به گزارش مشرق، این پیام صادقیان جدید با آن پیام صادقیان سابق زمین تا آسمان فرق دارد. او که فصل پیش به عنوان چهرهای جنجالی در این فوتبال شناخته شده بود، حالا به آرامش ذاتی خود برگشته و دور از حاشیه تلاش میکند هر آنچه از دست داده را پس بگیرد.
مدتي او را به حال خودش گذاشته بوديم تا از كانون توجه رسانهها هم دور باشد و روي فوتبال تمركز كند. اما بعد از اين كه منصوريان گفت پيام عوض شده، ماشينهاي مدل بالا را فروخته و با پرايد ميرود و ميآيد، بهترين بهانه به دست آمد تا بعد از مدتها با او گپ بزنيم. آنچه ميخوانيد ماحصل گپ و گفت يكساعته با پيام صادقيان در خانهاش است. ديگر وصله زندگي مجردي، غرق شدن در حاشيه، رفاقت با خواننده زيرزميني و... و... و... به پيام نميچسبد و اميدواريم صادقيان همين مسير جديد را طي كند.
آخرين باري كه با هم مصاحبه مفصلي داشتيم، قبل از بازي پرسپوليس و النصر بود كه در استاديوم حرف زديم... فكر ميكني از آن موقع چقدر تغيير كردهاي؟
در اين مورد ديگران بايد نظر بدهند؛ همتيميهايم، كادر فني و نزديكانم بايد بگويند و من نميتوانم حرف بزنم ولي خودم فكر ميكنم يك تصميم خيلي بزرگي گرفتم از نظر اخلاقي و خدا را شكر الان هم دارم ثمرهاش را ميبينم، همه چيز خوب است و خيلي آرام دارم كارم را انجام ميدهم.
قبل از اينكه درباره خودت حرف بزنيم، دوست دارم درباره هادي نوروزي حرف بزنيم. يك اتفاق ناگواري افتاد... هادي در پرسپوليس كاپيتان شما بود، البته الان بايد بگوييم مرحوم هادي نوروزي... چه خاطرهاي از هادي داري و در مورد او چه ميتواني بگويي؟
هنوز كه هنوز است باور نميكنم. حتي خود شما الان اول گفتي هادي و بعدش گفتي بايد بگويم مرحوم... من هم مثل شما باورم نميشود. اين اتفاق همه را شوكه كرد. شايد خيليها ندانند، هادي آرام و بيحاشيه بود اما من رابطهام با هادي خيلي صميمي بود. با هادي و بچههاي تيم رفت و آمد داشتم. همه ميگويند هادي خيلي ساكت بود اما هادي با من خيلي شوخي ميكرد. شوخيهايي كه نميشود بازگو كرد. خاطرات خيلي خوبي با هادي دارم و هيچوقت فراموشش نميكنم. هادي هميشه در قلب من جا دارد و البته در قلب هواداران پرسپوليس... هادي هميشه در يادها ميماند و ما الان بايد خانوادهاش را حمايت كنيم، به خصوص هاني، پسرش كه فوتبال بازي ميكند. باشگاه بايد طلب او را بدهد، حق و حقوق او را پرسپوليس سعي كند بدهد. من هم خودم با عليآقا (منصوريان) صحبت كردم تا آن طلبي كه از نفت داشته را آقاي قنبرزاده زحمت بكشد و بدهد كه زندگي خانوادهاش بچرخد. ديشب كه داشتم با رضا نورمحمدي صحبت ميكردم، حالش خيلي بد بود ولي ميگفت من تنهايشان نميگذارم و هاني را حمايت ميكنم. ميگفت اگر بشود هاني و همسر هادي و هانا را بياوريم تهران چون شرايط در بابل برايشان سخت ميشود. تا جايي هم كه از دست من بربيايد، كمك ميكنم. هنوز با رضا، محسن بنگر، بابك حاتمي، مهرداد كفشگري و... رفت و آمد دارم و سعي ميكنيم ما همه با هم كنار اين خانواده باشيم.
وقتي خبر فوت هادي را شنيدي، چه حسي داشتي؟
از خواب پا شدم ديدم روي اينستاگرام براي من تگ كردند. ديدم نوشته خداحافظ كاپيتان... گفتم خدايا، هادي خداحافظي كرد؟ كجا رفت؟ تازه به اوج برگشته بود... توي عالم خودم بودم. رفتم سراغ اينترنت تا خبر خداحافظي هادي از پرسپوليس را چك كنم كه ديدم همه تسليت گفتهاند. باز هم باورم نشد، تماس گرفتم با رضا نورمحمدي جواب نداد، زنگ زدم محسن بنگر، ديدم گريه ميكند، گفتم چي شده؟ گفت هيچي نگو پيام، فقط آدرس هادي را ميفرستم، پاشو بيا اينجا... رفتم ولي باز هم باورم نميشود. ديدم خدايا چي شده... خيلي ناراحتكننده بود و باورنكردني....
پيام تو يكي از بازيكناني بودي كه پشتسرت خيلي حرف بود و خيلي وصلهها به تو چسبيد... در مورد هادي هم خدابيامرز، اتفاقاتي بعد فوتش افتاد كه خيليها را ناراحت كرد. اينكه به دروغ گفتند به دليل ديگري فوت كرده و شايعه ساختند... فكر ميكني چيكار بايد كرد با اين شايعات؟
تا جايي كه من، هادي را ميشناختم و رفت و آمد داشتم، هادي فوقالعاده ورزشكار سالمي بود و مشكل قلبي هم نداشت كه اگر داشت اصلاً اجازه بازي نميدادند... من فكر كنم فشار روي او زياد بود و اين فشار باعث شد... بچهها هم همين را ميگويند چون همه ما هادي را ميشناختيم و او به جرأت از سالمترين بازيكنهاي مملكت ما بود كه متأسفانه از دستش داديم.
بحث را عوض كنيم پيامجان... منصوريان در مصاحبهاي كه با خبرورزشي داشت، حرفهاي تازه و جالبي درباره تو زد. اين كه تغيير كردهاي و از حاشيههاي سابق دور شدهاي و اين كه با پرايد رفت و آمد ميكني. مصاحبه را خواندي؟
بله، مصاحبه را كه در خبرورزشي چاپ شد، كامل خواندم.
نظرت در مورد حرفهاي منصوريان چيست؟
عليآقا به من لطف دارد. وقتي آدم يك تصميمي را ميگيرد، بايد از همه نظر تغيير كند. روزي كه عليآقا به من گفت بروم پيش ايشان و با نفت باشم، شرايط خيلي بدي داشتم. اين را همه ميدانند كه شرايطم بد بود. از لحاظ فني همه من را قبول داشتند و ميدانستند من همان صادقيان هستم اما بيشتر همان مسائل ديگر بود كه خودتان ميدانيد... منصوريان با من صحبت كرد و پاي من ايستاد... بعدها ايشان يك پيشنهاد دوستانه به من داد. نه اينكه بخواهد تحميل كند، دوستانه به من گفت نظرت چيست اين پولهايي كه ميگيري را در زمينه خريد خانه سرمايهگذاري كني و من هم تصميم گرفتم ماشين خودم را بفروشم و خدا را شكر عليآقا هم كمكم كرد و توانستم خانهاي بخرم و الان چون از خانه تا محل تمرين 10 دقيقه تا يكربع راه است، سعي كردم فقط ماشيني زير پايم باشد و با آرامش ميروم سر تمرين و برميگردم. جايي هم نميروم و راضي هستم.
پرايدسواري سخت نيست؟
لذت خودش را دارد. همه ميدانند من از چند سال پيش، تند تند هر دو، سه ماه يك بار ماشين عوض ميكردم. آن اتفاق مال دوران جواني بود. نه اينكه الان پير باشم ولي خيلي پخته شدم. الان مثل يك مرد 30 ساله ميفهمم. به موقعش جواني كردن خوب بود و لذت داشت اما الان قصد دارم بيشتر پولم را در كار ملك سرمايهگذاري كنم. مگر من چند سال ميتوانم بازي كنم؟ الان فقط ميخواهم فوتبال بازي كنم. اين قولي است كه به خودم، به منصوريان و به هواداران خودم دادم. تصميم گرفتم فكر و ذكرم فقط فوتبال باشد. قولي است كه به منصوريان دادم و خدا را شكر بيحاشيه و بيدردسر كارم را ميكنم.
دور از حاشيه و تجملات و زرق و برق زندگي كردن، سخت نيست؟
نياز بود دور باشم. نياز بود از مصاحبه، عكس، توجه، تجملات و حاشيه دور باشم... دور از همه چيز... تصميم گرفتم بروم تيم نفت پيش عليآقا كه كاملاً من را ميشناسد و ميداند چطور بايد من را مديريت كند. تصميم خوبي گرفتم و الان خيلي راضيام و آرامش دارم.
جدا شدن از پرسپوليس قطعاً براي تو سخت بود اما شرايط جديد به نفع تو شد. باعث شد تغيير كني... اين را هواداران پرسپوليس هم متوجه ميشوند. خيلي فرق كردي، ديگر آن پيامي نيستي كه در اهواز و مقابل فولاد عصبي شدي و آن اتفاق را رقم زدي و محروم شدي. الان وقتي دو نفر در زمين دعوا ميكنند، ميروي جدايشان ميكني... اين خيلي جالب است، چقدر سعي و تلاش كردي تا تغيير كني؟
اين عهدي بود كه با خودم بستم يا بايد در 23 سالگي فوتبالم به پايان ميرسيد يا بايد كلاً عوض ميشدم. من به همين راحتي به اينجا نرسيدم كه بخواهم موقعيت خودم را به همين راحتي از بين ببرم. تصميم گرفتم و عهد بستم با آرامش كار خودم را بكنم و وارد حواشي نشوم. شك نكنيد سر عهدم هستم. اتفاقاً كلي هم به من فحاشي شده و لطف داشتند ولي من كار خودم را ميكنم و توانم را براي نفت ميگذارم و ميخواهم طوري بازي كنم كه حتي كارت زرد هم نگيرم.
فصل قبل بازي پرسپوليس و سايپا در كرج، يك صحبتهايي بين تو و كريم باقري رد و بدل شد كه باعث شد تو از پرسپوليس بيايي بيرون... مراسم ختم هادي همه نگاهها و دوربينها روي شما زوم بود كه پيام چهكار ميكند و ديديم مراسم آشتيكنان شما بود... البته آقاكريم بد تو را نميخواست و نميخواهد، همين الان هم از تو تعريف ميكند...
ببينيد، همان موقع هم گفتم، الان هم ميگويم آقاكريم همشهريام است، با پدر خدابيامرزم دوست بود و خيلي هم من را دوست دارد، فوقالعاده دوستم دارد... آن موقع شرايط بدي داشتم و قبل از آن اتفاق، شرايط خوبي نداشتم و پشتسر هم بد ميآوردم و پشت هم حاشيه توليد ميشد. هي ميخواست كارم درست شود و يك اتفاقي ميافتاد و بدتر ميشد. آن روز هم اتفاق خاصي نبود، نه قهري در كار بود، نه من حرفي زدم. آقاكريم بزرگ فوتبال است، اسطوره پرسپوليس است. در ختم هم ايشان را ديدم، بغل كردم، تسليت گفتم و آقاكريم هم صميمي برخورد كرد و اصلاً قهر نبوديم كه بخواهيم آشتي كنيم. الان آقاكريم اينجا نيست ولي خدا كه هست، آقاكريم خدايي خيلي هواي من را داشت و بابت حمايتهايش تشكر ميكنم. در پرسپوليس خيلي به من كمك كرد.
تو براي بازگشت به پرسپوليس چه تصميمي داري؟
بيتعارف بگويم من قبل از اينكه به پرسپوليس بيايم، نه پرسپوليسي بودم و نه استقلالي... خودتان هم ميدانيد من رك حرف ميزنم... وقتي آمدم پرسپوليس و محبت هواداران پرسپوليس را ديدم، پرسپوليسي شدم. حالا ديگر همه ميدانند من پرسپوليسي هستم و خيلي هم تلاش كردم در پرسپوليس بمانم اما نشد. جدايي از پرسپوليس سخت بود... روز اولي كه رفتم سر تمرين نفت، عليآقا (منصوريان) در جمع گفت من يك استقلاليام و اين را همه ميدانند و پيام هم يك پرسپوليسي است و اين را هم همه ميدانند ولي با اين وجود سعي ميكنم يك پيام آماده و با اخلاق را به پرسپوليس برگردانم. اين حرف را منصوريان زد... ايشان ميدانست كه جدايي از پرسپوليس برايم سخت بود. ممنون ايشان هستم كه به من كمك كرد. همه تلاش خودم را ميكنم يك روز با بهترين اخلاق و رفتار و در بهترين فرم برگردم به پرسپوليس و مطمئن هستم يك روز برميگردم. از همين حالا اين روز خوب و فوقالعاده را براي خودم و پرسپوليس ميبينم.
همان مسائل كه خودت هم اشاره كردي، باعث شد حتي از پرسپوليس هم دور شوي اما حالا منصوريان خيلي اميدوار است به تيم ملي برگردي... الان بهترين فرصت است و...
فكر ميكنم من به خاطر اخلاقم به تيم ملي دعوت نميشدم يا در آستانه جام جهاني از تيم ملي خط خوردم. الان كه آرام شدم و در يك محيط آرام هستم اين را بيشتر درك ميكنم كه به دلايل اخلاقي به حقم در تيم ملي نميرسم اما حالا همه تلاش خودم را ميكنم... البته فقط اخلاق ملاك نيست و كار فني هم هست. اينكه پيام اخلاق خودش را درست كرده، كافي نيست و بايد فني هم عالي باشم و تلاشم را ميكنم... الان همه پيام صادقيان متفاوتي را در نفت ميبينند كه بيشتر در اختيار تيم است تا خودش... الان دوندگيام را بيشتر كردم. با جيپياسي كه ميبنديم ميزان دوندگيام مشخص است و بيشتر شده البته جاهاي به خصوصي هنوز آن تكرويها هست (خنده) ولي در خدمت تيم بودن من خيلي بيشتر شده! كار براي تيم، در خدمت تيم بودن و... پررنگ شده و ميخواهم به تيم ملي برگردم.
پيام جديد حتي صحبت كردنش هم عوض شده... يادم ميآيد يك دفعه كه از تيم ملي كنار گذاشته شدي، گفتي تا كروش هست به تيم ملي دعوت نميشوم.
حقيقتش هم سنم پايينتر بود و هم فقط مسائل فني را ميديدم و با تعجب از خودم ميپرسيدم من كه از لحاظ فني در اوج هستم و عالي كار ميكنم چرا بايد خط بخورم. اما الان كه آمدهام در فضاي آرام و خودم هم آرام شدهام به اين نتيجه رسيدم كه فقط نبايد فني خوب باشي و از لحاظ اخلاقي هم بايد بالا باشي كه دعوت شوي و در تيم ملي بماني و حالا تلاش ميكنم چنين شرايطي داشته باشم.
در مورد كروش چه نظري داري؟
كروش مربي بزرگي است و فوتبال ما را دگرگون كرد، حتي آن زمان كه خط خوردم هم همين را گفتم و الان هم تأكيد ميكنم كروش حرفهاي است. كروش از لحاظ فني من را ديده و ميشناسد و حالا دوست دارم تغيير اخلاقي من به گوش ايشان برسد.
پس براي خودت در تيم ملي پيراهن در نظر گرفتي؟
صددرصد، به اميد خدا.
زماني كه بحث جدايي تو از پرسپوليس مطرح بود، شايعه شد كه قلعهنويي تماس گرفته و گفته بيا استقلال؟
به هر حال پيشنهادهايي بود...
سرمربي وقت استقلال با تو تماس گرفت؟
خودش مستقيم نه ولي صحبتهايي بود. بازيكن آزاد بودم و برانكو هم من را نميخواست و پيشنهادات طبيعي بود... بگذريم.
بدتر از بيمهريهايي كه به تو شد، به هادي نوروزي هم شد. محسن بنگر اين را بارها در مصاحبههاي اخيرش به زبان آورد. محسن گفت به هادي آنقدر توهين شد كه مجبوري 6 ماه رفت نفت... خاطرهاي هم تعريف ميكرد كه شب قبل از بازي پرسپوليس و نفت، او و رضا نورمحمدي با هادي تماس گرفتند كه هادي گفت هيچ وقت من مقابل پرسپوليس بازي نميكنم و كاري ميكنم مصدوم شوم... هادي با اينكه مورد بيمهري قرار گرفت هميشه با احترام از هواداران پرسپوليس ياد ميكرد... تو هم با اينكه الان از پرسپوليس كنار گذاشته شدي، با احترام از پرسپوليس حرف ميزني.
ببينيد وقتي من در پرسپوليس بودم، همهجوره هواداران من را حمايت كردند. چه سال اول كه در اوج بودم، چه فصل قبل كه آن مشكلات پيش آمد و چه همين حالا كه دور از پرسپوليس هستم. من معروف شدن و محبوب شدنم را مديون هواداران پرسپوليس هستم و ممنون بابت لطفشان.
از پرسپوليس طلب داري؟
بله... سال دوم قراردادم با پرسپوليس، قرارداد 950 ميليوني بستم و اتفاقاتي پيش آمد و زياد بازي نكردم. الان نزديك 600 ميليون از پرسپوليس طلب دارم ولي اين پول را هم نميخواهم.
تا امروز هم دربارهاش حرف نزدي؟
نه، حرف نزدم چون اين پول را نميخواهم. نه حرفي زدم، نه به باشگاه رفتم. به خاطر هواداران اين پول را نميخواهم. البته آدم بايد منطقي باشد. من اصلاً فوتبالي بازي نكردم براي پرسپوليس كه الان ادعا كنم و بروم بگويم پولم را بدهيد. ميتوانم بگويم فوتبال است و پيش ميآيد و بايد طبق قرارداد پولم را بدهيد اما من اين كار را نميكنم. دنبال طلبم نرفتم و نميروم. اين 600 ميليون فداي سر هواداران پرسپوليس.
تو بعد از اينكه رفتي نفت يكسري تصميم گرفتي... جدا از پرايد و خانه خريدن و... تصميم گرفتي با خانواده زندگي كني و خواهر و مادرت را هم بياوري پيش خودت... اين تصميم را خودت گرفتي يا كسي پيشنهاد داد؟
خودم تصميم گرفتم. فكر كردم خيلي ميتوانند به من كمك كنند و از لحاظ تغذيه و استراحت و خيلي چيزها به نفع من ميشود. اين تصميم را بايد خيلي زودتر از اينها ميگرفتم. خيلي هم به نفع من شد. حالا راحتتر تمركزم روي فوتبال است. خدا را شكر كه خانوادهام كنارم هستند.
به عنوان سؤال آخر، درباره منصوريان يك جمله بگو.
درباره علي آقا، فقط يك جمله؟
حالا تو بيشتر بگو...
دلم ميخواهد اين را بگويم كه فوتبال خيلي بالا و پايين دارد. من با علي آقا (منصوريان) خيلي صميمي هستم. در پرسپوليس هم خيلي با آقاي دايي صميمي بودم ولي اين طبيعت فوتبال است كه اگر بد باشي، مينشيني بيرون و بازيكن ديگري جاي تو را ميگيرد. من اين چيزها را ميدانم و توقعي هم ندارم اما من اول فصل را هيچ وقت يادم نميرود كه منصوريان چه جوري پاي من ايستاد، هر جايي و در هر تيمي هم كه باشم مديون ايشان هستم. خيلي بامعرفت است. كاري از دستم براي ايشان برنميآيد اما سعي كردم و سعي ميكنم ايشان را روسفيد كنم و اميدوارم با فوتبال بازي كردن جواب محبت او را بدهم.
براي پايانبندي اين مصاحبه، خودت هر چي دوست داري بگو...
ممنونم از همه كساني كه چه در اوج بودم و چه در اُفت از من حمايت كردند و هميشه دوست داشتند استعداد پيام صادقيان تلف نشود. دوست داشتند من پيشرفت كنم. ممنونم از هواداران پرسپوليس كه به من پر و بال دادند و ممنونم از عليرضا منصوريان كه پاي من ايستاد و مطمئن باشيد پرچم منصوريان را ميبرم بالا... از شما هم ممنونم.
مدتي او را به حال خودش گذاشته بوديم تا از كانون توجه رسانهها هم دور باشد و روي فوتبال تمركز كند. اما بعد از اين كه منصوريان گفت پيام عوض شده، ماشينهاي مدل بالا را فروخته و با پرايد ميرود و ميآيد، بهترين بهانه به دست آمد تا بعد از مدتها با او گپ بزنيم. آنچه ميخوانيد ماحصل گپ و گفت يكساعته با پيام صادقيان در خانهاش است. ديگر وصله زندگي مجردي، غرق شدن در حاشيه، رفاقت با خواننده زيرزميني و... و... و... به پيام نميچسبد و اميدواريم صادقيان همين مسير جديد را طي كند.
آخرين باري كه با هم مصاحبه مفصلي داشتيم، قبل از بازي پرسپوليس و النصر بود كه در استاديوم حرف زديم... فكر ميكني از آن موقع چقدر تغيير كردهاي؟
در اين مورد ديگران بايد نظر بدهند؛ همتيميهايم، كادر فني و نزديكانم بايد بگويند و من نميتوانم حرف بزنم ولي خودم فكر ميكنم يك تصميم خيلي بزرگي گرفتم از نظر اخلاقي و خدا را شكر الان هم دارم ثمرهاش را ميبينم، همه چيز خوب است و خيلي آرام دارم كارم را انجام ميدهم.
قبل از اينكه درباره خودت حرف بزنيم، دوست دارم درباره هادي نوروزي حرف بزنيم. يك اتفاق ناگواري افتاد... هادي در پرسپوليس كاپيتان شما بود، البته الان بايد بگوييم مرحوم هادي نوروزي... چه خاطرهاي از هادي داري و در مورد او چه ميتواني بگويي؟
هنوز كه هنوز است باور نميكنم. حتي خود شما الان اول گفتي هادي و بعدش گفتي بايد بگويم مرحوم... من هم مثل شما باورم نميشود. اين اتفاق همه را شوكه كرد. شايد خيليها ندانند، هادي آرام و بيحاشيه بود اما من رابطهام با هادي خيلي صميمي بود. با هادي و بچههاي تيم رفت و آمد داشتم. همه ميگويند هادي خيلي ساكت بود اما هادي با من خيلي شوخي ميكرد. شوخيهايي كه نميشود بازگو كرد. خاطرات خيلي خوبي با هادي دارم و هيچوقت فراموشش نميكنم. هادي هميشه در قلب من جا دارد و البته در قلب هواداران پرسپوليس... هادي هميشه در يادها ميماند و ما الان بايد خانوادهاش را حمايت كنيم، به خصوص هاني، پسرش كه فوتبال بازي ميكند. باشگاه بايد طلب او را بدهد، حق و حقوق او را پرسپوليس سعي كند بدهد. من هم خودم با عليآقا (منصوريان) صحبت كردم تا آن طلبي كه از نفت داشته را آقاي قنبرزاده زحمت بكشد و بدهد كه زندگي خانوادهاش بچرخد. ديشب كه داشتم با رضا نورمحمدي صحبت ميكردم، حالش خيلي بد بود ولي ميگفت من تنهايشان نميگذارم و هاني را حمايت ميكنم. ميگفت اگر بشود هاني و همسر هادي و هانا را بياوريم تهران چون شرايط در بابل برايشان سخت ميشود. تا جايي هم كه از دست من بربيايد، كمك ميكنم. هنوز با رضا، محسن بنگر، بابك حاتمي، مهرداد كفشگري و... رفت و آمد دارم و سعي ميكنيم ما همه با هم كنار اين خانواده باشيم.
وقتي خبر فوت هادي را شنيدي، چه حسي داشتي؟
از خواب پا شدم ديدم روي اينستاگرام براي من تگ كردند. ديدم نوشته خداحافظ كاپيتان... گفتم خدايا، هادي خداحافظي كرد؟ كجا رفت؟ تازه به اوج برگشته بود... توي عالم خودم بودم. رفتم سراغ اينترنت تا خبر خداحافظي هادي از پرسپوليس را چك كنم كه ديدم همه تسليت گفتهاند. باز هم باورم نشد، تماس گرفتم با رضا نورمحمدي جواب نداد، زنگ زدم محسن بنگر، ديدم گريه ميكند، گفتم چي شده؟ گفت هيچي نگو پيام، فقط آدرس هادي را ميفرستم، پاشو بيا اينجا... رفتم ولي باز هم باورم نميشود. ديدم خدايا چي شده... خيلي ناراحتكننده بود و باورنكردني....
پيام تو يكي از بازيكناني بودي كه پشتسرت خيلي حرف بود و خيلي وصلهها به تو چسبيد... در مورد هادي هم خدابيامرز، اتفاقاتي بعد فوتش افتاد كه خيليها را ناراحت كرد. اينكه به دروغ گفتند به دليل ديگري فوت كرده و شايعه ساختند... فكر ميكني چيكار بايد كرد با اين شايعات؟
تا جايي كه من، هادي را ميشناختم و رفت و آمد داشتم، هادي فوقالعاده ورزشكار سالمي بود و مشكل قلبي هم نداشت كه اگر داشت اصلاً اجازه بازي نميدادند... من فكر كنم فشار روي او زياد بود و اين فشار باعث شد... بچهها هم همين را ميگويند چون همه ما هادي را ميشناختيم و او به جرأت از سالمترين بازيكنهاي مملكت ما بود كه متأسفانه از دستش داديم.
بحث را عوض كنيم پيامجان... منصوريان در مصاحبهاي كه با خبرورزشي داشت، حرفهاي تازه و جالبي درباره تو زد. اين كه تغيير كردهاي و از حاشيههاي سابق دور شدهاي و اين كه با پرايد رفت و آمد ميكني. مصاحبه را خواندي؟
بله، مصاحبه را كه در خبرورزشي چاپ شد، كامل خواندم.
نظرت در مورد حرفهاي منصوريان چيست؟
عليآقا به من لطف دارد. وقتي آدم يك تصميمي را ميگيرد، بايد از همه نظر تغيير كند. روزي كه عليآقا به من گفت بروم پيش ايشان و با نفت باشم، شرايط خيلي بدي داشتم. اين را همه ميدانند كه شرايطم بد بود. از لحاظ فني همه من را قبول داشتند و ميدانستند من همان صادقيان هستم اما بيشتر همان مسائل ديگر بود كه خودتان ميدانيد... منصوريان با من صحبت كرد و پاي من ايستاد... بعدها ايشان يك پيشنهاد دوستانه به من داد. نه اينكه بخواهد تحميل كند، دوستانه به من گفت نظرت چيست اين پولهايي كه ميگيري را در زمينه خريد خانه سرمايهگذاري كني و من هم تصميم گرفتم ماشين خودم را بفروشم و خدا را شكر عليآقا هم كمكم كرد و توانستم خانهاي بخرم و الان چون از خانه تا محل تمرين 10 دقيقه تا يكربع راه است، سعي كردم فقط ماشيني زير پايم باشد و با آرامش ميروم سر تمرين و برميگردم. جايي هم نميروم و راضي هستم.
پرايدسواري سخت نيست؟
لذت خودش را دارد. همه ميدانند من از چند سال پيش، تند تند هر دو، سه ماه يك بار ماشين عوض ميكردم. آن اتفاق مال دوران جواني بود. نه اينكه الان پير باشم ولي خيلي پخته شدم. الان مثل يك مرد 30 ساله ميفهمم. به موقعش جواني كردن خوب بود و لذت داشت اما الان قصد دارم بيشتر پولم را در كار ملك سرمايهگذاري كنم. مگر من چند سال ميتوانم بازي كنم؟ الان فقط ميخواهم فوتبال بازي كنم. اين قولي است كه به خودم، به منصوريان و به هواداران خودم دادم. تصميم گرفتم فكر و ذكرم فقط فوتبال باشد. قولي است كه به منصوريان دادم و خدا را شكر بيحاشيه و بيدردسر كارم را ميكنم.
دور از حاشيه و تجملات و زرق و برق زندگي كردن، سخت نيست؟
نياز بود دور باشم. نياز بود از مصاحبه، عكس، توجه، تجملات و حاشيه دور باشم... دور از همه چيز... تصميم گرفتم بروم تيم نفت پيش عليآقا كه كاملاً من را ميشناسد و ميداند چطور بايد من را مديريت كند. تصميم خوبي گرفتم و الان خيلي راضيام و آرامش دارم.
جدا شدن از پرسپوليس قطعاً براي تو سخت بود اما شرايط جديد به نفع تو شد. باعث شد تغيير كني... اين را هواداران پرسپوليس هم متوجه ميشوند. خيلي فرق كردي، ديگر آن پيامي نيستي كه در اهواز و مقابل فولاد عصبي شدي و آن اتفاق را رقم زدي و محروم شدي. الان وقتي دو نفر در زمين دعوا ميكنند، ميروي جدايشان ميكني... اين خيلي جالب است، چقدر سعي و تلاش كردي تا تغيير كني؟
اين عهدي بود كه با خودم بستم يا بايد در 23 سالگي فوتبالم به پايان ميرسيد يا بايد كلاً عوض ميشدم. من به همين راحتي به اينجا نرسيدم كه بخواهم موقعيت خودم را به همين راحتي از بين ببرم. تصميم گرفتم و عهد بستم با آرامش كار خودم را بكنم و وارد حواشي نشوم. شك نكنيد سر عهدم هستم. اتفاقاً كلي هم به من فحاشي شده و لطف داشتند ولي من كار خودم را ميكنم و توانم را براي نفت ميگذارم و ميخواهم طوري بازي كنم كه حتي كارت زرد هم نگيرم.
فصل قبل بازي پرسپوليس و سايپا در كرج، يك صحبتهايي بين تو و كريم باقري رد و بدل شد كه باعث شد تو از پرسپوليس بيايي بيرون... مراسم ختم هادي همه نگاهها و دوربينها روي شما زوم بود كه پيام چهكار ميكند و ديديم مراسم آشتيكنان شما بود... البته آقاكريم بد تو را نميخواست و نميخواهد، همين الان هم از تو تعريف ميكند...
ببينيد، همان موقع هم گفتم، الان هم ميگويم آقاكريم همشهريام است، با پدر خدابيامرزم دوست بود و خيلي هم من را دوست دارد، فوقالعاده دوستم دارد... آن موقع شرايط بدي داشتم و قبل از آن اتفاق، شرايط خوبي نداشتم و پشتسر هم بد ميآوردم و پشت هم حاشيه توليد ميشد. هي ميخواست كارم درست شود و يك اتفاقي ميافتاد و بدتر ميشد. آن روز هم اتفاق خاصي نبود، نه قهري در كار بود، نه من حرفي زدم. آقاكريم بزرگ فوتبال است، اسطوره پرسپوليس است. در ختم هم ايشان را ديدم، بغل كردم، تسليت گفتم و آقاكريم هم صميمي برخورد كرد و اصلاً قهر نبوديم كه بخواهيم آشتي كنيم. الان آقاكريم اينجا نيست ولي خدا كه هست، آقاكريم خدايي خيلي هواي من را داشت و بابت حمايتهايش تشكر ميكنم. در پرسپوليس خيلي به من كمك كرد.
تو براي بازگشت به پرسپوليس چه تصميمي داري؟
بيتعارف بگويم من قبل از اينكه به پرسپوليس بيايم، نه پرسپوليسي بودم و نه استقلالي... خودتان هم ميدانيد من رك حرف ميزنم... وقتي آمدم پرسپوليس و محبت هواداران پرسپوليس را ديدم، پرسپوليسي شدم. حالا ديگر همه ميدانند من پرسپوليسي هستم و خيلي هم تلاش كردم در پرسپوليس بمانم اما نشد. جدايي از پرسپوليس سخت بود... روز اولي كه رفتم سر تمرين نفت، عليآقا (منصوريان) در جمع گفت من يك استقلاليام و اين را همه ميدانند و پيام هم يك پرسپوليسي است و اين را هم همه ميدانند ولي با اين وجود سعي ميكنم يك پيام آماده و با اخلاق را به پرسپوليس برگردانم. اين حرف را منصوريان زد... ايشان ميدانست كه جدايي از پرسپوليس برايم سخت بود. ممنون ايشان هستم كه به من كمك كرد. همه تلاش خودم را ميكنم يك روز با بهترين اخلاق و رفتار و در بهترين فرم برگردم به پرسپوليس و مطمئن هستم يك روز برميگردم. از همين حالا اين روز خوب و فوقالعاده را براي خودم و پرسپوليس ميبينم.
همان مسائل كه خودت هم اشاره كردي، باعث شد حتي از پرسپوليس هم دور شوي اما حالا منصوريان خيلي اميدوار است به تيم ملي برگردي... الان بهترين فرصت است و...
فكر ميكنم من به خاطر اخلاقم به تيم ملي دعوت نميشدم يا در آستانه جام جهاني از تيم ملي خط خوردم. الان كه آرام شدم و در يك محيط آرام هستم اين را بيشتر درك ميكنم كه به دلايل اخلاقي به حقم در تيم ملي نميرسم اما حالا همه تلاش خودم را ميكنم... البته فقط اخلاق ملاك نيست و كار فني هم هست. اينكه پيام اخلاق خودش را درست كرده، كافي نيست و بايد فني هم عالي باشم و تلاشم را ميكنم... الان همه پيام صادقيان متفاوتي را در نفت ميبينند كه بيشتر در اختيار تيم است تا خودش... الان دوندگيام را بيشتر كردم. با جيپياسي كه ميبنديم ميزان دوندگيام مشخص است و بيشتر شده البته جاهاي به خصوصي هنوز آن تكرويها هست (خنده) ولي در خدمت تيم بودن من خيلي بيشتر شده! كار براي تيم، در خدمت تيم بودن و... پررنگ شده و ميخواهم به تيم ملي برگردم.
پيام جديد حتي صحبت كردنش هم عوض شده... يادم ميآيد يك دفعه كه از تيم ملي كنار گذاشته شدي، گفتي تا كروش هست به تيم ملي دعوت نميشوم.
حقيقتش هم سنم پايينتر بود و هم فقط مسائل فني را ميديدم و با تعجب از خودم ميپرسيدم من كه از لحاظ فني در اوج هستم و عالي كار ميكنم چرا بايد خط بخورم. اما الان كه آمدهام در فضاي آرام و خودم هم آرام شدهام به اين نتيجه رسيدم كه فقط نبايد فني خوب باشي و از لحاظ اخلاقي هم بايد بالا باشي كه دعوت شوي و در تيم ملي بماني و حالا تلاش ميكنم چنين شرايطي داشته باشم.
در مورد كروش چه نظري داري؟
كروش مربي بزرگي است و فوتبال ما را دگرگون كرد، حتي آن زمان كه خط خوردم هم همين را گفتم و الان هم تأكيد ميكنم كروش حرفهاي است. كروش از لحاظ فني من را ديده و ميشناسد و حالا دوست دارم تغيير اخلاقي من به گوش ايشان برسد.
پس براي خودت در تيم ملي پيراهن در نظر گرفتي؟
صددرصد، به اميد خدا.
زماني كه بحث جدايي تو از پرسپوليس مطرح بود، شايعه شد كه قلعهنويي تماس گرفته و گفته بيا استقلال؟
به هر حال پيشنهادهايي بود...
سرمربي وقت استقلال با تو تماس گرفت؟
خودش مستقيم نه ولي صحبتهايي بود. بازيكن آزاد بودم و برانكو هم من را نميخواست و پيشنهادات طبيعي بود... بگذريم.
بدتر از بيمهريهايي كه به تو شد، به هادي نوروزي هم شد. محسن بنگر اين را بارها در مصاحبههاي اخيرش به زبان آورد. محسن گفت به هادي آنقدر توهين شد كه مجبوري 6 ماه رفت نفت... خاطرهاي هم تعريف ميكرد كه شب قبل از بازي پرسپوليس و نفت، او و رضا نورمحمدي با هادي تماس گرفتند كه هادي گفت هيچ وقت من مقابل پرسپوليس بازي نميكنم و كاري ميكنم مصدوم شوم... هادي با اينكه مورد بيمهري قرار گرفت هميشه با احترام از هواداران پرسپوليس ياد ميكرد... تو هم با اينكه الان از پرسپوليس كنار گذاشته شدي، با احترام از پرسپوليس حرف ميزني.
ببينيد وقتي من در پرسپوليس بودم، همهجوره هواداران من را حمايت كردند. چه سال اول كه در اوج بودم، چه فصل قبل كه آن مشكلات پيش آمد و چه همين حالا كه دور از پرسپوليس هستم. من معروف شدن و محبوب شدنم را مديون هواداران پرسپوليس هستم و ممنون بابت لطفشان.
از پرسپوليس طلب داري؟
بله... سال دوم قراردادم با پرسپوليس، قرارداد 950 ميليوني بستم و اتفاقاتي پيش آمد و زياد بازي نكردم. الان نزديك 600 ميليون از پرسپوليس طلب دارم ولي اين پول را هم نميخواهم.
تا امروز هم دربارهاش حرف نزدي؟
نه، حرف نزدم چون اين پول را نميخواهم. نه حرفي زدم، نه به باشگاه رفتم. به خاطر هواداران اين پول را نميخواهم. البته آدم بايد منطقي باشد. من اصلاً فوتبالي بازي نكردم براي پرسپوليس كه الان ادعا كنم و بروم بگويم پولم را بدهيد. ميتوانم بگويم فوتبال است و پيش ميآيد و بايد طبق قرارداد پولم را بدهيد اما من اين كار را نميكنم. دنبال طلبم نرفتم و نميروم. اين 600 ميليون فداي سر هواداران پرسپوليس.
تو بعد از اينكه رفتي نفت يكسري تصميم گرفتي... جدا از پرايد و خانه خريدن و... تصميم گرفتي با خانواده زندگي كني و خواهر و مادرت را هم بياوري پيش خودت... اين تصميم را خودت گرفتي يا كسي پيشنهاد داد؟
خودم تصميم گرفتم. فكر كردم خيلي ميتوانند به من كمك كنند و از لحاظ تغذيه و استراحت و خيلي چيزها به نفع من ميشود. اين تصميم را بايد خيلي زودتر از اينها ميگرفتم. خيلي هم به نفع من شد. حالا راحتتر تمركزم روي فوتبال است. خدا را شكر كه خانوادهام كنارم هستند.
به عنوان سؤال آخر، درباره منصوريان يك جمله بگو.
درباره علي آقا، فقط يك جمله؟
حالا تو بيشتر بگو...
دلم ميخواهد اين را بگويم كه فوتبال خيلي بالا و پايين دارد. من با علي آقا (منصوريان) خيلي صميمي هستم. در پرسپوليس هم خيلي با آقاي دايي صميمي بودم ولي اين طبيعت فوتبال است كه اگر بد باشي، مينشيني بيرون و بازيكن ديگري جاي تو را ميگيرد. من اين چيزها را ميدانم و توقعي هم ندارم اما من اول فصل را هيچ وقت يادم نميرود كه منصوريان چه جوري پاي من ايستاد، هر جايي و در هر تيمي هم كه باشم مديون ايشان هستم. خيلي بامعرفت است. كاري از دستم براي ايشان برنميآيد اما سعي كردم و سعي ميكنم ايشان را روسفيد كنم و اميدوارم با فوتبال بازي كردن جواب محبت او را بدهم.
براي پايانبندي اين مصاحبه، خودت هر چي دوست داري بگو...
ممنونم از همه كساني كه چه در اوج بودم و چه در اُفت از من حمايت كردند و هميشه دوست داشتند استعداد پيام صادقيان تلف نشود. دوست داشتند من پيشرفت كنم. ممنونم از هواداران پرسپوليس كه به من پر و بال دادند و ممنونم از عليرضا منصوريان كه پاي من ايستاد و مطمئن باشيد پرچم منصوريان را ميبرم بالا... از شما هم ممنونم.