به گزارش مشرق، وقتي سحر براي روزه‌داري به نيت قرب خد از خواب ناز بيدار مي‌شويد کنترل تلويزيون را برداريد و دکمه شبکه اول سيما را نشانه بگيريد تا ببينيد در "ماه خدا" کسي هست که به مانند شما از خواب خود مي‌زند و روبه‌روي دوربين مي‌نشيند و براي شما ازتلخي‌ها، خوبي‌ها، معرفت و رفتار حسنه بزرگان و... سخن مي‌گويد.
مجري جواني که به واسطه اجراي خاص و به گفته خودش قصه گونه‌اش و قلم زيبايش به نمادي براي سحرگاهان "ماه خدا" بدل شده و مخاطبان سحري سفره‌هايشان را از گلواژه‌ها و آينه کلام او مزين مي‌کنند.
فرزاد جمشيدي، نويسنده و مجري خوش سابقه سيما که در برخي محافل مذهبي به مرغ سحر سيما مشهور است، به تازگي در گفت‌وگويي با ارگان رسمي صدا و سيما(هفته‌نامه سروش) از چگونگي انس گرفتن با شب‌زنده‌داران ماه مبارک گفته و آن را توفيقي از برکات دعاي پدر و مادر عنوان کرده است. بخش‌هايي از آن را با هم مي‌خوانيم.

"ماه خدا" و عادت مخاطبان به مرغ سحر
باور من اين است که دليل اين حضور ابتدا توفيقي است که به من شده و در نهايت تلاشي است که داشته‌ام. مردم در اين برنامه با نوعي ادبيات جديد آشنا شده‌اند که مشتمل بر تحقيق و پژوهش است. همچنين به نظر من مسائل مذهبي و معرفتي پايان ناپذير است و هميشه مي‌توان درباره آن صحبت کرد،به شرطي که تنوعي که بيننده به دنبال آن است در برنامه وجود داشته باشد. ولي دوست دارم به اين نکته اشاره کنم که اجراي برنامه سحرگاهي بسيار سخت است و نياز به توفيق و مطالعه به روز دارد.

برنامه‌اي براي شب‌زنده‌داران باسواد
کسي که سحرگاه از خواب بيدار مي‌شود اهل شب زنده‌داري است و هدفش روزه‌داري و تلاوت قرآن است، پس به مسائل ديني علاقه‌مند است. ولي از آن‌جا که اين مخاطب به‌شدت با سواد است اولين کاري که من براي اجراي اين برنامه در نظر مي‌گيرم تحقيق و پژوهش در زمينه‌هاي ديني است و علاوه بر اين از اساتيد علوم ديني نيز بهره مي‌برم. چون مردم هرباره دوست دارند حرف تازه‌اي بشنوند به همين خاطر است که من سال گذشته حدود 380 تا قصه در برنامه ماه خدا روايت کردم که تمام آنها نيازمند تحقيق و مطالعه بود و مردم به اين قصه‌گويي عادت کرده‌اند.

درونيات مجري در قاب تلويزيون
تلويزيون درون مجري را به نمايش مي‌گذارد و مجري بايد به چيزي که مي‌گويد اعتقاد و باور داشته باشد و مطالبي که عنوان مي‌کند برايش دروني شده باشد. در اين حالت است که مخاطب ذوق شنيدن پيدا مي‌کند و گوينده ذوق گفتن. شايد باور نکنيد، ولي در زماني که مطالعه مي‌کنم يا پلاتويي را مي‌نويسم تا حدي اين مباحث برايم باور پذير مي‌شود که در حين کار اشک مي‌ريزم .

ديش احساسات ما، تنظيم نيست
به نظر من اگر مجري قريحه طنز نداشته باشد کارش فلج مي‌شود و من هم از اين قاعده مستثني نيستم. در چند قسمت پيش نيز شعري خواندم که تا حدودي طنز بود و ساختارشکني در برنامه ايجاد کرد.
عيب کار از جعبه تقسيم نيست سيم سيار دل ما، سيم نيست
اين خدا، اين هم هزاران طول موج ديش احساسات ما، تنظيم نيست

اعتکاف در امپراطوري کتاب براي چند دقيقه نجوا
اينجايي که مي‌بينيد(کتابخانه شخصي جمشيدي) امپراطوري کتاب و کاغذ است. چون من براي 5 دقيقه صحبت پنج ساعت مطالعه مي‌کنم. به خاطر اينکه مباحث مذهبي بسيار وسيع و متفاوت است طوري که در مورد يک مطلب يا به طور مثال يک آيه و حديث آنقدر تفسيرهاي زيادي وجود دارد که اگر اطلاعات ما به‌روز نباشد براي مخاطب باسوادمان حرفي نداريم؛ البته کتاب بخشي از اين برنامه است و در کنار آن از مقالات و فضاي مجازي هم استفاده مي‌کنيم و پنجاه درصد از اطلاعات ما در اين برنامه بر گفت‌وگو با علماي ديني استوار است؛ علمايي که متاسفانه تلويزيون براي معرفي آنها همتي نکرده و همچنان نهان هستند.

اگر نتوانم کالايي را بفروشم، باخته‌ام
شايد در طول شبانه روز 3-2 ساعت بيشتر نخوابم، چون براي آمدن جلوي دوربين و صحبت کردن با اين مردم با سواد و فهيم آنقدر استرس دارم که خواب به چشمم نمي‌آيد. امروزه شنونده‌ها و بيننده‌هاي ما خيلي از مجريان ما جلوتر هستند و اگر من نتوانم کالايم را بفروشم، باخته‌ام.

حاضرم از جيب خودم بدهم تا برنامه سحر را اجرا کنم
افراد با سوادتر از من هم هستند که بتوانند اين برنامه را اجرا کنند ولي به نظر من کسي که مي ‌خواهد برنامه سحرگاهي اجرا کند بايد از جان بگذرد. حرف‌هايي که مي‌زند را نمي‌توان فقط حفظ کرد بايد عمل کرد، بايد سوز دل داشت. مجرياني هستند که به خاطر سختي کار نمي‌توانند دراين برنامه‌ها حضور داشته باشند ولي به نظر من توفيق حضور ندارند. حتي اخيرا برخي همکاران گفته‌اند که اگر به ما فلان مبلغ را هم بدهند، حاضر نيستيم اين برنامه را اجرا کنيم اين در حالي است که من حاضرم از جيب خودم به مسئولان مبلغي بدهم تا اجراي برنامه سحر را به عهده بگيرم و فکر مي‌کنم اين توفيق به خاطر دعاي مادرم است.

انصاف نيست به اسم فرزاد جمشيدي تمام شود
عزيزاني هستند که لحظه‌به‌لحظه پيگير کار اين برنامه هستند. شخص مهندس ضرغامي، آقاي دارابي معاون ايشان، دکتر مير باقري معاون سيما و آقاي فارسيجاني مدير گروه معارف در هفته چندين بار تماس مي‌گيرند و مراقب مسيري که برنامه طي مي‌کند، هستند. پس انصاف نيست به اسم فرزاد جمشيدي تمام شود چون اين برنامه حاصل يک کارگروهي است همه بچه‌ها اينجا با وضو هستند و زماني که مي‌بينم تصويربردار از صحبت‌هايي که مي‌شنود اشک مي‌ريزد ذوق مي‌کنم، چون مخاطب من در ابتدا تصويربرداران و بچه‌هاي اتاق فرمان هستند و بعد مردمي که جلوي گيرنده‌هاي خود نشسته‌اند