به گزارش مشرق، مهدی طارمی سال گذشته به پرسپولیس آمد و خیلی زود نامش بر سر زبانها افتاد. او که در خانوادهای فوتبالی بزرگ شده در زمان سرمربیگری علی دایی در سرخپوشان وارد لیگ برتر شد. پدر او در تیمهای پاس بوشهر و ایرانجوان بازی و مربیگری کرده است و محمد برادرش هماکنون در تیم فوتبال ایرانجوان بوشهر بازی میکند.
درخشش طارمی و همچنین عملکرد محمد که روز گذشته در دیدار مقابل نساجی در لیگ دسته اول ضربه پنالتی را همانند برادرش چیپ زد و به گل تبدیل شد بهانهای شد تا با کسی که این دو بازیکن را بزرگ کرده است همکلام شویم. پدری که به نظر میرسد از پسر بزرگتر خود دل خوشی ندارد و محمد را پسری میداند که حرف گوش نمیکند.او همچنین اعتقاد دارد که مهدی طارمی باید خیلی زودتر در این جایگاه قرار میگرفت اما به خاطر بدرفتاریها و اتفاقات تلخی که در فوتبال رخ میدهد این امکان میسر نشد. گفتوگوی خواندنی پدر طارمی را در زیر میخوانید:
از خانوادهتان بگویید که فوتبالی هم هست.
بله، من دو پسر و یک دختر دارم که هم مهدی و هم محمد هر دو فوتبالی هستند. در واقع مهدی و محمد را از همان کودکی با خودم به ورزشگاه میبردم. خودم در تیمهای پاس و بوشهر بازی کردم و در ایران جوان هم مربیگری کردهام. دو پسر خود را به مدارس فوتبال بوشهر بردم و تا رده نوجوانان آنها را حمایت کردم و وقتی دیدم که آنها به یک جایگاهی رسیدهاند اجازه دادم خودشان مسیرشان را انتخاب کنند. در واقع مأموریت من تمام شده بود.
پس فوتبال اولیه مهدی و محمد از بوشهر شکل گرفت؟
بله، اما در ایران جوان یکسری نامهربانیها صورت گرفت که حق آنها ضایع شد. خیلی نمیتوان به این مسائل اشاره کرد. همین مهدی زمانی در ایران جوان بازی میکرد که سرمربی آن ناصر ابراهیمی و پس از آن خرمزی بود اما با وجود اینکه توصیه میکردیم به مهدی توجه کنند و از او استفاده شود آنها دلیل میآوردند که سنش کم است و به همین دلیل به او بازی نمیدادند. وقتی مهدی مدافعان حریف را از پیش رو برمیداشت مربیان آن بازیکنان را خط میزدند در حالیکه این نشان می داد مهدی عملکرد خوبی دارد اما متأسفانه تنگنظریهای زیادی وجود داشت.
پس معتقدید او زودتر باید شناخته میشد؟
صددرصد. به نظرم او 5 سال پیش باید شناخته میشد. حقش خورده شد. در تیم ملی نوجوانان هم او را دعوت نمیکردند. زمانی با تیم ملی دانش آموزی به ترکیه رفتیم و پس از آن من او را به اردوی شمال بردم. در همان سفر ترکیه او 9 گل زد و نفر دوم گلزنی شد.پس از آن اجازه ندادند که به خانه بیاید و در زمان سرمربیگری علی دوستی به تیم نوجوانان دعوت شد. مهدی خسته بود و بی مورد هم دو سه روز او را نگه داشتند. مهدی متأسفانه در آن اردو صحنهها و رفتارهای غیراخلاقی دید که کلا از فوتبال زده شد و قید تیم ملی را زد. پس از آن هر گاه به او اصرار میکردیم نمیپذیرفت که به تیم ملی برود. تا اینکه دو سال گذشته منصوریان او را به تیم ملی امید دعوت کرد و ما هم خواهش و التماس کردیم که او حاضر شود به تیم امید برود که پس از آن منصوریان تیم را ترک کرد و برخی بازیکنان هم گفتند اگر منصوریان نباشد ما هم نیستیم و مهدی هم چون ساده بود این موضوع را پذیرفت. به هر حال تمام این اتفاقات رخ داد و سال گذشته زمینه مهیا شد و خودش هم پذیرفت که به تیم ملی برود.
چه اتفاقی افتاد که مهدی به پرسپولیس آمد؟
مهدی بازیهای بسیار خوبی در ایران جوان انجام میداد و ما سیدی گلهای او را به پرسپولیس و استقلال فرستادیم. اتفاقا مهدی در دیدار فینال جام حذفی که بین شاهین و استقلال برگزار شد به خاطر مسائل سربازی و مدرسه نتوانست تیم را همراهی کند وگرنه زودتر انتخاب میشد. به هر حال پس از اینکه ما سیدی او را برای علی دایی و امیر قلعهنویی فرستادیم دایی او را پسندید و با ما صحبت کرد. البته قلعهنویی هم چند روز بعد به سراغ ما آمد و اعلام کرد که حاضر است پول بیشتری بدهد اما چون ما صحبت کرده بودیم دیگر نتوانستیم این کار را انجام بدهیم زیرا از نظر اخلاقی درست نبود.
محمد با اینکه بزرگتر است اما نتوانست خودش را اثبات کند.
درست است. اتفاقا محمد فوتبالش خیلی تکنیکیتر از مهدی است اما متأسفانه حرفشنوی ندارد. متأسفانه او کمی دنبال حاشیه است و به همین دلیل به حقش نرسید وگرنه او هم هماکنون باید در تیمهای بزرگ بازی میکرد.محمد پسر لجبازی است با این حال من او را به سال گذشته که درخشان سرمربی بود به پرسپولیس معرفی کردم اما درخشان گفت که باید با مهدی صحبت کند و در پایان هم اتفاقاتی رخ داد که او به پرسپولیس نرفت. همچنین او را به گسترش فولاد هم معرفی کردم که سرمربی این تیم فقط به محمد گفته بود چند روپایی بزند و پس از آن او را رد کرد. آنقدر در تبریز معطل شد که زمانی که مایلیکهن در صبا بود هم نتوانست به این تیم برود چرا که مایلیکهن هم او را میخواست.
آرزویتان چیست؟
دعا میکنم که هر دو بتوانند موفق باشند. مهدی از کودکی آرزویش رئال مادرید بود و کریس رونالدو را هم خیلی دوست داشت. امیدوارم که او به این آرزویش برسد چرا که تلاش زیادی انجام میدهد.
درخشش طارمی و همچنین عملکرد محمد که روز گذشته در دیدار مقابل نساجی در لیگ دسته اول ضربه پنالتی را همانند برادرش چیپ زد و به گل تبدیل شد بهانهای شد تا با کسی که این دو بازیکن را بزرگ کرده است همکلام شویم. پدری که به نظر میرسد از پسر بزرگتر خود دل خوشی ندارد و محمد را پسری میداند که حرف گوش نمیکند.او همچنین اعتقاد دارد که مهدی طارمی باید خیلی زودتر در این جایگاه قرار میگرفت اما به خاطر بدرفتاریها و اتفاقات تلخی که در فوتبال رخ میدهد این امکان میسر نشد. گفتوگوی خواندنی پدر طارمی را در زیر میخوانید:
از خانوادهتان بگویید که فوتبالی هم هست.
بله، من دو پسر و یک دختر دارم که هم مهدی و هم محمد هر دو فوتبالی هستند. در واقع مهدی و محمد را از همان کودکی با خودم به ورزشگاه میبردم. خودم در تیمهای پاس و بوشهر بازی کردم و در ایران جوان هم مربیگری کردهام. دو پسر خود را به مدارس فوتبال بوشهر بردم و تا رده نوجوانان آنها را حمایت کردم و وقتی دیدم که آنها به یک جایگاهی رسیدهاند اجازه دادم خودشان مسیرشان را انتخاب کنند. در واقع مأموریت من تمام شده بود.
پس فوتبال اولیه مهدی و محمد از بوشهر شکل گرفت؟
بله، اما در ایران جوان یکسری نامهربانیها صورت گرفت که حق آنها ضایع شد. خیلی نمیتوان به این مسائل اشاره کرد. همین مهدی زمانی در ایران جوان بازی میکرد که سرمربی آن ناصر ابراهیمی و پس از آن خرمزی بود اما با وجود اینکه توصیه میکردیم به مهدی توجه کنند و از او استفاده شود آنها دلیل میآوردند که سنش کم است و به همین دلیل به او بازی نمیدادند. وقتی مهدی مدافعان حریف را از پیش رو برمیداشت مربیان آن بازیکنان را خط میزدند در حالیکه این نشان می داد مهدی عملکرد خوبی دارد اما متأسفانه تنگنظریهای زیادی وجود داشت.
پس معتقدید او زودتر باید شناخته میشد؟
صددرصد. به نظرم او 5 سال پیش باید شناخته میشد. حقش خورده شد. در تیم ملی نوجوانان هم او را دعوت نمیکردند. زمانی با تیم ملی دانش آموزی به ترکیه رفتیم و پس از آن من او را به اردوی شمال بردم. در همان سفر ترکیه او 9 گل زد و نفر دوم گلزنی شد.پس از آن اجازه ندادند که به خانه بیاید و در زمان سرمربیگری علی دوستی به تیم نوجوانان دعوت شد. مهدی خسته بود و بی مورد هم دو سه روز او را نگه داشتند. مهدی متأسفانه در آن اردو صحنهها و رفتارهای غیراخلاقی دید که کلا از فوتبال زده شد و قید تیم ملی را زد. پس از آن هر گاه به او اصرار میکردیم نمیپذیرفت که به تیم ملی برود. تا اینکه دو سال گذشته منصوریان او را به تیم ملی امید دعوت کرد و ما هم خواهش و التماس کردیم که او حاضر شود به تیم امید برود که پس از آن منصوریان تیم را ترک کرد و برخی بازیکنان هم گفتند اگر منصوریان نباشد ما هم نیستیم و مهدی هم چون ساده بود این موضوع را پذیرفت. به هر حال تمام این اتفاقات رخ داد و سال گذشته زمینه مهیا شد و خودش هم پذیرفت که به تیم ملی برود.
چه اتفاقی افتاد که مهدی به پرسپولیس آمد؟
مهدی بازیهای بسیار خوبی در ایران جوان انجام میداد و ما سیدی گلهای او را به پرسپولیس و استقلال فرستادیم. اتفاقا مهدی در دیدار فینال جام حذفی که بین شاهین و استقلال برگزار شد به خاطر مسائل سربازی و مدرسه نتوانست تیم را همراهی کند وگرنه زودتر انتخاب میشد. به هر حال پس از اینکه ما سیدی او را برای علی دایی و امیر قلعهنویی فرستادیم دایی او را پسندید و با ما صحبت کرد. البته قلعهنویی هم چند روز بعد به سراغ ما آمد و اعلام کرد که حاضر است پول بیشتری بدهد اما چون ما صحبت کرده بودیم دیگر نتوانستیم این کار را انجام بدهیم زیرا از نظر اخلاقی درست نبود.
محمد با اینکه بزرگتر است اما نتوانست خودش را اثبات کند.
درست است. اتفاقا محمد فوتبالش خیلی تکنیکیتر از مهدی است اما متأسفانه حرفشنوی ندارد. متأسفانه او کمی دنبال حاشیه است و به همین دلیل به حقش نرسید وگرنه او هم هماکنون باید در تیمهای بزرگ بازی میکرد.محمد پسر لجبازی است با این حال من او را به سال گذشته که درخشان سرمربی بود به پرسپولیس معرفی کردم اما درخشان گفت که باید با مهدی صحبت کند و در پایان هم اتفاقاتی رخ داد که او به پرسپولیس نرفت. همچنین او را به گسترش فولاد هم معرفی کردم که سرمربی این تیم فقط به محمد گفته بود چند روپایی بزند و پس از آن او را رد کرد. آنقدر در تبریز معطل شد که زمانی که مایلیکهن در صبا بود هم نتوانست به این تیم برود چرا که مایلیکهن هم او را میخواست.
آرزویتان چیست؟
دعا میکنم که هر دو بتوانند موفق باشند. مهدی از کودکی آرزویش رئال مادرید بود و کریس رونالدو را هم خیلی دوست داشت. امیدوارم که او به این آرزویش برسد چرا که تلاش زیادی انجام میدهد.