و پرسپولیس به پیشکسوتان فاقد توجیه عقلی و حرفی احساسی است، چه باید کرد؟ این پرسش در حالی اهمیتی ویژه به خود می گیرد که می بینیم وزارت ورزش فاقد یک برنامه قابل توجه برای حل این مشکل است. این انفعال حکایت از بی برنامگی دارد که می تواند در آینده ای نه چندان دور موجب فروپاشی درونی این دو باشگاه شود که این روزها با بدهی های میلیاردی دست و پنجه نرم می کنند.
اما مدل های موفق جهانی نشان می دهد تنها راه، بهره مندی از افراد متمول و واگذاری به بخش خصوصی است. نمونه های موفق جهانی نشان می دهد واگذاری تیم ها به سرمایه گذاران موجب می شود تا چند اتفاق روی دهد. در درجه اول، بیت المال که بایستی صرف محرومان و مستضعفین شود، بیهوده در این تیم ها به دور ریخته نمی شود تا در مواردی شاهد هزینه برای برخی رفتارهای ناهنجار از سوی بازیکنان باشیم. این اتفاق موجب می شود تا پول مردم در حوزه های عمومی هزینه شود که منجر به سلامت آحاد مردم شود.
از سوی دیگر، وقتی سرمایه گذاران وارد این تیم ها می شوند، هزینه ها هدفمند شده و از پرت مالی نیز جلوگیری می شود چرا که دیگر پول از جیب اشخاص صورت می گیرد. در چنین فضایی است که برنامه ریزی ها به سمت بهره مندی حداکثری از منابع (مالی، انسانی و ...) می رود. در نتیجه، می توان شاهد بود چگونه یک مجموعه ضررده با کامیابی و سوددهی مواجه می شود. موارد متعددی در این باره را می توان در جهان شاهد بود.
تمام این موارد و نکاتی دیگر که ذکر آن در حوصله این مطلب نیست، دلالت بر آن دارد که باید از طرح مباحثی عبث مانند واگذاری به پیشکسوتان به سمت نمونه هایی مانند تجاری سازی تیم ها با حضور سرمایه گذاران و ... رفت. کاش وزارت ورزش برای اولین بار قدم در راهی بگذارد که موجب اتفاقی مبارک و جدید در فوتبال شود تا سرخابی ها برای همیشه به استقلال برسند.