مشرق-
روزگار پرسپولیس و استقلال همچنان بر همان مدار میچرخد. فصلها یکی پس از دیگری میآیند و میروند و سهم دو تیمی که بیشترین طرفدار را در میان تیمهای فوتبال دارند، باز هم پاییز است و حسرت ... حال چه توفیر میکند گاهی پرسپولیس حالش بهتر است و گاه استقلال. مهم آن است که این دو تیم مدتهاست نمیتوانند حال هیچ کس را خوب کنند.
سوال این است چرا این دو تیم که روزگاری فشرده فوتبال ایران بودند، به این جا رسیدهاند؟ مقصر واقعی کیست؟ این روزها همه ذرهبین در دست گرفتهاند تا یکی را بهعنوان متهم معرفی کنند. یکی فنی بحث میکند، یکی اقتصادی، دیگری از ارادهای میگوید که نمیخواهند این دو تیم به سر و سامان برسد. گاهی بحثها آنقدر خرد میشود که بهعنوان مثال اگر کفشگری بازوبند را مقابل سپاهان نمیبست، پرسپولیس نمیباخت.
بیایید چند قدم عقبتر برویم و وضعیت این دو باشگاه را در نگاهی جامعتر بررسی کنیم. آنهایی که فکر میکنند، مشکل دو تیم استقلال و پرسپولیس اقتصادی است، به این نکته توجه داشته باشند که در همه این سالها، این دو تیم از گرانترین تیمهای فوتبال ایران بودند. همواره مخارجی سنگین را برای جذب ستارهها متحمل شدهاند، درست است که این مخارج تبدیل به بدهی شده است اما این مساله اصل هزینه را زیر سوال نمیبرد.
آنها که میگویند مشکل پرسپولیس و استقلال بازیکنان و کوچک شدن تیم است، فقط کافی است که به این نکته توجه جدی داشته باشیم که خیلی از بازیکنانی که حالا در تیمهای دیگر ستاره هستند، روزگاری در همین استقلال و پرسپولیس عملکردی کاملا متوسط و معمولی داشتند محمدرضا خلعتبری که گل چهارم سپاهان را به پرسپولیس زد یک نمونه است. یادمان نرود خیلی از بازیکنانی که امروز متهم به کوچک بودن شدهاند با غوغای رسانهای بزرگی خریداری شدهاند. آیا ایراد از نیمکتهاست؟ مگر یحیی گلمحمدی، علی دایی، برانکو ایوانکوویچ، امیر قلعهنویی نامهای کوچکی برای این تیمها هستند، آیا فقط وقتی روی نیمکت پرسپولیس و استقلال مینشینند تجربه و دانششان ته میکشد؟... بحث آن توطئهانگاری هم آن قدر بیسند و مدرک است که تنها با یک جمله از کنار آن عبور میکنیم؛ از تخریب پرسپولیس و استقلال چه چیزی نصیبِ چه کسی میشود؟
اگر بخواهیم دقیق بحث کنیم، تمام موارد بالا میتوانند موثر باشد اما همه آنها خود در جایگاه معلول میتوانند تاثیرگذار باشند؛ نه علت. پرسپولیس و استقلال همچنان در نقطه صفر باشگاهداری ایستادهاند و هنوز باید بدانند، استراتژی اداره این دوباشگاه چیست؟ خیلی ساده است اگر بشماریم که در این سالهای ضعف؛ چند مدیر و به عبارتی بهتر چند تفکر مدیریتی بر این دو حاکم شده است و بیآن که فرصت این را داشته باشند که راه خود را فارغ از درست یا غلط بودن مسیر تا انتها بروند. مدیران میآیند و میروند، بدون آنکه هیچ اثری در تاریخ باشگاه بگذارند.
این بیثباتی در مدیریت باعث میشود که این دو باشگاه هیچ گاه به یک ساختار مناسب نرسند. باعث میشود که آیندهنگری و برنامهریزی در کل تبدیل به یک شوخی شود. آرامش فکری و روانی نه در مربیان باشد و نه در بازیکنان. کارهای اقتصادی هم که از اساس اتفاقی است که در چارچوب برنامهها جایی ندارند. همه اینها باعث میشود که دو باشگاه پرسپولیس و استقلال تبدیل به مردابی شوند که هر که پا درون آن میگذارد، فرو کشیده میشود و هیچ کس جلو نمیرود. برای یافتن مشکلات دو باشگاه پرسپولیس و استقلال باید از نو شروع کرد. باید باشگاه و باشگاهداری را از نو تعریف کنند.
افشین خماند (دبیر ورزش روزنامه جام جم)
برای یافتن مشکلات دو باشگاه پرسپولیس و استقلال باید از نو شروع کرد؛ باید باشگاه و باشگاهداری را از نو تعریف کنند.