به گزارش مشرق، محمد ايماني در سرمقاله کيهان نوشت: يکشنبه گذشته، پرونده ماجرايي 3 هفته اي و پر از حاشيه بسته شد. تشکيل جلسه کابينه به رياست رئيس جمهور و با حضور وزير اطلاعات، پاياني بر بسياري از مباحث و شايعات بود.
ماجراي اخير با همه اهميت و دور از انتظار بودن برخي حوادث حول و حوش آن، معلول يک فرآيند بود و بنابراين انتظار آن است که با عبرت آموزي از آنچه پيش آمد، مجراي فرآيند خطا بسته شود. اين فرآيند البته بي سابقه نيست و مي توان نظايري را براي آن در دوره هاي قبل جست، روندي که در طول تاريخ 33 ساله انقلاب باعث شد برخي صاحب منصبان از چابکي و همپايي با رهبري- کم يا بيش- باز بمانند.
اين روند خطا به شهادت تاريخ انقلاب ما، مانند هجوم ويروس يا ميکروب يک بيماري است. وجود ويروس ها و ميکروب ها، طبيعي است اما آنچه افراد را سلامتي مي بخشد، از يک سو تقويت سيستم ايمني و از ديگر سو، تنظيم فاصله- فاصله گذاري- با عوامل بيماري زاست.
برخي رفتارها، به اعتبار گذر از حد ميانه روي «پرخطر» محسوب مي شوند که اگر در حوزه شخصي باشد داراي آسيب هاي محدودتري است اما اگر در حوزه رفتار اجتماعي و سياسي واقع شود، آسيب هاي مهيب تري را به همراه خواهد داشت.
رفتارهاي نامشروع و غيرقانوني، نوعا پرخطرند. مثلا کسي که حداکثر سرعت 120 کيلومتر در ساعت را رعايت نمي کند و با سرعت 190 کيلومتر در اتوبان مي راند، به احتمال قوي در معرض تصادم و آسيب است. يا شخصي که به اقتضاي کار خود با انواع آلودگي ها سروکار دارد اما از ماسک و مواد ضدعفوني کننده استفاده نمي کند، حتما در معرض بيماري است. بنابراين پروا و احتياط- بدون اينکه فرد کمترين هزينه اي را بپردازد- بهترين روش پيشگيري از انواع آسيب ها و بيماري ها و تهديدهاست.
باورهاي اعتقادي ما نيز بر اين قانون طلايي تأکيد دارد که «قوا انفسکم و اهليکم. خود و اهل خود را بپاييد». هم خود را و هم آنها را که اهل شما محسوب مي شوند، که اگر فرزند يا همسري با خود آلودگي يا بيماري را به خانه آورد، عفونت در همين محيط پاکيزه مي تواند رشد کند. پاکيزگي يا آلودگي که محبت و صميميت و رفاقت بردار نيست.
مگر پدر خانواده مي تواند به فرزند يا همسر خود بگويد که چون تو مورد وثوق بسيار من هستي و در قلبم جاي داري و زلال و پاکي، بنابراين به درون خانواده که آمدي نه دستانت را از آلودگي بشوي و نه آداب پاکيزگي را مراعات کن؟! متأسفانه بعضاً رفتار سياسي شماري از رجال ما يکي از اين دو قسم بوده است؛ يا ذاتا پرخطر بوده و يا از سر غفلت و حسن ظن و اعتماد نسبت به رفتار پرخطر اطرافيان انجام شده است. اگر اين رويکرد نبود، باب بيت آيت الله سيدکاظم شريعتمداري به واسطه فرزندش و برخي اطرافيان مسئله دار، به سفارت آمريکا در تهران باز نمي شد. رفتار پرخطر بود که نهضت آزادي را- که از جبهه ملي جدا شده و ادعاي مذهب داشت- به التقاط کشاند و امثال مهندس مهدي بازرگان را قرباني مهره هاي آلوده اي چون عباس امير انتظام و ابراهيم يزدي کرد. همين رفتار پرخطر از سازمان «مجاهدين خلق» و «ضدامپرياليست»، قصاب خلق و مزدور آمريکا و رژيم بعث ساخت. بايد پرسيد قوم يأجوج و مأجوج در دفتر بني صدر چه مي کردند که يکي از آنها رضا تقوي (رئيس دفتر رئيس جمهور) ديپلمات ارشد رژيم طاغوت بود؟ آيا سرپرستي اداره هشتم وزارت خارجه از سوي تقوي در رژيم پهلوي و دريافت نشان درجه چهار همايوني از سوي وي کافي نبود تا بني صدر به عمق سخن حضرت امام ايمان بياورد؟ امام فرموده بود: «به اين آقا گفتم بعضي از افراد که دور تو جمع شده اند، گرگ هايي هستند که تو را به فنا مي دهند، گوش نکرد».
پيش بياييم و به دوران سازندگي و اصلاحات برسيم. چه اتفاقاتي در يک روند طولاني مدت باعث شد کام مردم از خدمات روزگار سازندگي چندان که بايد و شايد شيرين نشود هيچ، که گاه حتي تلخ شود. با دور تند مرور حوادث 20 ساله است که کساني چون حسين مرعشي و محمد عطريانفر و کرباسچي- اعضاي مرکزيت حزب کارگزاران- را جزو دست اندرکاران فتنه و آشوب 88 مي بينيم وگرنه آن روز که مرعشي رئيس دفتر رئيس جمهور و کرباسچي شهردار تهران بودند و عطريانفر روزنامه همشهري را راه اندازي مي کرد- روزنامه ظاهراً غيرسياسي که محيطي براي تکثير عوامل راه اندازي نشريات زنجيره اي بعدي به عنوان پايگاه مطبوعاتي دشمن شد- هنوز از اين خبرها نبود. گشت و گذشت تا ناگهان از زبان خانم انتخابي فرد- همکار آمريکانشين روزنامه تعطيل شده زن به مديرمسئولي خانم فائزه هاشمي- در رفت که بله بنده و آقاي عطريانفر و خانم شهلا شرکت در سال 77 مهمان ويلاي شخصي آقاي جرج سوروس (سرمايه گذار صهيونيست انقلاب هاي مخملي در شرق اروپا) بوديم.
يعني کارگزاراني که آقاي هاشمي روزهاي اول، چراغ سبز راه اندازي آن را داده و از به کارگيري بيت المال در گسترش شاخه هاي سياسي و اقتصادي و رسانه اي حزب غفلت کرده بود، از نظر او قرار بود به ويلاي سوروس برسد؟ قطعا نه! اما رفتار پرخطر و بي پروا، سابقه و صداقت و قصد خير نمي شناسد. اين ماجرا به گونه اي ديگر و شايد متفاوت در دولت اصلاحات و دفتر رئيس جمهور و حزب دولت ساخته مشارکت که برخي از آنان هنوز داعيه پيروي از خط امام را داشتند، پديد آمد. آقاي محمدعلي ابطحي رئيس دفتر آقاي خاتمي، آرشيو انباشته اين روند رفتاري پرخطر است، همو که بعدها به همراه عطريانفر از برخي اتفاقات ابراز ندامت يا برائت کرد.
در طول اين سال ها، يک ماجراي تلخ در حوزه سياست و رسانه و فرهنگ رقم خورد و ماجراي تلخ مشابهي در حوزه اقتصاد رخ داد. و البته جريان انحرافي، اختاپوس وار مي خواست همه اين حوزه ها را با هم قبضه کند. افکار عمومي ما نگران سياست خارجي و چالش هسته اي در روزگار اصلاحات بود اما فلان عضو تيم مذاکره کننده، همزمان در يک شرکت نفتي در کيش سرمايه گذاري کرده بود که دست بر قضا شريک شرکت آمريکايي هاليبرتون (با مديريت ديک چني معاون بوش رئيس جمهور وقت آمريکا) بود.
مدت ها گذشت تا پرونده رشوه نيم ميليون دلاري شرکت ايراني جهت عقد يک قرارداد نفتي گشوده شد... سال ها پس از اين ماجرا، کيش هنوز هم به خاطر واگذاري برخي امتيازات غيرقانوني در آن خبرساز است و اين بار گويا پاي يک زن که همسر جدا شده وي با وزارت خارجه آمريکا همکاري مي کند، در ميان است. بازهم رفتارهاي پرخطر به اسم تعامل با ايرانيان مقيم خارج از کشور! آيا غير از جرجيس، پيامبر ديگري وجود ندارد؟! ايرانيان مقيم خارج يعني همين «هوشنگ- الف» و «پانته آ- ف» و... دو قدم آن طرف تر، وزارت خارجه آمريکا؟ چرا بايد در موضع اتهام وارد شد و از رفتار شفاف پرهيز کرد؟
احتمال حضور نام اصلاح طلبان در فهرست انتخاباتي که از زبان دستيار آقاي مشايي و دبير کميسيون فرهنگي دولت در رفت، واجد چه معنايي مي تواند باشد؟ راه اندازي نشريات نيمه زرد و سايت هاي تفرقه افکن به واسطه عناصر اجاره اي که پيش از اين برخي از آنان مسير نشريات زنجيره اي اصلاح طلب تا نشريات و رسانه هايي چون همشهري، تهران امروز، ملت ما و... را طي کرده اند، کدام منظور را دنبال مي کند؟ آيا اين بخشي از همان پروژه بزرگي نيست که با غفلت برخي اصولگرايان در گذشته و در جهت انهدام اتحاد اين جبهه موفق به اجرا درآمد؟ امان از رفتار سياسي پرخطر که حتي حيثيت اصولگراياني را در فتنه 88 به بازي گرفت.
حتماً بايد فاصله گذاري کرد ميان رئيس جمهور خدمتگزار و انقلابي و همچنين کابينه خدوم و پرتلاش با آن حلقه چند نفره اي که اصرار دارد اعتبار و سرمايه اجتماعي- انقلابي رئيس جمهور و دولت را خرج رفتارهاي بي پروا، پرخطر و بعضاً انحرافي خود کند. اين جريان آلوده که نيازمند قرنطينه و درمان لازم است، در ماجراي اخير هرچند هزينه هايي براي کشور و ملت تراشيد، اما با خطاي استراتژيک در برآورد خود باعث برکاتي براي نظام شد. از يک سو وزن- بي وزني- حقيقي اين جريان بندباز در يک وزن کشي زود هنگام و خود خواسته معلوم شد. اين حلقه فراتر از ماجراي وزارت اطلاعات، دنبال تقابل رئيس جمهور با ولايت فقيه بودند و به واسطه مجموعه اي از تحرکات که دلالت بر پيگيري اين سناريو در طول دو سه سال اخير مي کند، متهمند که خانه هاي جدول دشمن در پروژه القاي «حاکميت دوگانه» را پر مي کنند. آيا جزو نقشه دشمنند؟ يا به خاطر رفتارهاي پرخطر، آلوده تله هاي اطلاعاتي شده اند و نقطه ضعف هايي دارند که اسباب حرکت اجباري در سناريوي دشمن مي شود؟ يا خود آنها بازيچه واسطه هاي دشمن قرار گرفته اند تا اعتبار دولت اصولگرا را مخدوش کنند؟
گذر ايام پاسخ اين پرسش ها را ارائه خواهد کرد اما به هرحال خروجي اين جريان چند لايه، انحرافي است از جمله آنجا که در عمل، به چند سناريو کمک مي رساند؛ 1- دور زدن نظام و رهبري با ادعاي ارتباط با امام زمان(عج) و ظهور نزديک است و تخطئه فقه و القاي عرفان من درآوردي (تداوم مغالطه انجمن حجتيه و سکولارهاي بعدي نظير سروش) 2- ترويج مطالب سست و انحرافي و مغلوط که موجب ملکوک شدن سيماي اسلام و تشيع شده و زبان جريان هاي سياسي و رسانه هاي ضددين را براي تمسخر و انکار ايمان به غيب و فيض پروردگار و امام موعود(عج) باز مي کند. 3- القاي بن بست قانون اساسي و حکومت ديني، و حرمت شکني از نظام ولايت فقيه (عقده برآورده نشده و خواب برعکس تعبير شده جبهه استکبار) 4- دامن زدن به تحير و نااميدي و سردرگمي و انفعال دست کم نزد برخي اقشار و خدشه در باورهاي استراتژيک آنان 5- هل دادن دولت به موضع اتهام و ايجاد تفرقه و اختلاف و بدگماني و نااميدي در جبهه بزرگ اصولگرايان (در راستاي جنگ نرم دشمن)
جريان هاي آلوده همواره وزارت اطلاعات را سد راه خود ديده و البته بارها کوشيده اند رجال بزرگ را از ابتداي انقلاب، هزينه تقابل با حاکميت کنند. به عنوان مثال آن گونه که آيت الله محمدي گيلاني نقل مي کند حضرت امام در ماجراي آقاي منتظري «درد دل و گله کردند از آقاي منتظري... با احترامي که به ايشان مي کرد، صحبت طولاني کردند از بعضي نقاط ضعف بيت ايشان. فرمودند: مي دانيد احمد عزيزترين فرد خاندان من است. فلان- يکي از کارکنان بيت آقاي منتظري را نام برد که در قيد حيات است- کارهايي که او کرده اگر احمد مي کرد گردن احمد را مي زدم. شما آنجا بيشتر تردد کنيد. آقايان را وادار کنيد که آنجا بيشتر تردد کنند.»
ماجراي اخير با همه تلخي ها، خير بي شماري به همراه خواهد داشت اگر عبرت آموز شود. طي 2سال اخير در کارنامه خدمات کم نظير و پرارج رئيس جمهور مکتبي و انقلابي و ولايي مان برادر احمدي نژاد عزيز، 2بار لغزش هايي ثبت شد که انتظار نمي رفت.
اين کارنامه با وجود آن دو لغزش- يکي در ماجراي اخير و ديگري در تأخير يک هفته اي اجراي حکم رهبري درباره معاون اولي آقاي مشايي و...- همچنان انباشته از نقاط مثبت و انقلابي است و نبايد بيش از اين مخدوش و ملکوک شود. ملت و نخبگان وفادار به انقلاب با درايت مي دانند که بايد ميان رئيس جمهور و جريان آلوده به رفتارهاي پرخطر فاصله گذاري کنند. اين، هم تکليف رئيس جمهور و هم تکليف اصولگرايان «حامي- منتقد» است.
براي برداشتن آب مرواريد که مزاحم بينايي مي شود، نه چشم را تخليه مي کنند و نه سر را از گردن جدا مي سازند. البته اين مداوا و جراحي دقيق، ترديد ناپذير است تا پس از اين، عارضه فرصت سوز به جانب کشور و حاکميت بازنگردد. ما به تجربه تاريخ انقلاب دريافته ايم که اطاعت از ولي امر اسباب گشايش و برکت، و موجب دوري از بيراهه ها و بن بست هاست و هرگز دوست نداريم راهزنان بار ديگر به سرمايه رجال خوشنام و خدمتگزار ما دستبرد بزنند. يقين ماست که ولايت فقيه، تضمين ايمان و حجت دوستي ما با حضرت حجت بن الحسن العسکري(عج) است. ما بيش از گذشته براي رئيس جمهور عزيز و خدوم در مسير شاد کردن اوليا و به غيظ آوردن دشمنان دعا مي کنيم.