کد خبر 50147
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۰

حمید رسایی

مشرق-- همه ما دوره سخت انتخابات نهم ریاست جمهوری را به یاد داریم. کاندیداهای مختلفی در برابر چشم و گوش مردم فعالیت می کردند و هر یک از آنها برای خود روشها ، شعارها و جهت گیری هایی را برگزیده بودند. اکنون نمی خواهم به بازخوانی رفتار هر یک از آن کاندیداها بپردازم که به لطف الهی هنوز رفتار آنها در یاد مردم باقی مانده و به این زودی هم از خاطره ها محو نمی شود . اما در این میان بازخوانی رفتار یکی از آنها که تن به هیچ یک از این شیوه ها نداد و از دل برآمد و بر دل نشست را لازم می دانم.
در میان کاندیداهای متعدد سال 84 این فقط محمود احمدی نژاد بود که با صراحت تمام از مبانی دینی و پافشاری بر آن سخن گفت، و بدون تعارف از خانواده شهدا و تعهدی که به آنها داشت دم زد و با صراحت تمام از ولایت فقیه و اعتقاد و التزام و تبعیت و اجرای اوامرش خبر داد و خجالت نکشید. این فقط محمود احمدی نژاد بود که حاضر نشد برای به دست آوردن یک مشت رای ، ستادهایش را در اختیار عناصر بدنام بگذارد، با پوسترهای رنگی و تغییر رنگ چشمش و عکسهای فیگور گرفته، تن به هر شکل و شیوه تبلیغاتی دهد و پای شیرین عبادی ها را به فیلم انتخاباتی اش باز کند و از آرمانهایش بگذرد.
احمدی نژاد با این خوبی ها و البته با دهها ویژگی دیگر همه ما را علاقه مند خود کرد و صد البته که وقتی رای آورد نیز روز به روز بر این سرمایه هنگفتش افزود و نشان داد که به آنچه گفته پایبند است تا جایی که بارها و بارها رهبری انقلاب در قامت یک کارشناس مطلع و منصف، از این دولت تجلیل کرد. درطول این مدت اما شاهدیم که پس از چند سال اندک اندک احمدی نژاد بر ساز دیگری دمید و کار رسید به خانه نشینی ده روزه و حمایتهای رسانه های بیگانه از این رفتارش.
به لطف الهی البته رییس جمهور محترم از آن مسیر بازگشت و در مصاحبه هفته گذشته خود تا حدودی این خطا را جبران کرد و کوشید تا کمی آن آب رفته را باز گرداند اما با این همه امروز هیچ یک از ما تردید نداریم که احمدی نژاد سال 90 با احمدی نژاد سال 84 تفاوتهایی دارد، تفاوتهایی که ذاتی نیستند و بر احمدی نژاد عارض شده اند. شاید دوست و دشمن در این تردید نداشته باشند که مهمترین عامل تغییر احمدی نژاد حضور شخصیتی مرموز به نام اسفندیار رحیم مشایی در کنار اوست. مشایی به دلیل اعتقادات، مواضع و عملکردش در طول این سالها حتی آنگاه که احمدی نژاد در زیر بمب باران رسانه های بیگانه و عوامل داخلی آنها بود، هرگز در تیرس آنها قرار نگرفت. در ایام انتخابات دهم با این که طراحا ن فتنه سبز کوشیدند تا هر چه می توانند از عیوب راست و دروغ احمدی نژاد را در سی دی 90 سیاسی برای ایجاد تردید در رای مردم گردآوری کنند، اما در هیچ یک از بخش های این سی دی به موضوع مشایی اشاره ای نشده بود! در طول این مدت حتی در مواردی از او و تفکراتش در رسانه های داخلی و خارجی حمایت شد.
نمی خواهم احمدی نژاد را از اشتباهات اخیرش تبرئه کنم که طبیعی و بدیهی است او باید هزینه این اشتباهات را بپردازد، در عین حال نمی خواهم از رأیی که به احمدی نژاد داده ام و تلاشی که برای رای آوری او کرده ام استغفار کنم که بدون تردید تمام تلاشهای صورت گرفته در انتخابات نهم و دهم را مانند همه فعالان جریان اصولگرایی و حزب الله از افتخارات فعالیت های سیاسی ام می دانم و صد البته که اگر باز هم به عقب بازگردم، همان کاری را خواهم کرد که تاکنون کرده ام.
اما اکنون چه باید کرد؟ من تردید ندارم که مشایی در طول این چند سال با اعتماد سازی اعتقادی در احمدی نژاد، قدم قدم پروژه کودتای خود علیه احمدی نژاد را که از سالها قبل کلید زده بود، پیش برد تا رسید به مرحله فتح وزارت اطلاعات. شاید برای بسیاری عجیب باشد که خاتمی پس از دوم خرداد 76 در حالی که هنوز راه دفتر ریاست جمهوری را یاد نگرفته بود، اولین وزارتخانه ای را که بازدید کرد، وزارت اطلاعات بود! مشایی که سالها در انتظار چنین روزی بود، بر خلاف تصوراتش در حالی که اصلا ایستادگی رهبر معظم انقلاب در خصوص ابقای مصلحی را احتمال نمی داد، خیلی زودتر از آنچه می پنداشت خود را در بن بست تدبیر ولایت آقا گرفتار دید.
مشایی با تمام تلاشش کوشید تا احمدی نژاد را در خانه نشینی نگه دارد و پروژه ای را که کلید زده در مسیر دیگری دنبال کند اما تلاش دلسوزان و تدبیر حکیمانه رهبری نتیجه داد و بر خلاف آرزویی که جریان فتنه و جریان خواص مردود داشتند، احمدی نژاد به ریاست جمهوری بازگشت. در این بین اما به مانند کودتای نوژه که بدون برنامه ریزی نهادهای امنیتی، یکی از کودتاهای بزرگ دشمن لو رفت، در دستگیریهای برخی از متهمان شیطانی نیز چند عنصر حلقه شیطانی نیز به دام افتادند. عناصری که دستگیری آنها خواب خوش را برای برخی آشفته کرده. اکنون فرقه انحرافی در اضطرابی سخت بسر می برد و دریافته که پس از دستگیرهای اخیر و بویژه دستگیری عباس غفاری و متهم دیگر که سرکرده فرقه انحرافی، آخرین بار چندین ساعت با او جلسه خصوصی داشته، بسیاری از ترفندها و مقاصد شیطانی اش برملا خواهد شد. بنابراین دور از انتظار نیست که سرکرده این باند با فراهم کردن مقدمات خروج خود از کشور، اکنون که زمینه های ترور شخصیت احمدی نژاد را فراهم آورده حتی نسبت به ترور فیزیکی رییس جمهور هم اقدام کند، کاری که سی سال قبل مسعود کشمیری انجام داد. در این بین اساسا نباید نسبت به حمایتهای احمدی نژاد از این عنصر مشکوک توجه کرد چرا که ما یکبار این از نقطه گزیده شده ایم و هزینه آن را در سال 60 پرداخته ایم. مسعود کشمیری همان منافقی بود که شهید رجایی مکتبی، زیرک و باهوش با تمام وجود به وی اعتماد کرد! این اعتماد به حدی رسید که تبدیل به اعتقاد شد و کشمیری را در حالی که اساسا با روحانیت نسبتی نداشت به امام جماعت رجایی مبدل کرد. کشمیری آنقدر اعتماد رجایی را جلب کرد که دیگر کسی برای ورود و خروج او به ریاست جمهوری مورد بازرسی اش قرار نمی داد. حتی یکبار وقتی کشمیری قصد داشت با کیف دربسته اش در جلسهای بهمراه شهید رجایی نزد امام شرکت کند، وقتی با درخواست محافظان بیت امام برای بررسی کیفش مواجه شد از این کار استنکاف کرد تا جایی که شهید رجایی در اعتراض به رفتار تیم حفاظت بیت امام به امام گلایه نمود. کشمیری فردی بود با ظاهر انقلابی، اهل ذکر و دعا و البته با پرونده مبهم و خانواده ای بی بند و بار . برادر همسرش از اعضای سازمان منافقین بود ...
کشمیری همچنان زنده است ... کشمیری را دستگیر کنید قبل از آن که دیر شود حتی اگر رجایی اعتراض کند ...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس