کد خبر 301223
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۹:۱۳

چشم شهر دیشب نخوابید. قرار بود بامداد امروز (سه شنبه) جانی اسیر طناب دار شود. اما یک خواب، یک شهر و یک جریان رسانه‌ای، در دقیقه‌ 90 روح بزرگ پدر و مادری را بر انگیخت تا از خون پسرشان بگذرند.

به گزارش مشرق، آبان 1386 بود که یک دعوای ساده در چهارشنبه بازار شهر کوچک "رویان" از توابع شهرستان "نور" فاجعه آفرید و زندگی جوانی 18 ساله را به پایان رساند. از آن روز به بعد، او که دستش به خون آلوده بود منتظر مرگ بود و هر لحظه به اندازه یک سال پیر می‌شد تا بامداد امروز (سه شنبه) که خدا به او رحم کرد تا طناب دار از گردنش باز شود.

قرار بود "بهتاش" خیلی زودتر از این‌ها تقاص جرمش را پس بدهد، اما تقدیر چیز دیگری برایش رقم زده بود؛ گویا هنوز عمرش به دنیا بود تا ما شاهد باشیم که روح یک پدر و یک مادر داغدیده چقدر می‌تواند بزرگ و صبرشان چقدر می‌تواند عظیم باشد.

تنها ثانیه‌ای تا مرگ فاصله داشت، کافی بود به چهار پایه زیر پایش تلنگر بزنند اما "مادر" به یک سیلی بسنده کرد و "پدر" طناب مرگ را از دور گردنش باز کرد.

عبدالغنی حسین زاده، پدر آن جوان 18 ساله است که شش سال قبل جانش را در یک دعوای خیابانی قربانی کرد. او 18 سال است که در "رویان" مدرسه فوتبال دارد و فوتبالیست‌های زیادی را تربیت کرده است. "محسن بنگر" و "محسن یوسفی" دو فوتبالیست نامداری هستند که کارشان را از مدرسه فوتبال "درخشان" شروع کردند.

این مربی قدیمی و کار کشته مازندرانی، صبح امروز (سه شنبه) تنها لحظه‌ای مانده به اجرای حکم قصاص، طناب دار را از گردن مربی باز کرد. اگر پای حرف‌هایش بنشینید بیش از آن که از داغ فرزندش غمگین باشد، از بی‌مبالاتی و خطاهای جوانان این روزگار می‌نالد.

در صدایش لرزش نبود، از کاری که کرده بود کاملا راضی بود و خدا را شکر می‌کرد که در لحظه آخر رحم را بر دل او و همسرش مستولی کرد تا بتواند "ببخشد".

در اینجا صحبت‌های عبدالغنی حسین زاده را می‌خوانید:

* بگذارید ماجرا را از سال 1382 تعریف کنم. در آن سال یک موتوسوار که خلاف جهت خیابان حرکت می‌کرد با پسر 11 ساله‌ام برخورد کرد و او را کشت! چهار سال بعد، پسر بزرگم که 18 سالش شده بود در چهارشنبه بازار "رویان" با دوستانش قدم می‌زد تا این که "بهتاش" به او تنه زد. بهتاش در حادثه تصادف موتورسیکلت با پسر کوچکم، ترک راننده بود. عبدالله (پسر بزرگ) از تنه بهتاش ناراحت شد و به او لگد زد. این جا بود که جوان قاتل از جورابش یک چاقوی معمولی آشپزخانه بیرون آورد.

* بهتاش جوان بی تجربه ای بود و کار با چاقو را بلد نبود. او ناشی بود و برای همین پرید روی هوا و ضربه‌ای به پسرم زد که متاسفانه شاهرگش را قطع کرد. خودش هم فرار کرد، ولی ماموران نیروی انتظامی او را در خانه‌اش دستگیر کردند.

* قاتل به مدت دو سال زندان بود و ما در دادگاه به دنبال پرونده‌ بودیم. دادگاه در ساری بود که در آن قاتل ارتکاب جرم را انکار کرد، ولی قاضی به او گفت که قبلا اعتراف کرده و حالا اگر می‌خواهد بخشیده شود باید راستش را بگوید. در نتیجه‌ اعتراف کرد.

* شش سال گذشت. در این مدت قاتل در زندان نور اسیر بود و ما منتظر صدور حکم بودیم تا حکم صادر شود و به تایید دیوان عالی کشور برسد، شش سال طول کشید. در نهایت خرداد 92 حکم قصاص رسید، اما چون محرم بود، گفتیم که بهتر است اجرای آن بماند برای بعد.

* اجرای حکم به اسفند 92 موکول شد، اما این بار هم نخواستیم که در شب عید این کار را انجام دهیم. قرار شد حکم 20 فروردین 93 اجرا شود. اما باز هم گفتند که حکم چند روز دیگر یعنی 26 فروردین می‌رسد.

- "قصه یک خواب آسمانی"

* همسرم واقعا آسیب دیده بود. من هر روز در مدرسه فوتبال مشغول بودم و با دیدن بچه‌ها احساس می‌کردم که آنها هم فرزندم هستند. اما همسرم در گوشه خانه بود و عکس بچه‌ها را می دید و ناراحت می‌شد. این وضعیت ادامه داشت تا این که همسرم خواب دید.

* سه روز قبل از اجرای حکم، همسرم خواب دید که پسر بزرگم به پسر کوچکم می‌گوید به "مامان بگو انتقام جو نباشد، جای ما خوب است!" این خواب دل همسرم را کمی آرام کرد و گفتم که این طوری تا روز اجرای حکم می‌توانیم بیشتر فکر کنیم. روز اجرای حکم هم خدا رحم به دل ما انداخت و قاتل را بخشیدیم.

- دخالت رسانه ها و 90

* رسانه‌ها درباره ماجرا مطلب نوشتند و برنامه «90» هم قصه ما را پخش کرد. فردوسی‌پور با من تماس گرفت و درخواست کرد که از خون پسرم بگذریم. علی دایی و محسن بنگر هم زنگ زدند. امیر قلعه‌نویی هم دیشب (دوشنبه) زنگ زده بود.

* همه کسانی که زنگ زدند قول‌هایی دادند و گفتند که پول می‌دهند یا مدرسه فوتبال می‌سازند. ما انتظار هیچ پولی نداریم و فقط به خاطر رضای خدا این کار را کردیم.

* اگر کسی می‌خواهد برای بچه‌های شهر ما کاری کند مختار است و به ما مربوط نیست. ما از هیچ کس چیزی نمی‌خواهیم.

* ما دو پسر داشتیم که از دست دادیم و حالا تنها یک دختر برایمان مانده که در مقطع راهنمایی تحصیل می‌کند. از جوان‌ها می‌خواهم که دعوا نکنند و در درگیری‌ها تا می‌توانند شرکت نکنند. اگر هم ناچار به دعوا شدند دست به چاقو یا این چیزها نبرند که خود را اسیر کنند. این تنها نصحیت من به جوان‌ها است.

منبع: ایسنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 13
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • ۱۹:۳۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۶
    0 0
    بنده خدا با این جو سازی رسانه ای چاره دیگه ای هم نداشته ظاهرا.
  • یک ایرانی ۱۹:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۶
    0 0
    با سلام این مطالب با مطالبی که توسط آقای فردوسی پور بیان شد مغایرت دارد. طبق معمول ایشان جهت شومن بازی اش همه واقعیت ها را بیان نکرد.
  • اسمان هشتم ۱۹:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۶
    0 0
    یه عمریه این فردوسی پور دست به هر کاری می زته تا به مرادش برسه .فکر کردین اهمیتی داره این قضیه برای امسال فردوسی..فقط می خواد نشون بده که بله ما هم دل داریم و البته احساس ...یه عمریه با ادبیات چاله میدونی تو برنامش فوتبالبو به گند کشیده
  • نصیر ۱۹:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۶
    0 0
    آن کسی که بخشیده شده هم بهتره به فکر جای خودش در آن دنیا باشه! که خداوند در قیامت در دادگاه میزان اعمال دنیوی ما را در برابر ما حاضر خواهد کرد....
  • افشین تهران ۲۰:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۶
    0 0
    خداوند به این خانواده داغدار صبر عطا کند و برای همه ما الگو قرار دهد وخیر به همه انهایی که در این کار خداپسندانه شرکت داشته اند عنایت فرماید.قتلی که از روی نقشه قبلی نبوده واز سر نادانی به وقوع پیوسته بمراتب قابل گذشتر از حوادثی است که با قصد قبلی و امادگی از قاتل سرزده و خدا کند که اگر نادان دیگری در انتظار چوبه دار است با گذشت اولیای دم زندگی دوباره را تجربه ودر جبران این عمل بکوشد .در هر صورت این خانواده محترم وباگذشت کار بزرگی را انجام داده اند وخوب است اگر اشخاصی قول مساعدت داده اند به ان عمل کنند و از مناعت طبع این بزرگواران استفاده نشود.
  • مریم ۲۱:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۶
    0 0
    اصلا چرا باید خانواده ایکه حق قصاص دارد تحت فشار قرار بگیرد برای بخشش و عدم اجرای قصاص؟!
  • بهمن ۲۱:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۶
    0 0
    صرف نظرازنظرات سایرعزیزان وجوسازی واینگونه چرت پرتهابنظربنده ایشان ازامتحان بزرگ الهی موفق وسربلندبیرون آمده اندخدابه ایشان وخانواده اش صبروپسرانش مغفرت عطافرمایدانشااله
  • مسعود ۰۰:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
    0 0
    اگه یکی از عزیزان خودتون هم پای چوبه دار بود همین حرف رو میزدید باید دست این پدر و مادر بزرگوار رو بوسید...
  • ۰۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
    0 0
    خدا عوضشو بهتون بده، ایوللا
  • بيژن ۰۹:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
    0 0
    باتشكر از آقاي عادل فرد وسي پور وبرنامه بسيار خوب 90 وهمه كساني كه در اين امر خير كمك كردند وجواني را از مرگ حتمي نجات دادند.اميدوارم اين جوان قدر زندگي خود وديگران رابداند ودر آينده جبران روزگار بد گذشته خودرا باكارهاي نيك خداپسندانه وخدمت به نيازمندان ادا نمايد.براي خانواده بزرگ آقاي حسين زاده كه مردانه از اين حق خود گذشت نموديد سپاس ودست ايشان راميبوسم.خداوند به شما ومادر داغدار صبر عنايت فرمايد. انشاالله.
  • حمید ۱۱:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
    0 0
    من که از افرادی که ازخون فرزندانشان به راحتی میگذرندخوشم نمیاد
  • کوروش ۱۷:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
    0 0
    ناشناس19:31 ظاهرا شما از بخشش این جوان ناراحتی.ضضری به شما رسیده؟حمید خان مردم هم از افرد انتقم جو وکینه ای خوششون نمیاد
  • ۲۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۷
    0 0
    اره والا تو کشتن 2 تا پسر این خانم دست داشته .

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس