به گزارش مشرق، از قورباغه سبز تا کلاه قرمزی و جنابخان ستارههای مطرحی هستند در طول این
سی و اندی سال توانستهاند مخاطبان را از هر رده سنی پای تلویزیون
بنشانند.
راستی راز این میزان علاقه و رمز این ارتباط عمیق میان مخاطبان و عروسکها چیست؟! آنهایی که کمبود امکانات و نبود شبکهها و برنامههای مختلف و رنگارنگ را دلیل اصلی علاقهمندی مردم به برخی برنامهها و بخصوص برنامههای عروسکی قلمداد میکنند
وقتی با حجم استقبال و علاقهمندی بالای مخاطبان نسبت به کلاه قرمزی و جنابخان در اوج عصر ارتباطات و شبکههای پرزرق و برق و مختلف روبهرو میشوند چه پاسخی خواهند داشت؟!
در زمانی که برنامهای مانند قورباغه سبز پخش میشد تلویزیون برنامههای دیگری هم داشت اما این کاراکتر عروسکی چون طراحی و اجرای خوبی داشت توانست ماندگار شود.
راستی راز این میزان علاقه و رمز این ارتباط عمیق میان مخاطبان و عروسکها چیست؟! آنهایی که کمبود امکانات و نبود شبکهها و برنامههای مختلف و رنگارنگ را دلیل اصلی علاقهمندی مردم به برخی برنامهها و بخصوص برنامههای عروسکی قلمداد میکنند
وقتی با حجم استقبال و علاقهمندی بالای مخاطبان نسبت به کلاه قرمزی و جنابخان در اوج عصر ارتباطات و شبکههای پرزرق و برق و مختلف روبهرو میشوند چه پاسخی خواهند داشت؟!
در زمانی که برنامهای مانند قورباغه سبز پخش میشد تلویزیون برنامههای دیگری هم داشت اما این کاراکتر عروسکی چون طراحی و اجرای خوبی داشت توانست ماندگار شود.
عروسکهای واقعی
عروسکها همیشه به گونهای ساخته میشوند که مخاطب از همان ابتدا میداند که با یک جسم بیجان و در واقع یک شیء تزئینی طرف است، اما با این وجود و با شروع یک اثر نمایشی عروسکی مخاطب با تمام وجود تمام فرضهای قبلی را فراموش کرده و عروسک را بهعنوان یک موجود کاملا واقعی میپذیرد و با آن همدلی و همذاتپنداری میکند.
نکته قابل توجه اینجاست که اکثریت مخاطبان آثار عروسکی موفق تلویزیون ایران نه کودکان که بزرگسالان تشکیل میدهند. این یعنی که مخاطبان تمایل بیحد و حصری به زندگی در یک دنیای فانتزی، شاد و البته کودکانه دارند.
عروسکها تقریبا اولین دوستان همه ما در دوران کودکی بودهاند و ما به محض دریافت یک عروسک در اولین اقدام به آن جان میبخشیدیم. به جایش حرف میزنیم و با دست راه میبریمش، از او نگهداری میکنیم و در نهایت هم شاید کار به قهر و دعوا برسد که معمولا نتیجهاش میشود
عروسکی که یک چشم دارد یا عروسکی که دست و پاهایش کنده شدهاند. شاید به همین خاطر است که همه ما به این خوبی و با این عمق با برنامههای عروسکی ارتباط برقرار میکنیم؛ چون بخوبی دنیای بازی با عروسکها را میشناسیم.
عروسکهای دوستداشتنی
اما اگر بخواهیم تمام جذابیتهای آثار عروسکی تلویزیون را به مخاطب نسبت دهیم راه اشتباهی را رفتهایم هرچند در نهایت همه چیز باز هم از دنیای کودکانهمان ریشه میگیرد.
اگر مروری بر کارهای نمایشی از همان ابتدا داشته باشیم متوجه خواهیم شد که جمعی از مستعدترین و موفقترین سازندگان و نقشآفرینان آثار نمایشی کسانی هستند که کارشان را با آثار نمایشی عروسکی آغاز کردهاند. این خود نشانگر چند نکته مهم است
اول اینکه کار کردن در حیطه عروسکی میتواند باعث افزایش سطح توانایی و خلاقیت شود و نکته بعدی اینکه افراد با استعداد و خلاق جذب کار عروسکی میشوند. با این وجود به جرات میتوان گفت که بخش مهمی از هنر نمایشی این سرزمین در دستان کسانی است که در نقشها و مسئولیتهای مختلف به ساخت و تولید نمایشی عروسکی مشغول بودهاند.
بچهها سلامت باشید
برنامهای کوتاه به شکل آیتمهایی در فضایی استرلیزه و با حضور چند شخصیت عروسکی بود. یک موش زرنگ و کوچک، یک کرکس بزرگ که همیشه بین آشغالها دنبال چیزهایی است که برای سلامت مضر هستند.
ساختار این برنامه عروسکی به گونهای بود که انگار در فضای و گونه دلهره ساخته شده بود. در واقع سازندگان برنامه با انتخاب عروسکهایی چون موش و کرکس و ایجاد فضاهایی تاریک سعی داشتند روی مخاطبان کودک و نوجوان اثری را به جا بگذارند که باعث دوری از فضاهای آلوده شود.
به واسطه نوع ساختار اثر بسیاری از کودکانی که در دهه 60 از مخاطبان جدی برنامههای تلویزیون بودند با شنیدن صدای فریاد موش که میگفت: «بچهها سلامت باشید» و آن کرکس بزرگ و نخراشیده میان زبالهها و میکروبها احساس ترس میکردند. با این وجود برنامه «بچهها سلامت باشید» با هدف آموزش نکات ایمنی و رعایت بهداشت و سلامتی ساخته شده بود و تلاش داشت با ایجاد چنین فضایی آموزشهای لازم را برای پیشگیری و مقابله با بیماریهای خطرناک انجام دهد. به نظر همان فریاد موش با صدای زنگدار حکم بوق هشدار را برای مخاطبان این برنامه داشت. با تمام این تفاسیر برنامه «بچهها سلامت باشید» با وجود عروسکهای اصلی و کاراکترهای متفاوت مهمانی که در هر قسمت داشت توانست به یکی از برنامههای عروسکی محبوب تلویزیون تبدیل شود.
قورباغه سبز
در همان دهه 60 و در اوج فرمانروایی برنامههای کودک تلویزیون قورباغه سبز تولید شد و روی آنتن رفت. قورباغه سبز را شاید بتوان اولین برنامه نمایشی عروسکی تلویزیون قلمداد کرد که عروسکگردان، همزمان بازیگر هم هست.
مرحوم علیرضا توتونچیان در این مجموعه نهتنها باید کار عروسکگردانی را انجام میداد بلکه باید به عنوان بازیگر مقابل عروسک قورباغه سبز نیز ایفای نقش میکرد آن هم در برنامهای که فقط دو شحصیت اصلی دارد.
همچنین قورباغه سبز اولین عروسکی بود که از پشت میزهای دکوری خارج شده و همراه عروسکگردانش به کوچه و خیابان آمد. مانند زمانهای قدیم که عروسکگردانان با عروسکهایشان برای اجرای نمایش به بازار شهر میرفتند... قورباغه سبز یکی از ماندگارترین آثار عروسکی تلویزیون ایران به شمار میآید.
علیرضا توتونچیان عروسکگردان و بازیگر قورباغه سبز در همان ایامی که این برنامه از تلویزیون پخش میشد و در دهه فجر سال 1368 از دنیا رفت.
درون و برون
یکی دیگر از مجموعههای عروسکی پرمخاطب و پرطرفدار در دهه 60 «درون و برون» نام داشت که براساس دو شخصیت اصلی و عروسکی به همین نام ساخته شده بود. این برنامه آموزشی که از شبکه دو و برنامه کودک و نوجوان پخش میشد هر قسمت به معرفی و تشریح هر یک از اعضای بدن انسان میپرداخت.
برون شخصیتی همهچیزدان بود و او بود که شرح آن قسمت از مجموعه برای درون میداد و درون شخصیتی کنجکاو و پرسشگر بود که اغلب با برخی سوالاتش در آن ماجرای علمی برون را عصبانی میکرد.
السون و ولسون
السون و ولسون در اوایل دهه 70 و به کارگردانی کامبیز صمیمی مفخم و ناهید محمدیان ساخته و پخش شد. این مجموعه در 29 قسمت روی آنتن شبکه شبکه اول سیما رفت. این مجموعه درباره دو پسر بازیگوش با نامهای «السون» و «ولسون» بود که در کلبه کوچکی زندگی میکنند.
کار و اندیشه
در قالب برنامه عروسکی و کودکانه نشان بدهد که علم و عمل در کنار یکدیگر است که تبدیل به مجموعهای کامل میشوند. همواره هر کدام از دو شخصیت اصلی یعنی کار و اندیشه کاری را انجام میدادند به موفقیت نمیرسیدند، اما وقتی با هم و در کنار هم کاری را انجام میدادند نتیجه مثبتی به دست میآمد.
سنجد
بعد از قورباغه سبز، سنجد را میتوان مهمترین عروسکی دانست که همراه عروسکگردانش به شهرت میرسد. این عروسک هم مانند قورباغه سبز عروسکی است که توسط عروسکگردان همه جا حمل میشود و عروسکگردان همزمان در کنار عروسکگردانی باید در دو نقش عروسک و شخصیت خودش بازی کند.
نگار استخر بخوبی از عهده این کار برآمد و سنجد در خلال سالهای میانی دهه 70 و سالهای ابتدایی دهه 80 به شهرت لازم و کافی رسید. سنجد عروسکی خبرنگار بود و شخصیتی جدی و پرتلاش داشت. سنجد اما مانند بسیاری از عروسکها هرازچندگاهی از انبار بیرون میآید و در برنامههای مختلفی ظاهر میشود.
چاق و لاغر
بیتردید در میان محبوبترین کاراکترهای عروسکی تلویزیون ایران چاق و لاغر جایگاهی در رتبههای بالا دارند. این مجموعه عروسکی از سال 1365 از تلویزیون و به مناسبت دهه فجر انقلاب اسلامی پخش شد و تا سال 69 به اشکال مختلف روی آنتن سیما میرفت.
این دو عروسک سال 66 در برنامه هاچین و واچین حضور یافتند، اما بعد از مدتی آنها از عروسک به آدمهایی با گریم و ماسک چاق و لاغر تبدیل شدند. با این حال بسیاری از علاقهمندان این مجموعه آن را از دوران عروسکی بودنشان به خاطر دارند.
خانه عروسکها
در آخرین سالهای دهه 50 و بعد از انقلاب اسلامی یکی از اولین و جدیترین تولیدات تلویزیونی در زمینه کودک و نوجوان برنامهای به نام «خانه عروسکها» بود که توسط جمشید عظیمینژاد نوشته و کارگردانی میشد. این برنامه شامل عروسکهایی چون روشن سر، بدجنس، یاقوت، زبوندراز و نابغه میشد.
قصههای تابهتا
یکی از آثار درخشان مرضیه برومند و البته یکی از دوستداشتنیترین برنامههای کودک و نوجوان. داستانهای تابهتا ماجرای عروسکی عجیب و جادویی به نام زیزیگولو را روایت میکند. زیزیگولو عروسکی است که از سیارهای ناشناخته به زمین آمده و توانایی این را دارد که با خواندن یک ورد کارهای عجیبی انجام بدهد.
این سریال در سال 1373 و از شبکه دو سیما پخش شد. جذابیت زیزیگولو در این بود که با وجود عروسکی بودن، اما اثری از عروسکگردان وجود نداشت و تلاش شده بود تا نشانههایی از وجود عروسکگردان نیز احساس نشود.
هاچین و واچین
خونه مادربزرگه
مرضیه برومند به عنوان یکی از موفقترین کسانی که در عرصه تولید آثار نمایش تلویزیونی مشغول به کار هستند در کنار قصههای تابهتا و مدرسه موشها یک کار پرمخاطب دیگر هم دارد و آن «خونه مادربزرگه» است. این سریال عروسکی در سال 1366 ساخته و پخش شد.
پنگول
مدرسه موشها
اولین بار سال 60 و در یک جنگ نمایشی روی آنتن رفت. این برنامه با هدف تشویق بچهها به مدرسه رفتن توسط مرضیه برومند ساخته و البته خیلی زود تبدیل به کارتون محبوب مردم ایران شد.
مدرسه موشها ابتدا در 10 قسمت ساخته شد، اما استقبال مخاطبان به حدی بود که در سری دوم در 104 قسمت تولید شد. همان طور که دیگر امروز همه میدانند جمعی از بهترین و محبوبترین ستارههای آثار نمایشی ایران زمانی در مدرسه موشها صداپیشه بودهاند.
از حمید جبلی و ایرج تهماسب گرفته تا فاطمه معتمدآریا و مسعود کرامتی در این کار به عنوان صداپیشه فعالیت کردهاند. مدرسه موشها به حدی موفق بود که دو نسخه سینمایی از آن تهیه شد و در زمره پرفروشترین فیلمهای سینمای ایران قرار گرفت.
هادی و هدی
جنابخان
برنامه
خندوانه به کارگردانی رامبد جوان یک جنگ شاد و مفرح و پرطرفدار است که
مدتهاست یک کاراکتر بسیار جذاب به آن اضافه شده است. عروسکی به نام
جنابخان با ظاهری بانمک و لهجه جنوبی که خیلی زود و با سرعتی فراتر از حد
تصور تبدیل به عروسک محبوب مخاطبان بزرگ و کوچک شد. جنابخان را محمد
بحرانی بازی میکند.
کلاه قرمزی
در
دهه 70 در برنامهای تحت عنوان صندوق پست عروسکی به نام کلاه قرمزی به
مردم معرفی شد. او یک پسرخاله هم داشت که عروسکی بسیار مهربان و فداکار
بود. کلاه قرمزی با اجرای حمید جبلی محبوبترین شخصیت عروسکی ایران شد.
هرچند این واقعیت دارد که کلاه قرمزی از بسیاری از فیلمهای سینمایی و
ستارههای واقعیشان طرفدار و محبوبیت بیشتری دارد.
کلاه قرمزی