به گزارش مشرق، در دهههای اخیر، افزایش مصرف سوختهای فسیلی بهمنظور تأمین انرژی بخشهای اقتصادی از یک سو و جنگلزدایی و تخریب محیط زیست از سویی دیگر موجب افزایش روز افزون گازهای گلخانهای در سطح کره زمین شدهاست. پس از بخار آب، CO2 مهمترین گاز گلخانهای جذبکننده اشعهی مادون قرمز در اتمسفر است. افزایش غلظت CO2 موجب افزایش درجهی حرارت اتمسفر کره زمین و نیز تحت تاثیر قرار گرفتن دیگر متغیرهای اقلیمی مانند بارندگی میشود و لذا مجموعه این عوامل، پدیده تغییر اقلیم را تشکیل میدهند.
اگرچه بخشهای مختلف اقتصادی اعم از جنگلداری، صنعت، گردشگری و انرژی متأثر از تغییرات اقلیم هستند؛ در این میان بخش کشاورزی، به عنوان یک نظام زیستفیزیکی، آسیبپذیرترین بخش در رویارویی با تغییرات آب و هوا است و اقلیم، یکی از عوامل اصلی در تعیین مکان، منابع تولید و بهرهوری فعالیتهای کشاورزی محسوب میشود. تغییر اقلیم و گرمایش جهانی میتواند از طریق تغییر عملکرد، تولید محصولات کشاورزی را تحت تأثیر قرار دهد. افزون بر این، با افزایش دما و کاهش بارندگی که منجر به افزایش نیاز آبی گیاهان، افزایش میزان تبخیر از سطح دریاچهها و نیز تغییر در حجم و زمان روانابها میشود، میزان عرضه و تقاضای آب در بخش کشاورزی نیز دستخوش تغییرات خواهد شد. از این رو، آگاهی از آثار تغییرات اقلیم بر بخش کشاورزی و ارزیابی راهبردهای تطبیق و سازگاری با این تغییرات، نقش مؤثری در کاهش خسارات احتمالی این پدیده خواهد داشت.
تغییرات اقلیم، در سالهای آتی مهمترین بحران بخش کشاورزی در اکثر دشتهای ایران خواهد بود. در دو دههی اخیر در اکثر دشتهای ایران، دمای هوا و سطح انتشار CO2 روند افزایشی و بارندگی روند کاهشی داشتهاست. لذا در صورت تداوم شرایط فوق، این انتظار وجود دارد که عملکرد اغلب محصولات و نیز میزان استفاده از نهاده آب در تولیدات کشاورزی ایران دستخوش تغییرات شود.
از طرفی، منابع آب زیرزمینی موجود مهمترین منبع تأمین آب مورد نیاز بخش کشاورزی ایران را تشکیل میدهند، اما برداشت بیرویه از این منابع باعث منفی شدن بیلان منابع آب زیرزمینی این دشتها در سالهای اخیر شدهاست؛ بهطوری که بر اساس آمار هیدروگراف آبخوان اصلی دشتهای مختلف کشور، سطح آب زیرزمینی در طی سالهای 91-1370 به طور متوسط در هر سال 6/0 متر افت داشتهاست. این موضوع دارای تبعات منفی بر بخش کشاورزی کشور خواهد بود و بروز نوسانات در تولید محصولات کشاورزی و نیز تحت تأثیر قرار گرفتن رفاه تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را در پی خواهد داشت.
با توجه به این رویکرد، گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در مطالعهای جامع، آثار تغییرات اقلیمی بر بخش کشاورزی کشور و هم چنین اقدامات انجام گرفته جهت مقابله با این پدیده را مورد بررسی قرار داد. این مطالعه که در چهار بعد اقتصادی، فیزیولوژی، هیدرولوژی و هواشناسی صورت گرفت، ابتدا چگونگی تغییرات عملکرد محصولات زراعی نسبت به تغییرات دما، بارش و CO2 بررسی شد و همچنین میزان تأثیرپذیری منابع آب زیرزمینی در نتیجهی تغییرات آب و هوایی مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس به پیشبینی مقادیر دما، بارش و سطح انتشار CO2 با استفاده از مدلهای مولد دادههای اقلیمی در منطقه پرداختهشد. در پایان، به منظور ارزیابی اقتصادی تغییرات الگوی کشت در نتیجهی تغییرات اقلیمی، شرایط الگوی کشت منطقه شبیهسازی شد و با توجه به تغییرات عملکرد محصولات و نیز کاهش دسترسی به نهاده آب در تولیدات کشاورزی، آثار تغییرات دما، بارش و سطح انتشار CO2 بر الگوی کشت در سالهای آتی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در دهههای آتی، روند کنونی تغییر پارامترهای آب و هوایی ادامه خواهد یافت و در بدبینانهترین پیشبینی تا سال 2040 نسبت به سال 2013، دما و سطح انتشار دیاکسید کربن به ترتیب به میزان 8 و 22 درصد افزایش و بارندگی به میزان 7 درصد کاهش خواهد یافت که این تغییرات موجب کاهش عملکرد اغلب محصولات زراعی میشود. به عبارت دیگر، اگرچه با افزایش سطح انتشار دیاکسید کربن، عملکرد محصولات زراعی تا حدودی بهبود مییابد اما این میزان بهبود در عملکرد، فاقد توانمندی لازم جهت جبران زیان ناشی از افزایش دما و کاهش بارندگی خواهد بود. افزون بر این، افزایش دما و کاهش بارندگی دارای تبعات منفی بر منابع آب زیرزمینی دشت در دهههای پیشرو خواهد بود به طوری که تا سال 2040 موجودی آبهای زیرزمینی در حدود 11 درصد نسبت به مقدار کنونی آن کاهش خواهد یافت. همچنین نتایج نشان داد که تغییرات آب و هوایی دارای آثار نامطلوب بر شاخصهای اقتصادی خواهد بود و کاهش ارزش افزودهی بخش کشاورزی را در پی خواهد داشت. همچنین، وخامت شرایط اقلیمی در سالهای آتی موجب تشدید مسئلهی کمبود آب میشود، به طوری که افزایش ارزش اقتصادی نهاده آب در تولیدات زراعی به طور متوسط از مقدار 2554 ریال در سال 2013، به مقدار 3090 ریال در سال 2040، مؤید این مسئله است. با این حال، اتخاذ برخی راهبردهای تطبیقی به منظور سازگاری با تغییرات اقلیمی، میتواند زیان فوق را تا حدودی جبران نماید. به عنوان یک مثال مشخص، بررسی الگوی زراعی دشت بهار در استان همدان به عنوان یکی از مهمترین دشتهای کشاورزی کشور، نشان از این واقعیت دارد که ورود محصولات آب در الگوی کشت این منطقه، در بلندمدت مطلوب نخواهد بود. لذا استراتژی کمآبیاری بهصورت کاهش در میزان آبیاری در هر هکتار کشت محصولات زراعی آببر، همراه با قبول کاهش عملکرد محصولات، به عنوان یک راه حل بالقوه میتواند به عنوان راه گشای آینده بخش کشاورزی در شرایط تغییر اقلیم مد نظر قرار گیرد. به عنوان مثال با کاهش میزان مصرف آب به میزان 5 درصد، زیان اقتصادی کمتری حاصل خواهد شد.
در حال حاضر از کل اراضی کشور حدود 8 میلیون هکتار آن به صورت آبی مورد بهره برداری قرار میگیرد. از این میزان در حدود 4 میلیون هکتار آن قابلیت استقرار سامانه های آبیاری تحت فشار را دارد. در طول دو دهه گذشته در مقاطع زمانی مختلف عملکرد دولتها در توسعه آبیاری تحت فشار حدود یک میلیون و سیصد هزار هکتار بودهاست. به بیان دیگر، بالغ بر 30 درصد از کل اراضی آبی کشور که امکان احداث سیستم آبیاری در آنها وجود دارد، مجهز به سیستمهای نوین آبیاری هستند. عملکرد وزارت کشاورزی در زمینهی اجرای آبیاری تحت فشار جهت مدیریت استفاده از این منبع حیاتی در سالهای گذشته به شرح زیر است (ارقام بر حسب هزار هکتار): 1 میلیون و 300 هزار هکتار بوده است.
استفاده از تکنولوژی نوین آبیاری در کشت اغلب محصولات زراعی کشور، علاوه بر افزایش بازده تولید، موجبات کاهش مصرف آب در هر هکتار کشت محصول را فراهم مینماید که میزان کاهش مذکور در خصوص محصولات آببر همچون سیبزمینی، گندم آبی و یونجه، بسیار قابل توجه است. با توجه به این نکته، اجرای و توسعهی روش های آبیاری مدرن بویِژه در سالهای 1388 تا 1392 روندی شتابان داشته است، ضرورت دارد که در برنامه ششم توسعه نیز با حمایت از کشاورزان به توسعهی این امر به حداقل 2 میلیون هکتار از اراضی مستعد اهتمام شود. با این توصیف، در صورت ارتقاء تکنولوژی آبیاری مورد استفاده در کشور، کمبود منابع آب تا سال 2040 به میزان 50 درصد جبران خواهد شد. لذا در سالهای آتی جهت انطباق و سازگاری با تغییرات اقلیم، گسترش کاربرد سیستمهای نوین آبیاری توسط کشاورزان میتواند راه حل بالقوه دیگری برای بحران کم آبی در پیش رو باشد. همچنین افزایش سهم محصولات کشاورزی آب اندوز در الگوی کشت در سالهای آتی، میتواند جهت ذخیره سازی منابع آبی موجود کشور سودمند واقع شود.
علاوه بر این با توجه به تأثیرگذاری نامطلوب تغییرات اقلیمی بر عملکرد محصولات کشاورزی دشت و در پی آن وقوع زیان اقتصادی در بخش کشاورزی، اتخاذ راهبرد تطبیقی بهبود بهرهوری محصولات زراعی از طریق افزایش سرمایه گذاری در مبحث تحقیقات جهت توسعهی ارقام پربازده آب اندوز راه حل معقول میان مدت دیگری جهت مدیریت بحران آب در سالهای آتی خواهد بود. اگر سایر اقدامات مورد نیاز در بخش کشاورزی همانند توسعهی مکانیزاسیون، اجرای طرحهای آب و خاک، نوسعهی کشت گل خانهای و نیز آموزش و ترویج روشهای جدید کشاورزی به صورت موازی و همزمان با بهبود روشهای آبیاری صورت پذیرد، میتوان با استفاده از منابع موجود بخش کشاورزی میزان تولیدات را به گونه ای تامین نمود که ضمن صیانت از منابع آبی کشور بخش عمدهای از غذای کشور نیز از محل تولید داخل تامین شود.