به گزارش گروه اجتماعی مشرق، شايد جمله «چه کسي به او گواهينامه داده» را بارها و بارها شنيده باشيد. جمله معروفي که بعضا افراد پس از ديدن متخلفان سوار بر مرکب بيان ميکنند. اين بار عزممان را جزم کرديم تا ببينيم چطور ممکن است کسي گواهينامه داشته باشد ولي مهارت رانندگي نداشته باشد؟! چند روزي آموزشگاههاي رانندگي شهر را زير پا گذاشتيم و چند نفر از همين افراد را شناسايي کرديم. پس از آن هم گفتوگويي داشتيم با مربيهايشان و درآخر هم با رئيس پليس راهنمايي و رانندگي استان.
ساعت آموزش افراد کم است
بهناز 37 ساله است و ميگويد چند سالي ميشود که تعليم رانندگي ميدهد. از دورههاي آموزشي ميپرسم که ميگويد: «به نظرم هرکسي نميتواند راننده خوبي باشد مگر به شرط تمرين. ساعات آموزش عملي رانندگي کم است و فرد شايد بتواند جلوي افسر خوب دور بزند و به موقع راهنما بزند اما حقيقت اين است که با اين ساعات کمي که افراد آموزش ميبينند، هيچکس راننده تمام و کمال نميشود.»
مربي دلسوز!
ميگويد: «از مربيام راضي نيستم. چندين ساعت است تحت تعليمم اما هنوز آنطور که بايد آموزش نديدهام» از نرگس ميخواهم براي ساعت تمرينش که چند دقيقه ديگر آغاز ميشود من هم با او بروم، مرا به عنوان همراه به مربي معرفي ميکند و هر سه سوار پرايد سفيد رنگ ميشويم.
چند متري از آموزشگاه فاصله ميگيريم که تلفن همراه خانم مربي به صدا در ميآيد و گرم صحبت ميشود. دقايق ميگذرد و همين طور که چشمش به خيابان است و گهگاهي به نرگس نکاتي را متذکر ميشود با تلفن همراهاش مشغول گفتوگوست.
از او ميپرسم: «حواستان به رانندگي نرگس هست؟» با گوشه چشم نگاهي ميکند و با اکراه ميگويد: «مراقبم!» کمکم از خيابان شلوغ «حر عاملي» فاصله ميگيريم و در کوچهاي عريض و خلوت از نرگس ميخواهد ماشين را پارک دوبل کند. نرگس چند بار جلو و عقب ميرود اما موفق نميشود.
مربي ميگويد: «همين جا باش تا برگردم و دوباره برايت توضيح دهم.» از ماشين پياده ميشود و نرگس در اين فرصت کوتاه لب به گلايه ميگشايد و مدام ميگويد: «ديدي گفتم!» چند دقيقه بعد خانم مربي با دو پاکت شير از سوپر مارکت بيرون ميآيد ...
شاگرد بياستعداد و آموزش در خيابانهاي شهر!
مربي با ناراحتي وارد دفتر ميشود. برگهاي را روي ميز رئيس آموزشگاه ميگذارد و ميگويد: «يک ميليون و سيصد هزينه صافکاري شد!» پاي صحبتهايش مينشينم، از دختر جوان تحت تعليمي گلايه ميکند و ميگويد که خودرواش را در چشم به هم زدني به تير چراغ برق کوبيده است و به اين نکته اشاره ميکند برخيها وقتي احساس خطر ميکنند فقط پايشان را روي پدال ترمز فشار ميدهند، که البته بعضي اوقات هم پدال گاز را با ترمز اشتباه ميگيرند، مثل شاگرد من که هنوز بعد از کلي تمرين اين اشتباه فاحش را مرتکب ميشود، اصلا نميتواند خودرو را کنترل کند، نميدانم چه اصراري دارد که گواهينامه بگيرد، تازه الان من کنارش هستم، فردا که گواهينامه گرفت ميخواهد چه کار کند؟!!
قبولي با شانس!
مصطفي 42 سال دارد و چند سالي است که در يکي از آموزشگاههاي رانندگي به عنوان مربي مشغول به کار است.
وقتي موضوع گزارش را برايش شرح ميدهم ميگويد: «چندين بار اتفاق افتاده است که به افراد پس از قبولي در امتحان رانندگي توصيه کردهام چند ساعت ديگر هم تحت آموزش باشند. فرقي ندارد با من يا با مربي ديگري چرا که برايشان لازم است و هنوز تسلط کافي بر روي خودرو ندارند! به نظرم اين افراد خوششانس هستند که در چند دقيقه آزمون عملي خوب ميرانند!
دست و پايم را گم ميکنم!
طيبه 32 سال دارد و ميگويد چند باري در امتحان عملي رد شده است. علتش را که ميپرسم پاسخ ميدهد: «دست و پايم را گم ميکنم. وقتي با مربي يا همسرم رانندگي ميکنم خوب ميرانم اما افسر را که ميبينم خودرو خود به خود خاموش ميشود!! اما به اميد خدا اين بار گواهينامهام را ميگيرم»
روزي امتحان ميدهم که افسر مهربان باشد!
«کنکور که تمام شد، 3-2 روز بعد در آموزشگاه رانندگي ثبت نام کردم» اين جمله را عاطفه ميگويد که کلاسهاي آموزش رانندگي را ميگذراند. ميپرسم رانندگيات چطور است؟ با خنده پاسخ ميدهد: خيلي تعريفي ندارد! قرار شد روزهاي تعطيل را با پدرم تمرين کنم. البته نگران قبولي نيستم. برادرم هم دست فرمان خوبي نداشت اما خيلي راحت قبول شد، بستگي به اين دارد که افسر آن روز عصباني باشد يا نه؟!
از رانندگي ميترسيدم
زهرا ميگويد: «بيش از 15 سال است که گواهينامه دارم. آن اوايل فقط به اصرار همسر و فرزندانم گواهينامه گرفتم و چون از رانندگي ميترسيدم و چند باري تصادف کردم به همين خاطر اصلا پشت فرمان نمينشستم. پس از فوت همسرم و قبولي فرزندانم در دانشگاه تهران مجبور شدم خودم رانندگي کنم.»
ميپرسم پس چطور گواهينامه گرفتيد؟ پاسخ ميدهد: «هنوز هم نميدانم چطور قبول شدم! يادم ميآيد همان اول کار خودرو خاموش شد و افسر گفت عجله نکن و استرس نداشته باش...»
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
منبع: خراسان
ساعت آموزش افراد کم است
بهناز 37 ساله است و ميگويد چند سالي ميشود که تعليم رانندگي ميدهد. از دورههاي آموزشي ميپرسم که ميگويد: «به نظرم هرکسي نميتواند راننده خوبي باشد مگر به شرط تمرين. ساعات آموزش عملي رانندگي کم است و فرد شايد بتواند جلوي افسر خوب دور بزند و به موقع راهنما بزند اما حقيقت اين است که با اين ساعات کمي که افراد آموزش ميبينند، هيچکس راننده تمام و کمال نميشود.»
مربي دلسوز!
ميگويد: «از مربيام راضي نيستم. چندين ساعت است تحت تعليمم اما هنوز آنطور که بايد آموزش نديدهام» از نرگس ميخواهم براي ساعت تمرينش که چند دقيقه ديگر آغاز ميشود من هم با او بروم، مرا به عنوان همراه به مربي معرفي ميکند و هر سه سوار پرايد سفيد رنگ ميشويم.
چند متري از آموزشگاه فاصله ميگيريم که تلفن همراه خانم مربي به صدا در ميآيد و گرم صحبت ميشود. دقايق ميگذرد و همين طور که چشمش به خيابان است و گهگاهي به نرگس نکاتي را متذکر ميشود با تلفن همراهاش مشغول گفتوگوست.
از او ميپرسم: «حواستان به رانندگي نرگس هست؟» با گوشه چشم نگاهي ميکند و با اکراه ميگويد: «مراقبم!» کمکم از خيابان شلوغ «حر عاملي» فاصله ميگيريم و در کوچهاي عريض و خلوت از نرگس ميخواهد ماشين را پارک دوبل کند. نرگس چند بار جلو و عقب ميرود اما موفق نميشود.
مربي ميگويد: «همين جا باش تا برگردم و دوباره برايت توضيح دهم.» از ماشين پياده ميشود و نرگس در اين فرصت کوتاه لب به گلايه ميگشايد و مدام ميگويد: «ديدي گفتم!» چند دقيقه بعد خانم مربي با دو پاکت شير از سوپر مارکت بيرون ميآيد ...
شاگرد بياستعداد و آموزش در خيابانهاي شهر!
مربي با ناراحتي وارد دفتر ميشود. برگهاي را روي ميز رئيس آموزشگاه ميگذارد و ميگويد: «يک ميليون و سيصد هزينه صافکاري شد!» پاي صحبتهايش مينشينم، از دختر جوان تحت تعليمي گلايه ميکند و ميگويد که خودرواش را در چشم به هم زدني به تير چراغ برق کوبيده است و به اين نکته اشاره ميکند برخيها وقتي احساس خطر ميکنند فقط پايشان را روي پدال ترمز فشار ميدهند، که البته بعضي اوقات هم پدال گاز را با ترمز اشتباه ميگيرند، مثل شاگرد من که هنوز بعد از کلي تمرين اين اشتباه فاحش را مرتکب ميشود، اصلا نميتواند خودرو را کنترل کند، نميدانم چه اصراري دارد که گواهينامه بگيرد، تازه الان من کنارش هستم، فردا که گواهينامه گرفت ميخواهد چه کار کند؟!!
قبولي با شانس!
مصطفي 42 سال دارد و چند سالي است که در يکي از آموزشگاههاي رانندگي به عنوان مربي مشغول به کار است.
وقتي موضوع گزارش را برايش شرح ميدهم ميگويد: «چندين بار اتفاق افتاده است که به افراد پس از قبولي در امتحان رانندگي توصيه کردهام چند ساعت ديگر هم تحت آموزش باشند. فرقي ندارد با من يا با مربي ديگري چرا که برايشان لازم است و هنوز تسلط کافي بر روي خودرو ندارند! به نظرم اين افراد خوششانس هستند که در چند دقيقه آزمون عملي خوب ميرانند!
دست و پايم را گم ميکنم!
طيبه 32 سال دارد و ميگويد چند باري در امتحان عملي رد شده است. علتش را که ميپرسم پاسخ ميدهد: «دست و پايم را گم ميکنم. وقتي با مربي يا همسرم رانندگي ميکنم خوب ميرانم اما افسر را که ميبينم خودرو خود به خود خاموش ميشود!! اما به اميد خدا اين بار گواهينامهام را ميگيرم»
روزي امتحان ميدهم که افسر مهربان باشد!
«کنکور که تمام شد، 3-2 روز بعد در آموزشگاه رانندگي ثبت نام کردم» اين جمله را عاطفه ميگويد که کلاسهاي آموزش رانندگي را ميگذراند. ميپرسم رانندگيات چطور است؟ با خنده پاسخ ميدهد: خيلي تعريفي ندارد! قرار شد روزهاي تعطيل را با پدرم تمرين کنم. البته نگران قبولي نيستم. برادرم هم دست فرمان خوبي نداشت اما خيلي راحت قبول شد، بستگي به اين دارد که افسر آن روز عصباني باشد يا نه؟!
از رانندگي ميترسيدم
زهرا ميگويد: «بيش از 15 سال است که گواهينامه دارم. آن اوايل فقط به اصرار همسر و فرزندانم گواهينامه گرفتم و چون از رانندگي ميترسيدم و چند باري تصادف کردم به همين خاطر اصلا پشت فرمان نمينشستم. پس از فوت همسرم و قبولي فرزندانم در دانشگاه تهران مجبور شدم خودم رانندگي کنم.»
ميپرسم پس چطور گواهينامه گرفتيد؟ پاسخ ميدهد: «هنوز هم نميدانم چطور قبول شدم! يادم ميآيد همان اول کار خودرو خاموش شد و افسر گفت عجله نکن و استرس نداشته باش...»
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
منبع: خراسان