به گزارش مشرق، رجانيوز نوشت: وقتي دوازدهم تيرماه هنرمندان صدا و سيما از هر قشر و تفکري به ديدار رهبر معظم انقلاب شتافتند و درد دلهايشان را با ايشان در ميان گذاشتند، کمتر کسي تصور مي کرد که اين ديدار تا اين حد مورد توجه قرار گيرد. رهنمودهاي دقيق و راهگشاي مقام معظم رهبري که نشان از تسلط کامل ايشان بر مسائل و مشکلات حوزهي فرهنگ و رسانهي کشور داشت و سعهي صدر ايشان در شنيدن درد و دلهاي صميمي هنرمندان که حتي به ناتمام ماندن بيانات ارزشمند ايشان منجر شد، هنرمندان حاضر در اين ديدار را به شگفتي واداشت تا جايي که عموم اين هنرمندان بعد از اتمام اين جلسه، در اظهاراتي به اين موضوع اشاره کردند. اما اين اظهار ارادت هنرمندان محبوب کشورمان به مقتداي خويش و همچنين حضور برخي از اين هنرمندان با وجود وضعيت جسمي نامناسب، چندان به مذاق جريان اپوزيسيون خوش نيامد و پروژهي انتقام گيري از برخي از هنرمندان حاضر در اين جلسه کليد خورد.
در گام نخست، برخي از سايتها مانند بالاترين و زمانه شروع اقدام به فحاشي مستقيم به برخي از اين هنرمندان کردند و پرده اي ديگر از پوچ بودن شعار آزادي بيانشان را به نمايش گذاشتند. شدت اين فحاشيها به حدي بود که هر کسي با هر سطح تفکري با ديدن اين آنها، متوجه شدت خشم گردانندگان خارج نشين اين رسانه ها از اين ديدار و اظهارات هنرمندان ميشد.
در ادامه بي بي سي فارسي دست به کار شد و به تخريب چهرهي بعضي از اين هنرمندان مشغول گرديد. اين شبکهي بريتانيايي مسلک که نشان دادن عکس سه در چهار زهرا رهنورد را در جريان مناظره هاي قبل از انتخابات از سوي محمود احمدي نژاد بي ناموسي مي دانست و مانور بسياري هم بر اين موضوع ميداد، با فراموش کردن اين ژست متظاهرانه، اقدام به نشان دادن تصاوير نامناسب قبل از انقلاب برخي از اين هنرمندان کرد تا اين ديدار و اظهارات بعد از آن را کمرنگ کند و آن را در حد يک چاپلوسي و حتي خيانت به وطن تنزل دهد. بدين ترتيب آبروي برخي از اين هنرمندان به راحتي و به جرم اظهار ارادت به رهبر انقلاب در بي بي سي فارسي به حراج گذاشته شد تا به زعم اتاق فکر اين سايت ها و شبکه ها، حساب کار دست هنرمندان ديگر بيايد و از اين پس به فکر چنين ديدارهايي نباشند!
اما اين نخستين باري نيست که جريانهاي تماميت طلب اپوزيسيون داخلي و خارج از کشور، دست به چنين اقدامات انتقام جويانهاي از هنرمندان مي زنند. فرهاد جعفري نويسندهي رمان پرفروش کافه پيانو از جمله کساني است که طعم چنين اقداماتي را پيش از اين چشيده است. جعفري اگرچه خود را سکولار مي دانست، با نگاهي عدالتخواهانه به حمايت از محمود احمدي نژاد پرداخته بود. اما گويا عدهاي که قابيلت هضم موضوع به اين سادگي را هم نداشتند و فقط براي حاميان جريان مطبوع خويش حق اظهار نظر قائل بودند، به قصد انتقام از وي و البته ترساندن ديگر هنرمنداني که قصد چنين اظهارنظرهايي را داشته باشند، خبري را مبني بر پس فرستادن نسخههاي خريداري شدهي کتاب کافه پيانو از سوي برخي از خوانندگان آن به صورت يک جريان رسانهاي و تبليغاتي منتشر کردند. اما چيزي نگذشت که نشر چشمه (ناشر کتاب) اعلام کرد که فقط پنجاه نسخه از کتاب مرجوع شده است و بر خلاف خبرهاي اين سايت ها، ارجاع گستردهي اين کتاب را از سوي خوانندگان کاملا تکذيب کرد.
مشابه اين ماجرا براي محمدرضا شريفي نيا نيز پيش آمد. اوج حملات به وي هنگامي بود که او در مراسم تنفيذ حکم رياست جمهوري محمود احمدي نژاد شرکت کرد. بعد از اين حضور، سايتهاي مذکور به شدت از خجالت او و ديگر هنرمنداني که در اين مراسم شرکت کرده بودند درآمدند. کار به جايي رسيد که خبرهايي مبني بر هو شدن شريفي نيا و خانواده اش در يک کنسرت نيز منتشر شد.
اينگونه برخوردها به خوبي بيانگر آن است که آستانهي تحمل اين جريان به حدي پايين است که در برابر يک اظهار نظر ساده يا اقدامي که به مذاق آنها خوش نيايد و با افکارشان هماهنگ نباشد، به احمقانه ترين شکل ممکن موضع گيري مي کنند و حتي متوسل به دروغ و توهين ميشوند. اين در حالي است که همين جريان در حال بهره کشي حداکثري از برخي از هنرمندان فراري خارج از کشور است؛ تا جايي که مخملباف براي ادامهي زندگي در اروپا مجبور است هر از گاهي بيانيه منتشر کند و در کنفرانسهاي مطبوعاتي با موضوعات سياسي شرکت نمايد و گوگوش - مطرب و رقاصه فراري از کشور- در تجمع هاي مربوط به جنبش سبز شرکت کرده و حتي اقدام به اعتصاب غذا هم ميکند. اينگونه است که جرياني که به هنرمندان به چشم يک آلت دست براي بازيهاي سياسي مينگرد، با انجام چنين ديدارهايي که همراه با حفظ کرامت انساني هنرمندان و حاکي از صداقت آنهاست، اين چنين دستپاچه ميشود. به هر حال تجربه نشان داده است که چنين اقداماتي موفق نبوده و هنرمندان فهيم ايراني فارغ از جوسازيهاي سياسي، در راستاي خدمت به وطن اسلامي خويش به کار خود ادامه خواهند داد.