ویژه نامه ضیافت مشرق - امروز فقط مردم مشهد و طبس هستند که با آوای نقاره ها به استقبال اذان صبح می روند و روزه می گیرند. آستانه حرم حضرت رضا (ع) یکی از معدود مکان هایی است که هر سحر این رسم کهن در آن اجرا می شود. اکنون در بیشتر مناطق ایران، روزه داری، این آیین مذهبی دیرینه، با ابزار مدرن همراه شده است و مردم خبر طلوع خورشید را از رادیو یا رسانه های دیگر می بینند و می شنوند. در حالی که در گذشته هر کدام از مناطق مختلف ایران با رسم و آیین خاصی از آمدن سحر باخبر می شدند.
به گزارش میراث خبر، نقاره زنی قبل از اسلام هم به عنوان یک رسم کهن هنگام طلوع خورشید اجرا می شده است. گروه نقاره زنی نوعی ارکستر بود که از سازهای کوبه ای و بادی که با قوانین خاصی به نام «نوبت» نواخته می شد، تشکیل شده بود. با آمدن اسلام به ایران هنر نقاره زنی جلوه زیباتری پیدا کرد و در زمان سحر و افطار ماه رمضان در خدمت دین در آمد و به هنری آیینی تبدیل شد. تا جایی که در بعضی از مناطق ایران این کار به شکلی وقفی در آمد، اما امروز این رسم تنها در طبس به صورت اوقافی انجام می شود. نقاره زنی ای که در حرم حضرت رضا (ع) برگزار می شود گونه ای تحول یافته از نقاره زنی باستانی در ایران است.
دهل و دف زنی نیز در برخی مناطق براساس تفکر و باورداشت های قومی منطقه ای به جای استفاده از نقاره زنی برای بیداری مومنان استفاده میشده است. در میان نواختن سازهای کوبه ای، آوازها و نواهایی می خواندند که به آن مناجات سحر می گفتند. دهل و دف زنی سحر بیشتر در مناطق غربی و شمال غربی ایران رواج داشته است. در مناطق مرکزی و جنوبی ایران، شیپور، کرنا و بوق زنی سحر رایج بوده و حالا فقط یادی از آن باقی مانده است.
تا زمانی که کرنا و بوق صدفی و شاخی رایج بود، از آنها استفاده می شد. اما بعد از آن با وارد شدن شیپورهای فرانسوی و سوئدی به ایران که بیشتر کاربرد نظامی داشتند، از این شیپورها بهره بردند. گاه شیپور یا کرنا و بوق در کنار نقاره و دهل برای بیدارسازی مردم مورد استفاده قرار می گرفت.
دمدم سحری مخصوص ناحیه بوشهر است که در بخش هایی از حومه های شهر بوشهر به آن گم گم سحری نیز می گویند. این نام گذاری به خاطر صدای حاصل از دمام زنی است که شبیه تلفظ واژه «گم گم» است. دم دم نوعی دهل النگویی است که در بوشهر رایج است.
در بوشهر برخی از نام فامیل خانواده هایی که این رسم را در ماه رمضان انجام می دادند «دم سحری» است. این رسم امروز در بوشهر بسیار محدود شده است. در دوره پهلوی اول نواختن دمدم سحر ممنوع بود اما پس از سال ۱۳۲۵ اجرای دوباره آن توسط شخصی به نام محمد ابراهیم آغاز شد. او در آهنگ های سحری تغییراتی به وجود آورد. دمدم نوازی در شب های احیا دارای نوای خاصی می شود که نوعی حزن در آن جریان دارد و در پایان رمضان با نزدیک شدن به عید فطر به گونه ای شادگونه اجرا می شد.
اجرای این رسم به این شکل است که دو یا چند تن که بیشتر آنها از خانواده های طبقه فرودست جامعه هستند هنگام سحر و ساعتی به اذان مانده با یک دمام پر سر و صدا «والسلام یا شهر رمضان» گویان در کوچه ها به بیداری مردم می پردازند.
سحرخوانی یا مناجات سحری که در بعضی از نقاط کشور به آن شب خوانی هم می گفتند از رسومی است که تقریبا در همه جای ایران به شیوه های مختلف اجرا می شد. یک یا چند نفر از سحرخوانان بر بالای بام خانه ها یا گلدسته های مسجد می رفتند و ساعتی به اذان مانده با صدای خوش و رسای خود شروع به خواندن مناجات نامه های ویژه رمضان می کردند. در سحرخوانی بیشتر از مناجات خواجه عبدالله انصاری استفاده می شد.
الحان مناجات خوانی تاکنون مورد پژوهش و بررسی قرار نگرفته است. این الحان از زیباترین مجموعه های موسیقی آوازی ایران است. سحرخوانی در شب های قدر تغییر می کند و به اصطلاح به آن «الصلوة»، تیغ و بُر حیدری و … می گفته اند.
نوعی حکایت خوانی نیز در ماه رمضان رواج داشته است. اگرچه حکایت خوانی همواره در ایران استفاده می شد، اما در ماه رمضان به شکلی بسیار زیبا، جلوه ای دینی و مذهبی پیدا می کند که به شرح زندگانی، داوری ها و سیره امام علی (ع) می پردازد. نبردهای آن شهید محراب و مولای مومنان در قالبی آهنگین توسط هنرمندان (چه با ساز و چه بدون ساز) بیان می شد.
حکایت هایی چون قلعه خیبر، سلمان و شیر و علی، بند بربر از این گونه اند. صوفی نامه خوانی و کلام خوانی هم نوعی از رسم خواندن در ستایش مولا علی (ع) و پیامبر اکرم (ص) است که در دسته موسیقی نحله ها و فرقه های اسلامی قرار می گیرد. در این شکل از خواندن نوعی حکمت آموزی و بیان مضامین باطنی در رمضان صورت می گرفت که ناشی از ایمان و یقین قومی بود که شکل اجتماعی به خود گرفت و به شکل یک رسم متداوم در آمد.
منقبت خوانی نیز گونه ای ستایشگری است که به دو نوع ضمنی و تلویحی در ماه رمضان خوانده می شد. منقبت خوانان مبلغان مذهبی و دینی بوده اند و منقبت خوانی نیز مثل دیگر آوازهای سحری در بیشتر نقاط ایران به گونه ای متفاوت جریان داشته است.
براساس مقاله «موسیقی رمضان در ایران» از هوشنگ جاوید
به گزارش میراث خبر، نقاره زنی قبل از اسلام هم به عنوان یک رسم کهن هنگام طلوع خورشید اجرا می شده است. گروه نقاره زنی نوعی ارکستر بود که از سازهای کوبه ای و بادی که با قوانین خاصی به نام «نوبت» نواخته می شد، تشکیل شده بود. با آمدن اسلام به ایران هنر نقاره زنی جلوه زیباتری پیدا کرد و در زمان سحر و افطار ماه رمضان در خدمت دین در آمد و به هنری آیینی تبدیل شد. تا جایی که در بعضی از مناطق ایران این کار به شکلی وقفی در آمد، اما امروز این رسم تنها در طبس به صورت اوقافی انجام می شود. نقاره زنی ای که در حرم حضرت رضا (ع) برگزار می شود گونه ای تحول یافته از نقاره زنی باستانی در ایران است.
دهل و دف زنی نیز در برخی مناطق براساس تفکر و باورداشت های قومی منطقه ای به جای استفاده از نقاره زنی برای بیداری مومنان استفاده میشده است. در میان نواختن سازهای کوبه ای، آوازها و نواهایی می خواندند که به آن مناجات سحر می گفتند. دهل و دف زنی سحر بیشتر در مناطق غربی و شمال غربی ایران رواج داشته است. در مناطق مرکزی و جنوبی ایران، شیپور، کرنا و بوق زنی سحر رایج بوده و حالا فقط یادی از آن باقی مانده است.
تا زمانی که کرنا و بوق صدفی و شاخی رایج بود، از آنها استفاده می شد. اما بعد از آن با وارد شدن شیپورهای فرانسوی و سوئدی به ایران که بیشتر کاربرد نظامی داشتند، از این شیپورها بهره بردند. گاه شیپور یا کرنا و بوق در کنار نقاره و دهل برای بیدارسازی مردم مورد استفاده قرار می گرفت.
دمدم سحری مخصوص ناحیه بوشهر است که در بخش هایی از حومه های شهر بوشهر به آن گم گم سحری نیز می گویند. این نام گذاری به خاطر صدای حاصل از دمام زنی است که شبیه تلفظ واژه «گم گم» است. دم دم نوعی دهل النگویی است که در بوشهر رایج است.
در بوشهر برخی از نام فامیل خانواده هایی که این رسم را در ماه رمضان انجام می دادند «دم سحری» است. این رسم امروز در بوشهر بسیار محدود شده است. در دوره پهلوی اول نواختن دمدم سحر ممنوع بود اما پس از سال ۱۳۲۵ اجرای دوباره آن توسط شخصی به نام محمد ابراهیم آغاز شد. او در آهنگ های سحری تغییراتی به وجود آورد. دمدم نوازی در شب های احیا دارای نوای خاصی می شود که نوعی حزن در آن جریان دارد و در پایان رمضان با نزدیک شدن به عید فطر به گونه ای شادگونه اجرا می شد.
اجرای این رسم به این شکل است که دو یا چند تن که بیشتر آنها از خانواده های طبقه فرودست جامعه هستند هنگام سحر و ساعتی به اذان مانده با یک دمام پر سر و صدا «والسلام یا شهر رمضان» گویان در کوچه ها به بیداری مردم می پردازند.
سحرخوانی یا مناجات سحری که در بعضی از نقاط کشور به آن شب خوانی هم می گفتند از رسومی است که تقریبا در همه جای ایران به شیوه های مختلف اجرا می شد. یک یا چند نفر از سحرخوانان بر بالای بام خانه ها یا گلدسته های مسجد می رفتند و ساعتی به اذان مانده با صدای خوش و رسای خود شروع به خواندن مناجات نامه های ویژه رمضان می کردند. در سحرخوانی بیشتر از مناجات خواجه عبدالله انصاری استفاده می شد.
الحان مناجات خوانی تاکنون مورد پژوهش و بررسی قرار نگرفته است. این الحان از زیباترین مجموعه های موسیقی آوازی ایران است. سحرخوانی در شب های قدر تغییر می کند و به اصطلاح به آن «الصلوة»، تیغ و بُر حیدری و … می گفته اند.
نوعی حکایت خوانی نیز در ماه رمضان رواج داشته است. اگرچه حکایت خوانی همواره در ایران استفاده می شد، اما در ماه رمضان به شکلی بسیار زیبا، جلوه ای دینی و مذهبی پیدا می کند که به شرح زندگانی، داوری ها و سیره امام علی (ع) می پردازد. نبردهای آن شهید محراب و مولای مومنان در قالبی آهنگین توسط هنرمندان (چه با ساز و چه بدون ساز) بیان می شد.
حکایت هایی چون قلعه خیبر، سلمان و شیر و علی، بند بربر از این گونه اند. صوفی نامه خوانی و کلام خوانی هم نوعی از رسم خواندن در ستایش مولا علی (ع) و پیامبر اکرم (ص) است که در دسته موسیقی نحله ها و فرقه های اسلامی قرار می گیرد. در این شکل از خواندن نوعی حکمت آموزی و بیان مضامین باطنی در رمضان صورت می گرفت که ناشی از ایمان و یقین قومی بود که شکل اجتماعی به خود گرفت و به شکل یک رسم متداوم در آمد.
منقبت خوانی نیز گونه ای ستایشگری است که به دو نوع ضمنی و تلویحی در ماه رمضان خوانده می شد. منقبت خوانان مبلغان مذهبی و دینی بوده اند و منقبت خوانی نیز مثل دیگر آوازهای سحری در بیشتر نقاط ایران به گونه ای متفاوت جریان داشته است.
براساس مقاله «موسیقی رمضان در ایران» از هوشنگ جاوید