به گزارش مشرق، «مدیر شبکه 3» ضد فوتبال است ؛ این خبری بود که بعد از گفته های غلامرضا
میرحسینی سر زبان ها افتاد. مردی که بعد از تحولات اخیر در تلویزیون و روی
کار آمدن سرافراز ، جای زین العابدین را در این شبکه گرفت. اولین تصویر
منتشر شده از او را یکی از سایت های نزدیک به مدیران ارشد تلویزیون منتشر
کرد ؛ عکس از او در حال ورزش رزمی.
بعد از این هم در اولین گفت و گویش ، این مدیر در گفته هایی انتقادی ، فوتبال را ورزشی نامید که ضد هنجارها را تبلیغ می کند. او از رویکردی درباره فوتبال گفته بود که یک ضد فوتبال لقب گرفت. این بار اما میرحسینی چنین اتهامی را تکذیب می کند. او که می گوید خودش در جوانی فوتبالیست بوده ، تاکید دارد دشمن فوتبال نیست و نمی خواهد بساط پخش فوتبال از تلویزیون را برچیند که اصلا این کار شدنی نیست.
اگرچه هنوز هم ته گفتار این مدیر نشان می دهد فوتبال را ورزشی با هیجان کاذب و خطرناک می داند و اساسا مخالف هیجانی است که سبب می شود شب قبل از دربی ، یک نفر از شهرستانی دور اطراف ورزشگاه آزادی شب را صبح کند که یک دربی ببیند. او در گفت و گویی؛ به بهانه یادداشتی که چندی قبل در هفته نامه تماشاگران امروز نوشته شده بود ، سخن می گوید و خود را از اتهام ضد فوتبالی بودن مبری می داند. اگرچه این مجال برای شناخت از عقایدش کوتاه بود و باید در فرصتی دیگر تمام عقایدش درباره فوتبال را شنید و نتیجه گرفت ، آیا او واقعا فوتبال ستیز است ، آن طور که منتقدانش می گویند یا نه نگاهی متفاوت به فوتبال دارد که کمتر به آن پرداخته شده است.
حق پخش فوتبال را قرار نيست بدهيد؟
حق پخش، يك بحث حقوقي دارد و چون به اختلاف خورده به مجلس كشيده شده و مجلس آن را رد كرده و شوراي نگهبان هم تأييد كرده. سازمان صدا و سيما هم يك سازمان خصوصي نيست، يعني درآمدزايي ندارد و هزينهبر است و هزينه اين سازمان را دولت ميدهد.
يك هجمهاي راه انداخته بودند كه شما خودتان خيلي فوتبال دوست نداريد.
اينها شيطنت است. من يك مصاحبه مفصل با ايسنا داشتم. ايسنا هم بر اساس اقتضائات كاري خودش مصاحبه را فشرده كرد و بخشهايي كه از نظر خودش لازم بود را حذف كرد.
ولي خيلي تند شده بود. مثلاً گفته بوديد خانوادهها فوتبال را دوست ندارند. در صورتي كه شما خودتان ورزشي هستيد.
من اصلاً خودم فوتباليست هستم و فوتبال را دوست دارم و سالهاي عمرم با فوتبال گذشته است. من در آن مصاحبه گفتم كه فوتبال يك ورزش هيجاني است و درست است كه جامعه ما نياز به تخليه دارد اما نبايد توسعه هيجاني داشت. ما در اين جامعه نياز به تفكر و توسعه فكر داريم. اول اينكه چرا به ورزشهاي ديگر پرداخته نميشود و دوم اينكه در همان مصاحبه من در مورد سبك زندگي گفتم. رشتههاي ورزشي هست كه با سبك زندگي اسلامي هماهنگ است، مثل كشتي؛ در كشتي فتوت، جوانمردي، از خودگذشتگي و... وجود دارد و اينها ارزشهايي بوده كه از قديم بوده.
واليبال هم به سبك زندگي ما نميخورد؟
نه. ورزشهاي جمعي اگر بتواند به ما كارهاي گروهي را ياد بدهد و در اين راستا قرار بگيرد، خودش سبك زندگي است اما با آن نگاه هيجاني كه مثلاً يك جواني از يك روستايي بخواهد بيايد و علي دايي شود، مخالف هستيم. چند ميليون جوان ميخواهند علي دايي شوند؟ چند نفر ميتوانند؟ اين جوان زندگي و مسيرش را هزينه ميكند و به بطالت ميگذراند و در نهايت به نتيجه نميرسد.
چرا اين حرفها را در هيچ برنامهاي نميگوييد؟
فايل صوتي كه من مصاحبه كردم، هست. اگر اشتباه نكنم اين مطلب را تماشاگران زده بود و به استناد تماشاگران، هفت صبح عين همان مطلب را رفته بود. به لحاظ اخلاق حرفهاي اين درست است كه وقتي شما مطلبي ميبيني و ميداني اقتضاي انتشار يك مطلب فشردهسازي آن است يا نكات ديگري داشته، خوب است به خودم زنگ ميزديد و...
شما پاسخگو هستيد؟
ديگر نه! تجربه بدي شد. بايد از ابتدا كل متن يا فايل صوتي را از ايسنا ميگرفتند بعد اگر ابهامي بود با من تماس ميگرفتند. در ده روز پيش هر دوستي كه از خبرنگاران تماس گرفتند، من صحبت كردم. ولي به نظر ميرسد بعضي از اين دوستان دنبال چيزهاي ديگري هستند.
الان نگاه به شما اين است كه خيلي ضدفوتبال هستيد.
نه اصلاً اينطور نيست. من خيلي فوتبال را دوست دارم و جزو افرادي هستم كه سالها فوتبال بازي كردهام.
حتي يك مقدار مردم ترسيده بودند كه مسابقات ليگ يا مثلاً جامجهاني پخش نشود.
اينها حرفهاي مسخره است. مگر چنين چيزي ميشود؟ نكتهاي كه من به آن تأكيد داشتم، گفتم بايد ببينيم فوتبال كجاي اين موضوع سبك زندگي و جامعه ما قرار ميگيرد و مثال هم زدم. مثال بچه 8ساله در دبستان که به دليل عشقي كه وجود دارد و هيجاني كه در جامعه زيادشده، با يك توپ پلاستيكي با كفش معمولي روي آسفالت ميدود و زمين ميخورد و آسيب ميبيند. از طرفي هم ما مربي ورزشي مناسب كم داريم، نميخواهم بگويم نداريم اما آموزش درستي به اين بچهها نميدهيم. اين بچه همينطوري با آسيبديدگي ستون فقرات، آسيبديدگي زانو مواجه ميشود. بحث من اين بود كه وقتي ما اين را تبديل به يك نياز كاذب كرديم، اين اتفاقها رخ ميدهد.
همين برنامه ليگبرتر شما اين را آموزش نميدهد. در فصل بعد اين تغييرات را داريد؟
ليگبرتر فقط انعكاس بازيهاست و آموزش ندارد.
برنامهاي داريم كه اين آموزش را داشته باشد؟ برنامه نود هيجاني است، ليگبرتر هم هيجاني است. خود شما هيچ برنامهاي كه جنبه آموزش داشته باشد نداريد.
تا به حال برنامههايي كه در موضع ورزش پرداخته شده، صرفا انعكاس بوده. مسابقات داخلي و جهاني پخش ميشده و اين از نظر من و خيلي از دوستاني كه در اين مسأله ديدگاه علمي دارند، تبديل به يك نياز كاذب شده. مسأله ديگر اينكه نياز كاذب كه غلط است، نياز واقعي جامعه ما چيست و چقدر فوتبال ميتواند پاسخگو باشد؟ ما بايد ببينيم كدام رشتههاي ورزشي با سبك زندگي ما سنخيت بيشتري دارند.
بعد از این هم در اولین گفت و گویش ، این مدیر در گفته هایی انتقادی ، فوتبال را ورزشی نامید که ضد هنجارها را تبلیغ می کند. او از رویکردی درباره فوتبال گفته بود که یک ضد فوتبال لقب گرفت. این بار اما میرحسینی چنین اتهامی را تکذیب می کند. او که می گوید خودش در جوانی فوتبالیست بوده ، تاکید دارد دشمن فوتبال نیست و نمی خواهد بساط پخش فوتبال از تلویزیون را برچیند که اصلا این کار شدنی نیست.
اگرچه هنوز هم ته گفتار این مدیر نشان می دهد فوتبال را ورزشی با هیجان کاذب و خطرناک می داند و اساسا مخالف هیجانی است که سبب می شود شب قبل از دربی ، یک نفر از شهرستانی دور اطراف ورزشگاه آزادی شب را صبح کند که یک دربی ببیند. او در گفت و گویی؛ به بهانه یادداشتی که چندی قبل در هفته نامه تماشاگران امروز نوشته شده بود ، سخن می گوید و خود را از اتهام ضد فوتبالی بودن مبری می داند. اگرچه این مجال برای شناخت از عقایدش کوتاه بود و باید در فرصتی دیگر تمام عقایدش درباره فوتبال را شنید و نتیجه گرفت ، آیا او واقعا فوتبال ستیز است ، آن طور که منتقدانش می گویند یا نه نگاهی متفاوت به فوتبال دارد که کمتر به آن پرداخته شده است.
حق پخش فوتبال را قرار نيست بدهيد؟
حق پخش، يك بحث حقوقي دارد و چون به اختلاف خورده به مجلس كشيده شده و مجلس آن را رد كرده و شوراي نگهبان هم تأييد كرده. سازمان صدا و سيما هم يك سازمان خصوصي نيست، يعني درآمدزايي ندارد و هزينهبر است و هزينه اين سازمان را دولت ميدهد.
يك هجمهاي راه انداخته بودند كه شما خودتان خيلي فوتبال دوست نداريد.
اينها شيطنت است. من يك مصاحبه مفصل با ايسنا داشتم. ايسنا هم بر اساس اقتضائات كاري خودش مصاحبه را فشرده كرد و بخشهايي كه از نظر خودش لازم بود را حذف كرد.
ولي خيلي تند شده بود. مثلاً گفته بوديد خانوادهها فوتبال را دوست ندارند. در صورتي كه شما خودتان ورزشي هستيد.
من اصلاً خودم فوتباليست هستم و فوتبال را دوست دارم و سالهاي عمرم با فوتبال گذشته است. من در آن مصاحبه گفتم كه فوتبال يك ورزش هيجاني است و درست است كه جامعه ما نياز به تخليه دارد اما نبايد توسعه هيجاني داشت. ما در اين جامعه نياز به تفكر و توسعه فكر داريم. اول اينكه چرا به ورزشهاي ديگر پرداخته نميشود و دوم اينكه در همان مصاحبه من در مورد سبك زندگي گفتم. رشتههاي ورزشي هست كه با سبك زندگي اسلامي هماهنگ است، مثل كشتي؛ در كشتي فتوت، جوانمردي، از خودگذشتگي و... وجود دارد و اينها ارزشهايي بوده كه از قديم بوده.
واليبال هم به سبك زندگي ما نميخورد؟
نه. ورزشهاي جمعي اگر بتواند به ما كارهاي گروهي را ياد بدهد و در اين راستا قرار بگيرد، خودش سبك زندگي است اما با آن نگاه هيجاني كه مثلاً يك جواني از يك روستايي بخواهد بيايد و علي دايي شود، مخالف هستيم. چند ميليون جوان ميخواهند علي دايي شوند؟ چند نفر ميتوانند؟ اين جوان زندگي و مسيرش را هزينه ميكند و به بطالت ميگذراند و در نهايت به نتيجه نميرسد.
چرا اين حرفها را در هيچ برنامهاي نميگوييد؟
فايل صوتي كه من مصاحبه كردم، هست. اگر اشتباه نكنم اين مطلب را تماشاگران زده بود و به استناد تماشاگران، هفت صبح عين همان مطلب را رفته بود. به لحاظ اخلاق حرفهاي اين درست است كه وقتي شما مطلبي ميبيني و ميداني اقتضاي انتشار يك مطلب فشردهسازي آن است يا نكات ديگري داشته، خوب است به خودم زنگ ميزديد و...
شما پاسخگو هستيد؟
ديگر نه! تجربه بدي شد. بايد از ابتدا كل متن يا فايل صوتي را از ايسنا ميگرفتند بعد اگر ابهامي بود با من تماس ميگرفتند. در ده روز پيش هر دوستي كه از خبرنگاران تماس گرفتند، من صحبت كردم. ولي به نظر ميرسد بعضي از اين دوستان دنبال چيزهاي ديگري هستند.
الان نگاه به شما اين است كه خيلي ضدفوتبال هستيد.
نه اصلاً اينطور نيست. من خيلي فوتبال را دوست دارم و جزو افرادي هستم كه سالها فوتبال بازي كردهام.
حتي يك مقدار مردم ترسيده بودند كه مسابقات ليگ يا مثلاً جامجهاني پخش نشود.
اينها حرفهاي مسخره است. مگر چنين چيزي ميشود؟ نكتهاي كه من به آن تأكيد داشتم، گفتم بايد ببينيم فوتبال كجاي اين موضوع سبك زندگي و جامعه ما قرار ميگيرد و مثال هم زدم. مثال بچه 8ساله در دبستان که به دليل عشقي كه وجود دارد و هيجاني كه در جامعه زيادشده، با يك توپ پلاستيكي با كفش معمولي روي آسفالت ميدود و زمين ميخورد و آسيب ميبيند. از طرفي هم ما مربي ورزشي مناسب كم داريم، نميخواهم بگويم نداريم اما آموزش درستي به اين بچهها نميدهيم. اين بچه همينطوري با آسيبديدگي ستون فقرات، آسيبديدگي زانو مواجه ميشود. بحث من اين بود كه وقتي ما اين را تبديل به يك نياز كاذب كرديم، اين اتفاقها رخ ميدهد.
همين برنامه ليگبرتر شما اين را آموزش نميدهد. در فصل بعد اين تغييرات را داريد؟
ليگبرتر فقط انعكاس بازيهاست و آموزش ندارد.
برنامهاي داريم كه اين آموزش را داشته باشد؟ برنامه نود هيجاني است، ليگبرتر هم هيجاني است. خود شما هيچ برنامهاي كه جنبه آموزش داشته باشد نداريد.
تا به حال برنامههايي كه در موضع ورزش پرداخته شده، صرفا انعكاس بوده. مسابقات داخلي و جهاني پخش ميشده و اين از نظر من و خيلي از دوستاني كه در اين مسأله ديدگاه علمي دارند، تبديل به يك نياز كاذب شده. مسأله ديگر اينكه نياز كاذب كه غلط است، نياز واقعي جامعه ما چيست و چقدر فوتبال ميتواند پاسخگو باشد؟ ما بايد ببينيم كدام رشتههاي ورزشي با سبك زندگي ما سنخيت بيشتري دارند.