کد خبر 33357
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۵:۳۱

به گزارش مشرق، سيدعبدالجواد  موسوي ، از شاعران کشور در مطلبي که در خبرانلاين منتشر شده نوشت: مي‌خواستم درباره جشنواره شعر فجر و نحوه برگزاري آن چيزهايي قلمي کنم که خبر کشته شدن يک دختر 16 ساله کپرنشين در يکي از روستاهاي نزديک رودبار بر اثر ريزش سقف خانه‌اي که در آن زندگي مي‌کرد حال و روزم را به هم ريخت.

جزئيات خبر را مي‌توانيد در سايت‌ها و روزنامه‌ها بخوانيد. البته يافتن چنين خبري آن هم در غوغاي اخبار سياسي، ورزشي و هنري شايد کار چندان ساده‌اي نباشد و اصلاً‌چه اهميت دارد؟

مهم اين است که آقاي علي دايي به يک خبرنگار ورزشي گفته «گاليور» و آن خبرنگار محترم هم از ايشان شکايت کرده و رسانه ملي چندين گزارش از اين موضوع مهم تدارک ديده و خلقي منتظر و صبرانند تا ببينند اعطاي لقب گاليور به يک خبرنگار محترم مصداق توهين محسوب مي‌شود يا نه. از رسانه ملي بيش از اين نمي‌توان انتظار داشت اما از دوستان عدالت‌خواه چطور؟ ممکن است بگوييد سکوت در مقابل يک اتفاق جزئي عدالت‌خواهي آنان را زير سؤال نمي‌برد.

آن‌وقت من به شما خواهم گفت به شرط آنکه پيش از اين‌ها نيز در مقابل وقايع جزئي از اين دست سکوت مي‌کردند. سال 80 يا 81 بود. دختري به نام هاجر نويدي در يکي از روستاهاي محروم اين سرزمين بر اثر يک بيماري ساده و کاملاً‌ پيش پا افتاده درگذشت، چرا که 900 تومان پول براي خريد دارو در اختيار نداشت. يکي از همين دوستان عدالت‌خواه که در آن روزگار سردبيري روزنامه‌اي را عهده‌دار بود، زنگ زد و ماجرا را گفت.

من هم يادداشت تند و تلخي نوشتم. خيلي‌هاي ديگر هم نوشتند و تا جايي که به خاطر دارم، عکس هاجر نويدي به عکس يک روزنامه بدل شد و بهانه‌اي براي حمله به دولت وقت و شخص آقاي خاتمي که چرا فقط به فکر توسعه سياسي است و از حال و روز امثال هاجر نويدي بي‌خبر.

کار حتي به سؤال از سخنگوي دولت هم کشيد و خبرنگار آن روزنامه در جلسه هفتگي سخنگوي دولت پرسيد چرا به مسئله هاجر نويدي رسيدگي نمي‌شود؟ و وقتي سخنگوي هيأت دولت گفت هاجر نويدي را نمي‌شناسد، دوباره بهانه‌اي افتاد دست دوستان عدالت‌خواه تا دولت را زير سؤال ببرند که چطور شيرين عبادي را مي‌شناسيد اما هاجر نويدي را نمي‌شناسيد؟ اين روزها اما فاطمه 16 ساله کپرنشين و پدر معلولش به کار هيچ‌يک از گروه‌هاي سياسي نمي‌آيد. نه به کار اصلاح‌طلبان و نه به کار اصولگرايان.

دولتمردان هم با اعتماد به نفس کامل از رفع فقر و گرسنگي در مملکت خبر مي‌دهند،‌قرار است در تخت‌جمشيد هم جشنواره نوروزي راه بيفتد آن هم با حضور 12 رئيس‌جمهور که با رئيس‌جمهور خودمان مي‌شود 13 تا و در چنين اوضاع و احوالي است که من بحت و بسيط گيج و مبهوت درست مثل اسيري که جانپناه ندارد، در خودم يخ مي‌زنم و به مفهومي غريب و گنگ به نام «عدالت» مي‌انديشم و به خبرنگاري که زنگ مي‌زند و نظرم را به عنوان يک شاعر درباره جشنواره شعر فجر مي‌پرسد، مي‌گويم: مرده‌شور مرا ببرد و شعر را هم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس