به گزارش مشرق، اگر در یک کشوری، مادری داریم که در آنجا زندگی میکند و نیز یکدوست و یک آشنا؛ بیانصافی است اگر مادر را فراموش کنیم، ولی حتما به دیدن آن آشنا و دوست خود برویم.
یک فهرست از جاها و مکانها و اشیای دیدنی وجود دارد که ما پیش از سفر به ترکیه و دوبی و کویت و شرق دور و چین و اروپا و یا هر جای جهان، اول باید آنها را ببینیم؛ زیرا ایرانی هستیم و این جاهای بسیار دیدنی در همین کشور خودمان است و نمایی از آنچه که بودیم و یا خواهیم شد.
گوشهگوشه ایران دیدنی است؛ از بازار تبریز گرفته تا روستای کندوان، عشایر شاهسون، یا بیابان خور و بیابانک، کاخهای آپادانا و ماندانا، زیگورات چغازنبیل، مرنجاب، کاشان، ابیانه، دره لار، جنگل ابر، شهرسوخته زابل، دشتستان و تنگستان، کوچ ایل بختیاری، گنبد سلطانیه، آبشار مارگون، تختجمشید، پاسارگاد، آرامگاههای حافظ و سعدی، قلعهالموت، اورامانات، شهر خیالی لوت، پارک ملی گلستان، دیلمان، ترکمن صحرا، و در شمال نیز قلعه رودخان، ماسوله، جنگلهای دوهزار و سههزار تنکابن، غار علیصدر همدان؛ و یا در همین تهران؛ کاخهای نیاوران و سعدآباد و موزههای میدان آزادی و هنرهای معاصر و فرش و ایران باستان! بنابراین نخست به دیدار مام وطن و مردمانمان برویم و سپس رهسپار دیدار جهان و جهانیان بشویم.
سفیران مردم
اما هدف نباید تنها نماندن و رفتن باشد. گردشگر یا جهانگرد، چه در خاک خود و یا گرد جهان میگردد، فرهنگ بد یا خوب خود را با خویش میبرد و آنها را در آنجاها با رفتارش میپراکند.
گردشگران در سفرهای خود نمایندگان ملت خود هستند و هر رفتاری از آنان سر بزند، نه در گذرنامههایشان، که به پای ملیت آنان نوشته میشود. برای نمونه هتلداران و گردانندگان تورها، بیشتر ایرانیان را با چمدانهای بزرگشان میشناسند و بر این باورند که ایرانی، سنگین سفر میکند و یا نزد هتلداران جهان، ایتالیاییها بسیار خوشپوشند!
در باره فرانسویان میگویند که مانند گردشگران چینی بیگدار خرج میکنند و به همان اندازه که آموختن زبان فرانسوی برای ما سخت است، برای فرانسویان نیز سخنگفتن به زبان انگلیسی دشوار است.
اما ژاپنیها چگونهاند؟ آنان با روی باز به مدرنیت آغوش گشودند اما به فرهنگ مدرن، اجازه ورود محدود به زندگی شخصی خویش دادهاند؛ برای همین در جهان، ژاپنیها به سبب همین پایبندی به فرهنگ خود، مودبترین، پاکیزهترین، آرامترین و بردبارترین گردشگران دنیایند.
در این میان، آمریکا بیشترین گردشگران را روانه جهان میکند و این جهانگردان که میکوشند هنگام خرید نه به انگلیسی، بلکه به زبان بومی میزبان گپ بزنند، بسیار شلوغ و همزمان بسیار خوب جلوهگر شدهاند.
دوستداشتنیترین مردم دنیا
همیشه اینگونه نیست که رفتار چیره، همان رفتاری است که از جهانگرد سر میزند، بلکه گاهی رفتار میزبان نیز در جهان بازتاب مییابد. خاطره یک جهانگرد به ایران را بخوانید:
«در شیراز احساس کردم نیاز به یک راهنمای شخصی دارم. نمیتوانستم با گروه ۲ یا ۳ نفری بروم، که در آنصورت برتری میدادم به تنهایی و بدون راهنما بروم. مسئول گفت اینک ۳ نفر انگلیسی با یک راهنما در حال حرکتند، میتوانید با آنان بروید، ولی اگر راهنمای شخصی میخواهید، دستکم باید ۴۵ دقیقه چشم به راه بمانید. کتابی برداشتم و گوشه دنجی در کنار یک آبنما نشستم. سرانجام راهنمایم پس از یکساعت و ۲۰ دقیقه آمد و خود را به من معرفی کرد.
هنگامی که اشتیاقم را به ایران باستان شنید، گفت فقط به یک شرط حاضرم شما را در تختجمشید بگردانم و آن این که امشب در خانه مهمان ما باشید، زیرا باید شما را با پدرم که متخصص تاریخ باستان است، آشنا کنم! مهمانی ساده آنشب در یک خانه قدیمی ایرانی که دیوارهایش با کتاب پوشیده بود، برای همیشه در حافظهام نقش بست. این جهانگرد غربی، ایرانیان را دوست داشتنیترین مردم جهان میداند.
آداب جهانگردی
گاهی نیز قوانین کشورهای مقصد بر رفتار جهانگردان تاثیر میگذارد و آنان را وا میدارد هرچند بناچار، تن به مقرراتی بدهند که با روحیهشان سازگار نیست و برایشان از شگفتیهای هفتگانه جهان نیز شگفتبارتر است.
هر جامعهای همزادهایی خوب یا بد به نام قوانین دارد که شهروندانش با آنها زندگی میکنند و این قوانین، پیششرطی میشود برای کسانی که از بیرون، خواهان ورود به آن جامعه هستند؛ اما گاه برخی از این بازدارندهها به اندازهای شگفت است که گردشگران، برتری میدهند از دیدن آن کشور، چشمپوشی کنند تا این که به آن قوانین دست و پاگیر تن دهند؛ و گروه دیگر از جهانگردان نیز که آن قوانین ـ به قول خود «فضایی» ـ را با خشم و ناخوشنودی میپذیرند، در شگفتاند که چگونه مردمان بومی، شبانهرروز از آنها پیروی میکنند!
در کشورهای دانمارک و چک، بر پایه مقررات رانندگی، رانندگان حتی در روز نیز باید با چراغ روشن و آنهم «نوربالا» حرکت کنند؛ چون این باور نزد قانونگذاران وجود دارد خودروها هنگامیکه با نور بالا راه میروند، دیگر رانندگان بر راندن خودروی خود تمرکز بیشتری خواهند کرد و میزان تصادفات کاهش خواهد یافت. البته هیچ روشن نیست که اینکار، بهراستی سبب کاهش رویدادهای رانندگی بشود، زیرا نوربالا نیز پس از مدتی به شکل عادت درخواهد آمد و جز آزار چشمی برای رانندگان روبه رویی، فایده دیگری نخواهد داشت.
قانون هشدار به خودروها که «در بزرگراهها نایستید» در بیشتر کشورهای جهان از شمار کشور ما وجود دارد؛ اما هشدار به آدمها که در بزرگراهها نیز نروند، کمی برای گردشگران شگفت به نظر میرسد. به هررو این قانون آلمانیهاست و هر گردشگری بخواهد از آن سرپیچی کند، با جریمهای سنگین گریبانگیر خواهد بود؛ بدتر آن که مبادا پیش بیاید در میانه یک بزرگراه، بنزین هم تمام کند؛ که توقف همانا و درجا جریمهشدن همان؛ و آنگاه اگر جهانگرد خود را راضی کند که از خودرویش دل بکند و با پای پیاده، خود را به یک آبادی برساند، باید جریمه دیگری نیز بپردازد.
در راستای همین شگفتیها در «ونیز»، بر پایهِ قوانین، جهانگردان اجازه غذادادن به کبوتران ـ که آبهای سطحی و نیز ساختمانها را آلوده میکنند ـ ندارند؛ از اینرو به جهانگردان هنگام ورود به شهر یادآوری میشود که به تابلوهای هشدار در این مورد توجه کنند، وگرنه با جریمههای سنگین چندصددلاری مواجه خواهند شد.
از قدیم گفتهاند پول ـ چه فلزی و خواه کاغذی ـ چرک کف دست است؛ اما روشن نیست چرا کشور کانادا در قوانین خود، تنها به پول فلزی توجه کرده و دادوستد با آن را برای فروشندگان ممنوع کرده است.
حال این پرسش پیش میآید که از بنیاد، چرا در آن کشور دستگاههای سکهزنی وجود دارد و پول فلزی مسکوک میشود!
مسکو در میان قوانین ـ برخی شگفت خود ـ قانونی دارد که رانندگی با خودروهای آلوده را ممنوع میداند و جالب اینکه همزمان ۲ برگ جریمه نوشته میشود. یک برگ جریمه به دست راننده بیسلیقه داده میشود و برگ دیگر به برف پاککن خودرو بیزبان گیرانده میشود. انگار قانونگذار نمیدانست که خودروها تنها چهارچرخ دارند وگرنه اگر دست داشتند، خود را میشستند!
هستند گردشگران اروپایی که در ماه رمضان در امارات، زندانی شده باشند، زیرا ندانسته، دست به خوردن غذا در خیابانها زده بودند.
درآوردن پیراهن در سواحل زیبای تایلند، ایرادی ندارد؛ ولی مردان گردشگر اروپایی با آن که میدانند درآوردن پیراهن در خیابانهای آن کشور ممنوع است، باز دست به این کار میزنند و همزمان خود را آماده پرداخت جریمه میکنند، زیرا نمیتوانند گرمای استوایی تایلند را تاب بیاورند!
شاید بیشتر ما ایرانیها منظره بد مواجهشدن با آدامسی چسبناک را بر روی صندلی دانشگاه(محل آموزشهای عالی) تجربه کرده باشیم؛ این در حالی است دانشجویی که آدامس خود را به جاکتابی صندلی دانشگاه میچسباند، به دور است که در خانه خود نیز دست به چنین کاری بزند و آدامسش را به میز غذاخوریشان بچسباند. شاید در سنگاپور نیز چنین پدیدهای وجود داشت که سبب شد قانون ممنوعیت جویدن آدامس به وجود بیاید.
در سنگاپور، جویدن هرگونه آدامس، چه برای خوشبویی دهان و چه برای تفریح ممنوع است؛ و مانند شهر ونیز، غذادادن به پرندگان نیز ممنوع است؛ همچنین انداختن آبدهان و نشستن سرویسهای بهداشتی نه تنها دور از ادب و آداب اجتماعی است، بلکه مواجهشدن با جریمههای سنگین را در پی دارد.
اینها کیستند؟
جهانگرد در همه دورانها بوده، اما واژهاش از زمانی پدید آمده است که افراد دهک میانه(متوسط) نیز توانستند همچون دهک بزرگزاده(اشراف) با اندوختههای خود دور جهان بگردند.
با فلسفه «کار برای زندگی بهتر»، جهانگردی رونق تازهای یافت. جهانگردی به شکل امروز، در جهان به همراه آغاز مدرنیته و نگرش تازه انسان به خود پاگرفت. اگر در گذشته جهانگردی محدود به کسب دانش دیگر ملل بود، امروز تفکیک میان کار و اوقات فراغت و دمی آسودن است و گرفتن نیرو برای بازگشت به کار و ادامه زندگی روزانه.
به گفته پروانه آشوری ـ کارشناس روابط بینالملل، بیشتر جهانگردان مشتاق آب و هوا، فرهنگ باستانی و یا طبیعت بکر، چشیدن غداهایی که وصفش را شنیدهاند و آثار باستانی و موزهها هستند و برخی دیگر که پول بیشتری دارند، به جاهای دوردستتر سفر میکنند. وی میافزاید: گردشگری گروهی(گشت وتور) امروزه یک صنعت بسیار مهم در همه جهان است؛ زیرا هر ۱۰ جهانگرد، فراهمآور یک فرصت شغلی است. جهانگردی همراه با گردش پول و ارزشافزوده است و ارز زیادی به اقتصاد کشور میزبان تزریق میکند و از آنجایی که با گونهای تولید همراه است، سبب شکوفاییِ اقتصادی میشود. برای همین دولتها و بخش خصوصی برای میزبانی از گردشگران، سرمایهگذاریهای هنگفتی انجام میدهند.
آشوری در گفتوشنود با اطلاعات، ادامه میدهد: با گسترش کُنشهای جهانگردی، زمینه برای کار و تولید به ویژه در بخش صنایع دستی فراهم میآید. لازم به یادآوری است که گردشگری تفریحی، رایجترین گونه است و پس از آن گردشگری برای برخورداری از درمان ارزان و یا استفاده از آبگرم و گردشگری مذهبی، گردشگری خرید وفروش کالا و یا ورزشی و گردشگری برای شرکت در نشستها قرار دارد؛ و در این میان، هدف بیشتر جهانگردان جهان، اروپا و کشورهای مدیترانهای و آسیا و آمریکا و کانادا است.
پروانه آشوری معتقد است: در برخی از کشورهای جهان، جهانگردی صنعت نخست است، چون در هر سال ۸۰۰ میلیارد دلار با صنعت توریسم جابجا میشود. از قدیم جهانگردی وجود داشت، ولی امروز جهانگردان پول و اوقات فراغت بیشتری دارند، از تحصیلات عالی برخوردارند و خــواهان خدمات برتر هستند و حتی در تعطیلات کوتاه خود نیز دست به سفر میزنند. وی در پاسخ به این پرسش که جهانگرد کیست؟ میگوید: سازمان ملل، جهانگرد را کسی میداند که برای خوشگذرانیهای سالم، دیدن جاهای دیدنی دنیا، درمان شخصی، پژوهش، بازرگانی، ورزش و یا زیارت از ۲۴ ساعت تا ۶ ماه از کشور خود به کشوری دیگر سفر میکند.
اما نگاه فرهنگ آکسفورد برای ارائه تعریف، گشاده و گسترده است و رها از زمان و مکان، هرگونه مسافرت حتی سفر گذرا برای دیدن یک مکان در کشور دیگر را جهانگردی میداند.
اما تعاریف کارشناسان دیگر با سختگیریهای بیشتر و رویکردهای اقتصادی و قائلشدن رکنهایی برای جهانگردی همراه است و آن را کنشی برای خروج موقت از مکان زندگی خود و سفر به مکانی دیگر میدانند که در این میان، گردش پول انجام میشود و سودهایی برای کشور میزبان به همراه دارد. بیگمان در میل به جهانگردی و بیرونرفتن از خانه و از مام وطن، نیازها و انگیزههایی نهفته است که کاملاً اختیاری و متفاوت از تبعید و یا راندهشدن است.
رونق جهانگردی از تنشهای سیاسی میکاهد و همزمان به بسترسازی برای صلح جهانی میافزاید. ورود جهانگردان، سبب غرور مردم میزبان برای عرضه داشتههای فرهنگی و تبادلهای فرهنگی میشود.
میگویم: از پیامدهای جهانگردی نیز بگویید. وی پاسخ میدهد: البته گردشگری بدون آسیب نیست و سبب آلودگی بیش از پیش محیطزیست و طبیعت میشود. شلوغی و ترافیک بدتر و هوای آلودهتر از دیگر پیامدهای گردشگری است و تغییر زیست محیط با هدف بهرهمندی بیشتر از توریست، در برخی کشورها معمول است.
در جهانِ کمی واقعی
اینترنت، دیوار زمان را درنوردیده و فضا و مکانها را به هم نزدیک و مرزها را کمرنگ کرده است. پای اینترنت به همهجا از شمار جهان گردشگری نیز باز شده است. کارکرد این وسیله ارتباطی در این مورد البته بسیار محدود است؛ اگر در بسیاری از موارد، بدون حضور فیزیکی میتوان از این وسیله ارتباطی، سود جست و ارتباط برقرار کرد، اما برای نمونه برای دیدن «موزه لوور» باید قدم رنجه کرد و به پاریس رفت. بنابراین، جهانبینی اینترنتی اگرچه واقعیتی انکارنانشدنی، اما جایگزینی حقیقی برای جهانگردی واقعی نیست.
سخنان کیومرث یزدی ـ کارشناس گردشگری را که تاکنون با سفر به ۶ کشور جهان تجربه بسیاری دارد ـ در پاسخ به این پرسش که اینترنت به چه درد میخورد، بشنوید: در این مورد اینترنت تنها نقش دادهپردازی دارد و میتوان برای آشنایی مقدماتی، به گونهای مجازی، قلمروهای گردشگری جهان را رصد کرد.
این که اینترنت چه کاربردهایی برای سود بیشتر بازاریابان و هتلها و آژانسداران دارد، بماند؛ زیرا سخن ما تنها بر سر مردم جهانگرد و گردشگر است.
وی میافزاید: البته جهانگرد میتواند با استفاده از فناوری داده، خدمات مورد نیازش را آسانتر و با هزینهای کمتر دریافت کند، اگرچه روشن نیست که با کیفیت هم باشد یا نه. اطلاعرسانی، گرفتن ویزا، رزرو هتل و جاهای دیدنی، اجاره خودرو، تهیه بلیت هواپیما و ترن و خرید تور نیز از دیگر خدمات سایتهای برگزارکنندگان تورهای گردشگری است.
یک فهرست از جاها و مکانها و اشیای دیدنی وجود دارد که ما پیش از سفر به ترکیه و دوبی و کویت و شرق دور و چین و اروپا و یا هر جای جهان، اول باید آنها را ببینیم؛ زیرا ایرانی هستیم و این جاهای بسیار دیدنی در همین کشور خودمان است و نمایی از آنچه که بودیم و یا خواهیم شد.
گوشهگوشه ایران دیدنی است؛ از بازار تبریز گرفته تا روستای کندوان، عشایر شاهسون، یا بیابان خور و بیابانک، کاخهای آپادانا و ماندانا، زیگورات چغازنبیل، مرنجاب، کاشان، ابیانه، دره لار، جنگل ابر، شهرسوخته زابل، دشتستان و تنگستان، کوچ ایل بختیاری، گنبد سلطانیه، آبشار مارگون، تختجمشید، پاسارگاد، آرامگاههای حافظ و سعدی، قلعهالموت، اورامانات، شهر خیالی لوت، پارک ملی گلستان، دیلمان، ترکمن صحرا، و در شمال نیز قلعه رودخان، ماسوله، جنگلهای دوهزار و سههزار تنکابن، غار علیصدر همدان؛ و یا در همین تهران؛ کاخهای نیاوران و سعدآباد و موزههای میدان آزادی و هنرهای معاصر و فرش و ایران باستان! بنابراین نخست به دیدار مام وطن و مردمانمان برویم و سپس رهسپار دیدار جهان و جهانیان بشویم.
سفیران مردم
اما هدف نباید تنها نماندن و رفتن باشد. گردشگر یا جهانگرد، چه در خاک خود و یا گرد جهان میگردد، فرهنگ بد یا خوب خود را با خویش میبرد و آنها را در آنجاها با رفتارش میپراکند.
گردشگران در سفرهای خود نمایندگان ملت خود هستند و هر رفتاری از آنان سر بزند، نه در گذرنامههایشان، که به پای ملیت آنان نوشته میشود. برای نمونه هتلداران و گردانندگان تورها، بیشتر ایرانیان را با چمدانهای بزرگشان میشناسند و بر این باورند که ایرانی، سنگین سفر میکند و یا نزد هتلداران جهان، ایتالیاییها بسیار خوشپوشند!
در باره فرانسویان میگویند که مانند گردشگران چینی بیگدار خرج میکنند و به همان اندازه که آموختن زبان فرانسوی برای ما سخت است، برای فرانسویان نیز سخنگفتن به زبان انگلیسی دشوار است.
اما ژاپنیها چگونهاند؟ آنان با روی باز به مدرنیت آغوش گشودند اما به فرهنگ مدرن، اجازه ورود محدود به زندگی شخصی خویش دادهاند؛ برای همین در جهان، ژاپنیها به سبب همین پایبندی به فرهنگ خود، مودبترین، پاکیزهترین، آرامترین و بردبارترین گردشگران دنیایند.
در این میان، آمریکا بیشترین گردشگران را روانه جهان میکند و این جهانگردان که میکوشند هنگام خرید نه به انگلیسی، بلکه به زبان بومی میزبان گپ بزنند، بسیار شلوغ و همزمان بسیار خوب جلوهگر شدهاند.
دوستداشتنیترین مردم دنیا
همیشه اینگونه نیست که رفتار چیره، همان رفتاری است که از جهانگرد سر میزند، بلکه گاهی رفتار میزبان نیز در جهان بازتاب مییابد. خاطره یک جهانگرد به ایران را بخوانید:
«در شیراز احساس کردم نیاز به یک راهنمای شخصی دارم. نمیتوانستم با گروه ۲ یا ۳ نفری بروم، که در آنصورت برتری میدادم به تنهایی و بدون راهنما بروم. مسئول گفت اینک ۳ نفر انگلیسی با یک راهنما در حال حرکتند، میتوانید با آنان بروید، ولی اگر راهنمای شخصی میخواهید، دستکم باید ۴۵ دقیقه چشم به راه بمانید. کتابی برداشتم و گوشه دنجی در کنار یک آبنما نشستم. سرانجام راهنمایم پس از یکساعت و ۲۰ دقیقه آمد و خود را به من معرفی کرد.
هنگامی که اشتیاقم را به ایران باستان شنید، گفت فقط به یک شرط حاضرم شما را در تختجمشید بگردانم و آن این که امشب در خانه مهمان ما باشید، زیرا باید شما را با پدرم که متخصص تاریخ باستان است، آشنا کنم! مهمانی ساده آنشب در یک خانه قدیمی ایرانی که دیوارهایش با کتاب پوشیده بود، برای همیشه در حافظهام نقش بست. این جهانگرد غربی، ایرانیان را دوست داشتنیترین مردم جهان میداند.
آداب جهانگردی
گاهی نیز قوانین کشورهای مقصد بر رفتار جهانگردان تاثیر میگذارد و آنان را وا میدارد هرچند بناچار، تن به مقرراتی بدهند که با روحیهشان سازگار نیست و برایشان از شگفتیهای هفتگانه جهان نیز شگفتبارتر است.
هر جامعهای همزادهایی خوب یا بد به نام قوانین دارد که شهروندانش با آنها زندگی میکنند و این قوانین، پیششرطی میشود برای کسانی که از بیرون، خواهان ورود به آن جامعه هستند؛ اما گاه برخی از این بازدارندهها به اندازهای شگفت است که گردشگران، برتری میدهند از دیدن آن کشور، چشمپوشی کنند تا این که به آن قوانین دست و پاگیر تن دهند؛ و گروه دیگر از جهانگردان نیز که آن قوانین ـ به قول خود «فضایی» ـ را با خشم و ناخوشنودی میپذیرند، در شگفتاند که چگونه مردمان بومی، شبانهرروز از آنها پیروی میکنند!
در کشورهای دانمارک و چک، بر پایه مقررات رانندگی، رانندگان حتی در روز نیز باید با چراغ روشن و آنهم «نوربالا» حرکت کنند؛ چون این باور نزد قانونگذاران وجود دارد خودروها هنگامیکه با نور بالا راه میروند، دیگر رانندگان بر راندن خودروی خود تمرکز بیشتری خواهند کرد و میزان تصادفات کاهش خواهد یافت. البته هیچ روشن نیست که اینکار، بهراستی سبب کاهش رویدادهای رانندگی بشود، زیرا نوربالا نیز پس از مدتی به شکل عادت درخواهد آمد و جز آزار چشمی برای رانندگان روبه رویی، فایده دیگری نخواهد داشت.
قانون هشدار به خودروها که «در بزرگراهها نایستید» در بیشتر کشورهای جهان از شمار کشور ما وجود دارد؛ اما هشدار به آدمها که در بزرگراهها نیز نروند، کمی برای گردشگران شگفت به نظر میرسد. به هررو این قانون آلمانیهاست و هر گردشگری بخواهد از آن سرپیچی کند، با جریمهای سنگین گریبانگیر خواهد بود؛ بدتر آن که مبادا پیش بیاید در میانه یک بزرگراه، بنزین هم تمام کند؛ که توقف همانا و درجا جریمهشدن همان؛ و آنگاه اگر جهانگرد خود را راضی کند که از خودرویش دل بکند و با پای پیاده، خود را به یک آبادی برساند، باید جریمه دیگری نیز بپردازد.
در راستای همین شگفتیها در «ونیز»، بر پایهِ قوانین، جهانگردان اجازه غذادادن به کبوتران ـ که آبهای سطحی و نیز ساختمانها را آلوده میکنند ـ ندارند؛ از اینرو به جهانگردان هنگام ورود به شهر یادآوری میشود که به تابلوهای هشدار در این مورد توجه کنند، وگرنه با جریمههای سنگین چندصددلاری مواجه خواهند شد.
از قدیم گفتهاند پول ـ چه فلزی و خواه کاغذی ـ چرک کف دست است؛ اما روشن نیست چرا کشور کانادا در قوانین خود، تنها به پول فلزی توجه کرده و دادوستد با آن را برای فروشندگان ممنوع کرده است.
حال این پرسش پیش میآید که از بنیاد، چرا در آن کشور دستگاههای سکهزنی وجود دارد و پول فلزی مسکوک میشود!
مسکو در میان قوانین ـ برخی شگفت خود ـ قانونی دارد که رانندگی با خودروهای آلوده را ممنوع میداند و جالب اینکه همزمان ۲ برگ جریمه نوشته میشود. یک برگ جریمه به دست راننده بیسلیقه داده میشود و برگ دیگر به برف پاککن خودرو بیزبان گیرانده میشود. انگار قانونگذار نمیدانست که خودروها تنها چهارچرخ دارند وگرنه اگر دست داشتند، خود را میشستند!
هستند گردشگران اروپایی که در ماه رمضان در امارات، زندانی شده باشند، زیرا ندانسته، دست به خوردن غذا در خیابانها زده بودند.
درآوردن پیراهن در سواحل زیبای تایلند، ایرادی ندارد؛ ولی مردان گردشگر اروپایی با آن که میدانند درآوردن پیراهن در خیابانهای آن کشور ممنوع است، باز دست به این کار میزنند و همزمان خود را آماده پرداخت جریمه میکنند، زیرا نمیتوانند گرمای استوایی تایلند را تاب بیاورند!
شاید بیشتر ما ایرانیها منظره بد مواجهشدن با آدامسی چسبناک را بر روی صندلی دانشگاه(محل آموزشهای عالی) تجربه کرده باشیم؛ این در حالی است دانشجویی که آدامس خود را به جاکتابی صندلی دانشگاه میچسباند، به دور است که در خانه خود نیز دست به چنین کاری بزند و آدامسش را به میز غذاخوریشان بچسباند. شاید در سنگاپور نیز چنین پدیدهای وجود داشت که سبب شد قانون ممنوعیت جویدن آدامس به وجود بیاید.
در سنگاپور، جویدن هرگونه آدامس، چه برای خوشبویی دهان و چه برای تفریح ممنوع است؛ و مانند شهر ونیز، غذادادن به پرندگان نیز ممنوع است؛ همچنین انداختن آبدهان و نشستن سرویسهای بهداشتی نه تنها دور از ادب و آداب اجتماعی است، بلکه مواجهشدن با جریمههای سنگین را در پی دارد.
اینها کیستند؟
جهانگرد در همه دورانها بوده، اما واژهاش از زمانی پدید آمده است که افراد دهک میانه(متوسط) نیز توانستند همچون دهک بزرگزاده(اشراف) با اندوختههای خود دور جهان بگردند.
با فلسفه «کار برای زندگی بهتر»، جهانگردی رونق تازهای یافت. جهانگردی به شکل امروز، در جهان به همراه آغاز مدرنیته و نگرش تازه انسان به خود پاگرفت. اگر در گذشته جهانگردی محدود به کسب دانش دیگر ملل بود، امروز تفکیک میان کار و اوقات فراغت و دمی آسودن است و گرفتن نیرو برای بازگشت به کار و ادامه زندگی روزانه.
به گفته پروانه آشوری ـ کارشناس روابط بینالملل، بیشتر جهانگردان مشتاق آب و هوا، فرهنگ باستانی و یا طبیعت بکر، چشیدن غداهایی که وصفش را شنیدهاند و آثار باستانی و موزهها هستند و برخی دیگر که پول بیشتری دارند، به جاهای دوردستتر سفر میکنند. وی میافزاید: گردشگری گروهی(گشت وتور) امروزه یک صنعت بسیار مهم در همه جهان است؛ زیرا هر ۱۰ جهانگرد، فراهمآور یک فرصت شغلی است. جهانگردی همراه با گردش پول و ارزشافزوده است و ارز زیادی به اقتصاد کشور میزبان تزریق میکند و از آنجایی که با گونهای تولید همراه است، سبب شکوفاییِ اقتصادی میشود. برای همین دولتها و بخش خصوصی برای میزبانی از گردشگران، سرمایهگذاریهای هنگفتی انجام میدهند.
آشوری در گفتوشنود با اطلاعات، ادامه میدهد: با گسترش کُنشهای جهانگردی، زمینه برای کار و تولید به ویژه در بخش صنایع دستی فراهم میآید. لازم به یادآوری است که گردشگری تفریحی، رایجترین گونه است و پس از آن گردشگری برای برخورداری از درمان ارزان و یا استفاده از آبگرم و گردشگری مذهبی، گردشگری خرید وفروش کالا و یا ورزشی و گردشگری برای شرکت در نشستها قرار دارد؛ و در این میان، هدف بیشتر جهانگردان جهان، اروپا و کشورهای مدیترانهای و آسیا و آمریکا و کانادا است.
پروانه آشوری معتقد است: در برخی از کشورهای جهان، جهانگردی صنعت نخست است، چون در هر سال ۸۰۰ میلیارد دلار با صنعت توریسم جابجا میشود. از قدیم جهانگردی وجود داشت، ولی امروز جهانگردان پول و اوقات فراغت بیشتری دارند، از تحصیلات عالی برخوردارند و خــواهان خدمات برتر هستند و حتی در تعطیلات کوتاه خود نیز دست به سفر میزنند. وی در پاسخ به این پرسش که جهانگرد کیست؟ میگوید: سازمان ملل، جهانگرد را کسی میداند که برای خوشگذرانیهای سالم، دیدن جاهای دیدنی دنیا، درمان شخصی، پژوهش، بازرگانی، ورزش و یا زیارت از ۲۴ ساعت تا ۶ ماه از کشور خود به کشوری دیگر سفر میکند.
اما نگاه فرهنگ آکسفورد برای ارائه تعریف، گشاده و گسترده است و رها از زمان و مکان، هرگونه مسافرت حتی سفر گذرا برای دیدن یک مکان در کشور دیگر را جهانگردی میداند.
اما تعاریف کارشناسان دیگر با سختگیریهای بیشتر و رویکردهای اقتصادی و قائلشدن رکنهایی برای جهانگردی همراه است و آن را کنشی برای خروج موقت از مکان زندگی خود و سفر به مکانی دیگر میدانند که در این میان، گردش پول انجام میشود و سودهایی برای کشور میزبان به همراه دارد. بیگمان در میل به جهانگردی و بیرونرفتن از خانه و از مام وطن، نیازها و انگیزههایی نهفته است که کاملاً اختیاری و متفاوت از تبعید و یا راندهشدن است.
رونق جهانگردی از تنشهای سیاسی میکاهد و همزمان به بسترسازی برای صلح جهانی میافزاید. ورود جهانگردان، سبب غرور مردم میزبان برای عرضه داشتههای فرهنگی و تبادلهای فرهنگی میشود.
میگویم: از پیامدهای جهانگردی نیز بگویید. وی پاسخ میدهد: البته گردشگری بدون آسیب نیست و سبب آلودگی بیش از پیش محیطزیست و طبیعت میشود. شلوغی و ترافیک بدتر و هوای آلودهتر از دیگر پیامدهای گردشگری است و تغییر زیست محیط با هدف بهرهمندی بیشتر از توریست، در برخی کشورها معمول است.
در جهانِ کمی واقعی
اینترنت، دیوار زمان را درنوردیده و فضا و مکانها را به هم نزدیک و مرزها را کمرنگ کرده است. پای اینترنت به همهجا از شمار جهان گردشگری نیز باز شده است. کارکرد این وسیله ارتباطی در این مورد البته بسیار محدود است؛ اگر در بسیاری از موارد، بدون حضور فیزیکی میتوان از این وسیله ارتباطی، سود جست و ارتباط برقرار کرد، اما برای نمونه برای دیدن «موزه لوور» باید قدم رنجه کرد و به پاریس رفت. بنابراین، جهانبینی اینترنتی اگرچه واقعیتی انکارنانشدنی، اما جایگزینی حقیقی برای جهانگردی واقعی نیست.
سخنان کیومرث یزدی ـ کارشناس گردشگری را که تاکنون با سفر به ۶ کشور جهان تجربه بسیاری دارد ـ در پاسخ به این پرسش که اینترنت به چه درد میخورد، بشنوید: در این مورد اینترنت تنها نقش دادهپردازی دارد و میتوان برای آشنایی مقدماتی، به گونهای مجازی، قلمروهای گردشگری جهان را رصد کرد.
این که اینترنت چه کاربردهایی برای سود بیشتر بازاریابان و هتلها و آژانسداران دارد، بماند؛ زیرا سخن ما تنها بر سر مردم جهانگرد و گردشگر است.
وی میافزاید: البته جهانگرد میتواند با استفاده از فناوری داده، خدمات مورد نیازش را آسانتر و با هزینهای کمتر دریافت کند، اگرچه روشن نیست که با کیفیت هم باشد یا نه. اطلاعرسانی، گرفتن ویزا، رزرو هتل و جاهای دیدنی، اجاره خودرو، تهیه بلیت هواپیما و ترن و خرید تور نیز از دیگر خدمات سایتهای برگزارکنندگان تورهای گردشگری است.