به گزارش مشرق، میخواهیم همه را به گذشتهای نه چندان دور ببریم؛ به آن روزها که فغانی تازه در میان داوران الیت و درجه اول برای خودش جایگاهی دست و پا میکرد و با اخطارهای بیجایش به فرهاد مجیدی نه فقط این بازیکن که هواداران یک تیم را عاصی کرده بود. آن روزها مسوولان کمیته داوران کورکورانه پای تصمیمات داور خود ایستاده بودند بیآنکه توجهی به رفتارهای غیراستاندارد این داور داشته باشند، از فغانی حمایت میکردند. نتیجه این شد که همه دیدیم. افتضاح در هفته آخر لیگ و بازی تراکتورسازی و نفت و حالا هم یک بازی پر اشتباه که صدای همه را درآورده است.
علیرضا فغانی همواره میخواهد ستاره میدان باشد؛ او از این بابت به محسن قهرمانی شبیه است اما ستارهستیزی او و تقابلهای همیشگیاش با سوپراستارها – از مجیدی تا آندو تیموریان و حالا محسن بنگر – را کمتر از داوران بزرگ دیدهایم و اشکال کار فغانی همین جا است. او همواره میخواهد به بازیکنان داخل میدان القا کند که اگر سوپراستار و میلیاردر هستند، در زمین مسابقه بایستی زیر سلطه داور قرار بگیرند و برای نشان دادن قدرت خود با ابزارهایی که قانون در اختیار او قرار داده، به جنگ دانه درشتها میرود، در حالی که یک داور استاندارد هرگز خود را وارد چنین تقابلهایی نمیکند و تمایلی به ستارهستیزی که ندارد هیچ، هرگز خود را به کانون توجهات تبدیل نمیکند. داور اساسا وقتی کار خود را به درستی انجام میدهد که نقش موثری در شکل گرفتن فوتبال زیبا داشته باشد. به عبارتی روح فوتبال را زنده نگه دارد و در عین بودن در تمام صحنهها دیده نشود و در روند فوتبال تاثیرگذار نباشد.
کمیته داوران – آن بخشی که متولی آموزش و پرورش داوران است – اگر همان روزها که فغانی با ابروهای درهم گره خورده و اخمهایش گاه و بیگاه قدرتش را در قالب کارت زرد به رخ فرهاد مجیدی – ستاره آن روزهای استقلال – میکشید، به جای حمایتهای بیجا، این داور را تحت آموزش درست و اصولی قرار میداد، امروز بهترین و مهمترین داور ایران عامل خراب شدن بازیها لقب نمیگرفت.
بحثی نیست که در موضوعات اخیر، اشتباهات داوران آگراندیسمان شده است؛ اینکه گفته میشود باید علیرضا فغانی را یک سال محروم کرد یا با او برخورد جدی شود، از پایه و اساس با روح فوتبال منافات دارد و اینجا وظیفه کمیته داوران است که در کنار حمایت از داور خود و مقابله با بزرگنمایی اشتباهات داوران، بحث آموزش را جدیتر دنبال کند؛ حتی داوری در قواره علیرضا فغانی با این سابقه بینالمللی و داخلی، میتواند تحت آموزش قرار بگیرد تا اشکالات رفتاری و فنی خود را برطرف سازد.
در این زمینه میتوان فغانی – و چه بسا تمام داوران – را به بازیهای بزرگ دنیا ارجاع داد. الکلاسیکوها میتواند نمونه خوبی باشد یا در فوتبال باشگاهی انگلیس هر هفته شاهد تقابلهای بزرگ و دربیهای حساس هستیم. آیا در چنین میدانهایی داوران نقش اول مسابقه هستند و با تحمیل خود به ستارههایی مثل رونالدو، مسی، نیمار، اینیستا، گرتبیل، بنزما و... خود را به چهره اول رسانهها تبدیل میکنند یا با تصمیمات و رفتارهای خود به بالا رفتن کیفیت فوتبال و اجرای بازی روانتر و سریعتر، شتاب بیشتری میدهند؟
در مجموع شخصیت داوری علیرضا فغانی سالها پیش شکل گرفته است و ایجاد تغییر در نوع قضاوت او شاید امروز امری دشوار باشد که به واسطه سن و سال او، توجیه چندانی هم نداشته باشد اما کمیته داوران بایستی از امروز برای داوران جدید و مردانی که قرار است به زودی زود جایگزین فغانی، ترکی، قهرمانی، جهانبازی و... شوند، برنامه بهتری داشته باشد و لااقل برای نسل بعدی، آموزش را به شکلی تازه و مدرن اعمال کند تا داوری ایران از این بحران خودساخته رهایی یابد و داوران در جایگاه خود هم صاحب احترام و حرمت باشند و هم در زمین مسابقه به شکلگیری فوتبالی بهتر و زیباتر کمک کنند.
علیرضا فغانی همواره میخواهد ستاره میدان باشد؛ او از این بابت به محسن قهرمانی شبیه است اما ستارهستیزی او و تقابلهای همیشگیاش با سوپراستارها – از مجیدی تا آندو تیموریان و حالا محسن بنگر – را کمتر از داوران بزرگ دیدهایم و اشکال کار فغانی همین جا است. او همواره میخواهد به بازیکنان داخل میدان القا کند که اگر سوپراستار و میلیاردر هستند، در زمین مسابقه بایستی زیر سلطه داور قرار بگیرند و برای نشان دادن قدرت خود با ابزارهایی که قانون در اختیار او قرار داده، به جنگ دانه درشتها میرود، در حالی که یک داور استاندارد هرگز خود را وارد چنین تقابلهایی نمیکند و تمایلی به ستارهستیزی که ندارد هیچ، هرگز خود را به کانون توجهات تبدیل نمیکند. داور اساسا وقتی کار خود را به درستی انجام میدهد که نقش موثری در شکل گرفتن فوتبال زیبا داشته باشد. به عبارتی روح فوتبال را زنده نگه دارد و در عین بودن در تمام صحنهها دیده نشود و در روند فوتبال تاثیرگذار نباشد.
کمیته داوران – آن بخشی که متولی آموزش و پرورش داوران است – اگر همان روزها که فغانی با ابروهای درهم گره خورده و اخمهایش گاه و بیگاه قدرتش را در قالب کارت زرد به رخ فرهاد مجیدی – ستاره آن روزهای استقلال – میکشید، به جای حمایتهای بیجا، این داور را تحت آموزش درست و اصولی قرار میداد، امروز بهترین و مهمترین داور ایران عامل خراب شدن بازیها لقب نمیگرفت.
بحثی نیست که در موضوعات اخیر، اشتباهات داوران آگراندیسمان شده است؛ اینکه گفته میشود باید علیرضا فغانی را یک سال محروم کرد یا با او برخورد جدی شود، از پایه و اساس با روح فوتبال منافات دارد و اینجا وظیفه کمیته داوران است که در کنار حمایت از داور خود و مقابله با بزرگنمایی اشتباهات داوران، بحث آموزش را جدیتر دنبال کند؛ حتی داوری در قواره علیرضا فغانی با این سابقه بینالمللی و داخلی، میتواند تحت آموزش قرار بگیرد تا اشکالات رفتاری و فنی خود را برطرف سازد.
در این زمینه میتوان فغانی – و چه بسا تمام داوران – را به بازیهای بزرگ دنیا ارجاع داد. الکلاسیکوها میتواند نمونه خوبی باشد یا در فوتبال باشگاهی انگلیس هر هفته شاهد تقابلهای بزرگ و دربیهای حساس هستیم. آیا در چنین میدانهایی داوران نقش اول مسابقه هستند و با تحمیل خود به ستارههایی مثل رونالدو، مسی، نیمار، اینیستا، گرتبیل، بنزما و... خود را به چهره اول رسانهها تبدیل میکنند یا با تصمیمات و رفتارهای خود به بالا رفتن کیفیت فوتبال و اجرای بازی روانتر و سریعتر، شتاب بیشتری میدهند؟
در مجموع شخصیت داوری علیرضا فغانی سالها پیش شکل گرفته است و ایجاد تغییر در نوع قضاوت او شاید امروز امری دشوار باشد که به واسطه سن و سال او، توجیه چندانی هم نداشته باشد اما کمیته داوران بایستی از امروز برای داوران جدید و مردانی که قرار است به زودی زود جایگزین فغانی، ترکی، قهرمانی، جهانبازی و... شوند، برنامه بهتری داشته باشد و لااقل برای نسل بعدی، آموزش را به شکلی تازه و مدرن اعمال کند تا داوری ایران از این بحران خودساخته رهایی یابد و داوران در جایگاه خود هم صاحب احترام و حرمت باشند و هم در زمین مسابقه به شکلگیری فوتبالی بهتر و زیباتر کمک کنند.