برخی معتقدند که تحولات منطقه خاورمیانه و پرونده هسته ای ایران بی ارتباط با هم نبوده و می توان اینطور برداشت کرد که هدف از فعال شدن هر کدام از جبهه ها تحت فشار قراردادن ایران است. در همین رابطه شماری بر این باورند که ایران در بحث عراق و پرونده هسته ای مجبور شد تا یک سری امتیازات را به غرب بدهد. نظر شما در این زمینه چیست؟
بدون تردید ایران امروز قدرت اول منطقه است هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ دفاعی و امنیتی. ایران به لحاظ استحکام حکومت و به عنوان یک حکومت آرمانی و اسلامی حرف اول را نه تنها در منطقه بلکه جهان اسلام می زند و هیچ کشوری به اقتدار جمهوری اسلامی ایران در منطقه وجود ندارد.
میزان اقتدار و قدرت سیاسی نیز از جمله موضوعات تاثیر گذار در مسائل منطقه ای و بین المللی است. در ایران هر تصمیمی که گرفته شود و از جمله تصمیمات اساسی درحوزه سیاست های کلان ، در دنیا و در منطقه تاثیر می گذارد.
هیچ کشوری را در جهان اسلام پیدا نمی کنید که نفوذ جمهوری اسلامی ایران را در سطح جهانی داشته باشد. بنابراین اگر اتفاقی در سوریه می افتد به نوعی تحلیلگران آن را با تاثیرگذاری ایران گره می زنند و مرتبط می دانند.
از سوی دیگر اتفاقات عراق بر روی ایران تاثیرگذار است و کمکی که ایران به استحکام دولت قانونی سوریه و عراق می کند، قابل انکار نیست.
ایران با همه وجود از دولت قانونی سوریه،عراق، لبنان و مقاومت فلسطین حمایت می کند و این را پنهان نمی کند. شما کشور دیگری را می شناسید که به طور آشکار علیه آشوبگرانی که در سوریه و در عراق دست به آشوب می زنند، به مردم را صدمه می زنند، بی رحمانه مردم بی گناه و غیرنظامیان را می کشند، آنها را تحت فشار قرار می دهند و اموالشان را به غارت می برند، دست به اقدام مناسب بزند؟
قطعا آشوبگران در عراق و سوریه با بیگانگان درارتباط هستند. کسی نمی تواند ملیت عراقی یا سوری داشته باشد و این طورعلیه تمامیت ارضی خود اقدام کند ، زیرا چنین فردی یا خائن به منافع کشورش بوده یا جاهل است که متوجه آثار اعمال خود نیست.مگر می شود یک سوری علیه منافع ملی سوریه این چنین عمل کند و دست به تصرف شهرها ، تخریب خانه ها، کشتار بی گناهان، غارت اموال مردم و از بین بردن امنیت آنها بزند.
بنابراین ممکن است که یکی از اهداف این باشد که بر ایران هم تاثیر بگذارند اما ایران در سال های پس از انقلاب نشان داده که مثل کوه استوار ایستاده و از دولت و نظام خود حمایت می کند.
بخشی از مشکلات منطقه به خاطر این است که امنیت درون منطقه ای درون زا تعریف نشده است و کشورهای مداخله گر در این مناطق حضور دارند. حضور برخی از گروهها در درون این کشورها واکنش مستقیم به حضور قدرت های خارجی است. از طرف دیگر برخی از کشورهای منطقه گرایش به قدرت های مداخله گر دارند و این موضوع باعث می شود تا گروههای افراطی شکل بگیرد. در نهایت تا زمانیکه حکومت های منطقه گرایش به قدرت های خارجی دارند و به نوعی شاهد نظم امنیتی برونزا در منطقه هستیم، این مشکل به چه شکل حل و فصل می شود؟
هیچ قدرت خارجی برای هیچ کشوری دلسوزتر از خود مردم آن کشور نیست. اگر قدرت های خارجی هزینه می کنند، حتی افراد خود را در این دخالت از دست می دهند و مقادیر زیادی پول خرج می کنند ، می توان گفت که این اقدامات در راستای منافع آنها است و آمریکایی ها منافع خود را به منافع کشورهای خاورمیانه ترجیح می دهند.
نه تنها آمریکا بلکه انگلیس هم به این شکل عمل کرده است. هر ملتی اگر برای نجات خود از مشکلی تمسک به قدرت خارجی کند، به طوری که به آن قدرت خارجی مجال دخالت در امور داخلی خود را بدهد اشتباه کرده است.
تاریخ به ما نشان داده است که هیچ گاه نمی توان به قدرت خارجی اطمینان کرد زیرا آنها هرگز منافع کشوری را به منافع خود ترجیح نمی دهند و تنها ادعا می کنند که به خاطر انسانیت به مردم کمک می کنند.
تجربه نشان داده است که اگر قدرت های خارجی که در راس آن آمریکا است در کشوری دخالت کردند منافع آنها اقتضا کرده که دست به چنین اقدامی بزنند و دخالت در ایران، کودتای 28 مرداد و ساقط کردن دولت ملی مصدق و انعقاد قرارداد کنسرسیوم از جمله این اقدامات است.
هاوارد پیچ نماینده کمپانی استاندارد اویل نیوجرسی که به نمایندگی از هفت شرکت غربی قرارداد کنسرسیوم نفت را با دکتر علی امینی امضا کرد، گفت هرآنچه که در ملی شدن نفت از دست داده بودیم با این قرارداد دوباره به دست آوردیم. بنابراین غربیها برای غارت نفت ایران دست به کودتا زدند و هم اکنون در هرکجا که دخالت می کنند نیتی به غیر از این ندارند.
موضوعی که الان مطرح است بحران عراق است و برخی معتقدند که به اصطلاح این بحران می تواند موازنه قوای گذشته را به هم بزند. نظر شما در این رابطه و سرانجام این بحران چیست؟
هر اتفاقی که در عراق یا هر کشوری که امنیت داخلی آن به مخاطره می افتد، روی می دهد به زیان آن ملت بوده و موازنه قدرت در داخل آن کشور از بین خواهد رفت.
پس از سقوط صدام مردم عراق به قانون اساسی رای دادند و در چارچوب این قانون انتخابات برگزار شد و رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس مجلس انتخاب شدند.
در این انتخابات برخی رای بیشتر و برخی رای کمتر آوردند و عده ای از روی بی توجهی و عده ای تحت تاثیر عوامل بیگانه در عراق اغتشاش کرده و به راحتی به کشتار غیرنظامیان دست زدند، به نوامیس مردم تجاوز کرده و هنگام بازداشت آنها نیز مشخص شد که تابعیت کشورهای دیگر را داشته اند.
بنابراین مشخص است که نیروی بیگانه خارج از مرزها از این افراد حمایت می کنند. در سوریه بیش از هفت هزار نفراز کشورهای مختلف به بهانه حمایت از دموکراسی علیه بشار اسد جنگیدند و این درحالیست که شماری از مزدوران از سازمانهای بلک واتر بوده و معلوم است که موازنه داخلی به هم می خورد.
تغییر اوضاع در عراق باعث می شود تا ارتباط با کشورهای دیگر منطقه از حالت موازنه ای که بوده خارج شده و تحولات منطقه به شکل دیگر در آید. بعید می دانم که ملت عراق اجازه دهند کشورشان تجزیه شود و این شورش ها و اغتشاشات عراقی ها را در هم بشکند و تمامیت ارضی عراق دچار مشکل شود.
مسائل امروز فلسطین و جنگ غزه را چگونه ارزیابی می کنید؟
بدون تردید صهیونیست ها در این قماری که به آن دست زده اند از همین حالا بازنده اند. صهیونیست ها تصور می کنند با بمباران هوایی غزه و حملات زمینی، فلسطینی ها دست از مقاومت برمی دارند اما دفاع جانانه فلسطینی ها برای چندمین بار به روسای پرمدعای رژیم صهیونیستی فهماند که فلسطین، فلسطین سابق نیست و در مقابل موشک ، موشک می اندازد.
فلسطینی ها ثابت کردند که در مقابل پرواز هواپیما، هواپیما به پرواز در می آورند ، در مقابل توپخانه ، توپ شلیک می کنند. مردم منطقه همه می دانند که هیچ کشوری در منطقه جز ایران شهامت کمک کردن به مقاومت فلسطین، لبنان و سوریه را ندارد و این موضوع باید برای دیگر کشورهای مسلمان منطقه پند باشد زیرا به جای آن که مسلمانان را به جان هم بیندازند و میان مذاهب مختلف اسلامی تفرقه و برادر کشی ایجاد نمایند باید به فکر دفاع از فلسطین باشند.
این کشورها باید به فلسطینی ها کمک کنند که سخت ترین زندگی را تحمل کرده و از حیات خود دفاع می کنند. همه می دانند با وجود تبلیغات سوء دشمنان ایران که در پی راه انداختن جنگ میان عرب و غیر عرب و شیعه و سنی هستند، کشورمان به عنوان یک کشور غیر عرب بیشترین کمک را به فلسطینی ها حتی به مراتب بیش از ملت های عرب کرده است.
ایران به عنوان کشوری با اکثریت شیعه به فلسطینی ها که اکثریت آنها اهل سنت بوده بیشترین کمک را کرده و می کند و بنابراین رفتار ایران باید برای دیگر کشورهای منطقه الگو باشد.
ایران برای نجات فسلطینی ها بیشترین فداکاری را کرده و خود را در معرض فشار طرفداران صهیونیست ها در دنیا قرار داده اما هرگز از رویکرد خود بازنمی گردد.
در ارتباط با سوریه هم باید گفت بیشترین عامل پیروزی همانا کمک مردم ایران بوده است و اگر سوریه توانست در برابر توطئه بیگانگان و آشوبگران غیر سوری و سوری که علیه دولت قانونی سوریه می جنگیدند، دفاع کنند همه به خاطر ایران بوده است.
در لبنان و فلسطین نیز همین طور بوده است. واقعیت این است تا زمانی که آمریکایی ها و متحدان آنان حاضر نباشند در شورای امنیت سازمان ملل متحد از حق دفاع کنند وضعیت بدین گونه خواهد بود.
غربیها حاضر نیستند که بمباران غزه را از سوی صهیونیست ها محکوم کنند و تمام امکانات جنگی را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده اند. از سوی دیگر غربیها در سازمان ملل متحد مانع از تصویب قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی می شوند و توقع دارند مردم آنها را عدالت خواه بدانند و طرفدار آزادی و حقوق بشر که کسی آن را قبول نمی کند.
برخی کارشناسان استدلال می کنند که اگر موضوع هسته ای ایران حل شود و روابط تهران و غرب در مرحله عادی سازی قرار گیرد منافع برخی از کشورهای منطقه به خطر می افتد. تصور می کنید اگر موضوع هسته ای ایران حل شود آیا عادی سازی روابط در دستور کار وزارت خارجه قرار می گیرد و یا اینکه اساساً این موضوع به صورت خودکار اتفاق می افتد؟
مشکلی به صورت اولیه وجود ندارد که لاینحل باشد و غربیها به آن تمسک کنند. بین مجموعه 1+5 که در حال مذاکره با ایران است یک تفرق و اختلاف عقیده وجود دارد.
آمریکایی ها تصور می کنند که جنبه رهبری را در این جمع شش کشوری دارا بوده و هر آنچه را که آنها می گویند دیگران باید تبعیت کنند اما واقعیت این است که بقیه کشورها زیر بار نمی روند.
در اواسط مذاکرات هسته ای قرار بود که وزرای خارجه به درخواست کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به وین بیایند که چهار وزیر آمدند و دو وزیر از جمله وزرای چین و روسیه نیامدند.
برخی از منابع غربی قبل از این که نیامدن روس ها و چینی ها نهایی شود، اعلام کردند که مواضع مسکو با بقیه متفاوت است و از طرفی شماری از وزرا هنگام آمدن به وین زودتر از بقیه پایتخت اتریش را ترک کرده و وزیر خارجه آمریکا بیشتر از بقیه در وین ماند.
نیامدن بعضی از وزرا و زود رفتن برخی از آنها نشان دهنده تشتت میان برخی از اعضای گروه 1+5 است. امروزه بدون تردید انسجامی که میان این گروه وجود داشت دیگر دیده نمی شود. جمعی که بین خود انسجام ندارد چگونه می توانند سر یک میز حاضر شده و به توافق مشترک برسند.
زمانی که وزرای خارجه با یکدیگر اختلاف دارند و در فراخوان ها شرکت نمی کنند، یا شرکت موثر ندارند و یا یک کشور مثل آمریکا خود را پدر خوانده بقیه می داند و توقع دارد هر آنچه را که جان کری وزیر خارجه آمریکا تصمیم گرفت بقیه تبعیت کنند، هماهنگی میان اعضای این گروه شکل نمی گیرد.
یکی از مشکلات این است که مخاطب ایران مخاطب منسجمی نیست و وزیر خارجه انگلیس نیز در این بین استعفا داده است. به نظرم اول باید طرف هفتمی پیدا شود که میان این شش کشور میانجیگری کند و آنها را به انسجام بازگرداند و پس از اتخاذ مواضع یکسان با ایران مذاکره کنند.
درست است که زمانی گروه 1+5 با یکدیگر مواضع یکسانی را داشتند اما ایران بر سر حقوق خود ایستاده است. ایران بر داشتن 190 هزار سو از سانتریفوژها با هدف انجام تحقیقات علمی و استفاده از تاسیسات فردو و غنی سازی و همچنین به کارگیری آب سنگین اراک پافشاری دارد و در این ایستادگی از پای نخواهد ایستاد.
سختی برای ایران بوده اما کشورمان این سختی را پشت سر گذاشته و هم دولت و هم مردم ایران مصمم به حمایت از حق مسلم برنامه هسته ای بوده و هستند.
روزی که شش کشور با وعده های آمریکا دور هم جمع شدند و علیه ایران تصمیم گرفتند و تحریم هایی را علیه کشورمان وضع کردند توقع داشتند که در مدت کوتاهی ایران تسلیم شود و پیشنهاد آمریکایی ها را بپذیرد اما ایران پیشنهاد 1+5 را نپذیرفت و چندین سال از این موضوع می گذرد.
کشورهای اروپایی نظاره گر هستند که کشوری همچون چین با ایران معاملات بسیار گسترده ای دارد. دهها میلیارد دلار حجم روابط ایران و چین چه به لحاظ تامین انرژی چین از ایران و چه به لحاظ تامین نیازمندی های ایران از چین می باشد.
از سوی دیگر اتفاقاتی در منطقه افتاد که روسیه و چین دیدند بدون همکاری با ایران امکان این که بتوانند مقابل توسعه طلبی آمریکا را در منطقه حساس غرب آسیا، خاورمیانه و شمال آفریقا بگیرند، وجود ندارد.
بنابراین در رابطه با مسائل منطقه امروز رابطه ایران و روسیه نزدیک تر از گذشته بوده و با هم هماهنگ هستند. از سوی دیگر هم ایران و هم روسیه در مقابل شورشیان سوری از دولت قانونی این کشور حمایت کرده اند.
روسای جمهور ایران و روسیه نیز با نخست وزیر عراق در زمینه مقابله با شورشیان در این کشور گفتگوی تلفنی کرده و از وی و حکومت قانون در عراق حمایت کردند.
برخی از کشورهای اروپایی نیز مایل به نزدیکی روابط با تهران هستند که با خواسته های آمریکا تداوم ندارد. بنابراین همین جا ریشه اختلاف و پیدایش عدم انسجام و تشتت بین کشورهای 1+5 مشخص می شود و نبود انسجام یکی از علل ناکامی مذاکرات در هفته و ماه های اخیر و وجود تشتت و تفرق بین کشورهای عضو 1+5 است.
آرایش اصول گرایان در انتخابات مجلس چگونه است؟
خیلی زود است که درباره انتخابات مجلس اظهار نظرکرد اما شاهد بعضی از فعالیت ها هستیم و آن چیزی که مهم بوده این است که مردم به افرادی رای می دهند که پایبندی آنها به نظام ثابت شده و آنها را می شناسند.
مردم ایران به افرادی رای می دهند که مبانی نظام را قبول داشته و سابقه سوء علیه مبانی نظام ندارند و امیدوارم اصول گرایان در مدت زمان باقیمانده از فعالیت مجلس در عمل و گفتار نشان دهند که بیشترین اهتمام را در خدمت به مردم دارند.
مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نیز در دیدار با مسئولان فرمودند که همگان از اعتدال حمایت می کنند ولی نباید امر اعتدال گرایی وسیله ای شود برای نفی دیگران به اتهام عدم اعتدال گرایی . باید تعریف درستی از اعتدال گرایی و میانه روی و عدم افراط و تفریط داشته باشیم که بسیار پسندیده است.
گمان نمی کنم که کسی اعلام کند من اهل اعتدال نیستم و از هر کسی بپرسید می گوید اهل اعتدال هستم. مردم اعتدال را دوست دارند زیرا طبیعت انسان به گونه ای است که از افراط و تفریط پرهیز می کند .
البته نباید فراموش کرد که بعضی ها مدعی اعتدال هستند اما بدین گونه رفتار نمی کنند و برخی دیگر بدون آنکه به زبان بیاورند معتدل هستند.
چه فعالیت هایی را در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام می دهید؟
مرکز تحقیقات استراتژیک بازوی تشخیص مصلحت نظام بوده و تحقیقات لازم را با هدف تصمیم گیری درباره سیاست های کلی نظام انجام می دهد.
از سوی دیگر این مرکز پیشنهاداتی را که از سوی مقام معظم رهبری ( مدظله العالی) مطرح می شود بررسی و نتیجه بررسی ها را خدمت ایشان تقدیم می کند و در صورت تایید ایشان سیاست کلی و مبنای قانونگذاری و تصمیم گیریها در سطوح مجلس و دولت قرار می گیرد و در حقیقت تمرکز مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت بر پژوهش در زمینه سیاست های کلی و اساسی نظام در تمامی حوزه ها است.