گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیلهای پیرامون آن به طور مستمر در رسانههای خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقهای - منعکس میشود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران میتواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانهها در داخل و نحوه انعکاس و جهتدهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.
***
شاهزادههای ایرانی: پردهبرداری از خبرسازی درباره نینجاهای خانم ایرانی که قاتل معرفی شدند
به گزارش پایگاه اسپوتنیک، سه سال قبل رویترز پس از انتشار
چند عکس در یکی از خبرگزاریهای ایران ادعا کرد که تهران در حال آموزش گروهی از
بانوان به شیوه نینجوتسو است تا از آنها آدمکشهای حرفهای بسازد.
این خبر توجهات را به خود جلب کرد. خیلیها در سراسر دنیا میخواستند بیشتر درباره این گروه از نینجاهای ایرانی بدانند. اسپوتنیک تماسی با باشگاهی که این خانمها در آنجا تمرین میکنند داشته و با اکبر فرجی مربی این باشگاه صحبت کرده است.
نینجوتسو ورزش جدیدی در ایران نیست و برای دو دهه است که زنان نیز در این رشته رزمی فعالیت دارند.
تیم آموزش دیده نینجاهای ایرانی مثل تمامی دیگر تیمهای ورزشهای رزمی در سراسر دنیاست. فرجی زنان و مردان را آموزش میدهد. وی میگوید که برای او هنرجوی مرد و زن فرقی ندارد.
با این حال، تعداد زنان نینجوتسوکار در ایران بسیار بیشتر است. دلیل آن هم کاملاً واضح است: نینجوتسو به نوعی پوشش کامل احتیاج دارد. از آنجاییکه لباس نینجوتسو تمام بدن را پوشش میدهد، این ورزش با اصول مذهبی مطابقت دارد.
فرجی در این باره گفت: در این باشگاه از دختر 6 ساله تا خانم 50 ساله در حال تعلیم هستند.
فرجی درباره این خبر رویترز که وی دارد یک گروه قاتل را آموزش میدهد، کاملاً این خبر را کذب خواند و از این خبرگزاری به خاطر انتشار اخبار اشتباه انتقاد کرد.
وی گفت: این خبر دروغ است. ما یک باشگاه ورزشی هستیم. ما تمامی تمرینات را مطابق قواعد فدراسیون ورزشهای رزمی ایران انجام میدهیم.
آیا اوباما واقعاً به آنچه ایران در عراق میخواهد اهمیت میدهد؟
به گزارش پایگاه نشنال اینترست، در حالیکه آژانس اطلاعات ملی آمریکا در ارزیابیهای سال 2013 و قبل از آن در خصوص اهداف هژمونی ایران بحث میکند و ایران را حامی تروریسم معرفی میکند، در دو گزارش آخر این آژانس دیگر اشارهای به افزایش هژمونی ایران در منطقه نشده است و تهران به عنوان حامی شیعیان سرکوب شده معرفی میشود که به دنبال کاهش خشونتهای فرقهگرایانه است.
به عنوان مثال در ارزیابی سال 2013 آمده است: ایران در تلاش برای افزایش تاثیرگذاری خود و تضعیف آمریکا و همپیمانان آن به دنبال ایجاد جنگ و ناآرامی در جهان عرب است. با این حال، تلاشهای ایران برای حفظ هژمونی منطقهای خود به نتایجی محدودی منجر شده است و سقوط حکومت بشار اسد در سوریه میتواند شکست راهبردی بزرگی برای تهران باشد.
این گزیده را با ارزیابی سال 2014 مقایسه کنید: تهران که خواهان حکومتی شیعی و طرفدار ایران در عراق است بسیار درباره وخیم شدن وضعیت امنیتی در عراق نگران است. تهران احتمالاً در تلاش است تا توازنی را بین حفاظت از حقوق شیعیان در عراق و ممانعت از اقداماتی که میتواند باعث افزایش احساسات ضدشیعی شود برقرار کند.
ارزیابیهای فعلی چندان درباره تاثیر تلاشهای ایران خوشبین نیستند. به عنوان مثال به این بخش از ارزیابی سال 2014 نگاه کنید: ارزیابی ما این است تصور ایران از وظیفهاش برای محافظت و تقویت جوامع شیعی میتواند به شکل روزافزونی بر خواستهاش برای ممانعت از خشونتهای فرقهگرایانه چیره شود. از این رو، اقدامات ایران احتمالاً بیش از آنکه مانع فرقهگرایی شود باعث افزایش آن میشود.
گزارشات فعلی یک نقطه قوت مهم دارند: آنها دقیقتر و
زیرکانه به مقاصد تهران در کوتاهمدت و بلندمدت میپردازند. اما، آنچه در این
گزارشات وجود ندارد این است که هیچگونه توضیح بلندمدتی درباره اهداف ایران،
پیامدهای آن برای منافع آمریکا در منطقه و رویکرد راهبردی آمریکا که تمامی این
مسائل را دربرگیرد وجود ندارد.
چطور افزایش قدرت ایران میتواند به معنای نابودی پادشاهیهای نفتی باشد
به گزارش پایگاه اسپوتنیک، اگر تحریمهای ایران برداشته شوند، این کشور میتواند به احتمال فراوان برای در دست گرفتن بازار چین با کشورهای حاشیه خلیجفارس رقابت کند.
انتظار میرود که تولید نفت ایران در سال آینده تقریباً دو برابر شود. این در حالیست که بازار به سبب تولید بیش از حد و عدم تمایل کشورهای تولیدکننده نفت برای کاهش تولید با کاهش قیمت نفت روبروست.
اکثر افزایش صادرات کشورهای حاشیه خلیجفارس به سبب افزایش تقاضا در بازار چین بوده است. در دو ماه اول سال 2015 صادرات نفت امارات به چین 116 درصد و صادرات نفت کویت به این کشور 98 درصد افزایش داشته است. در عین حال، واردات نفت چین در ماه مارس به نصف کاهش یافته است.
تمایل ایران برای فروش نفت به زیر قیمت بازار میتواند به این کشورها ضربه بزند. کاهش 15 درصدی صادرات چین نیز در ماه مارس میتواند به کاهش 45 درصدی واردات نفت منجر شود.
عربستان سعودی همچنین به تامین نفت آسیا بسیار وابسته است چرا که این قاره دوسوم صادرات نفت این کشور را به خود اختصاص میدهد. در عین حال، روسیه چندان درباره تغییر جهت صادرات ایران به سمت بازارهای اروپایی نیز نگران نیست چرا که این اقدام نیازمند سرمایهگذاری بسیاری برای تولید و صادرات این حجم نفت است.
در ماه نوامبر، وزیر نفت عربستان گفت که اهمیتی ندارد که قیمت نفت حتی به 20 دلار هم برسد، اما حالا عربستان فکر میکند که قیمت 55 دلار به ازای هر بشکه نفت بسیار پایین است. حالا، با افزایش قدرت ایران، عربستان نگران شده است.
اولین نشانه این نگرانی زمانی ظاهر شد که وزیر نفت عربستان پذیرفت
که انرژیهای تجدیدپذیر آینده نفت را تهدید میکنند. وی گفت: کشورهایی وجود دارند
که به دنبال دستیابی به توافقات بینالمللی برای محدود کردن استفاده خود از انرژی
فسیلی هستند و این مساله میتواند در بلندمدت به منافع کشورهای تولیدکننده نفت ضرر
برساند.
توقف شکست: زمان آن رسیده است که از کارت مخالفان ایرانی استفاده کنیم
به گزارش پایگاه نشنال اینترست، مذاکرهکنندگان هستهای آمریکایی معتقدند که آنها به موفقیتی در مذاکرات دست یافتهاند. برخی با این نظر موافقند و برخی دیگرهشدار میدهند که نباید خیلی زود جشن گرفت. هنوز خیلی زود است که مشخص کنیم که آیا این توافق میتواند یک نقطه عطف واقعی باشد. اما این توافق میتواند گشایشی در روابط ایران-آمریکا برای اولین بار پس از گذشت سالها باشد.
آیا این توافق سرانجام امضا میشود و آیا این توافق سرانجام میتواند یک نمونه از تلاش ایران برای دور زدن و فریب غرب باشد؟ و یا یک همکاری و سازش اندک میتواند برای سالها ادامه یابد؟ نتیجه این توافق به اقدامات آمریکا در آینده بستگی خواهد داشت.
آمریکا به جای آنکه بایستد و به توافق با ایران افتخار نماید، باید به دنبال راههایی باشد تا بدون توجه به مقاصد پنهان ایران نتیجه توافق را به سود خود شکل دهد. عامل اصلی در دستیابی به نتیجه مطلوب توجه به یک متغیر نادیده گرفته شده یعنی همان گروههای مخالف در ایران میباشد. گروههای مخالف در ایران طیف وسیعی را از وبلاگنویسان مستقل اما تاثیرگذار گرفته تا افراد روشنفکر، از افراد ثروتمند گرفته تا فعالان حقوق بشر را شامل میشوند. اگر گام اول در پیشرفت مذاکرات هستهای حاصل شود، گام بعدی یعنی پرداختن به جنبههای سیاسی و اجتماعی از طریق نیروهای طرفدار دموکراسی در ایران باید برداشته شود. با توجه به این مطالب، شکاف اطلاعاتی ما درباره ایران آشکار میشود.
طی چند دهه اخیر، کارشناسان تلاش کردهاند تا تنها معمای ساختار قدرت در ایران را حل کنند و سعی کردهاند که پس از هر انتخابات در ایران، مشخص کنند که افرادی که روی کار آمدهاند تندرو هستند یا میانهرو.
نویسنده این مقاله ادعا میکند: با این حال،شهروندان ایرانی در برابر حکومت مذهبی ایران ایستادهاند و همچنان مقاومت میکنند. این مخالفت به شکلهای مختلف بروز مییابد: از استفاده از دیش ماهواره برای تماشای کانالهای تلویزیونی ممنوعه گرفته تا جنبش موسوم به جنبش سبز که مدعی تقلب در انتخابات بود. این گروهها سالهاست که با وجود تمامی فشارها در ایران همچنان فعالیت میکنند. مقامات آمریکایی فرصتهای بسیاری برای آشنا شدن با آنها داشتهاند، اما در عوض تمام توجه خود را به حکومت ایران معطوف کردهاند.
در نتیجه، ما اطلاعات اندکی درباره این گروه قدرتمند بالقوه داریم. آنها چه میزان تاثیرگذاری دارند؟ چه نوع اقداماتی آنها انجام میدهند؟ آنها به چه نوع کمکی نیاز دارند؟
دوباره، این همان سوالاتی است که ما هیچگاه آنها را نمیپرسیم، یا خیلی دیر میپرسیم و یا خیلی زود درباره آنها قضاوت میکنیم.
این همان اشتباهی است که دیگر نباید درباره ایران مرتکب
شویم. اگر گشایش واقعی حاصل شود، ما باید به این مسائل بیشتر بپردازیم. اگر درها
بخواهد دوباره بسته شود ما باید اقدامی برای بازنگه داشتن درها انجام دهیم. این
کار باید با تدبیر انجام شود.
فروش اس-300 روسی به ایران: یک شگفتی مورد انتظار
به گزارش اندیشکده کارنگی، تصمیم ولادیمیر پوتین برای برداشتن ممنوعیت صادرات سامانه پدافند هوایی اس-300 موجی از تعجب را در غرب و رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است. درحالیکه زمانبندی اعلام این خبر نوعی شگفتی بود، اقدامات کرملین با توجه به منطق قابلفهم در پشت آن کاملاً قابل پیشبینی بود.
داستان فروش این سامانه از سال 2007 شروع شد زمانیکه پوتین در سفر به تهران توافق فروش 5 دستگاه سامانه اس-300 را امضا کرد. با این حال، از آنجاییکه مسکو نسبت به قصد و نیت تهران تردید داشت، در ارسال این سامانه تعلل میکرد. در همین زمان، ایران از ساخت دومین تاسیسات غنیسازی اورانیوم خبر داد و همچنین با پیشنهاد اروپا مبنی بر مبادله اورانیوم با غنای بالا با اورانیوم با غنای پایین نیز مخالفت کرد. این مساله باعث صدور قطعنامههایی توسط شورای امنیت شد و روسیه نیز با توجه به آنها از فروش این سامانه به ایران امتناع کرد.
سوالی که مطرح میشود این است چرا حالا این خبر منتشر شد؟ به دنبال انتشار بیانیه لوزان، اوضاع بسیار تغییر کرده است. به نظر میرسد که مقامات روسی بسیار از نتایج مذاکرات و مولفههای توافق نهایی آتی بین ایران و گروه 5+1 خشنود هستند. آنها معتقدند که اگر توافق نهایی به صورت کامل اجرا شود، میتواند به جامعه جهانی اطمینان دهد که ایران به صورت مخفی نتواند برنامه هستهای تسلیحاتی خود را دنبال نماید. این مساله به نوبه خود کاملاً مسکو را راضی کرده است. تماسهای مکرر کرملین با مقامات ایران دولت روسیه را متقاعد کرده است که آنها با جدیت دارند آن بخش از توافق را که مرتبط با آنهاست را اجرا میکنند.
بنظر میرسد که تحویل اس-300 یکی از مشوقهایی است که مسکو در ازای انعطافپذیری تهران در اختیار این کشور قرار داده است. مسکو معتقد است که اقدامش برای تعلیق تحویل اس-300 به تهران با واکنش مناسبی از جانب غرب مواجه نشده است. اگرچه این اعتقاد مقامات روسی که تلاشهایشان از جانب غرب به اندازه کافی مورد تقدیر قرار نگرفته است نمیتواند این تصمیم کرملین را توجیه نماید، اما این تفکر میتواند توجیه اخلاقی برای بازسازی رویکرد قبلی باشد.
سرانجام، به نظر میرسد که تعلیق صادرات اس-300 به ایران برای مسکو بسیار هزینه داشته است. گذشته از ضرر 800 میلیون دلاری که مسکو انتظار داشت از این توافق به دست آورد، آینده تمامی همکاریهای روسیه با ایران به خطر افتاد و حتی وجه روسیه به عنوان تامینکننده اصلی تسلیحات ایران نیز دچار خدشه شد. ایران هم در دادگاه اختلافات بینالمللی درخواست غرامت 4 میلیارد دلاری کرد. با توجه به واکنش عصبی روسیه، به نظر میرسد که ایران شانس بالایی برای برنده شدن در این پرونده داشته باشد.
محاسبات عملی نیز بر تصمیم مسکو تاثیر گذاشتهاند. روسیه بسیار علاقمند است تا تاثیرگذاری سیاسی و حضور اقتصادی خود را در ایران تقویت نماید. توافقات تسلیحاتی میتواند تا حد زیادی این هدف را میسر نماید. زمینه لازم برای از سرگیری همکاریهای نظامی بین ایران-روسیه در زمان ملاقات سرگی شویگو وزیر دفاع روسیه دز ژانویه سال 2015 آماده شد.
در عین حال، صادرات سامانههای اس-300 میتواند به روابط مسکو-تلاویو آسیب برساند. به نظر میرسد که این تصمیم پوتین عجولانه بوده است. طی چند سال اخیر، مسکو اولویت زیادی برای بهبود روابط با رژیم صهیونیستی قائل شده است. در سال 2014، حجم روابط تجاری دو جانبه به 3.4 میلیارد دلار است که این میزان تقریباً دو برابر حجم مبادلات تجاری با ایران است. تلاویو تا کنون هیچگونه اظهارنظری درباره بحران اوکراین نکرده است و همچنین از اعمال تحریمهای اتحادیه اورپا و آمریکا علیه روسیه نیز امتناع کرده است.
مقامات روسی بر این نکته تاکید کردهاند که نباید بیش از حد درباره تاثیر فروش این سامانه به ایران بر توازن قدرت در منطقه اغراق شود. لاوروف گفت که این تصمیم با در نظر گرفتن نیازهای امنیتی رژیم صهیونیستی اتخاذ شده است.
سامانه اس-300 ممکن است که توازن قدرت در منطقه خاورمیانه را برهم نزند، اما میتواند برآن تاثیر گذارد. تجهیز ایران به سامانه اس-300 به همراه موشکهای تور ام-1 که ایران چندی پیش از روسیه خریداری کرد میتواند توان تهاجمی رژیم صهیونیستی علیه ایران را به شدت کاهش دهد.
در چنین شرایطی، جامعه جهانی نباید درباره تهدید این سامانه
اغراق کند و همچنین نباید آن را نادیده بگیرد. اگرچه تغییر تصمیم پوتین غیرممکن
است، اما این بدان معنا نیست که کاری نمیشود انجام داد.