به گزارش مشرق، تیر ماه سال 89 زني ميانسال با مشاهده جواني كه سراسيمه از واحدي مسكوني واقع در يك آپارتمان در شهرك راهآهن خارج ميشد، علت حضورش را در ساختمان جويا شد اما اين جوان، با وارد كردن يك مشت به صورت زن ميانسال، از محل گريخت.
زن همسايه با ورود به منزلي كه جوان متواري از آن خارج شده بود ناگهان با جسد غرق در خون زني 35 ساله به نام «خاطره» مواجه شد و در اتاق خواب منزل نيز دختر 4 ساله خاطره به نام "صوفيا" را در حالي مشاهده كرد كه از ناحيه گلو بهشدت دچار خونريزي بود.
همزمان با تماس اين زن با مركز فوريتهاي پليسي 110، همسر «خاطره» نيز از راه رسيد . در اولين اقدامات، بدن نيمهجان "صوفيا" به بيمارستان انتقال يافت و پزشكان تلاش خود را براي نجات وي آغاز كردند. همسر "خاطره" در بررسيهاي ابتدايي به ماموران گفت: خانه را براي اجاره به بنگاه سپرده بوديم.
همسرم تماس گرفت و گفت كه شاگرد بنگاه آمده و قرار است مشتري بيايد. در حال صحبت بوديم كه تلفن قطع شد. بعد هر چه تماس گرفتم، "خاطره" جواب تلفن را نداد. خودم را فورا به خانه رساندم كه ديدم اين حادثه رخ داده است.
در جريان تحقيق از كاركنان بنگاه، مشخص شد كه يكي از آنها به نام بهزاد 20 ساله ساعاتي قبل از بنگاه خارج شده و ديگر بازنگشته است. به دنبال تقويت ظن ماموران نسبت به اين شخص، تلاشها براي بازداشت وي آغاز شد و چند ساعت بعد، ماموران موفق شدند بهزاد را بازداشت كنند.
اين متهم در بازجوييهاي ابتدايي ارتكاب هر گونه جنايت را انكار كرد. تحقيقات ادامه يافت تا اينكه دختر خردسال مقتول پس از بهبودي نسبي از بيمارستان مرخص شد و در حضور بازپرس جنايي گفت كه اگر قاتل مادرش را ببيند او را ميشناسد. براي شناسايي متهم توسط "صوفيا" كه به دليل ديدن صحنه جنايت وضعيت روحي نامناسبي داشت، بهزاددر ميان چند متهم ديگر در اتاق بازپرس حضور يافت و دختر خردسال بلافاصله پس از ديدن اين فرد، وي را از ميان چند متهم ديگر به عنوان قاتل مادرش شناسايي كرد.
پس از اين ماجرا، بهزادنيز لب به اعتراف گشود و پرده از راز اين جنايت هولناك برداشت. او به بازپرس گفت: به قصد سرقت داخل خانه رفتم و به آن زن گفتم كه چند دقيقه ديگر مشتري ميآيد. او داخل اتاق رفت تا با همسرش تماس بگيرد. بلافاصله من هم داخل اتاق رفتم و درحالي كه داشت با تلفن صحبت ميكرد، دهانش را گرفتم و ضربهاي با چاقو به بدنش وارد كردم. وقتي تلفن از دستش افتاد، آن را قطع كردم و از او خواستم جاي پول و طلاجات را بگويد. هر قدر مقاومت ميكرد ضربات بيشتري ميزدم. تا اينكه بيجان شد و من توانستم از جاهايي كه گفته بود، 500 هزار تومان بردارم. بعد از اين حادثه به قصد كشتن دختر خردسال زير گلويش را بريدم و از خانه فرار كردم.
پس از تکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد که قضات شعبه 113 دادگاه کیفری پس از محاکمه متهم را به قصاص، دیه و زندان محکوم کردند.
با اعتراض متهم ، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص را تائید کردند. با تائید حکم قصاص و استیذان رئیس قوه قضائیه، پسر جنایتکار پای چوبه دار قرار گرفت.
در حالی طناب دار بر گردن قاتل افتاده بود، اولیای دم با اقدامی خداپسندانه از اجرای حکم منصرف شده و بهزاد را بخشیدند.
صبح امروز پسر جنایتکار از جنبه عمومی جرم در شعبه 113 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی حسین اصغرزاده پای میز محاکمه قرار گرفت.
در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: با توجه به رضایت اولیای دم خواستار صدور حکم برای متهم از جنبه عمومی جرم هستم.
رئیس دادگاه نیز با تفهیم اتهام به بهزاد از او خواست به دفاع از خود بپردازد.پسر جوان پس از قرار گرفتن در جایگاه گفت: مدتی بود موادمخدر مصرف می کردم. زمان حادثه با پدرم قهر بودم و او به من پول نمی داد. روز حادثه با انگیزه سرقت وارد خانه استاد دانشگاه شدم. او در برابرم مقاومت کرد . برای اینکه کسی متوجه ماجرا نشود او را با چاقو کشتم. دخترش هم با مشاهده این صحنه داد و فریاد کرد که او را هم با چاقو زدم.
وی افزود: من آن زمان نامزد بودم و در زندان ازدواج کردم. حالا هم تقاضای بخشش دارم.
پس از آخرین دفاعیات متهم قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
زن همسايه با ورود به منزلي كه جوان متواري از آن خارج شده بود ناگهان با جسد غرق در خون زني 35 ساله به نام «خاطره» مواجه شد و در اتاق خواب منزل نيز دختر 4 ساله خاطره به نام "صوفيا" را در حالي مشاهده كرد كه از ناحيه گلو بهشدت دچار خونريزي بود.
همزمان با تماس اين زن با مركز فوريتهاي پليسي 110، همسر «خاطره» نيز از راه رسيد . در اولين اقدامات، بدن نيمهجان "صوفيا" به بيمارستان انتقال يافت و پزشكان تلاش خود را براي نجات وي آغاز كردند. همسر "خاطره" در بررسيهاي ابتدايي به ماموران گفت: خانه را براي اجاره به بنگاه سپرده بوديم.
همسرم تماس گرفت و گفت كه شاگرد بنگاه آمده و قرار است مشتري بيايد. در حال صحبت بوديم كه تلفن قطع شد. بعد هر چه تماس گرفتم، "خاطره" جواب تلفن را نداد. خودم را فورا به خانه رساندم كه ديدم اين حادثه رخ داده است.
در جريان تحقيق از كاركنان بنگاه، مشخص شد كه يكي از آنها به نام بهزاد 20 ساله ساعاتي قبل از بنگاه خارج شده و ديگر بازنگشته است. به دنبال تقويت ظن ماموران نسبت به اين شخص، تلاشها براي بازداشت وي آغاز شد و چند ساعت بعد، ماموران موفق شدند بهزاد را بازداشت كنند.
اين متهم در بازجوييهاي ابتدايي ارتكاب هر گونه جنايت را انكار كرد. تحقيقات ادامه يافت تا اينكه دختر خردسال مقتول پس از بهبودي نسبي از بيمارستان مرخص شد و در حضور بازپرس جنايي گفت كه اگر قاتل مادرش را ببيند او را ميشناسد. براي شناسايي متهم توسط "صوفيا" كه به دليل ديدن صحنه جنايت وضعيت روحي نامناسبي داشت، بهزاددر ميان چند متهم ديگر در اتاق بازپرس حضور يافت و دختر خردسال بلافاصله پس از ديدن اين فرد، وي را از ميان چند متهم ديگر به عنوان قاتل مادرش شناسايي كرد.
پس از اين ماجرا، بهزادنيز لب به اعتراف گشود و پرده از راز اين جنايت هولناك برداشت. او به بازپرس گفت: به قصد سرقت داخل خانه رفتم و به آن زن گفتم كه چند دقيقه ديگر مشتري ميآيد. او داخل اتاق رفت تا با همسرش تماس بگيرد. بلافاصله من هم داخل اتاق رفتم و درحالي كه داشت با تلفن صحبت ميكرد، دهانش را گرفتم و ضربهاي با چاقو به بدنش وارد كردم. وقتي تلفن از دستش افتاد، آن را قطع كردم و از او خواستم جاي پول و طلاجات را بگويد. هر قدر مقاومت ميكرد ضربات بيشتري ميزدم. تا اينكه بيجان شد و من توانستم از جاهايي كه گفته بود، 500 هزار تومان بردارم. بعد از اين حادثه به قصد كشتن دختر خردسال زير گلويش را بريدم و از خانه فرار كردم.
پس از تکمیل تحقیقات پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد که قضات شعبه 113 دادگاه کیفری پس از محاکمه متهم را به قصاص، دیه و زندان محکوم کردند.
با اعتراض متهم ، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص را تائید کردند. با تائید حکم قصاص و استیذان رئیس قوه قضائیه، پسر جنایتکار پای چوبه دار قرار گرفت.
در حالی طناب دار بر گردن قاتل افتاده بود، اولیای دم با اقدامی خداپسندانه از اجرای حکم منصرف شده و بهزاد را بخشیدند.
صبح امروز پسر جنایتکار از جنبه عمومی جرم در شعبه 113 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی حسین اصغرزاده پای میز محاکمه قرار گرفت.
در ابتدای جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: با توجه به رضایت اولیای دم خواستار صدور حکم برای متهم از جنبه عمومی جرم هستم.
رئیس دادگاه نیز با تفهیم اتهام به بهزاد از او خواست به دفاع از خود بپردازد.پسر جوان پس از قرار گرفتن در جایگاه گفت: مدتی بود موادمخدر مصرف می کردم. زمان حادثه با پدرم قهر بودم و او به من پول نمی داد. روز حادثه با انگیزه سرقت وارد خانه استاد دانشگاه شدم. او در برابرم مقاومت کرد . برای اینکه کسی متوجه ماجرا نشود او را با چاقو کشتم. دخترش هم با مشاهده این صحنه داد و فریاد کرد که او را هم با چاقو زدم.
وی افزود: من آن زمان نامزد بودم و در زندان ازدواج کردم. حالا هم تقاضای بخشش دارم.
پس از آخرین دفاعیات متهم قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.