به گزارش سرويس ديپلماسي عمومي مشرق، هيلاري کلينتون وزير امور خارجه آمريکا، اولين گزارش استراتژيک بررسي چهار سالانه ديپلماسي و توسعه (QDDR)را تحت عنوان "رهبري از طريق قدرت غيرنظامي" ارايه کرد.
اين گزارش اولين گزارش چهارسالانه است که در باب ديپلماسي آن هم از مصدر وزارت خارجه صادر مي شود.
گزارش مذکور عليرغم وجود کلمه "بازبيني" در آن، بيشتر بر استراتژي هاي آينده ديپلماسي آمريکا دلالت مي کند و بر اساس آنچه که در فصل اول اين گزارش آمده است، استراتژي راهبري و پيشبرد اهداف سياست خارجي آمريکا از طريق ديپلماسي و توسعه به عنوان راه "رهبري از طريق قدرت غيرنظامي" عنوان شده است.
قابل ذکر است که نبايد به اين گزارش به ديد مطلق نگريست. چرا که برخي از گزاره هاي آن صرفا در حد ادعا است. براي مثال آمريکا در اين گزارش ادعا مي کند: "ايالات متحده آمريکا در حال شکلدهي و تقويت اقتصاد جهاني براي قرن بيست و يکم است" و اين درحالي است که آمريکا بحران اقتصادي داخلي خود را بر دوش ساير کشورهاي جهان ريخته و ورشکستگي بانک ها و کارتل هاي اقتصادي خود را به ديگر کشورها کشانده است. از اين رو آمريکا درحال نابود کردن اقتصاد جهاني است.
يا در جاي ديگر ازسوي وزارت خارجه آمريکا ادعا مي شود: "نظام بينالملل هرگز به خودي خود تا به اين اندازه براي امنيت و شکوفايي ما مهم نبوده است" اين درحالي است که آمريکا با لشکرکشي هاي پياپي و حضور نظامي در بيش از 100 کشور جهان، عاملي براي گسترش خشونت و تهديد امنيت داخلي کشورها محسوب مي شود.
در اين فصل براي پيشبرد آمريکا به تهديدهاي موجود در آمريکا جهان پرداخته و به اين صورت اولويت بندي مي شود:
روندهايي که محتواي جهاني سياست خارجي آمريکا را از نو شکل ميدهند
1- تهديد تروريسم و افراطگرايي خشونتطلبانه
2- گسترش مواد هستهاي
3- بحران اقتصادي: در بازار اقتصادي کنوني دنيا، يک شوک يا افت اقتصادي در هر کجاي دنيا اتقاق بيفتد ميتواند تهديدي براي شکوفايي دنيا و اقتصاد جهاني باشد. شوک يا اختلال اقتصادي در ديگر کشورها پيامدهاي سختي براي اقتصاد و مردم آمريکا به همراه خواهد داشت.
4- بروز تغييرات آبوهوايي
5- خطرات امنيتي سايبري (رايانهاي)
6- تهديد فزاينده جرايم فراملي: تجارت اسلحه و مواد مخدر، ارتباط ميان گروههاي تروريستي و جرم، خشونت فزاينده در شبکههاي قاچاق انسان
7- گسترش بيماريهاي مسري و عفوني
در ادامه گزارش به برخي متغيرهاي موثر در معادلات جهاني به اين صورت اشاره مي شود:
- ظهور مراکز ذينفوذ جديدي که به دنبال نقش و وجود بيشتر هستند.
- ساختار جمعيتي متغير
- بازارها نيز نقش مهمتري در امر سياست خارجي پيدا ميکنند.
- مقوله اقتصاد به قويترين ابزار قدرت بدل ميشود.
- ايجاد همگرايي منافع اين کشورها با ايالات متحده کمک ميکند. در عين حال، تحريمهاي اقتصادي قوي و با پشتوانه ديگر کشورها ميتواند ارايه کننده اهرمها و انگيزههاي قوي باشد.
- ظهور يک قدرت جديد در جهان ميتواند مشکلات امنيتي بيثبات کنندهاي به همراه داشته باشد.
-گسترش ارتباطات: هماکنون بيش از 4.6 ميليارد تلفن همراه در سراسر دنيا وجود دارند.
- داشتن سياست خارجي قوي به عنوان اولويت کاري رئيس جمهوري آمريکا بوده و کنگره نيز با سخاوت تمام بودجه لازم براي افزايش شمار پرسنل و استخدام نيرو را به وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي آمريکا راهي ميکند.
آنچه که در مورد تحريم هاي اقتصادي ادعا مي شود، آمريکا صرفا با عقب نگهداشتن قدرتهاي رقيب مي تواند خود را ابرقدرت نگهدارد و بلافاصله مي گويد که ظهور قدرت جديد مشکلات امنيتي در جهان به بار مي آورد!
درپايان گزارش تاکيد مي شود که در امر ديپلماسي و توسعه؛ احياء و حفظ رهبري آمريکا و نيز وارد کردن زنان و بانوان در امور ديپلماسي و توسعه از ضروريات اساسي است و بهاي اقتصادي آن بايد پرداخته شود.
شرح کامل فصل يک گزارش بررسي چهار سالانه ديپلماسي (QDDR) به شرح زير است:
فصل 1: روندهاي جهاني و اصول سياستي
I- پيشبرد منافع آمريکا
دامنه و ماهيت چالشهايي که پيش روي ايالات متحده آمريکا قرار دارند در طول دهه گذشته بطور اساسي تغيير کرده و مسايل ارتباط بيشتري به هم يافته و راهکارها نيازمند همکاري بسيار بيشتري است. همانگونه که باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا نيز در نطق سالانه خود به آن اشاره کرده "آمريکا به تنهايي نميتواند به تهديدات قرن حاضر رسيدگي کند اما دنيا نيز بدون آمريکا نميتواند با اين تهديدات مواجه گردد".
در حالي که تهديداتي واقعي پيش روي قرار دارد، اما در عين حال فرصتهايي را نيز به همراه خود دارند. رئيس جمهوري آمريکا در اين باره چنين گفته است که "از بدو تولد آزادي ما، آمريکا به آينده ايمان داشته است – اعتقاد به اين که مسيري که ما به سويش در حرکت هستيم شرايطي بهتر از آنچه فراهم خواهد کرد که ما پيش از آن داشتهايم ...به منظور تحقق اين وعده، نسلهاي آمريکايي بر اساس مبنايي که پدران ما بنياد نهادهاند، گام برداشته اند – يعني يافتن فرصتها، مبارزه با بيعدالتي و ايجاد اتحادي کامل". ما نيز بايد همين کار را ادامه دهيم.
وظيفهاي که بر عهده وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي نهاده شده، راهبري و پيشبرد اهداف سياست خارجي آمريکا از طريق ديپلماسي و توسعه است. اين اهداف در گزارش راهبرد امنيت ملي که در ماه مه 2010 توسط رئيس جمهوري آمريکا ارايه شد و همچنين در دستورالعمل سياستي رئيس جمهوري آمريکا براي توسعه، لحاظ شدهاند. راهبرد باراک اوباما بر پايه ايجاد و بنيان نهادن منابعي که به قدرت آمريکا منجر ميشوند و همچنين بر اساس شکلدهي به نظم جهاني براي پيشبرد منافع آمريکا، تدوين شده است. اين راهبرد در معني اصلي خودش راهبردي است براي اجراي رهبري آمريکا در اين دنياي در حال تغيير. اين راهبرد از داخل خود آمريکا و با احياي اقتصادي کشور، اشتغالزايي و درآمدزايي، فراهم آوردن آموزشهاي با کيفيت براي کودکان آمريکايي و سرمايهگذاري بر علوم و نوآوري و همچنيني کاهش کسري بودجه فدرال شروع ميشود. در خارج از آمريکا نيز اين راهبرد به معني پيشبرد منافع اصولي ملي است: يعني حفاظت از امنيت ايالات متحده و شهروندانش، حمايت از همپيمانان و شرکاي آمريکا. تقويت شکوفايي در داخل و خارج آمريکا با استفاده از اقتصاد قوي آمريکا و سيستم باز اقتصاد بينالمللي که تقويت کننده فرصتها، حامي گسترش ارزشهاي جهاني باشد و شکل دادن به نظام عادلانه، پايدار و حامي صلح و امنيت بينالمللي باشد و مواجهه با چالشهاي جهاني از طريق همکاري ملتها از ديگر اهداف اين راهبرد به شمار ميروند.
حفاظت از امنيت آمريکا يک ضرورت است. ما اين کار را با همکاري در راستاي بازداشتن و جلوگيري از حملات به کشور خود آغاز ميکنيم. اين کار از طريق بهبود امنيت و انعطافپذيري در داخل کشور صورت ميگيرد. ما تلاشهاي خود را براي ايجاد اختلال، برچيدن و شکست دادن شبکه القاعده و طرفداران افراطگرا و خشونتطلب اين سازمان در افغانستان، پاکستان و ديگر نقاط دنيا دو برابر ميکنيم. ما تلاش داريم روند گسترش تسليحات هستهاي و بيولوژيک را معکوس کنيم و امنيت مواد هستهاي را تامين کنيم. ما به تقويت پيمانهاي خود ادامه ميدهيم و تعهدات امنيتي ارايه شده به همپيمانان خود را حفظ ميکنيم. همپيماناني که حاميان مهم امنيت ملي ما به شمار ميروند. امنيت آمريکا همچنين به امنيت جهاني بستگي دارد. در دنياي امروز، تهديدات به راحتي به خارج از مرزهاي کشورها تعميم مييابند و ثبات بينالمللي را مختل کرده و آمريکا و همپيمانان آن را به خطر مياندازند. از اين رو ايالات متحده آمريکا بر تقويت ظرفيتهاي شرکاي قوي و توانمند سرمايهگذاري کرده و با اين شرکا براي پيشبرد امنيت مشترک، همکاري نزديک دارد.
در عين حال، ايالات متحده آمريکا در حال شکلدهي و تقويت اقتصاد جهاني براي قرن بيست و يکم است به طوري که ارتقاء بخش شکوفايي همه آمريکاييها باشد. بهرهگيري از همه امتيازها و فرصتهاي موجود در اقتصاد امروز ما را ملزم ميکند که در ابتدا و بدو کار بر اشتغالزايي و توسعه فرصتها در داخل آمريکا سرمايهگذاري کنيم. از آنجايي که اقتصاد ما با اقتصاد جهاني در هم تنيده شده است، ما در حال استفاده از ابزارهاي ديپلماسي و توسعه براي کمک به دستيابي به يک رشد پايدار و متعادل جهاني از طريق يک نظام آزاد اقتصادي بينالمللي هستيم. نظامي که به توسعه شکوفايي در کشور ما منجر ميشود. در عين حال، اهداف سياست خارجي آمريکا راحتتر محقق خواهد شد اگر رشد پايدار و متوازن اقتصادي جهان به عنوان معيار درآمده باشد.
در حالي که ارتقاي امنيت و شکوفايي امري ضروري به شمار ميرود، به همان اندازه ارتقا و اعمال ارزشهايي که مويد آمريکا هستند نيز اهميت دارد. ما اين ارزشها را با اجراي آن در داخل آمريکا و حمايت از اجراي آنها در ديگر کشورهايي که از اين ارزشها استقبال ميکنند، به پيش ميبريم. ما به دنبال اين امر نيستيم که ارزشها خود را به زور به ديگر کشورها تحميل کنيم اما اعتقاد ما اين است که اين ارزشها جنبه جهاني دارند – يعني اين که از سوي ملتهاي جهان گرامي داشته ميشوند – و اين که اين ارزشها از اصول بنيادي براي کشورهاي باثبات، صلحجو، آزاد و شکوفا است. ما به حمايت از نهادهاي دموکراتيک موجود در جوامع شکننده و متزلزل ادامه ميدهيم، در گفتوگوهايي که با همه کشورها داريم، موضوعات حقوق بشري را مطرح ميکنيم و با قهرمانان و حاميان حقوق بشر مساعدت ميکنيم. ما تضمين خواهيم کرد تلاشها ما پيش برنده آزادي، برابري و حقوق بشر براي همه آدمهاي آسيبپذير و در حاشيه مانده است. و ما شأن و منزلت همه مردم را با نشان دادن برخورد برابر به آنها، ارايه حقوق مساوي و کمک به مردم آسيبپذير در برآورده کردن نيازهاي اوليه در زمان سختيها، تضمين ميکنيم.
پيش از اين، نظام بينالملل هرگز به خودي خود تا به اين اندازه براي امنيت و شکوفايي ما مهم نبوده است. امروزه، تهديدات و فرصتها اموري جهاني و به هم پيوسته هستند و حل و فصل و مواجهه با اين تهديدات و فرصتها در حد و توان يک کشور تنها نيست. از اين رو، در حال فعاليت هستيم تا نظام بينالمللي عادلانه و پايداري ايجاد کنيم که تسهيل کننده اين همکاريها باشد، ايجاد کنيم. براي اين منظور، ما در حال تقويت همپيماني سنتي و تقويت همکاري با مراکز ذينفوذ جديد هستيم. ما در حال اصلاح و به روز کردن نهادهاي قديمي هستيم و با شرکاي دوجانبه، منطقهاي و چندجانبه خود همکاري ميکنيم و به ساخت و ايجاد ابزار جديد مشارکت جهاني کمک ميکنيم.
II- روندهايي که محتواي جهاني سياست خارجي آمريکا را از نو شکل ميدهند
در راهبرد امنيت ملي آمريکا جهان به آن صورتي که هماکنون هست به رسميت شناخته شده و ديدگاهي از جهاني که ما به دنبال آن هستيم، ارايه شده است. به عنوان نقطه شروع مدرنيزه کردن قابليتهاي وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي آمريکا و اين که بتوانيم نقش و سهم خود را براي رسيدن به دنيايي که مدنظر ما است، ايفاء کنيم بازبيني چهارسالانه ديپلماسي و توسعه به ارزيابي و پيشبيني روندهايي پرداخته که محتواي در حال تغيير جهاني را شکل ميدهند. دنيايي که در آن سياستهاي ديپلماسي و توسعهاي ما اجرا ميگردند. اين بازبيني چهارسالانه تهديدات و فرصتها، چالشها و امکانات پيشرو را برشمرده است.
- تهديدات جديد جهاني
ما بايد در برابر تهديدات سنتي يعني جنگ و تجاوز هوشيار باشيم. به هر حال، در قرن بيست و يکم ما با انواع جديدي از تهديدات نوظهور مواجه هستيم که مرزهاي منطقهاي را در نورديده و جامعه جهاني را به مخاطره مياندازند.
نخست، تهديد تروريسم و افراطگرايي خشونتطلبانه به امري شديد و فوري بدل شده است. افراطگرايي خشونتطلبانه بطور فزايندهاي بر کشورهاي متزلزل فشار آورده است و فناوري و حمل و نقل سريع امکان اين امر را فراهم آورده که به عنوان مثال، يک فردي از يک نقطه از دنيا از سيستمهاي مختلف جهاني براي اشاعه و گسترش ترور استفاده کند.
دوم، همانگونه که باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا نيز گفته يکي از فوريترين و شديدترين خطرات کنوني، گسترش مواد هستهاي بخصوص رسيدن آن به دست سازمانهاي تروريستي است. ما از سال 1945 با خطراتي که سلاحهاي هستهاي به همراه دارند، مواجه بودهايم اما امروزه ماهيت اين خطر هستهاي تغيير کرده است. ما ضمن تلاش براي کاهش زرادخانههاي هستهاي که در اختيار قدرتهاي بزرگ هستهاي هستند، به مواجهه با خطرات جديد گسترش هستهاي و امکان دسترسي تروريستها به اين مواد ميپردازيم. گسترش فناوريهاي حساس و نبود کنترل و نظارت کافي بر مواد هستهاي اين چالش در حال ظهور را تشديد کرده است.
سوم، در حالي که اقتصاد جهاني کمک کرده تا ميليونها نفر در سراسر دنيا از فقر به در آيند و همچنين به رونق و شکوفايي آمريکا کمک کرده است، اما اين نظام به هم پيوسته اقتصادي جهاني در عين حال چالشهاي جديد فراملي نيز به همراه داشته است. در بازار اقتصادي کنوني دنيا، يک شوک يا افت اقتصادي در هر کجاي دنيا اتقاق بيفتد ميتواند تهديدي براي شکوفايي دنيا و اقتصاد جهاني باشد. شوک يا اختلال اقتصادي در ديگر کشورها پيامدهاي سختي براي اقتصاد و مردم آمريکا به همراه خواهد داشت، پيامدهايي مانند بيکاري و کاهش کيفيت زندگي مردم. بدترين بحران اقتصادي اخير که در سال 2008 الي 2009 اتفاق افتاد باعث کاهش 10 درصدي در ميزان تجارت و داد و ستد در ميان 90 درصد از کشورهاي عضو سازمان همکاريهاي اقتصادي و توسعهاي (OECD) شده است. در کشورهاي در حال توسعه، شوکهاي اقتصادي، بيثباتي در قيمت غذا و احتمال کمبود مواد غذايي ميتواند براي ميليونها نفر از شهروندان اين کشورها مشکلات ايجاد کرده و منجر به بروز مناقشات در درون يا بين کشورهاي در حال توسعه شود. در عين حال، ماهيت به هم مرتبط زنجيره جهاني تامين غذا، وابستگي آنها را به هم افزايش داده و چالش تازهاي در حفظ جريان امن و مطمئن مواد غذايي و خدمات در امتداد مرزهاي اين کشورها ايجاد ميکند.
تهديد چهارم، بروز تغييرات آبوهوايي غيرقابل بازگشت است. تغييرات عمده در آبوهوا و محيط زيست جهاني و افزايش متوسط دما در جهان هماکنون توسط علم به اثبات رسيده است. پيشرفتهاي سريع صنعتي در سراسر دنيا احتمالا تغييراتي در آبوهوايي که همه ما از آن بهرهمنديم، ايجاد ميکند. اين تغييرات آبوهوايي ميتواند اثرات مخربي هم بر انسانها و هم بر محيط زيست طبيعي داشته باشد. تغييرات آبوهوايي احتمالا به محدوديت در توانايي اقتصادي ما منجر خواهد شد و احتمالا به مناقشات بر سر منابع، جاري شدن سيل مهاجران و پناهجويان، خشکسالي و قحطي و بلاياي طبيعي فاجعهبار کشيده خواهد شد.
پنجمين تهديد، خطرات امنيتي سايبري (رايانهاي) است که بخاطر اتکاي ما به فناوريها و شبکههاي آنلاين پيش ميآيد. فناوريهايي که ميتوانند به شکوفايي جهاني بينجامد و جريان آزاد اطلاعات ميتواند آسيبهاي تازهاي به همراه داشته باشند. دولتهاي خارجي يا گروههاي تروريستي ديگر نيازي به اسلحه و بمب براي مختل کردن زيرساختهاي آمريکا ندارند چرا که يک حمله سايبري سازماندهي شده ميتواند به تعطيلي يک بانک در نيويورک يا خاموش شدن شبکه برق شهري بزرگ مانند شيکاگو منجر شود. دزدي شبکهاي از اطلاعات دولتي يا امکانات شبکههاي هوشمند الکترونيکي امنيت ما و شکوفايي بلندمدت اقتصادي ما را تهديد ميکند.
تهديد فزاينده ششم، جرايم فراملي است. اين جرايم بطور مستقيم آمريکا و اداره امور حکومتي و ثبات کشورهاي خارجي را تهديد ميکنند. در طول پانزده سال گذشته، جرايم فراملي از نظر دامنه و بعد، وسعت بسياري يافتهاند. تقارت و همگرايي جرايم فراملي مانند تجارت اسلحه و مواد مخدر، ارتباط ميان گروههاي تروريستي و جرم، خشونت فزاينده در شبکههاي قاچاق انسان و تاثير فساد مالي بر ثبات کشوري که غولهاي (کارتل) جرايم فراملي در آن مستقر هستند خطر خاصي براي منافع آمريکا و همپيمانانش به شمار ميروند.
تهديد آخر اين که، درحالي که بيماريهاي مسري و عفوني مدتهاي طولاني است که در ميان انسانها وجود داشته، اما امروزه اين نوع بيماريها قابليت تخريبي فراواني يافتهاند. از دهه 1970 تاکنون و در هر يک يا دو سال يکبار، بيماريهاي نوظهوري در ميزان و وسعت قابل ملاحظه بروز ميکنند. عوامل بيماريزا نهتنها به شکل و گونهاي جديد و مرگبارتر و مسريتر بروز ميکنند، بلکه ديگر به يک مرز يا محدوده جغرافيايي محدود نميمانند. جهاني سازي، انقلاب در صنعت حمل و نقل نو تجارت بينالمللي امکان اين را فراهم آورده تا بيماريها سريعتر شايع شوند. شيوع يک ويروس خاص در يکي از کشورهاي دنيا ميتواند يک شبه به يک بيماري همهگير بدل شده و طي چند روز به بحراني جهاني در زمينه بهداشت تبديل گردد.
- دورنماي جديد ژئوپلتيکي و ژئواقتصادي
طي دو دهه گذشته، دورنماي ژئوپلتيکي و وژئواقتصادي به اندازه قابل توجهي عوض شده است. احتمال ميرود که اين تغييرات در سالهاي آتي نيز ادامه يابد. يکي از عناصر تعيين کننده در اين نوع تغييرات ظهور مراکز ذينفوذ جديدي است که به دنبال نقش و وجود بيشتر هستند. قدرتهاي نوظهور و مراکز قرن بيست ويکمي ذينفوذ جهاني و منطقهاي مانند برزيل، چين، هند، اندونزي، مکزيک، نيجريه، روسيه، آفريقاي جنوبي و ترکيه تعيين کننده دورنماي جغرافياي سياسي امروز هستند. همزمان با رشد اقتصادي اين کشورها، آنها نقش مهمتري در منطقه خود مييابند و منطقه آنها نيز نفوذ جهاني جديدي اعمال ميکنند. اين روندها در سالهاي آتي نيز ادامه خواهد يافت چرا که اين مراکز نفوذ دامنه حضور خود را گسترش داده و از وارد دوران گذاري مي شوند که از توسعه داخلي به نقش مهمتر بينالمللي وارد ميشوند.
ايالات متحده آمريکا ضمن گسترش تعامل خود با قدرتهاي نوظهور و مراکز صاحب نفوذ، به تعميق اتحاد و همپيماني خود با کشورهاي همپيمان و شريک در اروپا، آسيا و خاورميانه خواهد پرداخت. اين اقدام نقشي حياتي در کمک به پيشبرد منافع آمريکا خواهد داشت. اين کشورها، که ما [آمريکا] با آنها ارزشهاي مشترکي داريم ياد در مرکز و بطن همکاريهاي بينالمللي ما براي رسيدگي به چالشهاي مشترک قرار گيرند.
اين چشماندازهاي جديد با تغييرات در جغرافياي اقتصادي جهان همراه هستند. براي نخستين بار در تاريخ است که بزرگترين اقتصادها به معني ثروتمندترين نيستند. چين مثال بارز اين مدعي است. در نتيجه، بسياري از اقتصادهاي بزرگ به امر توسعه به عنوان موضوع اصلي اقتصاد جهاني مينگرند. همچنين شاهد پراکندگي بيشتري در قدرتهاي اقتصادي هستيم – در طول دو دهه، 60 درصد از توليد ناخالص دنيا مربوط به کشورهاي در حال توسعه بوده است – حتي موقعي که بازارها پا فراتر از مرزهاي ملي کشورها ميگذارند. اگر چه اين بازارها در سراسر دنيا در دسترس هستند اما در نهايت پشت مانع ترازنامههاي ملي متوقف ميمانند و اين امر شکافي است که براي همه کشورهاي در حال توسعه به يک اندازه چالش برانگيز به شمار ميرود.
ساختار جمعيتي دنيا نيز در حال تغيير است. به گونهاي که پيامدهاي عميقي بر روابط اقتصادي و سياسي به همراه خواهد داشت. به عنوان مثال، در خاورميانه و شمال آفريقا، جمعيت جوان اين کشورها موجبات تغييرات در سياستهاي داخلي اين کشورها، چشمانداز اقتصادي و روابط بينالملل آنها را به همراه داشته است. آمريکا بايد به سوي جمعيتهاي جوان دست دراز کرده تا رشد و ثبات حکومتهاي دموکراتيک را تقويت کند. در ديگر مناطق دنيا، حکومتها بايد خود را با جمعيت پا به سن گذاشته خود سازگار سازند که اين امر نيز چالشهاي اجتماعي و اقتصادي جديدي به همراه دارد.
درست است که بازار و اقتصاد براي شکوفايي آمريکا و جهان در اولويت است اما بازارها نيز نقش مهمتري در امر سياست خارجي پيدا ميکنند. در دنياي جهانيشده و مرتبط به هم کنوني، لحظات و فرصتهاي فراواني پيش ميآيد که مقوله اقتصاد به قويترين ابزار قدرت بدل ميشود. همزمان با وابستگي روز افزون دنيا به تجارت و سرمايهگذاري فرامرزي، کشورها نيز ممکن است از کنترل خود بر منابع انرژي، صندوقهاي مستقل ثروت، منابع و خاکهاي کمياب و ديگر منابع خود به عنوان اهرمي در سياست خارجي خود بهره گيرند. در عين حال، منافع حاصل از تجارت توسعه يافته، جريان آزاد مالي و پيشرفت اقتصادي انفرادي مي تواند کشورها را به سوي تدوين مشترک قوانين سوق دهد که نمونه آن را در اتحاديه اروپا و تعدادي از ديگر نهادهاي بينالمللي شاهد بوديم. اين منافع همچنين به ايجاد همگرايي منافع اين کشورها با ايالات متحده کمک ميکند. در عين حال، تحريمهاي اقتصادي قوي و با پشتوانه ديگر کشورها ميتواند ارايه کننده اهرمها و انگيزههاي قوي باشد.
در حالي که دورنماي جديد ژئوپلتيکي و ژئواقتصادي خطراتي به همراه دارد، ارايهگر فرصتهاي فوقالعادهاي براي آمريکا نيز به شمار ميروند. ظهور يک قدرت جديد در جهان ميتواند مشکلات امنيتي بيثبات کنندهاي به همراه داشته باشد. مشکلاتي که بخاطر سوء تفاهمات، سوءبرداشتهاي و تصميمات ملي براي در پيش گرفتن سياستهاي تهاجمي بوجود ميآيند. اما ظهور مراکز نفوذ جديد در دنيا ارايه کننده فرصتهاي تازه براي ايالات متحده آمريکا است تا با ديگر ملتها شريک شده و راهکارهاي مشتري براي چالشهاي مشترک بيابند. اين امر به آنها اجازه ميدهد تا در کنار هم به آنچه برسند که به تنهايي رسيدن به آن غيرممکن است.
افزايش شکوفايي جهاني، بازارهاي تازهاي به روي کالاهاي آمريکايي، خدمات و سرمايهگذاريها ميگشايد و امکانات اقتصادي جديدي را در داخل آمريکا ارايه ميکند. با رهبري هوشمندانه و موثر آمريکا، ما از فرصتهايي برآمده از اين تغييرات بهره خواهيم گرفت تا قوانين و معيارهايي تدوين کنيم که ميتوانند منافع و ارزشهاي ما را ارتقاء بخشند، حوزههاي مورد اختلاف را کم کرده و بازدارندگيهاي موثري در برابر سياستهاي تهاجمي و بيثبات کننده، در اختيار قرار دهند.
- تقسيم قدرت به ابعاد وسيعي از بازيگران غيردولتي
روزگاري، قدرت در نظام بينالمللي کم و بيش از سوي حکومتها و دولتها اعمال ميشدند اما اين قدرت هماکنون ميان بازيگران متعدد غيردولتي تقسيم شده است. اين بازيگران غيردولتي – از سازمانهاي غيردولتي NGOs گرفته تا جنبشهاي مذهبي و سازمانهاي جامعه مدني و شرکتهاي چندمليتي، شبکههاي جنايتکار، گروههاي تروريستي و جنبشهاي شورشي – اکنون بيش از هر زمان ديگر توانايي تاثيرگذاري بر امور بينالمللي را دارا هستند. تنوع و فراواني اين بازيگران، چه سازنده يا مخرب، بيشتر شده است. بسياري از اين گروه ها هماکنون به معني واقعي کلمه جنبه فراملي يافتهاند و فراتر از مرزهاي ملي يک کشور به پيشبرد سياستها، اجراي برنامهها و اعمال تغييرات مشغول هستند.
بازيگران غيردولتي ارايه کننده فرصتهاي مهم براي توسعه و گسترش دامنه نفوذ سياست خارجي آمريکا هستند. پتانسيل موجود در سازمانهاي جامعه مدني سراسر دنيا براي پيشبرد منافع مشترک با آمريکا در حد غيرقابل انتظار است. بازيگران غيردولتي منابع مالي و سياسي فراواني به همراه دارند و ميتوانند چالشهاي جامعي ايجاد کنند. آنها ميتوانند مردم همه کشورها را در راستاي ارتقاي رشد، ارزشهاي اساسي انساني و دولتهاي کارآمد دموکراتيک بسيج کنند. مراکز تجاري اشتغالزا هستند، رشد اقتصادي را تقويت ميسازند و ميتوانند با حکومتها و جامعهمدني براي حل چالشهاي مشترک همکاري کنند. جامعه مدني، دانشگاهها و سازمانهاي فعال در امور بشردوستانه اغلب ميتوانند به گونهاي عمل کنند و در حوزههايي وارد عمل شوند که معمولا يک حکومت يا يک دولت نميتواند وارد شود: به عنوان مثال ميتوانند به عنوان عامل بيطرف و امدادرسان در مناطق جنگي فعاليت کنند، يا ميان حکومتها يا بين حکومتها و مردم ميانجيگري کنند. آنها شرکايي جداييناپذير، تقويت کننده قوا و عامل تغييرات مثبت هستند.
با اين حال، ما بايد در نظر داشته باشيم که ديگر بازيگران غيردولتي نيز هستند که تهديدات مرگباري اعمال ميکنند. سازمانهاي تروريستي و شبکههاي جنايتکار ميتوانند ثبات و امنيت يک کشور را مختل کنند. آنها به صورت مستقيم يا غيرمستقيم ميتوانند هزاران يا دهها هزار نفر از غيرنظاميان را از بين ببرند. بازيگران غيردولتي غيرقانوني مانع از نهادسازي دموکراتيک، توسعه و حاکميت قانون در شماري از کشوهاي در حال توسعه يا کشورهاي متزلزل و شکننده ميشوند. شبکههاي تروريستي هماکنون اين توانايي را دارند که تلفات سنگين وارد کنند. اشاعه تسليحات هستهاي از طريق يا به اين شبکهها امري ويران کننده خواهد بود.
- هزينههاي فزاينده مناقشه و ضعف دولت
در حالي که پس از جنگ سرد، پيشرفتهاي عظيم اقتصادي، اجتماعي و سياسي در بيشتر نقاط دنيا حاصل شده است، برخي از کشورها و مناطق نيز بودهاند که بطور فزايندهاي بيثبات و شکننده شدهاند. ماهيت به هم مرتبط دنياي امروز، مناقشه و ضعف دولت هر زمان و در هر مکان که ممکن است بروز کند، به چالشهاي بزرگتري براي ايالات متحده آمريکا و همپيمانان آن بدل کرده است. بيثباتي ناشي از پيچدگي نقش بازيگران دولتي و غيردولتي تفرقه افکن، تروريسم، شورشها، جرم و جنايت، شبکههاي غيرقانوني، مناقشه قومي، وجود نظامهاي فاصد و غارتگر، سوء استفاده از حقوق بشر و سرکوب زنان منجر به تشديد مشکلات و آلام انساني ميشود و ميتواند نظم بينالمللي را تحليل برد چرا که چرخه مناقشه تاثيرات جانبي به همراه داشته و بر ايالات متحده آمريکا تاثير گذارد. سازمانهاي فراملي جنايتکار در جاهايي قدرت ميگيرند که دولت ضعيف است. خطرات براي ايالات متحده زماني شديدتر است که دولتها و کشورهاي ضعيف به ماوايي براي پناه سازمانهايي نظير القاعده و ديگر گروههاي تروريستي بدل ميشوند و فساد و مناقشه داخلي در يک شکور و نبود فرصتهاي مناسب شرايط را براي افراطگرايي آماده ميکنند.
امروزه 36 مناقشه در سراسر دنيا جاري است و خطر مناقشه يا خشونت مسلحانه در بخشهايي از آفريقا و آسيا که از نظر منابع غني و از نظر حکومتي ضعيف هستند، رو به رشد است. بسياري از اين مناقشات قابليت تجديدپذيري دارند – از 39 مناقشهاي که در طول دهه گذشته رخ داده 31 نمونه از آن با چرخهاي تکراري از خشونت همراه بوده است – اين مناقشات ناشي از سرانه پايين توليد ناخالص ملي، وابستگي به منابع طبيعي، فساد دولتي، نزديکي و همسايگي با مناطق بيثباتي، نظامهاي سياسي مرکب، ارتباط اندک بينالمللي و دسترسي به اسلحه و حمايتهاي مالي بودهاند. چالشهاي جديد از قبيل تغييرات آبوهوايي، شهري شدن، وجود خيل عظيم جمعيتي جوان، کمبود آب، نفت و ديگر منابع طبيعي بر شدت مناقشات کنوني خواهد افزود و به احتمال فراوان به بروز مناقشات تازه منجر ميشود.
بلاياي طبيعي نيز بر شدت مناقشه افزوده و درد و رنج مردم را به همراه دارند. در ژانويه 2010، تنها در يک زمينلرزه در هائيتي بيش از 200 هز ار نفر کشته شدند و سيل ويرانگر تابستان 2010 در پاکستان بيش از 6 ميليون انسان را آواره کرد. در سال 2009، معادل 335 فاجعه طبيعي در سراسر دنيا ثبت شدند که 110 هزار انسان را به کام مرگ بردند و بر زندگي بيش از 120 ميليون نفر تاثير گذاشتند و 41 ميليارد دلار خسارت به بار آوردند.
پيامدهاي مناقشه و بحران براي ماموريتهاي ديپلماتيک و توسعهاي آمريکا مهم است. به عنوان مثال، در عراق نقش وزارت امور خارجه آمريکا، هدايت ماموريتهاي گسترده و بزرگ ايجاد صلح است. در افغانستان نيز آمريکاييها در حال کاهش شورشها هستند و براي بهبود اداره امور حکومتي و ايجاد فرصتهاي اقتصادي فعاليت ميکنند. تلاشها ما براي ساختن آيندهاي با ثبات در اين دو کشور بعد از بازگشت نيروهاي آمريکا به ميهن نيز ادامه خواهد داشت. در پاکستان، ما در حال کمک به دولت و جامعهاي هستيم که گرفتار رکود جهاني اقتصادي، بلاياي طبيعي، نهادهاي ضعيف دموکراتيک و بيثباتي منطقهاي شده است. ما در عين حال در حال کمک به تلاشهاي ضدتروريستي و ضدشورش هستيم. 20 درصد از قواي ديپلماتيک و توسعهاي آمريکا هماکنون در عراق، افغانستان و پاکستان مستقر هستند. حکومتها در بسياري از کشورهاي متزلزل، ضعيف هستند. موسسات و نهادها در حال تلاش هستند تا به مردم کمک کنند و مردم نيز دچار تفرقه قوي و مذهبي هستند، زنان و دختران از حقوق و آزاديهاي اساسي خويش بي بهره هستند و مسئله امنيت چالش جاري است. همه بخشهاي دولت آمريکا بايد براي انجام امور خويش در اين زمان و شرايط خاص آماده باشند و از ابزارهاي ديپلماتيک و توسعهاي بهره گيرند.
- عصر اطلاعات روند امور بينالمللي را تسريع و دوره جديدي از ارتباطات تسهيل بخشيده است
روند حساس نهايي شکل دهنده محتواي جهاني سياست خارجي آمريکا شامل مجموعهاي از نوآوريهاي تکنولوژيکي است که به روند امور بينالمللي را افزايش داده و دوره جديدي از ارتباطات انساني فراهم آوردهاند. علم، مهندسي، فناوري و نوآوري موتورهاي جامعه مدرن به شمار رفته و قوهاي برتر در زمينه جهانيشدن و توسعه اقتصادي بينالمللي به شمار ميروند. به رغم رقابت تنگاتنگ و توازن قواي فزاينده ميان داراييهاي علمي، فناوري و مهندسي ملتهاي مختلف دنيا، ايالات متحده آمريکا در بسياري از اين حوزهها برتري خود را حفظ کرده است و کشور اول دنيا در زمينه آموزشي،تحقيقاتي و نوآوريها و اختراعات به شمار ميرود.
نوآوريهاي مدرن موجب تغييرات اساسي در شيوهاي اجرا و عملکرد سياست خارجي ميشوند و همچنين جنبههاي روابط ديپلماتيک را تغيير ميدهند. نوآوريها همچنين موجب تشديد چالشهاي ديگر شده و در عين حال فرصتهاي تازهاي براي حل و فصل آنها ارايه ميکند. امروزه جريان آزاد اطلاعات در سراسر جهان در اندازه و قدرتي است که تاکنون سابقهاي براي آنها وجود نداشته است. در نتيجه مردم در نقاط مختلف دنيا ظرف چند دقيقه از حوادث و اتفاقاتي که در ديگر نقاط دنيا پيش ميآيد با خبر ميشوند. يک توسعه اقتصادي يا سياسي در يک قاره بلافاصله تاثيراتي متعاقبي در سراسر دنيا به همراه خواهد گذاشت که يا به صورت اختلالات اقتصادي، اعمال خشونتآميز يا حرکت و خواستي مشترک براي صلح جلوه ميکنند. واکنش ما به اين امور بايد در زماني درست و با سرعت و انعطاف لازم صورت گيرد.
فناوريهاي نوين علاوه بر اين روندهاي تغييراتي، موجبات ارتباطات و روابط بيشتر را فراهم آورده است. هماکنون بيش از 4.6 ميليارد تلفن همراه در سراسر دنيا وجود دارند. شبکه اجتماعي فيسبوک به تنهايي 500 ميليون کاربر دارد، جمعيتي به بزرگي همه کشورهاي دنيا به غير از جمعيت هند و چين. افراد و گروهها ميتوانند از ارتباطات ميان خود به نحوهها و روشهاي تازهاي استفاده کنند. از ايجاد تغيير در افکار عمومي گرفته تا فراهم آوردن تغييرات ناگهاني توسعهاي و گشودن امکانات جديدي گرفته تا بينالمللي کردن موضوعات و نگرانيهايي که پيش از اين تنها جنبهاي منطقهاي و داخلي داشتند و همچنين از فراهم آوردن فرصتهاي بيشتر براي زنان و دختران گرفته تا پاسخگو دانستن دولتها.
انقلاب ارتباطاتي که سراسر دنيا را فراگرفته، تاثيرات عميقي بر رويکرد، رفتار و خواستههاي مردمان نقاط مختلف دنيا داشته است. افکار عمومي بر دولتهاي خارجي تاثير گذار هستند و امور جهاني را به حدي غيرقابل تصوري تغيير شکل دادهاند. پيشرفت دموکراسي و اقتصاد بازار آزاد ميليونها نفر را قادر ساخته تا خواستار کنترل بيشتر بر سرنوشت خود و اطلاعات و دانستههاي بيشتر درباره دولتهاي خود باشند. حتي در کشورهاي استبدادي نيز رهبران اين کشورها مجبورند بيش از گذشته به افکار و احساسات مردم خود پاسخگو باشند. ابزارهاي تکنولوژيکي فرصتهاي غيرمنتظرهاي براي تعامل با مردم ديگر کشورها و پيشبرد مشترک منافعي که ما با اين مردم داريم، فراهم آورده است.
با اين حال، ارتباطات جديد همچنين چالشهاي جديد را تشديد کرده و تهديدات تازهاي به همراه آورده است. امکان انجام مسافرتهاي سريع تهديد شيوع سريع بيماريهاي مسري را شدت ميبخشد و در نتيجه چالشهايي را براي امنيت سلامت جهاني به همراه دارد. جريان سريع انتقالات مالي ميان مرزها احتمال اين امر را افزايش داده تا بحران مالي در يکي از کشورهاي دنيا به بحران مالي جهاني بدل شود. گمنامي و راحتي ارتباطاتي از طريق شبکه جهاني اينترنت به گروههاي تروريستي و شبکههاي تبهکار بينالمللي امکان راحتتري براي هماهنگي، طرحريزي و حمله ميدهد. لازم است از شبکههاي اطلاعاتي خود و زيرساختهاي حياتي کشور دربرابر حملات سايبري حفاظت کنيم و نهادهاي دولتي و تجارتخانههاي خود را در برابر حملات و جرايم سايبري و جاسوسي در امان نگه داريم. همانگونه که باراک اوبامان نيز در راهبرد امنيت ملي آمريکا گوشزد کرده است "تهديدات امنيت سايبري يکي از جديترين چالشهاي امنيت ملي، امنيت عمومي و اقصادي است که ما به عنوان يک ملت با آنها مواجهيم". از اين رو سياست خارجه منا بايد بتواند با اين چالشها مقابله کند.
III- بافت و محتواي ملي
در حالي که چالشهاي بينالمللي پيش روي ايالات متحده آمريکا همچنان در حال گسترش هستند، ما همچنين با چالشهاي تازهاي در داخل کشور مواجه هستيم. داشتن سياست خارجي قوي به عنوان اولويت کاري رئيس جمهوري آمريکا بوده و کنگره نيز با سخاوت تمام بودجه لازم براي افزايش شمار پرسنل و استخدام نيرو را به وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي آمريکا راهي ميکند. با اين حال، ايالات متحده آمريکا با محدوديتهاي شديد بودجهاي مواجه است. رفع مقتضيات و نيازهاي موجود در داخل کشور نيازمند منابع لازم است. همان اندازه که از وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي آمريکا انتظار ميرود در اماکني مانند افغانستان و عراق اقدامات مقتضي را انجام دهند و ظرفيتها و قابليتهايي را براي رسيدگي به تهديدات و چالشهاي نو ايجاد کنند، از سويي ديگر اين دو سازمان بايد بتوانند در شرايطي به کار خود بپردازند که منابع مالي و بودجهاي محدود هستند.
در طول روند تدوين گزارش بازبيني چهارسالانه ديپلماسي و توسعه، وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي آمريکا تمام سعي و تلاش خود را مبذول داشتند تا راهي براي کاهش هزينهها و به حداکثر رساندن تاثيرات و روشن بودن حسابهاي مالي بيابند. در جاهايي که قابليتهاي جديد ارايه شوند، ما تلاش خواهيم کرد تا حد ممکن، روشهايي را شناسايي کنيم که بتوانند هزينهها را کاهش دهند. راهنماي ما در اين راه، به حداکثر رساندن تواناييهايمان براي پيشبرد منافع سياست خارجي آمريکا، افزايش تاثير برنامهها، سيستمها و عملياتهاي ما و همچنين رسيدن به صرفهجويي بلندمدت در هزينهها از طريق تقويت قدرت غيرنظامي است.
در اين دوره کمبود منابع واعتبارات، ما در حال تغيير روشي کار خود هستيم. ما بايد بيش از هر زمان ديگر هوشيار باشيم تا پولي که مالياتدهندگان آمريکايي ارايه ميکنند به بهترين و موثرترين نحو ممکن هزينه شود. وزارت امور خارجه آمريکا و آژانس توسعه بينالمللي کشور بايد از طريق هماهنگي در امر توسعه و ديپلماسي و به کارگيري فناوريهاي نوين، به دنبال راههايي باشند تا بتوان از منابع ما به نحو کارآمد استفاده شود و سرمايهگذاري ما حداکثر بازدهي را به همراه داشته باشد. وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي به عنوان نگهبانان پولهاي ماليات دهندگان آمريکايي در حال بهبود ظرفيتهاي نظارتي و ارزيابي هستند و روندي براي نظارت و ارزيابي بر عملکردمان، از قبيل اتکا به تخصصها و زيرساختهاي موجود در ديگر نهادهاي فدرال آمريکا، ارايه خواهند کرد. نظارت و ارزيابي يکي از قويترين راهکارهاي تضمين حسابرسي بر عملکردها، ارايه شفافيت و توانايي تغيير برنامهها در جهت تقويت تاثيرات به شمار ميرود. ما همچنين بايد نحوه ارايه گزارشات خود را منطقي و هدفمند کنيم تا به کارکنان خود در واشنگتن و در ميدان کار امکان اين امر را فراهم سازيم تا آنجا که امکان دارد، اولويتهاي آمريکا را به پيش برند.
در عين حال، واجب است به اين نکته برسيم که دلارهاي ماليات دهندگان آمريکايي هزينه شده در زمينه ديپلماسي و توسعه – هرچقدر که اندک باشد – موجب ارتقاي شکوفايي آمريکا و به حداقل رساندن ضرورت هزينهها و مخارج سنگين در ادامه کار باشد. در جايي که تلاشهاي توسعهاي ما به کشور کمک ميکند تا اقتصاد خود را رشد داده و وارد سيستم تجاري بينالمللي شود، در حقيقت ما از اين طريق ميزان فشارهايي که بر دوش مالياتدهندگان آمريکايي است را کاهش ميدهيم. در جايي که اقدامات ديپلماسي و توسعهاي و نظامي ما در کنار همديگر و براي جلوگيري از شکست و يا ضعف کشور به کار گرفته ميشوند، در حقيقت ما از ضرورت به کارگيري قواي نظامي در امور امدادرساني و انساندوستانه کاستهايم. در نهايت اين که، سرمايهگذاري منطقي و روشن در زمينه توانمنديهاي ديپلماتيک و توسعهاي موجب حفاظت و پيشبرد امنيت و شکوفايي ايالات متحده آمريکا ميشوند.
IV- مباني اصلي سياستي
همانگونه که خانم هيلاري کلينتون در اوت 2009 عنوان کرد "در دستيابي به اولويتهاي سياست خارجي، ما بايد اولويتهاي فوري، مهم و بلندمدت را به طور همزمان انجام دهيم". گزارش بازبيني چهارسالانه ديپلماسي و توسعه ارايه کننده فرصت لازم براي وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي است تا بر اولويتهاي بلندمدت تمرکز کرده و همچنين راهي براي امور فوري، روزمره، هفتگي و ماهيانه ناشي از بحرانهاي اضطراري و رخدادهاي مهم جهاني بيابند. اين امر به ما اجازه ميدهد تا به آينده کار بنگريم و از روندهاي مهمي بهره گيريم و ارزيابي کنيم که چگونه اين دو نهاد بايد به اين اولويتها واکنش نشان دهند. واکنش ما به روندهاي نوظهور جهاني بستگي به مجموعهاي از مباني اصلي سياستي دارد که راهنماييهاي لازم براي کسب قابليتهايي که ما براي اين دورنماي جديد بينالمللي نياز داريم را فراهم ميسازد. اين مباني اصلي از سوي باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا و هيلاري کلينتون در سخنرانيهاي مختلف، راهبرد امنيت ملي و راهنماي سياستي توسعهاي رياست جمهور ارايه شدهاند. آنها واکنشي به روندهاي جهاني است که شکل دهنده نظام بينالمللي هستند و ما را آماده ميکنند تا به چالشهاي نوظهور رسيدگي کرده و از فرصتهايي که اين محتواي جديد جهاني ارايه ميکنند، استفاده کنيم.
- احياء و حفظ رهبري آمريکا
سنگبناي سياستي ما مبتني بر احيا و اعمال رهبري آمريکا است. همانگونه که وزير امور خارجه آمريکا در سپتامبر 2010 اعلام کرد "رهبري جهاني براي ايالات متحده آمريکا مسئوليتي است که نميتوان از زير بار آن شانه خالي کرد و در عين حال فرصتي بيهمتا براي آمريکا به شمار ميرود... دنيا به اين دليل به ما چشم دارد که آمريکا از منابع، خواست و اراده لازم براي بسيج ائتلاف در جهت حل و فصل مشکلات مشترک در سطح دنيا در راستاي تامين منافع خود آمريکا برخوردار است و به عنوان نيرويي در راستاي صلح و شکوفايي بينالمللي به شمار ميرود. خوشبيني، اعتماد به نفس، هوش و ابتکاري که آمريکا را به عنوان ستون و چراغ هدايت دنيا بدل کرده همچنان به هدايت دنيا به سوي پيشرفت ميدرخشد. در اين زمينه، ما هيچ رقيبي نداريم و هيچگاه به اندازه امروز نياز به اين خاصيت وجود نداشته است".
حفظ رهبري آمريکا نيازمند احياي توان و ظرفيتهاي ما در داخل خود آمريکا است. هيلاري کلينتون در اين باره چنين ميگويد: "امروزه، بيش از هر زمان ديگر، توانايي ما براي اعمال و اجراي رهبري دنيا به احياء و ساخت اساس و بنيان قوي در داخل کشور بستگي دارد. به اين دليل است که بايد گفت افزايش بدهيها و فروپاشي زيرساختها در داخل آمريکا ارايه کننده تهديد بسيار جدي و بلندمدت امنيت ملي براي اين کشور به همراه دارد." به همين دليل است که باراک اوباما گامهاي مهمي در راستاي نوسازي ملي و بخصوص در جهت تقويت اقتصادي برداشته است.
- ساخت معماري جديد همکاري جهاني
رهبري آمريکا در جهان همچنين مستلزم نوسازي رويکرد ما به سياست خارجي است. رهبري ما بايد بر اساس خصوصيتهاي منحصر به فرد آمريکا بنا شود. خصلتهايي مانند آزادي و نوآوري، عزم و اراده آمريکا و تمرکز تلاشها بر محور ارزشهاي اصلي و به کار گيري آنها به روشهاي جديد. رهبري امروز، ما را ملزم ميکند که با ديگران همکاري کرده تا اهداف مشترک خود را پيگيري کنيم. از شرکا و همپيمانان قديمي و سنتي آمريکا که با آنها ارزشهاي اجتماعي و منافع بلندمدت و طولاني داريم، شروع کرده و مراکز جديد ذينفوذ جهاني و منطقهاي، بازيگران غيردولتي از سازمانهاي غيردولتي NGOs گرفته تا شخصيتها و گروههاي مذهبي را وارد اين تعامل ميسازيم.
براي نيل به اين هدف، به گفته خانم کلينتون "ما در حال ساختن معماري جديد جهاني هستيم که به ملتها کمک ميکند براي حل و فصل مشکلات مشترک گردهم آيند". اين امر نيازمند رويکردي بلندمدت و سرمايهگذارياي که شکل دهي مجدد به ساختارهاي موجود در راستاي همکاري و ساختن ساختاري جديدي که در خدمت منافع ما و منافع مشترک باشد را دربر ميگيرد. ما شبکهاي از همکاري و مشارکت، سازمانهاي منطقهاي و نهادهاي جهاني را تشکيل ميدهيم که به اندازه کافي پايدار و پويا باشند تا به ما کمک کنند به چالشهاي امروز رسيدگي کرده و خود را با تهديداتي که در آينده پيش ميآيند سازگار کرده و از فرصتهاي تازه بهره گيريم.
آمريکا نبايد به دنبال آن باشد به تنهايي بار مقابله با چالشهاي قرن بيست و يکم را به دوش گيرد. معماري جديد جهاني بايد به اندازه محتواي جهانياي که امروزه ما در آن فعال هستيم، متنوع باشد. اين ساختار از نزديکترين همپيمانان اروپايي، آمريکاي شمالي، شرق آسيا و اقيانوسيه شروع ميشود. اين معماري جديدي ميتواند تضمين کننده اين امر باشد که اين قدرتهاي نوظهور نقش سازندهاي بازي کرده و سهم فزاينده خود در اين فشار و بار بينالمللي را برعهده گيرند. امروزه، قدرتهاي جهاني مجبورند مسئوليتهاي لازم براي رسيدگي به مشکلات مشترک را به دوش گيرند و در عين حال به تقويت نظام بينالمللي پايبند باشند. اين مشارکت در به دوش کشيدن بار مسئوليت توسط سازمان ملل متحد تسهيل ميشود. سازماني که با توجه به مشروعيت آن و ورود به موضوعات مختلف در ميان نهادهاي چندمليتي منحصر به فرد است.
ما بايد منطقهاي و در عين حال جهاني بينديشيم. ما بايد بتوانيم بر اساس ارتباط نهادي و رابطه ميان ملتهاي و مناطق و منافع اقدام کنيم. در سطح منطقهاي، ما در حال تقويت تعهدات آمريکا هستيم به گونهاي که اين کشور بتواند به رهبر دو سوي اقيانوس اطلس، اقيانوس آرام و در دو نيم کره جهان باشد. تنها در آسيا، ما به رابطه خود با مجمع همکاريهاي اقتصادي آسيا و اقيانوسيه تعميق بخشيدهايم و وارد تعامل با سران کشورهاي شرق آسيا شدهايم و معاهده تفاهم و همکاري با کشورهاي آسياي جنوب شرقي را امضاء کردهايم. نهادهاي کارآمد نقش و اهميتي حياتي در سطح جهاني دارند يعني جايي که چالشها در آن پيچيدهتر بوده و شرکاي آمريکا در آن مناطق متنوعترند. آمريکا در حال تعامل مجدد با نهادها و موسسات جهاني است و مشغول مدرنيزه کردن آنها به منظور تضمين کارآمدي بلندمدت اين سازمانها است. نهايت اين که، اين نهادها و سازمانها از جمله سازمان ملل متحد و موسسات مالي بينالمللي، لازم است به ملتها اين امکان را فراهم سازند تا نقش سودمندي ايفاء کرده و نظام بينالمللي متشکل از حقوق و مسئوليتها را تقويت کنند. ما همچنين از طريق سازمان هاي جديدي مانند گروه بيست، نشست سران امنيت ملي و مجمعهاي بزرگ اقتصادي، کشورها را کنار هم آوردهايم تا به همکاريهاي مالي بينالمللي، گسترش تسليحات هستهاي و تغييرات آبوهوايي رسيدگي کنند.
ما ضمن ايجاد معماري نوين همکاري ميان ملتها، بايد همکاري ميان نهادهاي آمريکايي و همتايان خارجي آنها را تقويت سازيم. ما از طريق همکاري بهتر در داخل آمريکا ميتوانيم همکاري بهتري با سراسر دنيا نشان دهيم. همينطور، ارتقاي همکاري ميان نهادهاي آمريکايي و همتايان خارجي آنها بهتر ميتواند منافع ما را به پيش برد. امروزه، همه نهادهاي آمريکايي در بيرون از کشور نيز مشغول فعاليتاند و در حال پيشبرد منافع آمريکا و ايجاد روابطي هستند که همکاري و بهرهگيري از فرصتهاي مشترک را تسهيل ميکنند. اين نهادها همچنين داراي تخصصهاي حياتياي هستند که ميتوانند اصلاح و بازسازي نهادها و سازمانهاي خارج از آمريکا را پشتيباني کنند. به عنوان مثال، گفتوگوهاي راهبري ما موجب شده تا مقامات مختلف آمريکايي با دولتهاي خارجي وارد تعامل با هم شوند.
- تقويت امر توسعه و ادغام قدرت توسعه و ديپلماسي
همانگونه که در راهبرد امنيت ملي آمريکا و راهنماي سياست توسعهاي رئيس جمهوري آمريکا آمده است، توسعه امري راهبردي، اقتصادي و اخلاقي براي ايالات متحده به شمار ميرود. پيشبرد منافع آمريکا به اندازه پيشبرد ديپلماسي و دفاع امري محوري به شمار ميرود. وقتي به ديگر کشورها کمک ميکنيم تا ظرفيت خود را براي حل مشکلات خويش تکميل کرده و در حل و فصل مشکلات مشترک مشارکت داشته باشند، ما در حقيقت به پيشبرد امنيت و شکوفايي خويش کمک کردهايم. جلوگيري از اشاعه تسليحات کشتار جمعي نيازمند اين است که ديگر کشورها مرزهاي امني داشته باشند. جلوگيري از شيوع بيماريهاي مسري در دنيا نيازمند نظامهاي بهداشتي مناسب در هر يک از کشورهاي دنيا است. رسيدگي به معضل تغييرات آبوهوايي نيازمند تعهد مشترک همه کشورها در زمينه فناوري سبز و رشدي است که دوستدار محيط زيست باشد.
تقويت توسعه مستلزم رويکرد تازه است. سياست ما بر نتايج پايدار توسعهاي متمرکز خواهد بود و اولويت کار بر رشد گسترده اقتصادي، حکومت دموکراتيک، نوآوريهايي که قاعده بازي را تغيير ميدهند و سيستمهاي پايداري که نيازهاي اساسي انساني را محقق سازند. ما مدل جديدي براي توسعه ميسازيم که آمريکا را به شريکي موثر بدل کرده و رهبري آمريکا را تقويت ميسازد. ما تلاشها خود را در بخشهاي متمرکز خواهيم کرد که در آن برتري داريم تا اثر خود را به حداکثر رسانده و رهبري خود را تقويت کنيم. ما تلاش خواهيم کرد فرصتهايي براي زنان و دختران ايجاد کنيم که ورود آنها به کار شکوفايي را براي همگان به همراه خواهد آورد. و اين که ما نهادهايي را در درون دولت ايجاد خواهيم کرد که ميتوانند امر توسعه را تقويت کرده و قابليتهاي توسعهاي را در بين نهادها به همراه آورند تا به اهد افي مشترک نايل آيند.
توسعه، ديپلماسي و دفاع ستونهاي اصلي سياست خارجي آمريکا هستند و بايد تقويت کننده هم بوده و در رويکردي جامع، يکپارچه براي تامين امنيت ملي به عنوان مکمل يکديگر عمل کنند. ما همچنين از ديپلماسي براي تقويت همکاريهاي توسعهاي، بهبود تجارت و تضمين اين امر استفاده خواهيم کرد که کشورها سياستهاي را در پيش گيرند که در بلندمدت موفقيت در اين زمينهها را به همراه داشته باشند. ما آژانس توسعه بينالمللي آمريکا را به نحوي بازسازي خواهيم کرد که به نهاد برتر در امر توسعه جهاني بدل شود، اين کار از طريق اجراي تدابير اصلاحاتي پيشنهاد شده در برنامه "USAID Forward" که به عنوان بخشي از گزارش بازبيني چهارسالانه ديپلماسي و توسعه به شمار ميرود، صورت ميگيرد. ما همکاري موثرتري با ديگر نهادها از قبيل وزارت خزانهداري، دفاع، دادگستري، کشاورزي، بازرگاني، کار، بهداشت و خدمات انساني،انرژي و سازمان امنيت داخلي و شرکت تغيير هزاره Millennium Change Corporation، شرکت سرمايهگذاري خصوصي خارجي آمريکا ، بانک صادرات و واردات آمريکا و آژانس تجارت و توسعه آمريکا برقرار خواهيم کرد.
- بسيج جامعه مدني و تجارت براي رسيدگي به مشکلات مشترک
ما به سوي بخشهايي فراتر از بخشهاي دولتي دست همکاري خواهيم داد تا مکاني براي گروهها و شهرونداني فراهم آوريم که تمايل دارند که بخش متناسبي از بار مسئوليت را به دوش کشند. تلاش ما براي تعامل فراتر از محدوده وزارت امور خارجه آمريکا از دراز کردن دست همياري با جامعه مدني شروع ميشود – مانند فعالان اجتماعي، سازمانها، کنگرهها و خبرنگاراني که تلاش دارند از طريق ابزارهاي صلحآميز کشورهاي متبوع خود را در وضعيت بهتري قرار دهند. با وجود تنوعي که در جامعه مدني وجود دارد، بسياري از گروهها اهداف مشترکي با ايالات متحده آمريکا دارند و همکاري با جامعه مدني ميتواند راهي موثر و کارآمد براي پيشبرد سياست خارجي آمريکا باشد.
ما از شراکتهاي جديدي که ميان تجربه ميداني ديپلماتها و کارشناسان توسعهاي ما با انرژي و منابع جامعه مدني و جوامع علمي و تجاري ارتباط برقرار ميسازند، استقبال ميکنيم. ما با اقداماتي که در جهت محدود کردن فضاي جامعه مدني صورت ميگيرد، مخالفيم و فرصتهايي ايجاد ميکنيم تا جامعه مدني بتواند در درون ملتها شکوفا شده و ارتباط ميان آنها را برقرار ميسازيم. ما از حکومتهايي آزاد در جهان که مسئوليتپذير و مشارکتپذير هستند، حمايت ميکنيم. ما مشارکتهاي راهبردي خصوصي-دولتي ايجاد خواهيم کرد که بر اساس قوه ابتکار و منابع بخش خصوصي، بنيادها، سازمانهاي غيردولتي و سازمانهاي مردمنهاد بنا شده باشند. مشارکتهاي ما با نوآوري و تغيير تکنولوژيکي همراه خواهد بود. ما اين مشارکتها را با تقويت فرصتهاي تعامل، همکاري، شفافيت و مشارکت اطلاعاتي حمايت ميکنيم.
بخشي از رويکرد ما اين است که از ابزارها و فناوريهاي جديد استقبال کرده و آزادي ارتباطاتي را تقويت سازيم. انقلاب در فناوريهاي ارتباطاتي مانند اينترنت، اساماس، رسانههاي اجتماعي و کاربرد فراگير و پيچيده تلفنهاي همراه به ما ابزار لازم براي تعامل و توسعه و گشودن افق تازه در معني ديپلماسي ارايه ميکند. اين فناوريها سکوي ارتباطات، همکاري و تجارت در قرن بيستويکم هستند. آنها مردم را با يکديگر و با عمل و شبکههاي جهاني مرتبط ميسازند.
- جلوگيري از مناقشه خشونتبار و کاهش هزينههاي مناقشه
همانگونه که در راهبرد امنيت ملي آمده است "سرمايهگذاري فعالانه در زمينه جوامع قويتر و رفاه انساني بسيار کارآمدتر و موثرتر از نشان دادن واکنش بعد از فروپاشي يک کشور است". ما بايد طي يک مشارکت بينالمللي براي جلوگيري از بروز خسونت و سقوط يک کشور که ميتواند خطراتي را براي امنيت و شکوفايي آمريکا به همراه داشته باشد، اقدام کرده و از جمعيتهايي حفاظت کنيم که بيرحمي و ديگر خشونتها در آنها ارزشهاي آمريکايي را زيرپا ميگذارند. ما بايد وجود نسل کشي و خشونت جمعي و ضرورت توسعه ابزارهاي لازم براي رهگيري اين تهديدات و همچنين ضرورت توسعه ساختارها و سياستهايي که مانع از بروز اين دست از خشونتها شود را به رسميت بشناسيم. ما بايد توانايي خود را براي تقويت امنيت کشورهاي در معرض خطر خشونت افزايش دهيم. اين کار از طريق ايجاد نظامهاي امنيتي و دادگستري موثر و پاسخگو صورت ميگيرد که ميتوانند امنيت داخلي را از طريق نهادهاي غيرنظامي و سيستمهاي دادگستري موثر تقويت کنند. هماکنون با سرمايه گذاري در زمينه ايجاد شرکاي توانمند و مدرنيزه کردن ظرفيتهاي خود به گونهاي که بتوانند با سرعت تغييرات سازگار باشد، ما ميتوانيم همانگونه که در راهبرد امنيت ملي نيز به آن اشاره شده، "خطرات نظامي را از بين برده و پيش از بروز بحران و مناقشه وارد عمل شده و تضمين کنيم که دولتها عملکرد بهتري در خدمترساني به مردم خود دارند."
در جاهايي که از خشونتها جلوگيري نشده باشد و امنيت و شکوفايي آمريکا يا ارزشهاي آن در معرض تهديد قرار گرفته باشند، ايالات متحده و جامعه بينالمللي نميتوانند از ماموريت خطير کمک به شرکاي محلي براي ايجاد ثبات و ساخت جوامع صلحآميز شانه خالي کنند. ما بايد تخصص و منابع دولت آمريکا را به نحوي به کار گيريم که راهکار و ائتلافهاي تازهاي براي مقابل با تهديدات يافته و ظرفيتهاي کشورها براي مقابله و دوام در برابر بيثباتي را افزايش دهيم. ما بايد ظرفيت تقويت شده مدنياي ايجاد کنيم که بتوانيم به سرعت و موثر واکنش نشان داده و بهترين راهکارها را بيابيم. ما بايد از عوامل بيثباتساز سريعتر، نوآورانهتر و موثرتر اقدام کرده و به اندازه کافي منعطف باشيم تا بتوانيم با تغييرات سريعي که در زمان مناقشه بروز ميکنند، منطبق باشيم.
کارآمدي ما معمولا به ظرفيت دولتها و اراده سياسي رهبران آن بستگي دارد. ما بايد کشورهاي شکننده را تقويت کنيم به گونهاي که بتوانند از مردم، مرزها و سرزمين خود حفاظت کرده و محيطي اجتماعي و اقتصادي بسازند تا از چرخه خشونتباري که در آن گرفتارند، بيرون آيند. ما بايد در درون دولت خود، شرکاي محلي و نهادهاي بينالمللي مشارکت و همکاري ايجاد کنيم تا بتوانند وارد امور دشواري مانند خاتمه به مناقشات شوند. ما اين ظرفيت غيرنظامي را در آمريکا و در همکاري تنگاتنگ با شرکاي نظامي خود خواهيم ساخت.
- وارد کردن زنان و بانوان در امور ديپلماسي و توسعه
حفاظت و قدرت دادن به زنان و دختران يکي از محورهاي مهم سياست خارجي و امنيتي ايالات متحده آمريکا است. همانگونه که باراک اوباما، رئيس جمهوري آمريکا در راهبرد امنيت ملي خود آورده است، "کشورها در زماني که به بانوان خود حقوق و فرصتهاي برابر ارايه ميکنند، در آرامش و شکوفايي بيشتري هستند و وقتي که اين حقوق و فرصتها از بانوان سلب ميشود، اين کشورها عقب ميمانند". هيلاري کلينتون نيز در اين باره بارها چنين گفته است که "بانوان براي حل همه چالشهايي که ما با آنها به صورت انفرادي يا جمعي مواجهيم نقشي حياتي دارند... زماين که بانوان از حقوق برابر برخوردار هستند، ملتها با ثباتتر، آرامتر و امنتر هستند". خواستن چنين وضعيتي براي بانوان دنيا مسئلهاي نيست که فقط جنبه اخلاقي داشته باشد، بلکه مسئلهاي است که جنبه امنيت ملي دارد.
براي نيل به اين هدف، زنان در مرکز اقدامات ديپلماسي و توسعهاي ما قرار دارند و ديگر طرفي نيستند که از اين اقدامات بهرهمند ميشوند. بانوان همچنين عوامل صلح، آشتي، توسعه، رشد و ثبات هستند. براي تقويت و به حداکثر رساندن نتايج ديپلماتيک و توسعهاي مورد نظر ما، زن و مرد را در سياستها و برنامههاي عملي وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي آمريکا ادغام خواهيم کرد. ما همچنين تضمين اطمينان خواهيم يافت که مسئله جنسيت در بخشها و دفاتر مختلف وزارتخانه رعايت شده باشد و زنان در برنامهريزيهاي راهبردي و کسب بودجه مدنظر قرار گرفته شوند و شاخصها و سيستمهاي ارزيابياي را در اين رابطه توسعه خواهيم داد تا بوسيله آنها اثرات برنامهها و سياستهاي ما بر بانوان ارزيابي گردد.
- تسهيل واکنش نوآورانه، منعطف و مناسب در عصر بيثباتي
تسريع بخشيدن به روند تغييرات و افزايش ارتباطات که مشخصه اصلي سيستمهاي کنوني بينالمللي هستند، پيامدهاي ناخواسته و شايد غيرمنتظرهاي به همراه خواهد داشت. در دنيايي که به هم مرتبط است، زنجيرهاي از تغييرات بر اهميت و حساسيت حتي اتفاقات کوچک اوليه ميافزايد. دريچههاي کوچک فرصت ايجاد خواهد شد. چالشهاي جديد زودتر و سريعتر از آن که بتوان به آن واکنش نشان داد، بروز خواهند کرد. کثرت بازيگران، شبکهها و فعاليتها در کشورها، فرصتها را براي ما براي همکاري با شرکاي محلي، تاثيرگذاري بر تغييرات محلي و مقابله با مشکلات جهاني توسعه خواهد داد. براي سازگاري با اين روند، علم و فناوري بايد به صورتي که پيش از اين سابقه نداشته در کنار هم به کار گرفته شوند و به عنوان بخشي از ديپلماسي دوجانبه و چندجانبه ما درآيند. ما بايد دراقدام خود سريع عمل کنيم. نوآورانه و منعطف باشيم و بايد واکنش خود را مناسب با پيچيدگي و سرعت تحولات در محيطي که در آن فعال هستيم، سازگار سازيم. ديپلماتها و کارشناسان توسعهاي آمريکا بايد بوانند در شرايط واقعي و در آن واحد عمل کنند و به دامنه وسيعي از چالشها و تهديدها واکنش نشان دهند و از فرصتهاي موجود براي ارتقاي منافع آمريکا بهره گيرند.
نشان دادن واکنش مناسب در اين شرايط تغييرات سريع، نيازمند ترکيبي از اولويتها و سياستها و طرحها با سيستمهايي است که اجازه واکنشهاي منعطفتر را فراهم ميسازند. ما بايد مکانيزمهاي منعطفتري براي اجراي برنامهها، تامين منابع و مشارکت بيابيم که به ما اجازه ميدهند برنامههاي خود را به گونهاي تدوين کنيم که الزامات منطقهاي را به طرز موثرتر و پاسخگوتر محقق ميسازد. اين مکانيزمها عبارتست از تدوين شيوه نوآورانه خود و همکاري راهبرديتر با شرکايي از بخشهاي خصوصي و عمومي است. اين کار ما را ملزم ميسازد که تاکيد بيشتري بر ريسکپذيري داشته و در نظام اداري خود شيوه ريسکپذيرانهتري به کار گيريم. اين امر همچنين مستلزم چينش بهتر اولويتها، منابع و برنامههاي ما است تا از منابع به نحوي کارآمدتر و بهينهتر استفاده شود.
***
ما به روندهايي نظر انداختيم که دورنماي سياست خارجي آمريکا ار شکل ميدهند. باراک اوباما و هيلاري کلينتون مبناني سياستي اصلي را تدوين کردهاند که به آمريکا اجازه ميدهند به اين دورنماي متغيير چالشهاي بينالمللي واکنش نشان داده و به آن شکل دهند. محتوايي که دنيا به خود خواهد گرفت تهديدات و در عين حال فرصتهاي غيرمترقبهاي فراهم ميسازند. در سنتي که آمريکا را به کشوري بزرگ بدل کرده، ما بايد براي رسيدگي به اين دسته از تهديدات آماده شده و امنيت، شکوفايي و ارزشهاي آمريکا و نظم بينالمللي را در اين محتوا تقويت سازيم. در فصل بعدي به ارايه جزئيات نقشه راه اقداماتي ميپردازيم که بايد در پيش گيريم. اقداماتي که به وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بينالمللي آمريکا کمک ميکنند نقش و سهم ما را در تغيير شرايط به سمت دنيايي که به دنبال آن هستيم، ايفاء کنند.