مشرق- برای فهم اینکه آیا دولت یازدهم قادر به یک توافق خوب در مرحله نهایی مذاکرات با 1+5 خواهد بود یا نه، یک روش مفید این است که ببینیم دولت مضار و منافع رسیدن یا نرسیدن به توافق نهایی را چگونه تحلیل میکند. این بحث، جدای از آن است که بپرسیم دولت یازدهم آیا اساسا به لحاظ توان مذاکراتی، درک فنی- حقوقی و راهبرد سیاسی در موقعیتی هست که یک توافق خوب بکند یا نه؟ به این سؤال در فرصتی دیگر خواهیم پرداخت و در آنجا شرح خواهیم داد اولا مشخصات یک توافق خوب چیست و ثانیا چرا دولت آقای روحانی اساسا در موقعیتی نیست که بتواند یک توافق خوب کند.
دو استدلال مهم اکنون قلب دفاعیه دولت در ضرورت دستیابی به توافق جامع را تشکیل میدهد. استدلال اول این است که گفته میشود اگر توافق انجام شود، همه تحریمها علیه کشور برداشته خواهد شد و دورانی بیسابقه از گشایش اقتصادی فراخواهد رسید و استدلال دوم هم این است که اگر توافق حاصل نشود تحریمهایی بسیار شدید در انتظار کشور خواهد بود که میتواند اقتصاد کشور را به طور کامل به اضمحلال بکشاند.
هر دوی این اصول، به نحو تعجببرانگیزی سادهاندیشانه است. من در اینجا بنای تفصیل ندارم و بنابراین فقط به کلیدیترین نکاتی خواهم پرداخت که روشن میکند سادهسازی مساله تا این حد حاوی چه سوءتفاهمها و اشتباهات عمیقی است و چه نکات کلیدیای را از قلم میاندازد و نادیده میگیرد.
از استدلال اول شروع کنیم که میگوید توافقجامع با لغو همه تحریمها رونق را به اقتصاد کشور بازخواهدگرداند.
نخستین نکته در این باره این است که نشانههایی وجود دارد که حتی اگر توافقجامع با همان مشخصاتی که آمریکاییها میخواهند یعنی تحویل همه چیز، انجام شود بازهم چیزی که بتوان نام آن را لغو کامل همه تحریمها گذاشت، رخ نخواهد داد. اولا آمریکاییها به صراحت گفتهاند تحریمهای مربوط به ممنوعیت معامله شرکتهای آمریکایی با ایران را لغو نمیکنند، ثانیا ادبیات آمریکا تا امروز بر این دلالت داشته است که لغو تحریمها تدریجی و در طول اجرای گام اول -20 سال از دید آنها- خواهد بود نه یکباره و اگر هم تحریمی دستکاری شود، صرفا تحریمهای مربوط به حوزه هستهای خواهد بود و تحریمها در حوزههای دیگر مانند حقوق بشر و تروریسم نه فقط کم نمیشود بلکه تشدید هم خواهد شد.
نکته دوم این است که تجربه رفتار آمریکا در توافق ژنو به ما میگوید حتی اگر همه تحریمها هم لغو شود این کار فقط به طور رسمی (officially) و روی کاغذ خواهد بود و عملا آمریکاییها نه میخواهند و نه میتوانند نظام تحریم را یکشبه برچینند. از دید آمریکا تحریم ابزار ایجاد تغییر در محاسبات امنیت ملی ایران است و یکی از بزرگترین هدایای دولت روحانی به آمریکاییها هم این بوده که آنها را متقاعد کردهاند این ابزار به خوبی کار میکند. بنابراین تا زمانی که هنوز چیزی برای تغییر در ایران باقیمانده باشد، این ابزار به طور کامل کنار نهاده نخواهد شد. از حیث راهبردی هم دولت آمریکا وارد دورانی از ضعف شده است و میداند تواناییاش برای مداخله مستقیم در بحرانها و مهار کشورهای نافرمان دیگر به هیچ وجه به اندازه گذشته نیست. تحت چنین شرایطی آمریکا نیاز خواهد داشت به مهار قدرت روزافزون منطقهای ایران ادامه دهد و به همین دلیل زیرساخت تحریمها را برای استفاده در پروندههای دیگر حفظ خواهد کرد ولو اینکه تکهکاغذی به دست تیم مذاکرهکننده بدهد که در آن نوشته شده باشد «تحریمها را لغو کردیم». پس از توافق ژنو هم دیدیم که همین اتفاق رخ داد. با اینکه روی کاغذ، برخی تحریمها تعلیق شد و گشایشهایی ایجاد شد، آمریکاییها در عمل کار را به گونهای مدیریت کردند که حس «استغنای راهبردی» به ایران دست ندهد چرا که تصور میکردند هر نوع گشایش کنترل نشده، میتواند محاسبات تغییریافته در ایران را به جای اول بازگرداند.
سومین نکته هم این است که حتی اگر همه تحریمها هم روی کاغذ و هم در عمل لغو شود، بازهم حداکثر اتفاقی که میافتد آزاد شدن برخی منابع ایران است اما از آزاد شدن منابع تا ایجاد رفاه راه دشواری است که مستقیما به توان مدیریت و برنامهریزی دولت بازمیگردد و این نقطهای است که در همین 9ماه، کارنامه دولت در آن بسیار ناامیدکننده بوده است.
بنابراین، این وعده که توافق جامع همچون چوب جادو همه مشکلات را دود میکند و به هوا میفرستد، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد نوعی تبلیغات عوامانه با هدف سختتر کردن کار برای منتقدانی است که معتقدند توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است.
و اما درباره استدلال دوم، یعنی نتیجه عدمتوافق تشدید بیسابقه تحریمها علیه ایران است که باید گفت کمدقتی مهمی در آن وجود دارد. چنانکه غربیها خود به صراحت و روشنی گفتهاند، توافق ژنو برای آنها موهبتی بزرگ و غیرمنتظره بوده که تقریبا همه امتیازهای کلیدی را که درباره برنامه هستهای ایران مدنظر داشتند به آنها واگذار میکند. راقم این سطور آماده بحث تفصیلی در این باره است که نگرانی فوری درباره برنامه هستهای ایران در ذهن غربیها وجود نداشته الا اینکه رفع شده است. حتی صهیونیستها هم در واقع نمیگویند این توافق بد است بلکه میگویند در صورت تشدید فشارها از تیم فعلی در ایران امتیازهایی بسیار بزرگتر میشد گرفت. در نتیجه بسیار مهم است توجه کنیم آمریکا توافق ژنو را یک توافق خوب میداند و بنابراین بعید است هرگز این توافق را از دست بدهد و در صورت شکست مذاکرات درباره توافق جامع، گزینه جایگزین یک توافق موقت دیگر یا تمدید توافق ژنو است نه آنچانکه برخی تصور میکنند به هم زدن میز بازی از سوی آمریکاییها. آمریکاییها میدانند تنگتر کردن حلقه فشار بر ایران از یک جا به بعد میتواند به واکنش شدید ایران و از دست رفتن همه دستاوردهایی بینجامد که از زمان روی کار آمدن دولت روحانی به این سو به دست آوردهاند. عملگرایی آمریکایی اقتضا میکند همه تلاش خود را برای تبدیل توافق موقت به یک توافق دائم بکنند اما اگر تلاشها نتیجه نداد همان توافق موقت را قدر بدانند و به روندی که شکستخورده بودن آن تجربه شده بازنگردند.
بنابراین این استدلال که عدمدستیابی به توافقجامع فاجعه خواهد بود، بیشتر عوامفریبانه است تا اینکه دلسوزانه و مدبرانه باشد. عدمترس از شکست مذاکرات یکی از ملزومات روانشناختی مذاکره خوب است که البته ظاهرا دوستان چندان علاقهای به پرورش آن در خود ندارند.
*مهدی محمدی/ وطن امروز
دو استدلال مهم اکنون قلب دفاعیه دولت در ضرورت دستیابی به توافق جامع را تشکیل میدهد. استدلال اول این است که گفته میشود اگر توافق انجام شود، همه تحریمها علیه کشور برداشته خواهد شد و دورانی بیسابقه از گشایش اقتصادی فراخواهد رسید و استدلال دوم هم این است که اگر توافق حاصل نشود تحریمهایی بسیار شدید در انتظار کشور خواهد بود که میتواند اقتصاد کشور را به طور کامل به اضمحلال بکشاند.
هر دوی این اصول، به نحو تعجببرانگیزی سادهاندیشانه است. من در اینجا بنای تفصیل ندارم و بنابراین فقط به کلیدیترین نکاتی خواهم پرداخت که روشن میکند سادهسازی مساله تا این حد حاوی چه سوءتفاهمها و اشتباهات عمیقی است و چه نکات کلیدیای را از قلم میاندازد و نادیده میگیرد.
از استدلال اول شروع کنیم که میگوید توافقجامع با لغو همه تحریمها رونق را به اقتصاد کشور بازخواهدگرداند.
نخستین نکته در این باره این است که نشانههایی وجود دارد که حتی اگر توافقجامع با همان مشخصاتی که آمریکاییها میخواهند یعنی تحویل همه چیز، انجام شود بازهم چیزی که بتوان نام آن را لغو کامل همه تحریمها گذاشت، رخ نخواهد داد. اولا آمریکاییها به صراحت گفتهاند تحریمهای مربوط به ممنوعیت معامله شرکتهای آمریکایی با ایران را لغو نمیکنند، ثانیا ادبیات آمریکا تا امروز بر این دلالت داشته است که لغو تحریمها تدریجی و در طول اجرای گام اول -20 سال از دید آنها- خواهد بود نه یکباره و اگر هم تحریمی دستکاری شود، صرفا تحریمهای مربوط به حوزه هستهای خواهد بود و تحریمها در حوزههای دیگر مانند حقوق بشر و تروریسم نه فقط کم نمیشود بلکه تشدید هم خواهد شد.
نکته دوم این است که تجربه رفتار آمریکا در توافق ژنو به ما میگوید حتی اگر همه تحریمها هم لغو شود این کار فقط به طور رسمی (officially) و روی کاغذ خواهد بود و عملا آمریکاییها نه میخواهند و نه میتوانند نظام تحریم را یکشبه برچینند. از دید آمریکا تحریم ابزار ایجاد تغییر در محاسبات امنیت ملی ایران است و یکی از بزرگترین هدایای دولت روحانی به آمریکاییها هم این بوده که آنها را متقاعد کردهاند این ابزار به خوبی کار میکند. بنابراین تا زمانی که هنوز چیزی برای تغییر در ایران باقیمانده باشد، این ابزار به طور کامل کنار نهاده نخواهد شد. از حیث راهبردی هم دولت آمریکا وارد دورانی از ضعف شده است و میداند تواناییاش برای مداخله مستقیم در بحرانها و مهار کشورهای نافرمان دیگر به هیچ وجه به اندازه گذشته نیست. تحت چنین شرایطی آمریکا نیاز خواهد داشت به مهار قدرت روزافزون منطقهای ایران ادامه دهد و به همین دلیل زیرساخت تحریمها را برای استفاده در پروندههای دیگر حفظ خواهد کرد ولو اینکه تکهکاغذی به دست تیم مذاکرهکننده بدهد که در آن نوشته شده باشد «تحریمها را لغو کردیم». پس از توافق ژنو هم دیدیم که همین اتفاق رخ داد. با اینکه روی کاغذ، برخی تحریمها تعلیق شد و گشایشهایی ایجاد شد، آمریکاییها در عمل کار را به گونهای مدیریت کردند که حس «استغنای راهبردی» به ایران دست ندهد چرا که تصور میکردند هر نوع گشایش کنترل نشده، میتواند محاسبات تغییریافته در ایران را به جای اول بازگرداند.
سومین نکته هم این است که حتی اگر همه تحریمها هم روی کاغذ و هم در عمل لغو شود، بازهم حداکثر اتفاقی که میافتد آزاد شدن برخی منابع ایران است اما از آزاد شدن منابع تا ایجاد رفاه راه دشواری است که مستقیما به توان مدیریت و برنامهریزی دولت بازمیگردد و این نقطهای است که در همین 9ماه، کارنامه دولت در آن بسیار ناامیدکننده بوده است.
بنابراین، این وعده که توافق جامع همچون چوب جادو همه مشکلات را دود میکند و به هوا میفرستد، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد نوعی تبلیغات عوامانه با هدف سختتر کردن کار برای منتقدانی است که معتقدند توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است.
و اما درباره استدلال دوم، یعنی نتیجه عدمتوافق تشدید بیسابقه تحریمها علیه ایران است که باید گفت کمدقتی مهمی در آن وجود دارد. چنانکه غربیها خود به صراحت و روشنی گفتهاند، توافق ژنو برای آنها موهبتی بزرگ و غیرمنتظره بوده که تقریبا همه امتیازهای کلیدی را که درباره برنامه هستهای ایران مدنظر داشتند به آنها واگذار میکند. راقم این سطور آماده بحث تفصیلی در این باره است که نگرانی فوری درباره برنامه هستهای ایران در ذهن غربیها وجود نداشته الا اینکه رفع شده است. حتی صهیونیستها هم در واقع نمیگویند این توافق بد است بلکه میگویند در صورت تشدید فشارها از تیم فعلی در ایران امتیازهایی بسیار بزرگتر میشد گرفت. در نتیجه بسیار مهم است توجه کنیم آمریکا توافق ژنو را یک توافق خوب میداند و بنابراین بعید است هرگز این توافق را از دست بدهد و در صورت شکست مذاکرات درباره توافق جامع، گزینه جایگزین یک توافق موقت دیگر یا تمدید توافق ژنو است نه آنچانکه برخی تصور میکنند به هم زدن میز بازی از سوی آمریکاییها. آمریکاییها میدانند تنگتر کردن حلقه فشار بر ایران از یک جا به بعد میتواند به واکنش شدید ایران و از دست رفتن همه دستاوردهایی بینجامد که از زمان روی کار آمدن دولت روحانی به این سو به دست آوردهاند. عملگرایی آمریکایی اقتضا میکند همه تلاش خود را برای تبدیل توافق موقت به یک توافق دائم بکنند اما اگر تلاشها نتیجه نداد همان توافق موقت را قدر بدانند و به روندی که شکستخورده بودن آن تجربه شده بازنگردند.
بنابراین این استدلال که عدمدستیابی به توافقجامع فاجعه خواهد بود، بیشتر عوامفریبانه است تا اینکه دلسوزانه و مدبرانه باشد. عدمترس از شکست مذاکرات یکی از ملزومات روانشناختی مذاکره خوب است که البته ظاهرا دوستان چندان علاقهای به پرورش آن در خود ندارند.
*مهدی محمدی/ وطن امروز