گروه فرهنگی مشرق - هاشم کامکار از شعرای معاصر کشورمان، مثنوی زیبایی را متناسب با فضای سیاسی و اجتماعی ایران سروده و برای مشرق ارسال کرده که در ادامه تقدیم حضور مخاطبان ارجمند خواهد شد:
عمری است بر ضریح شما گریه کرده ایم
بر آن صفای گم شده ما گریه کرده ایم
یا ثامن الحجج تو دعا کن برای ما
دشمن به شکل دوست شده ما درسرای ما
وقتی که ملتی سخن از داد می کند
شیطان غرب یکسره فریاد می کند
آدمکشی، اشاعه فحشاء، ستم، غرور
گردنکشی، نفاق و حمایت ز ظلم و زور
این اختاپوس روی تنش پر ز شاخک است
با ذره بین مراقب هر ضعف کوچک است
دندان و پنجه اش پر خون ، تا که بوده است
لبهایش از حقوق بشر ، شر سروده است
کارش شنود کامل هر حرف و هر کلام
جاسوس کهنه کار جهان اهل هر حرام
بی دین ، نه مسلم و نه یهودی نه با مسیح(ع)
دیوی چنین کجا و کجا مهربان مسیح(ع)؟
جایی که دین حضرت موسی (ع) پراز صفاست
کودک کشی به مذهب شیمون پرز رواست
این جانور نماد جنایت نماد مرگ
اندیشه اش جفای خزان در نگاه برگ
توراتمان به دخل و تصرف به هم زدند
انجیلمان گرفته و حق را قلم زدند
قرآنمان ببین که به آتش کشیده اند
آتش به دین احمد (ص) و جانش کشیده اند
با اختلاف بین مذاهب شرر زدند
تا بر درخت وحدت امت تبر زدند
اینها دگر به آخر دنیا رسیده اند
یک چهره خشن ز محمد (ص) کشیده اند
تصویر مسلمین به ترور سایه می زنند
بر ما چه ساده تهمت بی پایه می زنند
وقتی بلال و مالک و سلمان برادرند
در جنگ با عدو همه پشت پیمبرند
پس فتنه لازم است : عرب ازعجم جداست
اینجا خلیج فارس خلیج عرب کجاست؟
سی ان ان است فرصت ما بیست و پنج مارس
کمپین حامیان جهان از خلیج فارس!
ما در پی لغت که چه شد فارس یا عرب
او نقشه می کشد پی ویرانی حلب
مردی که کشته ایم تو نا دیده ای برو
او اهل سنت است شما شیعه ای برو
در پشت صحنه : با تروریست های قاتل اند
در روی صحنه: نور صدا نکته : مسلم اند!
طراح داعش اند و ترور تا بکوحرام
اینها ز نسل شمر و یزیدند و والسلام
آنها که در سقیفه گذشتند از علی(ع)
در کوچه های شب زده ماندند بی ولی
در مصر بی ولی همه ی انقلاب رفت
با قرص خواب ساخت واشینگتن به خواب رفت
سیسی نشسته جای مبارک مبارک است
این واقعه برای مبارک مبارک است
شیطان غرب با کت و شلوار خوشگلش
لبخند می زند به فلسطین و مشکلش
گاهی برای مشکلشان می کند سیتینگ
تا حل کنند مشکل ایشان به یک میتینگ
اهل هنر به دیده ایشان محلل اند
اسکار می دهند به آنان که ما یل اند!
شایستگی زن نه به اندیشه های اوست
زیبایی و برهنگی و عشوه های اوست
شیطان غرب نابغه صحنه سازی است
معراج مکتبش غم همجنس بازی است
اما کنون به چهره یاران در آمده
از پنجره فتاده برون از در آمده
یاران ما که بود زمانی پیامشان
شمشیر تیز جبهه حق هر کلامشان
اینک به ساز دیو به گودال رفته اند
در روضه نه به بزم دد از حال رفته اند
آن دوستان خوب چه آمد به روزشان
شیمون پرز شده ست هم آوای سوزشان
اینک غلاف محکم شمشیر دست کیست؟
بی بی سی کثیف هوادار و مست کیست؟
دشمن ببین حمایتش از چیست ؟ این بلاست
هر شاعرانه ای که به تردید مبتلاست
کاخ سیه که چشم سپیدش به طلحه هاست
تا آخرین دقیقه امیدش به طلحه هاست
روباه پیر تفرقه انداز حقه باز
با ذکر یا حسین(ع) شده است باز فتنه ساز
برده حیای اهل زمین آرواره اش
آتش زده به باورتان ماهواره اش
این اهرمن برای خدا دف نمی زند
دشمن برای حیدر ما کف نمی زند
دشمن دلش خوش است که گرفته شما ز ما
ما منتظر که وصل شود کی نماز ما
ای دوست توبه کن ز جفا ما برادریم
در این زمانه شهره به یاران حیدریم
برگرد و باز بازوی ما را توان بده
اینک بیا به مالک اشتر زمان بده
این عمروعاص منتظر اشتباه ماست
مالک اگر ز راه بماند گناه ماست
تا مرگ اهرمن به خدا هیچ مانده است
با ما روانه شو گذر از پیچ مانده است
دیگر زمان تجربه و بحث و درس نیست
این ملت غیور ببین اهل ترس نیست
چون رستم است ملت ایران به داستان
در پیش دیو خم نکند سر چو راستان
اینها که در ادب پی سعدی و حافظند
از عشق حق پرند و حیا را محافظند
دنیا گرفته : ملت ما اهل جنگ نیست
اما به گاه حمله ی دشمن پلنگ چیست؟
در هشت سال دفاع مقدس کیان خویش
هرگز رها نکرده و بسته به جان خویش
این ملت شجاع قیامش حسینی است
تا آخر مسیر مرادش خمینی (ره) است
فهمیده است فرصت خواب و درنگ نیست
اینک زمان شکوه ز نام و ز ننگ نیست
او اهل کوفه نیست که کارش خیانت است
در سرد و گرم و فقر و غنا با ولایت است
با اهرمن حکایت ما جز نبرد نیست
سرباز دین که اهل شکایت ز درد نیست
عمار وار در دل سنگر نشسته است
ایمان ببین که پشت عدو را شکسته است
در سنگر است با همه ی نارضایتی
از دزدهای گردنه ی بی کفایتی
از دزدهای محترم پشت میزها
بالا نشین شهر و به ظاهر تمیزها
از کله گنده های خفن ، پر افاده ها
آقا نگو به لقمه حرام دزد زاده ها
زالو وشان پیکر بازار و اقتصاد
بنیان گزار باند روابط پر از فساد
با این همه نرفته ز سنگر چه دیدنی است
غمهایش از خنده تلخش شنیدنی است
خاموش مانده است گناهش خموشی است
رزمنده ای که کلیه اش هم فروشی است
اینها نشانه اند نگو نسل بی نشان
هر یک ستاره اند در این تیره کهکشان
این مردمی که اهل وفا در زمانه اند
در ظلم بی کرانه ی دنیا نشانه اند
سربند هر شهید نشانی برای ماست
جانباز روسپید نشانی برای ماست
رزمنده ای که راه خودش گم نکرده است
آزاده ای که پشت به مردم نکرده است
فرزند هر شهید که دلش با ولایت است
هر مادر شهید که وجودش عبادت است
روحانیی که گوهر تقوی رها نکرد
در فقر هم به غیر خدا اعتنا نکرد
آن کاسبی که نزد خدایش شده حبیب
پاک است و کسب خویش نیالوده بر فریب
آنانکه آمدند پی رسوایی نفاق
شیران پر خروش نه دی به اتفاق
این سالکان نشانه راهند و ره نما
ایمانشان زلال و خریدارشان خدا
این عاشقان که زنده به ریحان کوثرند
گلهای باغ حضرت زهرای (س) اطهرند
تصویر ما ز حضرت خیر النساء چه بود؟
وا کردن مسیر ولایت که بسته بود
وا کردن مسیر رسیدن به آفتاب
پروردن حسین (ع) و شهیدان انقلاب
پروردن نهال ولایت به خون و اشک
طراحی حماسه زیبای آب و مشک
رفتن به پشت در به حمایت ز رهبرش
دیگر چه شد مپرس تو ز محسن ز مادرش
آن شیر زن که فتنه ی دشمن به ما نمود
با پهلوی شکسته و با بازوی کبود
اینها به عشق حضرت زهرا (س) حسینی اند
با رهبر سپاه محمد (ص) خمینی اند
هر جمعه شعله ای ضربانی به قلبشان
افتاده داده تازه توانی به قلبشان
اینها به انتظار ، به خورشید دلخوشند
با عشق اهل بیت (س) کنون نقشه می کشند
بر بوم پاک وحدت ما عشق دیدنی است
طرح غروب عمر ستمگر کشیدنی است
شیطان غرب آمده میدان نگاه کن
اسبت به ترک خواهش شیطان به راه کن
این عمر وعاص لحظه به لحظه مراقب است
هر گفتمان کوچک ما را مواظب است
اینک نه گاه خستگی و دل بریدن است
با چشم های باز ببین وقت دیدن است
قرآن به نیزه است نه این یا حسین (ع) نیست
این دشمن پلید بدان با حسین (ع ) نیست
مسلم غریب مانده و در انتظار یار
پرچم به دست تا که رسد نازنین سوار
سید علی است مسلم و مهدی (عج) حسین (ع) اوست
جانم فدای هر که در این راه عین اوست
